تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۵ سرطان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۱۵
کد مطلب : 167247
جمعیت ۳۰ درصدی قوم سادات در ولایت بامیان؛ محروم از ابتدایی‌ترین حقوق از سوی حکومت مرکزی و محلی
خبرگزاری صدای افغان(آوا) ـ بامیان: بامیان از جمله ولایات مرکزی کشور است که جمعیت مجموعی آن تقریبا به ۴۷۸،۴ تن می‌رسد و متشکل از اقوام مختلف هزاره، سادات، تاجیک و پشتون می‌باشد.
مسئوولان ریاست احصائیه ولایت بامیان می‌گویند که بر اساس آمار ارایه شده از دفتر مرکزی احصائیه مرکزی در سال ۱۳۹۰، جمعیت مجموعی این ولایت بیش از ۴۷۸،۴ تن برآورد شده است.
خدیجه مرادی، رییس احصائیه ولایت بامیان به خبرنگار آوا می‌گوید که آخرین آماری که از طرف اداره مرکزی ثبت احوال نفوس اعلام شده، ۴۷۸،۴ تن بوده؛ اما آماری از تعداد جمعیت اقوام این ولایت ذکر نشده است.
با این حال گزارش تحقیقی خبرنگار صدای افغان(آوا) در ولایت بامیان نشان می‌دهد که نزدیک به ۳۰ درصد از جمعیت مجموعی ولایت بامیان را «قوم سادات» تشکیل می‌دهد که در سراسر این ولایت پراکنده می‌باشند.
قوم سادات در مرکز بامیان و ولسوالی‌های یکاولنگ ۱ و ۲، پنجاب، ورس، شبر، سیغان و کهمرد زندگی کرده و بر اساس آمار تقریبی، نفوس آنان در این ولایت نزدیک به ۲۰۰ هزار تن می‌رسد.
 
پراکندگی قوم سادات در ولایت بامیان
سادات بامیان در مرکز این ولایت بامیان و ولسوالی‌های یکاولنگ اول و دوم، ولسوالی سیغان، کهمرد، پنجاب، ورس و شبر ولایت بامیان پراکنده بوده
که بر اساس آمار تقریبی، نزدیک به ۲۰۰ هزار تن از جمعیت این ولایت را تشکیل می‌دهد.
1ـ ولسوالی یکاولنگ نمبر 1
سید احمدحسین حسینی؛ یک‌تن از باشنده‌های ولسوالی یکاولنگ نمبر یک به خبرنگار آوا می‌گوید: "در مرکز ولسوالی یکاولنگ بیش از ۳۰‌ قریه وجود دارد که در هر یکی از این قریه‌ها بالای ۵۰ فامیل زندگی می‌کنند. در بعضی قریه‌ها مانند کته خانه، بیده‌مشکین، آخندان، خم آستانه و... بالای ۲۰۰ فامیل زندگی می‌کنند."
وی افزود: "در تمامی این قریه ها تنها سادات زندگی می کنند و اگر نفوس مجموعی این قریه ها را به شکل تقریبی محاسبه نمائیم، بیش از ۶۰ هزار تن در مرکز این ولسوالی زندگی می‌کنند."
به گفته حسینی، یک سوم جمعیت سادات این ولسوالی در طول ۱۰ سال اخیر در کشورهای بیرونی از جمله ایران و پاکستان و سایر کشورها مهاجر شده‌اند و اگر آنان را نیز در نظر بگیریم، نفوس مجموعی سادات این ولسوالی بیش از ۷۰  هزار تن خواهد بود.
به گفته این بزرگ قومی، سادات در سایر نقاط این ولسوالی نیز به شکل پراکنده و با اختلاط با سایر اقوام زندگی می‌کنند که آمار دقیقی از آنان در دسترس نیست.
 
2ـ ولسوالی یکاولنگ نمبر ۲
در مرکز ولسوالی یکاولنگ نمبر ۲ بیش از ۳۰ قریه وجود دارد که تماما خود را از قوم سادات می‌خوانند. برخی از متنفذین این ولسوالی می‌گویند که اگر به دقت نفوس سادات این ولسوالی مورد بررسی قرار گیرد، نفوس آنان تنها در مرکز این ولسوالی، به بیش از ۶۰ هزار خواهد رسید.
