رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان با بیان اینکه صلحی که شعارش در افغانستان داده میشود، فاقد مولفههای لازم بوده و یک صلح واقعی نیست، تأکید کرد که تلاشهاي كنوني امريكا نیز در جهت آوردن صلح واقعي در افغانستان نيست، بلكه امریکا به دنبال دور كردن طالبان از محور روسیه و ايران، خروج این گروه از ميدان جنگ گرم و تجهيز و حمايت از گروه داعش عليه كشورهاي چين، روسيه و ايران است. حسینی مزاری در عین حال تصریح کرد که امریکاییها به این زودی افغانستان را ترک نخواهند کرد.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری در یک نشست نخبگان در مورد "چشمانداز طرح صلح امریکایی؛ از واقعیت تا فریب افکار عمومی" در مشهد مقدس سخن گفت.
صلح غیرواقعی
به گفته وی، صلحي كه شعارش در افغانستان داده ميشود و از سالها بدينسو مطرح بوده، يك صلح واقعي نيست، چرا كه اگر قرار باشد به يك صلح واقعي دست پيدا شود، بايد مؤلفههايي وجود داشته باشد؛ در غير آن، شعار دادن حول موضوع صلح، چیزی بیش از فريب افكار عمومي نخواهد بود.
مولفههای صلح افغانستان
حسینی مزاری ادامه داد: يكي از مؤلفههاي صلح، محوريت افغانستانيها در هرگونه مذاكرات است، اما حالا اينگونه نيست و امريكاييها خود رأسا با گروه طالبان وارد مذاكره گرديده و كمترين وقعي به حاكميت ملي و افكار عمومي مردم افغانستان نگذاشتهاند.
وی خاطرنشان کرد: دومين مؤلفه صلح وجود دولتی قدرتمند است تا با دست بالا با هرگروه مخالف كه بخواهد، به مذاكره و تعامل بپردازد، اما متأسفانه افغانستان به دلایل و عوامل مختلف از يك حاكميت قدرتمند برخوردار نميباشد؛ روي اين لحاظ است كه اگر شعار صلحي هم از ناحيه شخصيتها و عناصر مرتبط با حاكميت، حتي رئيسجمهوري سرداده ميشود، از موضع ضعف بوده و همواره با زاري و عذر، طرف مقابل به صلح فراخوانده شده است.
این فعال سیاسی افزود: سومين مؤلفه صلح داشتن آدرس واحد از سوي گروههاي مخالف است، اما حالا اين آدرس واحد حتي در سطح طالبان وجود ندارد، چه رسد به اينكه غير از طالبان، گروههاي مخالف ديگري نيز وجود دارند.
وی تصریح نمود: "امروز اگر حاكميت در صلح با طالبان موفق شد، چه تضميني وجود دارد كه چندي بعد گروه ديگري به نام طالبان سر بالا نكند كه ما هم هستيم و يا القاعده و داعش و امثال آن".
به گفته حسینی مزاری، چهارمين مؤلفه صلح، همكاري كشورهاي همسايه است؛ به خصوص آن عده از همسايههايي كه تاکنون به عنوان حامي طالبان عمل كردهاند. نقش برخي ديگر از كشورهاي همسايه نیز میتواند در تأمين صلح خيلي حياتي باشد؛ مثل كشورهاي ايران، روسيه، چين و حتي هند، اما به دليل سياستهاي انحصار طلبانه امريكا و مخالفت زمامداران واشنگتن با سياست برخي از اين كشورها، اصولا براي اشتراك مساعي اين كشورها در راستاي كمك به برقراري صلح با ثبات و دائمي در افغانستان، نقشي داده نشده، بلكه با اين نقشآفريني از سوي امريكاييها مخالفت صورت ميگيرد.
وی به عنوان مثال افزود: مثلا امريكا مانع نقشآفريني ايران است، مانع حضور روسها در مسئله صلح افغانستان است، در اين صورت طبيعي است اگر اين كشورها در آوردن صلح دخیل نشوند، صلح در افغانستان برقرار نخواهد شد؛ حتي اگر كل غرب بخواهد اين عمليه تحقق پيدا كند.
تلاشهای غیر واقعی امریکا
بنابراين به باور رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان، تلاشهاي كنوني امريكا در جهت آوردن صلح واقعي در افغانستان نيست، بلكه تلاش براي به دست آوردن منافع از پيش در نظر گرفته شده امريكاييهاست.
