تولد و تحصیل
شهید سید یاسر شهیدزاده فرزند شهید دگروال سید ناصر شهیدزاده در 13/1/ 1378 در کشور جمهوری اسلامی ایران(شهر بزرگ تهران) در یک خانواده مؤمن از سادات موسوی نسب دیده به جهان گشود.
خانواده شهید یاسر بعد از سپری نمودن دوران طفولیت او در سایه پدر و مادر مهربانش در سال 1385 از کشور جمهوری اسلامی ایران به دامن وطن برگشت.
شهید یاسر در سن هفتسالگی شامل مکتب محمد آصف مائل در شهر کابل گردیده و تا صنف یازدهم به درجه عالی دروس خویش را در این مکتب پیش برد.
شهید یاسر در سال 1394 بعد از شهادت پدرش توسط طالبان، جهت فراگرفتن دروس دینی شامل مدرسه امام امیرالمؤمنین گردید.
وی مدت دوسال در این حوزه علمیه دروس حوزوی را به خوبی پیش برد و مضامین ابتدایی علوم دینی و ادبیات عربی را فراگرفت.
این شهید بزرگوار علاقه خاصی به پیشبرد تحصیلات داشت و با انگیزه تمام و همیشه در اول وقت به درس حاضر می شد.
او در کنار دروس حوزه، زبان انگلیسی، کمپیوتر و تلاوت قرآن کریم را نیز می آموخت و در این اواخر در محرم سال 1394 و 1395 مداحی اهلبیت(ع) را می نمود و با صدا و حنجره زیبای خود شنوندگان را مجذوب خود می ساخت.
یکی از ویژگی های مرحوم شهید یاسر مطالعه دروس دینی و مضامین مکتب بود. وی تنها به تمرینات مکتب و مدرسه اکتفا نمی کرد و در خانه نیز همواره مصروف تمرین درسهای خود بود.
شهید سیدیاسر شهیدزاده به دنبال فراگیری مسایل روز نیز بود و به همین دلیل سعی داشت در نشستهایی که به مسایل روز می پردازد و باعث بالارفتن اطلاعات عمومی ایشان از اوضاع کشور می شد شرکت می کرد و با اشتیاق تمام گوش فرامیداد، چون او تصمیم داشت برای آینده کشور مدیر لایق و شخصیت توانمندی شود تا در کنار سایر دلسوزان مسلمان وطن دوست برای ارتقای وضعیت زندگی مردم میهن و بیرون کردن کشورش از بحران موجود گامهای حساب شده و محکمی بردارد و حضور در این عرصه از یکسو نیاز به علوم دینی داشت و ازسوی دیگر علم به مسایل روز و شیوه بیدارگری و هدایتگری نسل هم عصر خودش، این بود که مرحوم شهید سیدیاسر شهید زاده یکی از نشستها و تجمعاتی را که پیگیری می کرد، نشستها و اجتماعاتی بود که از سوی دفترمرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل برگزار می شد و نشست های گفتمانهای علمی پژوهشی برگزار شده در هر پنجشنبه در سالن اجتماعات دفترمرکزی مرکز تبیان در کابل یکی از این سلسله نشستها بود که مورد عشق و علاقه شهید زاده بود و در نهایت آقای شهید زاده چون سایر پنجشنبه ها، همگام با سایر طلاب مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع) تصمیم می گیرد در اولین نشست ماه جدی سال 96 که در روز 7 جدی برگزار می شد شرکت کند و شرکت نیز می کند اما نمیدانست که عفریت های روزگار، عوامل مزدور امریکا، انگلیس و اسرائیل، به دستور مستقیم استکبار جهانی نشست این عزیزان را نشانه رفته است و قرار است به لقای پروردگارش بشتابد.
البته این خانواده نه تنها از شهادت هراسی نداشتند بلکه شایق رسیدن به این مقام و منصب بودند چنانچه در روز مراسم تجلیل از شهادت شهید سید یاسر شهید زاده، آن هنگام که جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری و همراهان ایشان جهت عرض تبریک و تسلیت به محضر صاحبان مراسم حضور پیدا می کند، مامای بزرگوار این شهید، جناب آقای شهیدی دست آقای مزاری را می گیرد و می گوید: آقای مزاری شهادت افتخار ماست و پیش خدای متعال سر افرازیم که شهیدی دیگر در راهش تقدیم کردیم. او با دست به جوان کنار خودش اشاره کرد و گفت: این برادر شهید سید یاسر است. سید یاسر شهید ابن الشهید ابن الشهید است. پدرش سال گذشته یعنی 95 توسط طالبان به فیض عظمای شهادت نایل گردید و در سال 1358 پدر بزرگ این شهید توسط عمال کمونیسم به فیض شهادت رسید و حالا هم این جوان شهید شد.
وی گفت: آقای مزاری مطمئن باشید که این راه ادامه خواهد یافت و با افتخار یاد و نام شهدای عزیز خود را زنده نگه خواهیم داشت.
