مطالعه و به اشتراکگذاری این سخنرانی مهم را به تمام مومنین به ویژه هراتیهای شهیدپرور پیشنهاد اکید میکنیم.
حجت الاسلام والمسلمین حسینی مزاری در این سخنرانی نکات ناگفتهای را مطرح کرده است.
خلاصه سخن:
رییس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در مراسم اولینسالگرد حادثه تروریستی مسجد جوادیه هرات، مردم هرات را علمدوست، فرهنگپرور، عالمپرور، عالمدوست، الگو و نمونهیی برای سایر ولایات و مردم افغانستان معرفی کرد و تأکید کرد که به دلیل اهمیت این شهر و مردم آن، هراتیها همواره به صورت سازمانیافته هدف توطئهها و هجمههای گسترده دشمنان قرار داشته است.
حجتاسلام والمسلمین حسینی مزاری در برابر این توطئهها در هرات و سراسر افغانستان، با انتقاد از سکوت و برخورد منفعل علما، خواستار به صحنه آمدن روحانیت و حساس بودن مردم شد.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، حجتاسلام والمسلمین سید عیسی حسینی مزاری که روز یکشنبه(7 اسد) در مراسم تجلیل از اولین سالگرد شهادت بصیراحمد جعفرزاده، از شهدای مظلوم حمله تروریستی بر مسجد جوادیه شهر هرات، در حسینیه هراتیهای شهر مشهد سخن میگفت، این حادثه تروریستی را برای تمام مردم افغانستان به خصوص مردم شهیدپرور ولایت هرات، بسیار تلخ و تکاندهنده خواند.
وی در ادامه با بیان اینکه مردم افغانستان در گوشه گوشه کشور، زخم و آسیب دیده و شاهد جنایات مختلف بوده، تأکید کرد که شهر هرات شاهد فشارهای بیشتری بوده است.
این فعال سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در این سخنرانی خود با مطرح کردن این سوال که "چرا شهر هرات و مردم آن، در طول دهههای مختلف متحمل فشارها، خسارات و آسیبهای فراوانی شده و شاهد معضلات و آسیبهای گوناگونی بوده و است؟"، به بیان پاسخهای مختلف برای این سوال محوری پرداخت.
به باور وی، فشار و مشکلات علیه شهر و مردم هرات، به دلیل مهم و الگو بودن این شهر نسبت به سایر ولایات و شهرهای افغانستان است.
رییس مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان خاطرنشان کرد که فشارها و مشکلات علیه شهر و مردم هرات سازماندهی شده بوده و دستهای پنهان و آشکار در راستای ساماندهی به مشکلات این شهر کار کردهاند و حالا هم فعالیت میکنند.
وی در ادامه، هفت توطئه مهم علیه مردم هرات و این شهر را برشمرد و به ایرانهراسی، شیعههراسی، سنیهراسی، تشدید اختلافات مذهبی، قومی و منطقهیی، سکولاریزه و تکفیری کردن مردم، ایجاد فرقههای مختلف و ایجاد فضای رعب و وحشت در این شهر و بین مردم هرات اشاره کرد.
اما به گفته حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری، متاسفانه تا هنوز در برابر این توطئهها کار اساسی و جدی، از طرف جامعه اهل سنت و همچنین اهل تشیع در هرات کاری صورت نگرفته است.
وی دلیل اینکه کاری صورت نگرفته را بیتفاوتی شخصیتها، ترس آنها، تبارز ندادن تفکر اسلامی و دینی و در صحنه نبودن علما دانست و گفت: "چرا علمای ما در صدر کشور صدای رسای خود را در حمایت از حق بلند نمیکنند؟ چرا علمای ما امروز با وصف اینکه حرکت باطل را میبینند و میدانند که امروز دشمن شمشیر را برهنه به روی ما بسته و از وارد کردن هیچگونه ضربه و روی دست گرفتن هیچ توطئهیی دریغ نمیکند، اما باز ساکت نشسته و حرفی نمیزنند؟!"
رییس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان تأکید کرد: وظیفه و رسالت علما این است که در صحنه حضور جدی داشته باشند و کار کنند.
وی خاطرنشان کرد که اگر روحانیت به صحنه نیاید، مردم نیز مقصر خواهند بود و باید چنین روحانیتی را تحریم کنند.
حجتالاسلام والمسلمین حسینی مزاری بر ضرورت وحدت و همبستگی میان مردم و مذاهب مختلف در کشور تأکید کرد و گفت: "آنچه در جامعه افغانستان خیلی لازم است، وحدت است؛ ابتدا وحدت و همبستگی بین سنی با سنی، بعد شیعه با شیعه و سپس بین شیعه و سنی. باید اول بین این دو طیف هماهنگی و وحدت ایجاد شود و بعد وحدت و هاهنگی کلی در بین مردم ایجاد گردد و اگر این هماهنگی و همسویی در کشور به وجود آمد، انشاءالله ما در برابر دشمن پیروز خواهیم شد".