بخش بزرگ دیگری از قوم سادات ولایت بامیان در ولسوالی حصه دوم یکاولنگ در درّه سولیج زندگی می‌نمایند که تقریباً نصف نفوس این ولسوالی را تشکیل می‌دهند.
سادات ولسوالی
حصه دوم یکاولنگ در ۲۳ روستای منطقه سولیج، سبز دره، سچک، خم بازرگان، حوزخشک و سر سولیج زندگی می‌کنند.
سید محمد عیسی قریشی؛ یکی از متنفذین منطقه سولیج ولایت بامیان در گفتگو با خبرنگار صدای افغان گفت: "سادات ولسوالی حصه دوم یکاولنگ، در نقاط مختلف این ولسوالی زندگی می‌کنند که با توجه به مهاجرت هایی که صورت گرفته، بیش از ۳ هزار فامیل تنها در در درّه موسوم به سولیج زندگی می‌کنند، بنا به محرومیت‌ها و مشکلات موجود، بیش از نصف مردم این منطقه مهاجرت کرده‌اند."
وی افزود، از مجموع ۳ هزار فامیل در حال حاضر تنها یک هزار فامیل در این منطقه باقی مانده که اگر به گونه دقیق‌تر مقایسه نمائیم، در حال حاضر بیش از ۱۸ هزار تن از قوم سادات در این ساحه زندگی می‌نمایند.
این بزرگ قومی، فقر، بیکاری، عدم توجه مقامات محلی و نبود امکانات را عامل اصلی مهاجرت باشنده‌های محلی این منطقه دانسته، گفت که در حال حاضر ۶۰ درصد باشنده‌های این مناطق مهاجر می‌باشند.
اما وی می‌گوید که هنوزهم تعداد قابل ملاحظه‌یی از قوم سادات در درّه سولیج زندگی می‌کنند که در دور قبلی انتخابات، بیش از  ۳ هزار تن در انتخابات ریاست جمهوری اشتراک کرده بودند.
 
3ـ ولسوالی پنجاب
پنجاب؛ از دیگر ولسوالی‌های بامیان است که در غرب این ولایت موقعیت دارد و به گفته فعالان فرهنگی، این ولسوالی بیش از ۶۰۰ فامیل که تقریبا 50 هزار تن می‌شود را در خود جای داده است.
سید محمد هاشمی، استاد انستتیوت وترینری و یکی از باشنده‌های مرکز ولسوالی پنجاب می‌گوید: "در ولسوالی پنجاب بیش از ۶۰۰ فامیل زندگی می‌کنند که در قریه‌های مور و ترپس، ترغی، نی قول، مرکز پنجاب، میان‌کاولک، سگ‌دیز و... زندگی می‌کنند که تقریباً
نفوس سادات در این ولسوالی بیش از ۴ هزار تن می رسد."
وی نیز می‌گوید مهاجرت سیل آسا به خصوص در ۱۰ سال اخیر بسیاری از باشنده‌ های این ولسوالی از جمله قوم سادات به کشورهای بیرونی و دیگر ولایات مهاجر شده‌اند.
 
4ـ سایر ولسوالیها
سادات ولایت بامیان همچنان در ولسوالی‌های ورس، سیغان، کهمرد و شیبر این ولایت نیز پراکنده می‌باشند که بر اساس گفته‌های ساکنان محلی این ولسوالی‌ها، در این سه ولسوالی نزدیک به ۵۰ هزار سادات زندگی می‌کنند.
 
5ـ مرکز ولایت بامیان
اما بخش عمده سادات ولایت بامیان در مرکز این ولایت تجمع کرده‌اند. بر اساس مصاحبه‌هایی که با متنفذین روستاهای مرکز بامیان صورت گرفته، در حال حاضر بیش از ۲۰ هزار تن از ساکنان مرکز بامیان را سادات تشکیل می‌دهند.
سید ناصر عرفان، از فعالان مدنی این ولایت می‌گوید: "در مرکز بامیان ۴۱ روستا وجود دارد که تماما ساکنان آن‌را سادات تشکیل داده که در هر یکی از این روستاها، حداقل ۳۰ فامیل زندگی می‌کنند."
وی گفت: "سادات مرکز در مناطق باریکی شهیدان(۳ قریه) دره سادات، بامسرای، کته وای و دره خشکک(مجموعه ۳۴ قریه) زندگی می‌کنند که تماما سادات بوده و دیگر اقوام در میان آن‌ها به ملاحظه نمی‌رسند."