دور كردن طالبان از محور روس و ايران
وی با بیان این سوال که اگر امريكا به دنبال تأمين صلح نيست، پس چه نامی به فعاليتهاي زلمي خليلزاد در راستاي ديد و بازديدها و برقراري مذاكرات مختلف بگذاريم و امريكاييها چه هدفي را دنبال ميكنند؟ پاسخ داد: در جواب مي توان گفت كه انگيزه تلاش امريكاييها با محور قراردادن شعار صلحخواهي دو نكته ميتواند باشد:
نكته اول، دور كردن طالبان از محور روس و ايران است. در ابتدا امريكاييها نه تنها به صلح با طالبان علاقه نشان نميدادند، بلكه شعار مقابله و نابودي اين گروه را سر ميدادند، اما وقتي احساس كردند با نزديك شدن طالبان به روسیه و ايران، ممكن است آسيبهاي جدي به منافع امريكا در افغانستان وارد گردد، به سرعت تاكتيك عوض كرده و طرح صلح با طالبان را روي دست گرفتند.
خروج طالبان از میدان جنگ گرم و جایگزینی داعش
به گفته حسینی مزاری، نكته دوم، طالبان نميتوانستند اهداف منطقهاي امريكاييها را برآورده كنند؛ چون اعتقاد اين گروه به امارت اسلامي آن هم در داخل افغانستان است و کاری به خارج مرزها نداشت و ممكن بود طالبان پس از به حاكميت رسيدن، روابط نيك و حسنهاي نيز با همسايههاي افغانستان برقرار ميكردند، در حالي كه امريكاييها علاقه داشتند طالبان بر اساس سياستهاي منطقهاي آنها عمل كرده و در راستاي ايجاد فشار عليه چين، ايران و روسيه عمل كنند.
اما وی افزود، داعش اصولا با انگيزه منطقهاي و بينالمللي تأسيس گرديده و ميتواند اهداف امريكاييها را در افغانستان تأمين كند؛ از اينرو امريكاييها تلاش دارند طالبان را از ميدان جنگ گرم خارج كرده، با وارد كردنشان به صحنه سياسي و تلاش براي كسب قدرت اداري در سطح كشور، اين گروه را از گردونه بازيهاي داخلی و منطقهاي خارج كند. در اين صورت وقتي طالبان به کابل آمدند و در قدرت مديريتي كلان كشور سهيم شدند، نوبت به فعالسازي گروه داعش ميرسد.
رییس خبرگزاری صدای افغان(آوا) تأکید کرد: امريكا تصميم دارد با بيغم شدن از سوي طالبان، داعش را وارد گردونه نموده، زمينه تجهيز و حمايت آن را عليه كشورهاي چين، روسيه و ايران فراهم بسازد.
امریکا به دنبال خروج از افغانستان نیست
وی در مورد اينكه گفته ميشود امريكا با به توفيق رساندن پروسه صلح با طالبان، زمينه خروج آبرومندانه خود را از افغانستان فراهم ميكند، گفت که این مسأله صحيح به نظر نميرسد؛ چه اينكه امريكا به افغانستان نيامده تا صدها میليارد دالر را خرج كند و بعد دست خالي از افغانستان بيرون برود.
به گفته حسینی مزاری، سالها پيش سازمانهاي اطلاعاتي امريكا با انتشار سند 2020 گفتند به زودي قدرت اقتصادي غرب به شرق منتقل ميشود. محور اين قدرت در شرق هم چين، روسيه، ايران و هند است. امريكايي ها به اين فكر افتادند كه اين قدرت درهم شكسته شود و يا حداقل مهار گرديده، مطابق منافع آنها مديريت گردد، اين بود كه پس از بررسيهاي زياد به اين نتيجه رسيدند كه بايد قدرت نظامي و سياسي امريكا در جايي حضور داشته باشد كه مشرف بر اين چهار كشور قرار داشته و افغانستان بهترين نقطه استراتژيك براي اين اشراف به نظر رسيد؛ در نتيجه با بهانهسازي انفجار برجهاي دوقلوي تجارت جهاني، افغانستان اشغال شد و در طي 18 سال گذشته، امريكاييها سعي داشته اند به اين سياست عمل نموده و به نتيجه ملموسي برسند.
وی ادامه داد: از اينرو امريكاييها با فعال كردن داعش در افغانستان تلاش دارند پروسه ناامنسازي كشورهاي چين، ايران و روسیه را روي دست بگيرند؛ چنانکه طي اين سالها همين رويه نيز در دستور كار امريكاييها قرار داشته است.
