کارشناسان این گفتمان حجتالاسلام علی اکبر نورالحق، محمد اسحاق بهروز نژاد؛ آگاهان مسایل دینی و سید سجاد موسوی، آگاه مسایل فرهنگی در بلخ بودند که روی سرفصلهای گفتمان "میر ابوالقاسم سوما و مبارزه با استکبار و استعمار، ملوک جان قندهاری از مجاهدت تا مرد صلح افغانستان، سید خان آقا چمتالی و چهار دهه جهاد، مبارزات، وظیفه جامعه در قبال تجلیل از بزرگان صحبت کردند.
سید خان آقا چمتالی و چهار دهه مبارزات و دوره سازندگی
نخست محمد اسحاق بهروز نژاد با اشاره به سرفصل "سید خان آقا چمتالی و چهار دهه مبارزات و دوره سازندگی" گفت که این شخصیت نقش مهمی در چهار دهه گذشته و دوره سازندگی بعد از حکومت حامد کرزی ایفا کرده و خیلی از مشکلات این ولسوالی را حل و فصل نموده است.
وی افزود که چمتالی در زمان طالبان نیز نقش مهمی در حل مشکلات جامعه داشت که از آن جمله حل مشکلات مردم و طالبان را می توان یاد کرد.
به گفته آگاه مسائل دینی، شعاع وجودی این شخصیت فراتر از خانوادهاش رفته است که امروز اسم او در جامعه به یادگار مانده است.
وی با اشاره به حدیث "خیر الناس من ینفع الناس" گفت که چمتالی نقش یمهم در خیررسانی به مردم داشت که از این جمله پیشرفت زراعت این ولسوالی مرهون زحمات آن مرحوم است.
به گفته بهروز نژاد، چمتالی چنان نقشی در جامعه ولسوالی چمتال داشت که هیچ جلسه در این ولسوالی بدون وجود چمتالی تحقق نمییافت و درگذشت چنین شخصیتی، ضایعه بزرگی در جامعه است.
ملوک جان قندهاری از مجاهدت تا مرد صلح افغانستان
از سویی هم حجتالاسلام نورالحق نیز در رابطه به سرفصل "ملوک جان قندهاری از مجاهدت تا مرد صلح افغانستان" گفت که از هر زاویه که نگاه کنیم، زندگی قندهاری قابل تامل است. درسهای مهمی در زندگی فردی و اجتماعی او نهفته است.
به گفته وی، قندهاری در زندگی شخصی دارای اخلاق استثنایی بود و با تمام اعضای خانواده رفتار عالی داشت.
وی افزود که صله رحم از دیگر خصوصیات او بود، ولی زمانی که به تمام اقوام مراجعه میکرد، نه وقت مردم را میگرفت و نه مزاحمت ایجاد میکرد؛ تنها احوال نزدیکان خود را میگرفت و از خانهشان بیرون میشد.
نورالحق با اشاره به مهماننوازی قندهاری گفت: "زمانی که به خانه او مهمان میآمد، بدون گفتن به دیگران خودش از مهمان پذیرایی میکرد و نزد آنان چای میگذاشت".
جلب اعتماد اقوام اعم از شیعه و سنی یکی دیگر از خصوصات منحصر به فرد قندهاری بود که نورالحق به آن اشاره کرد و گفت که در درگیریها میان اقوام، او تنها مرد صلح بود که از درگیری و خونریزی جلوگیری میکرد.
به گفته این آگاه مسائل دینی، قندهاری 240 درگیری بزرگ در ولایات مختلف کشور را حل و فصل کرده که از این میان میتوان درگیری میان حزب جمعیت و حزب اسلامی را یاد کرد.
وی تاکید داشت که این اخلاص قندهاری بود که او را به شخصیت خیر در جامعه مبدل کرده بود و تمام کارهای او محض برای رضای خداوند بود.
نورالحق خاطرنشان ساخت که قندهاری در هرجا که برای حل منازعات دعوت میشد، هیچ پولی را از کسی قبول نمیکرد و میگفت که این کار او برای رضای خدا بوده است؛ اما در شرایط کنونی اگر هیئت از یک ولایت به دیگر ولایت اعزام گردد، با چه مصرف و سفریهای میرود.
وی تاکید کرد که انگیزه و کار قندهار برای خدا بود و خداوند دست او را بالا برد که با وجود نداشتن هیچ سرمایه مالی، چنین جایگاهی داشت.
دلسوزی به دین، رفاقت با اهل علم و دانشجویان از دیگر خصوصیات قندهاری بود که نقش او را بیشتر در جامعه متبارز کرده است.
به گفته نورالحق شخصیت ملی قندهاری سبب شد تا در این اواخر او از سوی سازمان ملل متحد به "مرد صلح" کشور مسمی گردد.
میر ابوالقاسم سوما و مبارزه با استکبار و استعمار
سید سجاد موسوی، آگاه مسائل فرهنگی نیز با اشاره به سرفصل "میر ابوالقاسم سوما و مبارزه با استکبار و استعمار" گفت که سوما در سال 1307 خورشیدی در کابل به دنیا آمد؛ تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب استقلال به پایان برد و تا صنف یازدهم در لیسه تجارت به تحصیل پرداخت. از جوانی به مباحث اجتماعی علاقمند بود و همین علاقمندی او را به دقت در مسائل پیرامون میکشاند و با وسواس اوضاع کشور و مردم خود را زیر نظر داشت.