این فعال مدنی افزود، علاوه بر مناطق مذکور، بسیاری از سادات بامیان به گونه متفرقه و با اختلاط با سایر اقوام در شهرک‌ها زندگی می‌کنند.
سید حکمت‌الله هاشمی، که مسئول چندین شورا در مرکز ولایت بامیان می‌باشد نیز می‌گوید، با توجه به آماری که در دسترس وی قرار دارد، در حال حاضر ۴ هزار فامیل از قوم سادات در مناطق مختلف مرکز این ولایت زندگی می‌کنند.
وی جمعیت
مجموعی سادات مرکز این ولایت را بیش از ۵۰  هزار تن دانست و گفت: "اگر میانگین هر فامیل را ۸  نفر محاسبه نماییم، علاوه بر ساداتی که در شهرک‌ها زندگی می‌نمایند، در مجموع نفوس این قوم در مرکز بامیان حتی بیشتر از ۶۰ هزار تن می‌رسد."
 
سابقه تاریخی قوم سادات بامیان
در مورد سابقه تاریخی قوم سادات مسکون در افغانستان هنوزهم تحقیقات جامعی صورت نگرفته، اما کتاب کوثرالنبی، نوشته حجت‌الاسلام سید جعفر عادلی، اشاره مختصری در مورد تاریخچه قوم سادات ولایت بامیان صورت گرفته است.
در این کتاب آمده است که در سال ۸۰۱ هجری قمری و در زمان حکومت حجاج بن یوسف، که حکومت استبدادی را در پیش گرفت، ۴ تن از اعضای برجسته اهل‌بیت پیامبر(ص) از جمله میر سیدهاشم، میر سید علی مشهور به یخ‌سوز، شاه برهنه و میر سید علی لنگ تبعید شده و در ساحات ولایت بامیان مسکون می‌شوند.
نسبت قوم سادات مرکز ولایت بامیان به میر سید علی یخ‌سوز و میر سید هاشم دیوبند می‌رسد، اما نسب سادات مسکون در ولسوالی یکاولنگ اول و دوم، به شاه برهنه و میر سید علی لنگ که بعدها به ولایت سرپل سفر می‌کند، می‌رسد.
کوثر جاویدان، نوشته فردوسی و کتاب هزاره‌جات قلب افغانستان، نوشته سید محمدامین عارف، از دیگر آثاری است که در آن مطالبی در رابطه با سوابق تاریخی اقوام مسکون در بامیان ذکر شده است.
زیارت سید میر هاشم و میر سید علی مشهور به یخ‌سوز در مرکز بامیان، دارای سوابق تاریخی درازی بوده که تاریخ‌نویسان قدامت تاریخی این زیارات را حدود ۹ قرن قبل از امروز می‌دانند.
به گفته مسئولان محلی ولایت بامیان، نه تنها شهروندان بامیان به این زیارت‌ها اعتقاد زیادی دارند، بلکه هر سال تعداد زیادی زائر از ولایت‌های بامیان به این ولایت آمده و به زیارت این اماکن مقدس می‌روند.
 
مهاجرت
با آن‌که تعدادی زیادی از قوم سادات ساکن در بامیان به کشورهای بیرونی از جمله ایران و پاکستان مهاجر شده‌اند، اما با این وجود نیز بیش از ۳۰ درصد تجمعیت این ولایت را قوم سادات تشکیل می‌دهد.
فقر، بیکاری، نبود امکانات و عدم توجه مسئولان حکومتی از جمله عامل اساسی مهاجرت پنداشته می‌شود.
شماری از این شهروندان سادات در بامیان می‌گویند، بسیاری از مهاجرت‌هایی که صورت گرفته، به دلیل فقر و بیکاری بوده است.
سید محمد عیسی، یکی از باشنده‌های سولیج ولایت بامیان
می‌گوید: "در منطقه سولیج بیش از ۳ هزار فامیل زندگی می‌کرد که در ۱۰ سال اخیز از این مجموعه تنها یک هزار فامیل فعلا زندگی می‌کنند و بقیه آن‌ها به کشورهای مختلف و سایر ولایات کشور مهاجرت کرده‌اند".