تفصیل سخن: متن کامل سخنرانی رییس عمومی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان و اشاره وی به اهمیت هرات و توطئههای دشمن علیه مردم این شهر، انفعال علما و نقش مردم، به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
مراسم برای تجلیل از سال روز شهادت شهید بصیراحمد جعفرزاده برگزار شده است. این شهید مظلوم در جمع دهها شهید و مجروحی بود که در اثر حادثه انتحاری در مسجد جوادیه در هرات به ملکوت اعلا شتافت. حادثه بسیار تلخ و تکاندهندهیی بود برای تمام مردم افغانستان، به خصوص برای مردم شهیدپرور هرات و خانواده معزز و مکرم این شهید. روسیاه
ان تاریخ منتسب به گروه تروریستی داعش این جنایت هولناک را مرتکب شدند و سنگینی دیگری بر پروندههای جنایات قبلی خود افزودند و مردم قهرمان و شهیدپروری را سوگوار کردند.
خب اگر حول این حادثه و عملیات انتحاری، علل و پیامدهای آن صحبت شود، وقت زیادی خواهد گرفت که در حوصله این مجلس نیست. من صحبتم را با یک سوال شروع میکنم و دقایق مختصری خدمت شما هستم.
چرا شهر هرات و مردم این خطه در طول دهههای مختلف، متحمل فشارها و خسارات و آسیبهای فراوانی شدهاند؟! اگرچه در سطح افغانستان مردم در گوشه گوشه کشور زخم دیدند، آسیب دیدند، جنگ و جنایت متحمل شدند، اما یقینا شهر هرات شاهد فشارهای بیشتری بوده است؛ شاهد معضلات و آسیبهای گوناگونی بوده و حالا هم است. چرا یک چنین وضعیتی وجود دارد؟
به اعتقاد من فشار و مشکلات علیه شهر هرات و مردم آن، بیشتر به دلیل مهم بودن این شهر است، به دلیل اهمیت داشتن مردم شهر هرات نسبت به سایر مردمان دیگر ولایات است که این مهم بودن و اهمیت منتج میشد به اینکه این شهر برای سایر شهرهای افغانستان الگو باشد؛ مردم این شهر نسبت به مردمان سایر شهرها و ولایات الگو باشند. برای اینکه این الگو بودن این شهر و مردم تحت تأثیر قرار بگیرد و تضعیف شود، مشکلات متعددی علیه این مردم به وجود آمد و به وجودآمدنش هم خود به خود نبود، بلکه سازماندهی شده بود و دستهای پنهان و آشکار در راستای ساماندهی مشکلات بودند و حالا هم هستند.
مهمترین مولفههای اهمیت مردم و ولایت هرات
مولفههای این اهمیت چیست؟ چه چیزهایی باعث شد که این شهر، مهم باشد و مردم شهر هرات از اهمیت بیشتر برخوردار باشد؟
من چندتا مولفه محدود را میشمارم. مولفهها زیاد است و نکتهها و موضوعات مختلف در این رابطه متعدد است که به همه اینها نمیرسم و به چند مولفه مختصر اشاره میکنم؛
1ـ هرات شهر علم بود و هست؛ شهر فرهنگ و شهر فضیلت، شهر هرات شهر عالمپرور بود و حالا هم شهر عالمپرور است. عالمدوست بودند و حالا هم عالم دوست هستند. علمایی که وارد این شهر میشدند، از این علما به نحو مطلوب و احسن پذیرایی و استقبال میکردند و استقبال از شهید بلخی به هر حال زبانزد خاص و عام است. با توجه به اینکه در سالگرد آن شهید بزرگوار قرار داریم، بد نیست این نکته را یادآوری کنم که وقتی این عالم بزرگ و شهیر کشور وارد هرات میشود، مورد استقبال کمنظیر و بسیار باشکوه مردم هرات قرار می گیرد و مدتهای طولانی هم این شهید بزرگوار در این شهر اقامت میکند و از طرف مردم شهر هرات به نحو نیک و پسندیدهیی مورد پذیرایی و حمایت قرار میگیرد.
2ـ سطح فکری مردم هرات از گذشته بالا بوده است. از نظر فرهنگی مردم شهر هرات از یک سطح بالایی برخوردار بوده است.
3ـ مردم شهر هرات پایبندی خود را به اسلام و احکام دینی ثابت کردند.
4ـ مردم شهر هرات، مردم مذهبی هستند. همین حالا هم شما اگر یک مطالعه محدود داشته باشید و یک مقایسه بین مردم هرات و سایر مردم دیگر در ولایت افغانستان داشته باشید، میبینید که مردم شهر هرات در این قسمت و در این بعد زندگی، از یک برجستگی خاصی برخوردار هستند. مناسبتهای مذهبی را بسیار باشکوه برگزار میکنند. سالگرد شهادتها و میلادهای ائمه معصومین(ع)، مناسبتهای تاریخی و ملی هم از سوی این مردم به نحو مطلوب برگزار میشود و پاسداشت به عمل میآید. در رابطه با برگزاری مجالس دعای کمیل، دعای توسل، دعای ندبه، زیارت عاشورا، حدیث کسا و امسال اینها که الی ماشاءالله در سطح کوچک و بزرگ برگزار است و در هر گوشه شهر، الحمدالله درخشش خاصی دارد. در سطح مهاجرین هم تا جایی که ما میبینیم، مردم شهر هرات از این ناحیه پیش قدم بوده و هستند و این نکته خیلی مهمی است.