از طرف ديگر به گفته رییس مرکز تبیان، عوامل و بستر داخلي هم در افغانستان مشاهده نميگردد تا بتواند از فضا و شرايط به وجود آمده به نفع كشور و مردم آن استفاده جسته، زمينههاي خروج اجانب از كشور را فراهم كنند؛ بنابراين امريكاييها به اين زوديها افغانستان را ترك نخواهند كرد؛ مگر اينكه خداي متعال عنايتي نموده و مردم كشور حركت درستي براي به دست گرفتن آزادي و استقلال افغانستان را در پيش بگيرند.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، حجتالاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری در یک نشست نخبگان در مورد "چشمانداز طرح صلح امریکایی؛ از واقعیت تا فریب افکار عمومی" در مشهد مقدس سخن گفت.
صلح غیرواقعی
به گفته وی، صلحي كه شعارش در افغانستان داده ميشود و از سالها بدينسو مطرح بوده، يك صلح واقعي نيست، چرا كه اگر قرار باشد به يك صلح واقعي دست پيدا شود، بايد مؤلفههايي وجود داشته باشد؛ در غير آن، شعار دادن حول موضوع صلح، چیزی بیش از فريب افكار عمومي نخواهد بود.
مولفههای صلح افغانستان
حسینی مزاری ادامه داد: يكي از مؤلفههاي صلح، محوريت افغانستانيها در هرگونه مذاكرات است، اما حالا اينگونه نيست و امريكاييها خود رأسا با گروه طالبان وارد مذاكره گرديده و كمترين وقعي به حاكميت ملي و افكار عمومي مردم افغانستان نگذاشتهاند.
وی خاطرنشان کرد: دومين مؤلفه صلح وجود دولتی قدرتمند است تا با دست بالا با هرگروه مخالف كه بخواهد، به مذاكره و تعامل بپردازد، اما متأسفانه افغانستان به دلایل و عوامل مختلف از يك حاكميت قدرتمند برخوردار نميباشد؛ روي اين لحاظ است كه اگر شعار صلحي هم از ناحيه شخصيتها و عناصر مرتبط با حاكميت، حتي رئيسجمهوري سرداده ميشود، از موضع ضعف بوده و همواره با زاري و عذر، طرف مقابل به صلح فراخوانده شده است.
این فعال سیاسی افزود: سومين مؤلفه صلح داشتن آدرس واحد از سوي گروههاي مخالف است، اما حالا اين آدرس واحد حتي در سطح طالبان وجود ندارد، چه رسد به اينكه غير از طالبان، گروههاي مخالف ديگري نيز وجود دارند.
وی تصریح نمود: "امروز اگر حاكميت در صلح با طالبان موفق شد، چه تضميني وجود دارد كه چندي بعد گروه ديگري به نام طالبان سر بالا نكند كه ما هم هستيم و يا القاعده و داعش و امثال آن".
به گفته حسینی مزاری، چهارمين مؤلفه صلح، همكاري كشورهاي همسايه است؛ به خصوص آن عده از همسايههايي كه تاکنون به عنوان حامي طالبان عمل كردهاند. نقش برخي ديگر از كشورهاي همسايه نیز میتواند در تأمين صلح خيلي حياتي باشد؛ مثل كشورهاي ايران، روسيه، چين و حتي هند، اما به دليل سياستهاي انحصار طلبانه امريكا و مخالفت زمامداران واشنگتن با سياست برخي از اين كشورها، اصولا براي اشتراك مساعي اين كشورها در راستاي كمك به برقراري صلح با ثبات و دائمي در افغانستان، نقشي داده نشده، بلكه با اين نقشآفريني از سوي امريكاييها مخالفت صورت ميگيرد.
وی به عنوان مثال افزود: مثلا امريكا مانع نقشآفريني ايران است، مانع حضور روسها در مسئله صلح افغانستان است، در اين صورت طبيعي است اگر اين كشورها در آوردن صلح دخیل نشوند، صلح در افغانستان برقرار نخواهد شد؛ حتي اگر كل غرب بخواهد اين عمليه تحقق پيدا كند.
تلاشهای غیر واقعی امریکا
بنابراين به باور رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان، تلاشهاي كنوني امريكا در جهت آوردن صلح واقعي در افغانستان نيست، بلكه تلاش براي به دست آوردن منافع از پيش در نظر گرفته شده امريكاييهاست.