موسوی افزود که در آن سالها مردم چندان با موضوعات سیاسی و اجتماعی آشنا نبودند و موضعگیری سیاسی رونق نداشت. در میان روشنفکران و اشخاص تحصیل کرده نیز تعداد معدودی دارای موضع سیاسی بودند، ولی میر ابوالقاسم سوما غیر از اینها بود و در جهت مخالف موج زمانه، در تقلا و شنا بود. او با جوانان هم سن و سالش صحبت میکرد و از نابسامانیها و بیعدالتیها و تبعیض سخن میگفت.
به گفته او، مرحوم سوما آنطور که خود در پیری از آن یاد میکرد، به کرات از خود پرسیده بود که مگر فرق یک هزاره (به تعبیر خود او هزاره بچه) با یک پشتون در چیست؟ همین طور یک تاجیک و ازبک؟ چرا افغانستانیها ملت نشدهاند؟ چرا ما باید با قومیت شناخته شویم و از آن بدتر، چرا قومی بر قومی برتری داشته باشد؟ میگفت در همان جوانی این افکار آزارش میداد، صبر و قرار را از او میگرفت و نمیتوانست همچون دیگر جوانان هم سن و سال خود، از مواهب روزگار بهره گیرد. در نهایت به این نتیجه رسید که باید صدایی بلند شود؛ در حالی که هیچ کس آمادگی برای شنیدن آن را نداشت؛ شاه جوان بود و بیصلاحیت، قدرت در دست عموی او بود که بیسواد بود و مستبد و ملت؛ بدبخت و بیچاره و بیسواد.
این آگاه مسائل فرهنگی افزود که این افکار بالاخره کار دست مرحوم میر ابوالقاسم سوما داد و او در حالی که ۱۸ سال بیشتر نداشت؛ دستگیر، محاکمه و به زندان افتاد و مدت ۱۴ سال را در زندان سپری نمود. او در طول زندان با سیاسیون دیگر و مسائل سیاسی بیشتر آشنا شد و با عدهای نیز همبند و همراز گردید. کسانی چون حضرت آیتالله العظمی شهید سید محمد سرور واعظ(ره)، علامه شهید سید اسماعیل بلخی(ره)، استاد میر علی اصغر شعاع(ره) و… او میگفت که شاهد شکنجه شعاع بوده است و تا آخر عمر از او و بسیاری از زندانیان سیاسی آن زمان، به نیکی و احترام یاد میکرد.
گفته میشود سید ابوالقاسم سوما بعد از رهایی از زندان تصمیم به ادامه تحصیل میگیرد. او با درجه ممتاز صنف دوازدهم را پشت سر گذاشت و شامل انستیتوت اداره صنعت گردید. اما به او به دلیل فعالیت سیاسی و سابقه زندان، به صورت رسمی اجازه تحصیل داده نشد و به عنوان مستمع آزاد در کلاسهای درس شرکت میکرد. آخرالامر نیز با وجود احراز رتبه اول در کلاسهای درسی، به او شهادتنامه داده نشد و این بار او خود شخصا رنج تبعیض و بیعدالتی را با تمام وجود لمس کرد. درعین حالی که با جدیت تمام به تحصیلش ادامه میداد، برای امرار معاش به صورت نیمه وقت و در کنار تحصیل در استخدام بانک تجارت درآمد. او به موضوعات اقتصادی نیز علاقمند بود و از خوانندگان همیشگی مجله اقتصاد به شمار میرفت، تا کم کم خود یکی از نویسندگان مجله اقتصاد شد و مطالب او در این مجله به چاپ میرسید.
در ادامه موسوی به سایر بخشهای زندگینامه و کارکرد سوما اشاره کرد که قرار ذیل است:
ـ مرحوم سوما به واقع یک شخصیت خدا خواه بود و از نظر تقید فردی به انجام عبادات، پرداختن به واجبات و دوری ازمحرمات، شاخص به نظر می رسید. وی درعرصه اجتماعی و سیاسی هم خداخواه بود و یکی از دلایل به زندان رفتن ایشان در زمان رژیم سردار محمد ظاهر خان نیز همین خصوصیت ایشان بود.
ـ وی یکی از استوانههای حرکتهای ارزشی در سطح اروپا محسوب میگردید و در هرجا که فعالیتهای اسلامی مطرح بود، نقش او کاملا برجسته به نظر میرسید. فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و دینی مرحوم سید ابوالقاسم سوما از زمان اقامت در آلمان و تا پایان زندگی شامل موارد زیر است:
الف) تاسیس و ریاست مرکز فرهنگی اسلامی افغانستان در برلین
ب) دعوت از رهبران مجاهدین و ایجاد ارتباط بین آنها و سیاسیون آلمانی در جهت جلب کمک آنها به مجاهدین و جهاد افغانستان
ج) دعوت از مجروحین جنگ جهت تداوی به کشور آلمان
د) برگزاری و مدیریت سمینارهای سیاسی
ه) برپایی راهپیمایی
و) تاسیس مرکز فرهنگی اسلامی افغانستان در هامبورگ
ی) حمایت از جهاد و مجاهدین
ن) یاور دلسوز مهاجرین افغانی مقیم آلمان