5ـ بالا بودن سطح زندگی مردم شهر هرات است نسبت به سایر شهرهای کشور. از این نظر باز مردم شهر هرات دست بالا را دارند.
6ـ بالا بودن سطح اقتصاد مردم هرات. این مردم نسبت به سایر مردمان از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردار هستند؛ حالا دلیل و دلایل این امر باشد برای یک وقت دیگر.
7ـ در شهر هرات مردم زندگی مسالمتآمیزی دارند؛ در کنار هم با محبت و عطوفت زندگی میکنند، از همه اقوام، همه طوایف، پیروان همه مذاهب در هرات حضور دارند و وجود دارند و اخوت کمنظیری بین مردم هرات به خصوص میان شیعه و سنی از گذشته وجود داشته و در این راستا هم مردم شهر هرات از برجستگی خاصی برخوردار است.
8ـ مردم شهر هرات در صحنه بودند و حالا هم در صحنه هستند. شما اگر تاریخ زندگی این مردم را از گذشته تا حالا مورد مطالعه قرار بدهید، چه در زمان قبل از جهاد، چه در زمان جهاد، چه در زمان مقاومت، چه در این هفده و هجده سال اخیر شما میبینید که این مردم همچنان در صحنه بودهاند.
9ـ نهم، مردم هرات رشادت دارند، از خودگذری دارند، انقلابیگری دارند و نیز شهادتطلبی این مردم زبان زد تاریخ است. شما در به ویژه زمان جهاد متوجه هستید که این مردم در دفاع از کیان اسلام و مبارزه با دشمن چقدر شهید تقدیم راه اسلام و خدا کرده است. تنها یک روز در 24 حوت بیش از 20 هزار شهید که بنابر قولی 24 هزار شهید این مردم تقدیم جهاد و اسلام میکند. گفتن 24 هزار شهید به زبان راحت است، اما شماردن و در نظر گرفتنش کار خیلی سخت و دشوار و قبولش مشکل است برای هر فرد عاقلی. این در یک مورد است. موارد متعددی مردم شهر هرات در طول جهاد، هزاران شهید تقدیم اسلام کردند، تقدیم جهاد کردند، برای برپایی حکومت الله این مردم به درستی جنگیدند و رزمیدند و در برابر طاغوت سر تسلیم فرود نیاوردند؛ چه مردم شیعه این بلاد و این سرزمین و چه اهل سنت این سرزمین. این مردم در این عرصه درخشش خیلی مناسبی داشتند که طبعا نیاز به نوشتن تاریخ مفصل و قطوری دارد که اگر نویسندگان معزز و مکرم بنشینند و در رابطه با این ویژگیهای مردم هرات و اهمیت این سرزمین بنویسند و به رشته تحریر در بیاورند، کار بزرگی است و راهنمایی خیلی اثرگذاری برای نسل کنونی و نسل آینده مردم افغانستان خواهد شد.
10ـ ویژگی مهم دیگر این شهر همسایگیاش با جمهوری اسلامی ایران است. این همسایگی هم از یک طرف امتیازی برای مردم هرات و از طرف دیگر عامل و زمینهیی برای فشارهای دشمن محسوب میشود.
خب، این ده تا مولفه را من اینجا که امروز به ذهنم رسید، یادداشت کردم و موضوعات، نکات و مولفههای دیگری هم وجود دارد که اگر عزیزان چیزی به ذهن و یاد داشتند، به ما حتما بگویند که در کنار این مولفهها اضافه بکنیم و این مطالب به رشته تحریر در بیاید و بازتاب پیدا کند و سایر مردمان در جریان این مولفهها، شایستگیها و این برجستگیهای مردم هرات قرار بگیرند، و حتی خود هراتیان متوجه برجستگیهای خودشان شوند و چه بسا هستند مردمانی از این سرزمین که توجه به این ویژگیها و برجستگیها ندارند.
این مولفه ها باعث میشد که مردم شهر هرات الگو باشند برای مردم دیگر ولایات افغانستان، پیشتاز و اثرگذار باشند و این اثرگذاری باعث شود که مردم افغانستان از این مردم تأثیر بپذیرند، تاثیر بگیرند و در مسیری که مردم هرات حرکت میکردند، بقیه مردم هم حرکت میکردند و آنگاه سرتاسر افغانستان مردم دینپرور، مردم مذهبی، پایبند به احکام و معیارها و ملاکهای دین و قرآن میشدند و آنگاه بود که زمینههای برقراری حکومت الله در افغانستان فراهم میشد و ما امروز این مشکلاتی که داریم، نمیداشتیم.