دور كردن طالبان از محور روس و ايران
وی با بیان این سوال که اگر امريكا به دنبال تأمين صلح نيست، پس چه نامی به فعاليتهاي زلمي خليلزاد در راستاي ديد و بازديدها و برقراري مذاكرات مختلف بگذاريم و امريكاييها چه هدفي را دنبال ميكنند؟ پاسخ داد: در جواب مي توان گفت كه انگيزه تلاش امريكاييها با محور قراردادن شعار صلحخواهي دو نكته ميتواند باشد:
نكته اول، دور كردن طالبان از محور روس و ايران است. در ابتدا امريكاييها نه تنها به صلح با طالبان علاقه نشان نميدادند، بلكه شعار مقابله و نابودي اين گروه را سر ميدادند، اما وقتي احساس كردند با نزديك شدن طالبان به روسیه و ايران، ممكن است آسيبهاي جدي به منافع امريكا در افغانستان وارد گردد، به سرعت تاكتيك عوض كرده و طرح صلح با طالبان را روي دست گرفتند.
خروج طالبان از میدان جنگ گرم و جایگزینی داعش
به گفته حسینی مزاری، نكته دوم، طالبان نميتوانستند اهداف منطقهاي امريكاييها را برآورده كنند؛ چون اعتقاد اين گروه به امارت اسلامي آن هم در داخل افغانستان است و کاری به خارج مرزها نداشت و ممكن بود طالبان پس از به حاكميت رسيدن، روابط نيك و حسنهاي نيز با همسايههاي افغانستان برقرار ميكردند، در حالي كه امريكاييها علاقه داشتند طالبان بر اساس سياستهاي منطقهاي آنها عمل كرده و در راستاي ايجاد فشار عليه چين، ايران و روسيه عمل كنند.
اما وی افزود، داعش اصولا با انگيزه منطقهاي و بينالمللي تأسيس گرديده و ميتواند اهداف امريكاييها را در افغانستان تأمين كند؛ از اينرو امريكاييها تلاش دارند طالبان را از ميدان جنگ گرم خارج كرده، با وارد كردنشان به صحنه سياسي و تلاش براي كسب قدرت اداري در سطح كشور، اين گروه را از گردونه بازيهاي داخلی و منطقهاي خارج كند. در اين صورت وقتي طالبان به کابل آمدند و در قدرت مديريتي كلان كشور سهيم شدند، نوبت به فعالسازي گروه داعش ميرسد.
رییس خبرگزاری صدای افغان(آوا) تأکید کرد: امريكا تصميم دارد با بيغم شدن از سوي طالبان، داعش را وارد گردونه نموده، زمينه تجهيز و حمايت آن را عليه كشورهاي چين، روسيه و ايران فراهم بسازد.
امریکا به دنبال خروج از افغانستان نیست
وی در مورد اينكه گفته ميشود امريكا با به توفيق رساندن پروسه صلح با طالبان، زمينه خروج آبرومندانه خود را از افغانستان فراهم ميكند، گفت که این مسأله صحيح به نظر نميرسد؛ چه اينكه امريكا به افغانستان نيامده تا صدها میليارد دالر را خرج كند و بعد دست خالي از افغانستان بيرون برود.
به گفته حسینی مزاری، سالها پيش سازمانهاي اطلاعاتي امريكا با انتشار سند 2020 گفتند به زودي قدرت اقتصادي غرب به شرق منتقل ميشود. محور اين قدرت در شرق هم چين، روسيه، ايران و هند است. امريكايي ها به اين فكر افتادند كه اين قدرت درهم شكسته شود و يا حداقل مهار گرديده، مطابق منافع آنها مديريت گردد، اين بود كه پس از بررسيهاي زياد به اين نتيجه رسيدند كه بايد قدرت نظامي و سياسي امريكا در جايي حضور داشته باشد كه مشرف بر اين چهار كشور قرار داشته و افغانستان بهترين نقطه استراتژيك براي اين اشراف به نظر رسيد؛ در نتيجه با بهانهسازي انفجار برجهاي دوقلوي تجارت جهاني، افغانستان اشغال شد و در طي 18 سال گذشته، امريكاييها سعي داشته اند به اين سياست عمل نموده و به نتيجه ملموسي برسند.
وی ادامه داد: از اينرو امريكاييها با فعال كردن داعش در افغانستان تلاش دارند پروسه ناامنسازي كشورهاي چين، ايران و روسیه را روي دست بگيرند؛ چنانکه طي اين سالها همين رويه نيز در دستور كار امريكاييها قرار داشته است.
از طرف ديگر به گفته رییس مرکز تبیان، عوامل و بستر داخلي هم در افغانستان مشاهده نميگردد تا بتواند از فضا و شرايط به وجود آمده به نفع كشور و مردم آن استفاده جسته، زمينههاي خروج اجانب از كشور را فراهم كنند؛ بنابراين امريكاييها به اين زوديها افغانستان را ترك نخواهند كرد؛ مگر اينكه خداي متعال عنايتي نموده و مردم كشور حركت درستي براي به دست گرفتن آزادي و استقلال افغانستان را در پيش بگيرند.