وی افزود، عدم انکشاف متوازن، نبود امکانات، نبود مراکز صحی و نبود راه‌های مواصلاتی از جمله مواردی است که عامل اساسی مهاجرت‌ها پنداشته می‌شود.
 
محروم از ابتداییترین حقوق
با آن‌که هنوزهم تردیدهایی مبنی بر شناختن سادات به عنوان قوم مستقل از سوی حکومت وجود دارد، اما به گفته متنفذین و بزرگان این قوم، در حالی که 30 درصد جمعیت ولایت بامیان را سادات تشکیل می‌دهند، همواره حقوق آنان از سوی حکومت مرکزی و محلی در نظر گرفته نشده و حتی ابتدایی‌ترین حقوق این قوم که ذکر نام قوم سادات در تذکره های برقی و قانون اساسی کشور می‌باشد، کتمان می‌شود.
سادات ولایت بامیان در دو سال اخیر با برگزاری تظاهرات‌ بزرگ و بی‌پیشینه، به خیابان‌ها ریخته و خواهان درج نام این قوم در تذکره‌های برقی شده‌اند.
در حال حاضر نام چهارده قوم در قانون اساسی کشور ذکر شده که در این میان از اقوام سادات، ترک‌ و بیات و دیگر اقلیت‌های کشور نامی گرفته نشده و تماما با ذکر "سایرین" یاد شده است.
با تصمیم حکومت وحدت ملی مبنی بر توزیع تذکره‌های برقی، بحث هویت‌خواهی و هویت‌طلبی اقوام که نام‌شان در قانون اساسی کشور درج نشده، داغ شده و آنان مخالفت‌شان را با توزیع تذکره‌های برقی اعلام کرده و باعث توقف در روند توزیع تذکره برقی شده‌اند.
هرچند هنوزهم حکومت واکنشی مبنی بر به رسمیت شاختن این قوم نداشته، اما برخی از منابع درون حکومتی به شرط فاش نشدن نام‌شان به خبرنگار صدای افغان می‌گویند که رایزنی‌هایی پیرامون درج نام قوم سادات وجود دارد و احتمال این‌که سادات به عنوان یک قوم مستقل به رسمیت شناخته شود، وجود دارد.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) بامیان
https://avapress.net/vdceef8zfjh8pwi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

سلام سید بودن یک وصف است نه یک قوم مشخص ( سادات از خانواده پیامبر اسلام) است نه درایران وعراق وهند وپاکستان وافغانستان ووو سادات قوم جداگانه ی حساب نشده است
باسلام: ما این تقسیم قومیت بین پیروان اهل بیت علیهم السلام را یک طرح صهیونستی، تفریقه بین ملّت یک پارچه افغانستان میدانیم واین نوشته که به محرومیت قوم سادات اشاره کرده است کاملاً غیر واقعی است زیرا اگر محرومیت است دراین ساحات که نوشته ی فوق اشاره کرده است، به همه ی این مردم این ساحات محرومیت است واگر هم که محرومیت نباشد نسبت به همه ی مردم محرومیت نمی باشد نوشته فوق ظاهرش دفاع وحمایت از حقوق سادات بیان شده است ولی درواقع یک خیانت به همه مردم این ناحیه می باشد ولذا مردم به این بافته ها توجه نکنند.
از نظری اسلام وقران سید بودن وصف نیست چون اگر سید بودن وصف بودی خداوند در خطاب به حضرت نوح نمی فرمود او از اهل تو نیست و اساسا سید کسی است که به هاشم به رسد وابو لهب ( سید است
) و بسیار نز دیک به هاشم و عموی پیامبر اسلام می باشد خداوند در بار ه اش می فر ماید برید ه باد ...........
بنا بر این یک چیز در در اسلام معیار و وصف است و ان تقوا می باشد نه سید ونه هزاره و..........واین عناوین فقط برای شناخت ونه برای اینکه وصف با شد متاسفم از این بر داشت که یک قو م ( بخش از اقوام هزاره است) بدون کدام معیار وملاک و صف باشد
ما همه انسانها خلق شده خدا هستیم بعد از پیامبر و امامان دیگر سید معنا ندارد که ما سید هستم از این حرفهای بی منطق
از نظر اهل بیت علیهم السلام
سادات فقط به کسی گفته می شود که از خانواده امام علی علیه السلام و فاطمه زهراء سلام الله باشند.