مهمترین توطئهها علیه مردم و شهر هرات
اینجا بود که دشمن دست به کار شد، برای کوبیدن مردم هرات، برای تضعیف مردم هرات، برنامهها و توطئههای متعددی روی دست گرفت تا با استفاده از این توطئهها نگذارد این مردم با آن انسجام، اخوت و برادری در صحنه تبارض داشته باشند و به وظایف دینی، اسلامی و انسانی خود عمل بکنند.
من اینجا توطئهها را برشمردهام. توطئهها زیاد است، منتهی من 7 تا از توطئههای دشمن را برشمردم که علیه این مردم به کار گرفته شده و حالا هم میشود و اگر ما مواظب نباشیم و اقدامات جلوگیرانه و مقابلهگرانه را روی دست نگیریم، قطعا در آینده هم این توطئه ها تداوم پیدا خواهد کرد و مشکلات متعدد و بیشتری بر این مردم حادث خواهد شد و حوادثی مثل حادثه مسجد جوادیه در این خطه بیشتر از گذشته به وجود خواهد آمد و ما آنگاه بایستی منتظر شهادت جمعی ی مردم خود و منتظر ترور علمای بزرگوار خود باشیم، منتظر انهدام مراکز مذهبی، دینی و اسلامی خود در ولایت هرات باشیم و در کنار ولایت هرات هم سایر ولایات نیز بینصیب نخواهند بود.
1ـ ایرانهراسی؛
اولین توطئهیی که دشمن از دیر باز به این طرف روی دست گرفته، بحث ایران هراسی است. نزدیکی هرات با ایران و مردم هرات با ایران باعث میشود که فرهنگ متعالی دینی در شهر هرات رشد بیشتری داشته باشد. امروز هم اگر فرهنگ اسلامی و فرهنگ دینی در هرات نمودی دارد و ظهوری دارد و بروزی دارد، نشأت یافته از فرهنگ دینی و مذهبی قوی و قدرمندی است که با محوریت ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و اگر مردم هرات هماهنگ و همنظر با تفکر انقلابی این شهر و سرزمین باشند، قطعا دشمن احساس خطر زیادی میکند و برای اینکه ضربهیی به پیکره مردم هرات وارد بکنند، آمدند بحث ایرانهراسی را در شهر هرات روی دست گرفتند.
بحث ایرانهراسی در هرات خیلی مشهود است. شما اگر وارد شهر شوید، در جلسات حضور پیدا کنید، با علما صحبت بکنید، با نخبگان و با مردم عادی صحبت بکنید، کاملا مشهود است که این مردم چه مقدار از بحث ایرانهراسی متأثر شدند و تأثیر پذیرفتند. حتی مهترین مراکز دینی ما جرأت برگزاری یک مجلسی برای سالگرد حضرت امام خمینی(ره) ندارند. طرفداران طالب میآیند در شهرهای مختلف افغانستان برای ملا عمر مراسم برگزار میکنند، مردم میآیند برای پیروزی اردوغان در شهرهای مختلف تظاهرات میکنند، پرچم ترکیه را به صراحت بالا میکنند و در شهرهای مختلف درباره سالروز استقلال فلان کشور، جلسه برگزار میشود؛ جلسههای گردهمایی و جشن و پایکوبی؛ شخصیتها و گروهها با افتخار کامل در فلان تالار جلسه میگیرد، برای همسبتگی فلان کشور و سفیر آن کشور هم دعوت میشود در آن مراسم سخنرانی میکند، اصلا بحثی نیست، حرفی نیست، اصلا کسی نمیآید و نمیگوید آقا شما چرا وابسته به ترکیه هستید! چرا وابسته به پاکستان، عربستان و طالب هستید! و چرا وابسته به آمریکا، فرانسه و کانادا هستید! اما به محضی که بحث ایران پیش میآید، واویلا میشود، نوشتههای مختلف، مصاحبههای مختلف، تبلیغات گوناگون؛ اتفاقا این تبلیغات و حرکتهای مشمئزکننده از درون خود ما مردم است؛ از عناصری است که آب و نان این خاک را خوردند، از هوا و امکانات این مملکت بهرهبرداری کرده و حالا هم بهرهبردای میکنند، اما وقتی به هرات رفتند، متأثر میشوند.
