به گزارش
خبرگزاری صدای افغان(آوا)، در این مقاله به قلم خانم وحیده پیکان، به نقش پیدا و پنهان دفتر رولا غنی، همسر رییسجمهور که از او به عنوان بانوی اول یاد میشود، به خصوص در راستای سازماندهی زنان در جهت سیاستها و منافع محمد اشرف غنی پرداخته شده است.
بخشهایی از این مقاله، به شرح زیر است:
آقای غنی با شعار حمایت از زنان، جوانان و فقرا در دو دور انتخابات ریاست جمهوری پا به عرصه گذاشت، اما سرمایهگذاری هدفمند او بر موضوع زنان افغان در آغاز حکومتش با ایجاد «دفتر بانوی اول» تحقق پیوست.
او از مجرای دفتر بانوی اول، که برای نخستین بار در دهههای گذشته در کاخ ریاست جمهوری ایجاد شد، فرصتهای شغلی زیادی برای زنان همسو که از فیلتر دفتر بانوی اول گذشته بودند، فراهم کرد.
در حالی که همه از داشتن بانوی اول و دفتر او ذوق زده شده بودند، کمتر کسی هدف اصلی و استراتژی کاری این دفتر را مورد بحث قرار داد. قوانین افغانستان مسئولیتها و وظایف بسیاری نهادها از جمله ریاست جمهوری را تعیین کرده است، اما درباره دفتر بانوی اول، بودجه، مسئولیت و وظایف آن و اینکه به چه نهادی باید پاسخگو باشد، تذکر روشنی نداده است.
با نگاهی به کارنامه پنج ساله این دفتر به نظر میرسد که دفتر بانوی اول در واقع هسته اصلی روابط و هماهنگی نهادهای زنان با ریاست جمهوری در جهت سیاستها و منافع اشرف غنی است. دفتر بانوی اول با بودجه دست کم ۴ میلیون دالری رابطه محکمی با شبکههای زنان برقرار کرده است. بسیاری از زنانی که به مقامهای وزارت و معاونت وزارت و دیگر پستهای کلیدی دولتی رسیدهاند، به سفارش دفتر بانوی اول بوده است.
دفتر بانوی اول که از بدو تاسیس در صدد شبکهسازی میان زنان در مرکز، ولایات و روستاها بوده، بیشترین نهادهای غیردولتی زنان را بصورت مرئی و نامرئی زیر نفوذ خود درآورده است. این نهادها اکثرا موسساتی هستند که دامنه پوشششان تا ولایات و روستاهای دوردست میرسد. دفتری که با هزاران زن سر و کار دارد، پنج سال است برای پیروزی اشرف غنی در میان زنان کار میکند.
به طور مثال دفتر بانوی اول و نهادهای حامی آن در اوج اتهامها و شکایتها درباره سوءاستفاده جنسی از زنان در ارگ ریاست جمهوری نه تنها سکوت اختیار کرد، بلکه حملات گستردهای را در فضای مجازی و حقیقی علیه شاکیان سازماندهی کرد.
محاسبات سیاسی باعث شده که اشرف غنی، بینیاز از اتکا به رهبران سنتی - که در افغانستان به بانکهای رای مشهور هستند - کارزار انتخاباتی خود را شروع کند، چراکه هیچ رهبر قومی نمیتواند ۳۰ تا ۴۰ درصد آرا را از آن خود کند. واضح است که تمام زنان نام غنی را در برگههای رای نمینویسند، اما شبکهسازی و کار سازمانی غنی در روستاها و ولایات از طریق شبکههای کابل، فرصتی طلایی برایش فراهم کرده است.
اشرف غنی در محاسبات سیاسیاش زنان را جایگزین رهبران، رهبرزادگان و اربابان قومی قرار داده است. او بر مشارکت و آرای آنها حساب بزرگی باز کرده و در ازای آن، وعده مقام به زنان داده است. مقام دولتی برای جلب آرا مشوق دلگرمکنندهای است. اما اگر زنان از آرای خود فقط برای رسیدن تنها چند زن سفارش شده به مقام دولتی بسنده کنند، تغییری در شرایط کلی زندگیشان روی نخواهد داد. در این صورت ضمانتهای حقوقی برای کاهش خشونت در خانواده و در اجتماع، برابری جنسیتی و توانایی در تصمیمگیری سیاسی به عنوان افرادی مستقل و قدرتمند در جامعه، رویایی بیش نخواهد بود.
این در حالی است که بر اساس این مقاله، از میان ۹.۶ میلیون رأیدهنده در افغانستان، حدود ۴ میلیون را زنان تشکیل میدهد.
عبدالعزیز ابراهیمی، از سخنگویان کمیسیون مستقل انتخابات به ایندیپندنت گفته است: «از جمع ۹.۶ میلیون واجد شرایط رای دادن، حدود ۳۳ درصد خانمها هستند. درصد شرکت کنندگان در انتخابات پیشین پارلمانی هم حدود ۳۳ درصد بود و ۴ میلیون رأیدهنده را زنان تشکیل می دادند».
حضور زنان در صحنه سیاسی افغانستان و در میان رأیدهندگان همواره پررنگ بوده است. در نخستین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان پس از طالبان، زنان با شوق و ذوق پای صندوقهای رای رفتند و با میزانی بیش از 40 درصد، رکورد به ثبت رساندند. میزان این مشارکت در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۱۰ معادل ۳۹ درصد بود. در 18 سال اخیر میزان مشارکت زنان همواره بین ۳۰ تا ۴۰ درصد ثبت شده است.
با این وجود، انتظار کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان این است که نسبت مشارکت زنان به بیش از ۴۵ درصد رأیدهندگان برسد، چراکه افغانستان اکنون دست کم سه وزیر زن، دهها معاون وزیر و رئیس عمومی زن در سطح مدیریت کلان دارد که باید فضا را برای فعالیت بیشتر زنان بازتر کند.