و قرآن کریم در آیه قل لااسئلکم علیه اجرا الاالموده فی القربی به آن اشاره و تاکید کرده و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السلام ، تاکید به احترام بر ذریه و نسل این گروه داشته اند
سادات همانانی اند که خداوند در قرآن خود ، دادن خمس را به آنان واجب کرده است.
بنابر این آنانی که به این جماعت ظلم کنند و حقوق الهی واجب شده را نپردازند . رانده شده از درگاه الهی خواهندبود
باز هم سادات و غیره این چه حرفیه اینقدر سادات سادات هیچ فایدهای ندارد همه انسان هستیم .تعداد سادات شمارش کردن چیه
براستی که فرقی بین شیعیان چه سادات و چه غیر آن وجود ندارد اما در امکانات و پست های دولتی وحقوق شهروندی حقوق تمام آحاد ملت باید لحاظ گردد
اگر تو مسلمانی و ادعای قبول اسلام داری و خود را پیرو رسول خدا ، صلی الله علیه و آله و سلم می دانی .
وقتی خداوند در قرآن خود می فرماید که :
قل لااسئلکم علیه اجرا الاالموده فی القربی

دیگر چند و چون با خداوند نکن و مطیع دستور او باش
چون اگر چنین نکنی . به گفته قرآن : کافر و ظالم و فاسق خواهی بود
چندنفر محدود که خودرا سید می گویند ودیگران کافر آنهم در دفتر حرکتی ها جمع شده این چنین وغوغا را برپا می کند.
1-درولایت بامیان همه ملیت محروم است دلیلش : هزاره وسید ها یک جا دریک محل زندگی میکند اگرمحروم باشد همه محروم است اگرنسیت هیچ کسی محروم نسیت.
2- این نوشته ها راچندتا سید ناسید که حودرا بانی سید می گویند نوشته گرده است ومی خواهد از نزد اشرف غنی گریدیت بگیرد.
واقعا سادات فقط دربامیان محروم و ازحقوقشان بازمانده آمد یا در سایر نقاط معنی این نوع سخن این است که تنها حقوق اجتماعی سادات دربامیان نادیده گرفته شده است، بنابراین اگر مدیریت بامیان به افراد غیر هزاره سپرده شود، محرومیت سادات محترم، پیام خواهد یافت.
ثانیا درکدام آمار رسمی سرشماری کشور، سی درصد نفوس مربوط به سادات است؟
دراین صورت باید شصت درصد جمعیت کشور را سادات تشکیل بدهند. زیرا سادات سنی نیز کمتر ازسادات شیعه نیستند!
سادات در ایران هم زیاد است آنهارا درافغانستان بیاره ممکین یکی تشکیل قوم سادات بوجود خواهند گردد اما زمانکه سید درنقاط هزره ها امدبشترازصدتن نبوده هزره ها سادات را بااحترام دریین خود جاداده است ودخترداده است مکمل خون شان بخون هزاره ها ازنیگاهی ژینیتکی تغیر نموده است همگی شان هزاره گفته میشود اگرچی سادات دربین پشتون ها هم میباشد هیچ وقت نگفته ما سادات استیم همشه گفته ماپشتون هستم همچنان دربین تاجکها ازبکها همیشه منصوب همان قوم بوده هزره ها که همیشه احترام سادات را دارد گناه اش همین است دست اش را میبوسدایا پاداش اش همین منوال است....
سادات نه بخاطر قوم که بدلیل خدمات جدشا ن تجلیل می شوند وتمام مسلمانان یک ونیم میلیاردی احترام وعزت می کنند .البته اگر سادات خطایی کنند عیب مضاعف دار د .درآیه ای از قرآن هم از زبان پیغمبر فرموده من از شما بابت رسالتم چیزی نمی طلبم مگر محبت به خاندانم..