حالا ما در رابطه با عموم مردم کاری نداریم، چون عموم مردم طرف نخبگان خود نگاه میکنند، عموم مردم طرف بزرگان خود نگاه میکنند. وقتی از بزرگان، نخبگان و از علما سوال میکنیم، میبینیم هیچ جواب قانعکنندهیی ندارند؟ چرا یک چنین شرایطی به وجود آمده است؟
این ایرانهراسی حتی در سطح مهاجرین ما هم تأثیر گذاشته است. مهاجرینی که در ایران حضور دارند و زندگی میکنند و شاید سالهای سال به افغانستان برنگردند، حاضر نیستند در تظاهراتهای روز قدس شرکت کنند! حاضر نیستند در تظاهراتهای 22 دلو یا بهمن شرکت کنند! خب ما به عنوان مهاجر اینجا زندکی میکنیم و باید با خوشیهای این نظام خوش باشیم، و با دقیهای این نظام، دق باشیم! ما باید در این کشور فعال باشیم، پویا باشیم و با عنوان مهاجر زنده حضور داشته باشیم؛ اگر به دنبال حق هستیم، اگر به دنبال حل مطالبات زیادی هستیم، اگر به دنبال مشکلات زیستی خود هستیم، حداقل در کنار ایرانیها حضور داشته باشیم و در خوشیهای آنها خوش باشیم، و در دقیهای آنها دق باشیم! اگر نباشیم و سر ما به زندگی خود مشغول باشد و کاری به کار ایرانیها نداشته باشیم، خب ایرانیها چه کاری به کار ما داشته باشند! اینها چرا باید برای ما دل بسوزانند! ما چه سودی برای این نظام و این مردم داریم که اینها برای ما دل بسوزانند! اگر قرار بر دلسوختاندن است، باید طرفینی باشد؛ اگر همان مقدار آنها گام بگذارند، ما هم باید گام بگذاریم؛ آنها اگر ده گام جلو میآیند، ما حداقل یک گام به سمت این نظام جلو بیایم و در صحنه باشیم. مشکلات هست، معضلات هست، گرفتاریها در سطوح مختلف هست، اما نگاه ما باید نگاه کلان باشد؛ اصل نظام باید برای ما اهمیت داشته باشد و این نظام در سطح دنیا به درد مستضعفین، مسلمین و مومنین میخورد و به عنوان عقبه حمایتی ما است، اما بعضی بزرگان حاضر نیستند که در راهپیماییها شرکت کنند. حالا اگر در یکی دو سه سال اخیر که تلاش کردیم و برنامهریزی کردیم که شرکت بکنند، شرکت میکنند، ولی تابلو نمیآورند. بعد کسان دیگری هم که در تظاهرات حضور پیدا کردند و تابلو بالا کردند، ناراحت میشوند و میگویند که فلانیها نفاقافگنی کردند! میگویند که بالاخره وحدت بکنیم و بدون تابلو در کنار هم در تظاهراتها حضور پیدا بکنیم، ولی فلانیها تابلو بلند میکنند و باعث نفاق میشوند! خب اگر شما میگویید که تابلو نیاورید و عمل نکردن به حرف شما، باعث نفاق میشود، ما میگوییم که تابلو بیاورید! این حضور بدون نام و نشان و بدون شناخت چه معنایی دارد و اگر شما از حرف ما نمیکنید، پس شما هم منافق هستید! این معنی ندارد! هر کس باید در صحنه حضور داشته باشد و حضور جدی داشته باشد؛ این تأثیرپذیری از بحث ایرانهراسی مشکل جدی را در سطح مهاجرین ما ایجاد کرده است. خب این یک توطئه دشمن است که متأسفانه همچنان ادامه دارد.
2ـ شیعههراسی؛
دومین توطئه دشمن، بحث شیعههراسی است. در شهر هرات به گونهیی عمل کردهاند که سایر گروهها و مردمان را از شیعه بترسانند. برای دیگران مرتب القاء میکنند که اگر مواظب این شیعهها نباشید و اگر مواظب پیروان مذهب جعفری نباشید، روزگار شما را سیاه میکنند. صحبتهای مختلف دیگری هم بین اهل سنت و سایر فرق میشود. از چهره مردم شیعه به عنوان یک اهرم فشار، و یک اهرم خطرناک زندگی برای بقیه ترسیم کردهاند. به محضی که ببینند شیعه است، میگویند جاسوس ایران است؛ به محض اینکه طرف با عمامه و عبایی مثل من در شهر ظهور و بروز دارد، میگویند اینها جاسوس ایران هستند. این بحث شیعههراسی هم دومین ترفند دشمن در داخل شهر هرات است.
3ـ سنیهراسی؛
ترفند سوم هم سنیهراسی است. از سنیها هم یک چهره مخوف خشن در بین مردم تشیع تبلیغ میکنند. مردم تشیع را علیه اهل سنت تحریک میکنند و اهل سنت را وابسته عربستان میپندارند یا تبلیغ میکنند، اهل سنت را وهابی میگویند، اهل سنت را وابسته به سلفیگری و تکفیری تبلیغ میکنند تا این طوری دید بسیار منفی نسبت به اهل سنت ایجاد شود.
4ـ تشدید اختلافات مذهبی، قومی و منطقهیی
چهارمین حربه دشمن، تشدید اختلافات مذهبی است. تشدید اختلافات قومی و منطقهیی و بیتفاوت ساختن مردم هرات است. متاسفانه امروز در شهر هرات اختلاف بیداد میکند؛ بین سنی با سنی اختلاف است، بین شیعه با شیعه اختلاف است و باز بین شیعه و سنی در تلاش اند یک سری مسائلی را به وجود بیاورند. در بین شیعههای ما بحث بومی و غیر بومی مطرح است. کسانی که هراتیهای باسابقه است، با کسانی که به تازگی وارد هرات شدهاند، تضاد و اصطکاک 100 درصدی دارند؛ بسیار خطرناک و بسیار جدی! که این برای آینده مردم هرات خیلی نگرانکننده است. در بین خود مردم بومی هم باز اختلافات جدی وجود دارد؛ به خصوص در میان علمای هرات اختلافات خیلی جدی وجود دارد. شما در هرات در میان علما هماهنگی و همسویی نمیبینید و سردمداران اختلاف هم در هرات، علمای هرات هستند، نخبگان هرات هستند و مردم به طرف علما نگاه میکنند؛ و الا مردم هرات، مردم انقلابی، با شهامت و مردمی پرجوش و خروش اند. شما در مسئله شهید جغارهیی دیدید که مردم چطور در صحنه آمدند، در بحث شهادت آقای توکلی دیدید که مردم چگونه در صحنه آمدند، اما همین مردمی که در صحنه میآیند، توسط علمای هرات پس زده میشوند که لزومی ندارد این مسائل، لزومی ندارد این همه خشونت و زنده باد و مرده باد!
بنابراین است که این توطئه دشمن در سطح شهر هرات تأثیر عمیق و جدی گذاشته است. شما امروز بین علمای هرات، بین مجموعهها، بین افراد، اختلافات جدی میبینید. همین شهید جغارهیی که این همه مراسم برایش برگزار شد، این همه برای آقای جغارهیی سینهزنی شد، این همه وای وای گفته شد، این آقا تا زمانی که زنده بود، یک آدم منزوی بود و از طرف بقیه علما مورد شماتت، تهمت و مورد فشار بود. آقای توکلی که برای این شهید هم مراسم های خیلی خوبی گرفته شد و خیلیها کاسه داغتر از آش پی کار آمدند و سینه زدند، رفت و آمدش در مراکز مهم شیعی محدود بود؛ ایشان را راه نمیدادند، ایشان را در معرض اتهامات مختلف قرار داده بودند. شهید توکلی در هرات یک تنه و به تنهایی در صحنه حضور داشت و کار میکرد و خدمات خیلی زیادی انجام داد، اما چرا در زندگی آقای توکلی صحبتی نشد، چرا از این آدم حمایت نشد، همبستگی صورت نگرفت؛ یک طلبه انقلابی و برازنده جدی، اما وقتی که شهید شد، آن وقت نوبت به کسی نمیرسید که کی مراسم برگزار بکند! ما هم به عنوان یک تشکیلات وارد عرصه شدیم و با آقای محمدتقی توکلی پسر عموی شهید صحبت کردیم. همان لحظهیی که خبر ترور آقای توکلی رسید، بلافاصله تماس گرفتیم و گفتیم که ما در خدمت هستیم، بلافاصله با خانواده ایشان در تماس شدیم، آمدند دفتر و گفتیم ما در همه امور در خدمت هستیم. الحمدالله از بس که برگزارکنندگان مجالس زیاد بود، که اصلا ما را نگذاشتند و گفتند به شما نیازی نیست. خب وقتی که در شهادت یک آدم، این چنین ارادت وجود دارد، چرا در زندگیاش نیست؟! مردم باید سوال بکنند از علما! مردم باید از علما پرسش بکنند! مردم باید روحیه پرسشگری داشته باشند که چرا وضعیت مردم هرات اینگونه است؟ با وجود این همه علما، بزرگان و با وجود این همه نخبگان! چرا یک چنین شرایطی در هرات وجود دارد؟
این توطئه چهارم دشمن در شهر هرات است که با جدیت دنبال میکند و تأثیرگذاریاش هم در سطح علما و نخبگان محسوس است و هم در سطح مردم هرات.
5ـ سکولاریزه و تکفیری کردن مردم؛
پنجم دشمن تلاش دارد که در راستای سکولاریزه کردن مردم برنامه داشته باشد، در راستای تکفیری نمودن و پیرو ساختن مردم در مسیر وهابیت تلاش بکند؛ آنهایی که روحیه نسبتا اسلامی دارند، در مسیر تکفیر ببرند و آنهایی که روحیه اسلامی ندارند، در کانالهای بیبندباری، برهنگی و دموکراسی ادعایی غرب ببرد و جامعه را دو تقسیم بکند و به عنوان دو لبه قیچی، هر دو تا را علیه اسلام و مردم مسلمان هرات به کار ببرد و ضربات نهایی خود را وارد بکند.
6ـ ایجاد فرقههای مختلف؛
همچنان در هرات در راستای جور کردن سایر فرق هم دشمن فعال است و حلقات عجیب و غریبی به وجود آوردهاست؛ کسانی آمده که مدعی است ما امام زمان هستیم! کسایی آمده که در مسیر مسیحی ساختن و امسال اینها در شهر هرات کار میکنند.
7ـ ایجاد فضای رعب و وحشت؛
و توطئه هفتم هم ایجاد جو رعب و وحشت است. این ایجاد جو رعب و وحشت، از طریق ایجاد عملیاتهای انتحاری است، از طریق ترور شخصیتهاست، از طریق ترور علماست. شما ببینید که در هرات به خصوص طی 17 سال اخیر چه حوادث دردناکی به وجود آمد؛ بحث جنجالهایی که در روز عاشورا پیش آمد؛ درگیریهایی که شد و افرادی شهید شدند و کشته شدند و همچنین ترور علمای بزرگوار از شهید جغارهیی تا آقای توکلی، تقریبا 12 تا از طلاب و علمای مبرز و برجسته این شهر و این خطه به شهادت رسیدند. بحث مسجد جوادیه و چندین مسجد دیگر که مورد هجمه قرار گرفت.