سادات میخواهد یک قوم حساب شود مثل سایر اقوام نفوسش در رتبه پنجم قرار دارد 🤔🤔🤔🤔🤔🤔🤔
خدمات جدشان که چه در زمان حیات وچه بعد از وفات غیر از جنگ وخونریزی وتفرقه بین پیروانش ماحصل دیگه ای نداشته ،خدمت ادیسون کرد که جریان الکتریسیته را اختراع کرد کاشف پنیسیلین خدمت کرد که جان میلیونها انسان را نحات داد خدمت کاشف واکسن کرد ...افسوس که تعقل نمیکنیم وباور های غلط را رها نمیکنیم ....چهارتا حرف اخلاق پسند را همه فیلسوفان واندیشمندان قبل از اسلام در فرهنگهای مختلف گفته اند وجد سادات چیز نو وشگفتی بالاتر از آنها نگفته...همه انسانها دارای حقوق مساوی هستند یعنی چه که سادات محترم ترند ومردم کم عقل خرافه پرست از سر نا آگاهی سادات پرستی میکنند ...قرآن به احتمال زیاد کلام بشری هست دلایل فراوانی دال بر بشری بودنش هست البته نگاه تعصب آمیز حجاب درک وعقل میشود...طالب آدم میکشه استناد میکند به قرآن دولت طالب میکشه استناد میکنه به قرآن وهابی فتوای قتل شیعه میده استناد به قرآن میکنه شیعه وهابی را مسلمان نمی د اند استناد به قرآن میکنه ...فکر کن که عجب خدایی داریم که کلامش باعث اختلاف بین بندگانش شده ...ما خطا میکنیم چون کامل نیستیم خدا که عقل کل هست وبدون خطا دور ازشان خداست که متوجه تبعات دستوراتش نباشه...گمان نمیکنم خدا هیچ زمانی با بشر صحبت کرده باشه چه با واسطه یا بی واسطه پیامبر هم یک مصلح اجتماعی بوده وخواسته نظم ایجاد کنه ورنج میبرده از اوضاع نابسامان اجتماعی زمان خودش بصورت مقطعی موفق بوده چون ازهمه اهرمها استفاده میکرده از پند و نصیحت تا کشتار...اما در طول زمان بیش ازصد فرقه ازدل مکتبش بیرون آمده که همه ادعای حقانیت دارند....البته اینهایی که نوشتم مجمل بود در ظمن هردوستی اندیشمندی سخن حق بگوید ومنطق پسند با کمال میل پذیرا هستم
احسنت حق مطلب را اذا کردی.
با عرض سلام چرا هزاره ها حسودی میکنید خوب مگر بنی آدم اعضایه یک دیگرن خودتان چرا سوا شدین از بغیه افغان ها یک سوال منتفی
هیچ حسودی نداریم شما سید هستید و ما شیعه هر چند شاید شیعه بودن مردم هزاره برای شما مهم نباشد شما سید هستید و سید بودن سید منصور نادری (سید کیان)برای شما ارزشمندتر است تا شیعه بودن هزاره های ......
بی عقل تر و جاهل تر از سادات شیعه آدم ندیده ام خیر است ما هم زیاد التماس نمیکنیم که سیادت وصف است نه قومیت حالا که سادات ما خود را یک قومیت میدانند پس بهترکه با سید کیان و سید احمد گیلانی و ایشان های ازبک و سیدهای تاجیک هم قوم و هم سفره اند این است جواب یک عمر پاسداری و خون دادن بابت حفظ مذهب جدشان آیا سادات از خود سوال کرده اند چرا در سال ۸۰۰ هجری که خود میگویند از ظلم زمانه بین این مردم پناه آورده اند جای دیگر و بین مردم دیگر نرفتند آنها که با زور شمشیر مناطق هزارستان را تصرف نکرده اند آنها با روی گشاده هزاره ها روبرو شده اند و در اینجا مسکن گزین شدند پس حتما این مردم را در مذهب جدشان یافته اند ما شما را به جدتان واگذار میکنیم که شما تیشه به ریشه مذهب جد خود میزنید که اگر مردم هزاره به مذهب شیعه نبودند قطعا زندگی مسالمت آمیزی با دیگر ملل ساکن افغانستان داشتند و اینقدر خسارت جان و مال نمی دیدند حیف که یک عقیده اعتقادی است که از پدران خود آموخته ایم و به مذهب حقه جعفری استواریم که اگر نبود برای عافیت دنیای خود همه به هم یکجا به مذهب دیگر مردم افغانستان در می آمدیم و قوم سادات خود را با عقاید شان می گذاشتیم آهای سید شیعه بودنت مباهات دارد یا سید بودنت ؟؟؟؟؟؟؟