متاسفانه تا هنوز در برابر این توطئهها کار اساسی و جدی صورت نگرفته است؛ از طرف جامعه اهل سنت، از طرف جامعه اهل تشیع در هرات کاری صورت نگرفته است! چرا کاری صورت نگرفته است؟ به دلیل بیتفاوتی شخصیتهای ما، به دلیل ترس شخصیتهای ما، به دلیل تبارز ندادن تفکر اسلامی و دینی!
علما باید در صحنه باشند؛ مگر علما نمیگویند که « العلماء ورثة الأنبياء»! سوال این است که آیا انبیا در زمان خودشان مماشات داشتند؟ تساهل داشتند؟ در دفاع از حق کوتاهی کردند؟ در مقابله با باطل از چیزی ترسیدند؟ از جانشان، مالشان، از حیثیت و آبرویشان؟ آیا ما نمیگوییم علما کسانی هستند که باید پایشان را جای پای امامان معصوم(ع) بگذارند! اگراینطوری است، بیاییند در رابطه با سرنوست امامان خود بررسی بکنیم که ائمه معصومین(ع) چه کار کردند؟ آیا اینها تساهل و تسامح داشتند؟ سستی داشتند؟ کاهلی داشتند؟ چه کار کردند؟ اینها کدام وقت به خاطر ترس از مقام خود، ترس از امکانات خود، جایگاه، پول و مقامهای دنیایی خود در کنار ظالمان قرار گرفتند؟ نخیر! اینها در دفاع از حق چیزی کم نگذاشتند! در مبارزه با باطل چیزی کم نگذاشتند! اما امروز علمای ما چرا اینطوری نیستند؟! چرا علمای ما در سطح کشور صدای رسای خود را در حمایت از حق بلند نمیکنند؟ چرا علمای ما امروز با وصف اینکه حرکت باطل را در کشور میبینند و میدانند که امروز دشمن شمشیر را برهنه به روی ما بسته است و از وارد کردن هیچگونه ضربات دریغ نمیکند و از روی دست گرفتن هیچ توطئهیی دریغ نمیکند، اما باز ساکت نشسته و حرفی نمیزنند! حتی علمای ما وقتی میآیند در ایران، در یک چنین محیطی امن، حرف نمیزنند، چه برسد که در کابل، در هرات، در مزارشریف و.... باشند! در حالیکه وظیفه و رسالت علما این است که در صحنه حضور جدی داشته باشند و برای خدا کار بکنند! به خصوص طلاب که سربازان امام زمان(عج) هستند. وقتی طلبه وارد حوزه علمیه میشود، با امام زمان خود قرارداد نانوشته دارد که من سرباز توام! کسی که سرباز امام زمان باشد، چگونه باید عمل کند در افغانستان؟ چگونه باید برای مردم خدمت بکند؟ چگونه مردم هوشیار شوند و بیدار شوند؟ چگونه در راستای مخالفت با استکبار عمل کنند و حرکت کنند؟ امروز مردم، ما مردمی در صحنه هستند؛ به خصوص مردم هرات، مردم انقلابی اند و دهها هزار شهید در راه خدا و اسلام دادند؛ چیز سادهیی نیست، سرمایه بزرگ و انبوهی است که این ملت تقدیم کردند مثل همین شهید بصیراحمد جعفرزاده؛ هم جوان، هم زیبا وهم مطمئنا از جهات مختلف موقعیتهای خوبی در زندگی خود داشته است، اما این آقا برای اینکه مسجد، این خانه خدا پر رونق باشد، با وصف اینکه میدانسته مشکلات و تهدیدها وجود دارد و داشته است، بازم در صحنه حضور داشته و جان شیرین خود را تقدیم خدا کرده است. من طلبه از این شهید چه کمبود دارم؟ یا چه اضافه از این دارم؟ مگر خون ما از خون این شهید رنگینتر است؟ مگر فرزند من مهمتر از فرزند اینآقاست که امروز بیپدر زندگی میکند؟ آیا زن من مطرحتر و برجستهتر از خانم این آقاست که امروز بیوه و بیسرپرست زندگی میکند؟ نخیر! امروز روحانیت باید در عرصه باشد! ما اگر بخواهیم در برابر هجمههای دشمن مبارزه کنیم، اگر بخواهیم در برار توطئههای دشمن مقابله کنیم، اگر بخواهیم امروز بحران را از افغانستان برچینیم و مردم را از این مشکلات نجات بدهیم، روحانیت باید در صحنه بیاید!
بیتفاوتی شخصیتها؛ مردم هم مسئول اند!
......
اگر روحانیت به صحنه نیایند، شما مردم هم مقصرهستید! شماها هم باید روز قیامت جواب پس بدهید؛ آقایان محترم! فلانی و فلانی، چرا پشت سر فلان روحانی نماز خواندید که در رابطه با شرایط موجود دست نگه داشته است، زبان لال کرده و حرف نمیزند؟ چرا این روحانی که در منبر فریاد میکشد «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا»، اما خودش مایه نفاق است، خودش در رأس ایجاد اختلاف در جامعه است؛ به خاطر نگرانی از اینکه اگر وحدتی پیش بیاید، جیب خودش مسدود و خالی میشود! این نگرانی را دارد؛ در حالی که این نگرانی، نگرانی بیجایی است!
من به صراحت به شما مردم اعلام میکنم که این موضوعات را نه به خاطر تخریب فرد خاصی، نه به خاطر تخریب جمعیت خاصی، بلکه برای خدا میگویم که در روز قیامت مدیون شما مردم نباشم، یخن من دست شما مردم نباشد که چرا آقای حسینی مزاری، در زمانی که توان داشتی، ما را هوشیار نکردی و حرف نزدی! من به خاطر خدا و به خاطر انجام دستورات الهی وظیفه خود میدانم که بگویم امروز روحانیت مسئول است و اگر روحانیت به مسئولیت خود عمل نکند، شما مردم مسئولید که در برابر یک چنین روحانیتی حرف بزنید، نصیحتشان کنید، اگه از حرف شما نمیکند، تحریمشان کنید، پشتسرشان نماز نخوانید، در مجالس خودتان دعوت نکنید! من بارها در همین حسینیه آمدهام، این مسجد مالامال از جمعیت، اما طلبه آمده قصههایی میگوید که وقت آدم به هدر میرود! این همه مسائل روز! این همه مشکلات مردم! معضلات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی! این همه مسائل ازدواج، مرگ و موت و مسائل مختلف! اما روحانی میآید در رابطه با مسائلی صحبت میکند که یک بچه شش ساله هم ممکن است بلد باشد. روحانیت ما امروز واقعا در یک مسیر دیگری حرکت میکند!
ما امروز اگر بخواهیم در افغانستان در برابر مسائل موفق شویم، روحانیت باید به صحنه بیایند! البته یک عده معدودی از روحانیت ما در صحنه هستند و من به صورت کلی عرض نمیکنم، حواستان باشد کل علما اینگونه نیستند! اما اکثر علمای ما بیتفاوت اند، اکثر علمای ما ترسو هستند، اکثر علمای ما مفتخور هستند، اکثر علمای ما بار دوش مردم، اسلام و مذهب هستند و از جیب مذهب مصرف میکنند! از جیب اسلام مصرف میکنند! اما برای اسلام، مذهب و مردم خدمت نمیکنند! باید در سطح مردم کار فکری شود، کار فرهنگی شود، روشنگری گردد، دوست و دشمن مشخص شود و راهکار مقابله با دشمن برای مردم گفته شود که مردم چگونه در برار دشمن مبارزه بکنند! تا وضعیت مردم از این بدتر نشود.
آنچه که امروز در جامعه افغانستان خیلی خیلی لازم است، بحث وحدت است. وحدت و همبستگی بین مردم؛ اول وحدت و همبستگی بین سنی با سنی، بعد وحدت و همبستگی بین شیعه با شیعه و سپس بین شیعه و سنی! این امکان ندارد که بین شیعه افتضاح وجود داشته باشد، بین سنیها هم افتضاح وجود داشته باشد، بعد ما شعار اخوت و برادری بین شیعه و سنی را سر بدهیم! این یک حرف بیخود است! باید اول بین این دو طیف هماهنگی و وحدت ایجاد شود، بعد وحدت و هماهنگی کلی در میان مردم ایجاد شود! اگر این هماهنگی، وحدت و این همسویی در کشور به وجود آمد، انشاءالله تعالی ما در برابر دشمن پیروز خواهیم شد و از این همه مشکلاتی که در کشور وجود دارد رهایی خواهیم یافت.
عزیزان قرآن میگوید: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»؛ اگر ما مومن باشیم، مومن به خدا، مومن به قیامت، مومن به همه آنچه خداوند بزرگ در قرآن آورده است، اگر ما به اینها مومن باشیم، ما برتریم؛ ما میتوانیم زندگی برتر و والا داشته باشیم و در برابر دشمن خود پیروز شویم. این آیه قرآن بعد از جنگ احد نازل شد، بعد از جنگ احد چون مسلمانان یک مقدار کشته دادند و ضعیف شدند، یک مقداری مأیوس شدند، اما خداوند متعال در این آیه میگوید: سست نشوید، اندوه نداشته باشید، شما برترید، اگر ایمان داشته باشید! حالا هم ما اگر انشاءالله تعالی در رابطه با بحث ایمان خود توجه بیشتر کنیم، حتما در افغانستان پیروزیم و پیروزی از آن مسلمین و مومنین خواهد بود؛ به شرطی اینکه ما بر اساس ملاکهای دین و مذهب خود عمل بکنیم و عمل عملی، نه فقط شعاری، انشاءالله تعالی به وظایف دینی و اسلامی خود عمل خواهیم کرد.