روحیه آقای شهیدی به گونه ای زنده و پویا بود که در پایان مراسم تجلیل از شهدای 7 جدی در مسجد محمدیه تپه سلام کابل در تاریخ روز جمعه 15 جدی، هنگام خدا حافظی با آقای مزاری به طور گلایه گفت: آقای مزاری چرا به من هم وقتی در نظر نگرفتید تا از طرف خانواده شهدا با مردم صحبت می کردم و عموم را روحیه می دادم؟! اما آقای مزاری عذر خواهی کرد و گفت: نمی دانستیم که شما مایل به صحبت هستید. وی گفت: من منبری هستم و می توانستم در رابطه با موضوع صحبت خوبی کنم و در راستای جهت دهی افکار عمومی و اهمیت موضوع گپ بزنم.
این روحیه، روحیه والایی است که در میان خانواده شهید سیدیاسر شهیدزاده چون سایر خانواده های شهدای 7 جدی، خودنمایی می کرد و این شهید نیز تربیت یافته دامان چنین شخصیتهای برازنده اسلامی بود که راهش منتهی به شهادت و رسیدن به معبود معشوقش گردید.
آقای شهید زاده با چهره معصوم اما مصممش در ادامه تحصیل و همکاری تشکیلاتی با مرکز تبیان، آنچنان که در آخرین عکسش معلوم است، منتظر ادامه جریان صحبت کارشناسان است که ناگهان همه چیز به هم می ریزد و زمین و زمان را آتش و دود فراگرفته و اینجاست که تصمیم نحس دشمن با دستان اختاپوسی مزدورانی با پوشش گروه تروریستی و منفور داعش به ثمر می نشیند و با انفجار عامل انتحاری، ده ها تن از مسؤلین، کادرها، اعضا و هواداران مرکز تبیان به خاک و خون کشانده می شوند که از آن جمله بود شهید بزرگوار سیدیاسر شهید زاده.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
شهید سید یاسر شهیدزاده فرزند شهید دگروال سید ناصر شهیدزاده در 13/1/ 1378 در کشور جمهوری اسلامی ایران(شهر بزرگ تهران) در یک خانواده مؤمن از سادات موسوی نسب دیده به جهان گشود.
خانواده شهید یاسر بعد از سپری نمودن دوران طفولیت او در سایه پدر و مادر مهربانش در سال 1385 از کشور جمهوری اسلامی ایران به دامن وطن برگشت.
شهید یاسر در سن هفتسالگی شامل مکتب محمد آصف مائل در شهر کابل گردیده و تا صنف یازدهم به درجه عالی دروس خویش را در این مکتب پیش برد.
شهید یاسر در سال 1394 بعد از شهادت پدرش توسط طالبان، جهت فراگرفتن دروس دینی شامل مدرسه امام امیرالمؤمنین گردید.
وی مدت دوسال در این حوزه علمیه دروس حوزوی را به خوبی پیش برد و مضامین ابتدایی علوم دینی و ادبیات عربی را فراگرفت.
این شهید بزرگوار علاقه خاصی به پیشبرد تحصیلات داشت و با انگیزه تمام و همیشه در اول وقت به درس حاضر می شد.
او در کنار دروس حوزه، زبان انگلیسی، کمپیوتر و تلاوت قرآن کریم را نیز می آموخت و در این اواخر در محرم سال 1394 و 1395 مداحی اهلبیت(ع) را می نمود و با صدا و حنجره زیبای خود شنوندگان را مجذوب خود می ساخت.
یکی از ویژگی های مرحوم شهید یاسر مطالعه دروس دینی و مضامین مکتب بود. وی تنها به تمرینات مکتب و مدرسه اکتفا نمی کرد و در خانه نیز همواره مصروف تمرین درسهای خود بود.
شهید سیدیاسر شهیدزاده به دنبال فراگیری مسایل روز نیز بود و به همین دلیل سعی داشت در نشستهایی که به مسایل روز می پردازد و باعث بالارفتن اطلاعات عمومی ایشان از اوضاع کشور می شد شرکت می کرد و با اشتیاق تمام گوش فرامیداد، چون او تصمیم داشت برای آینده کشور مدیر لایق و شخصیت توانمندی شود تا در کنار سایر دلسوزان مسلمان وطن دوست برای ارتقای وضعیت زندگی مردم میهن و بیرون کردن کشورش از بحران موجود گامهای حساب شده و محکمی بردارد و حضور در این عرصه از یکسو نیاز به علوم دینی داشت و ازسوی دیگر علم به مسایل روز و شیوه بیدارگری و هدایتگری نسل هم عصر خودش، این بود که مرحوم شهید سیدیاسر شهید زاده یکی از نشستها و تجمعاتی را که پیگیری می کرد، نشستها و اجتماعاتی بود که از سوی دفترمرکزی مرکز فعالیتهای فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل برگزار می شد و نشست های گفتمانهای علمی پژوهشی برگزار شده در هر پنجشنبه در سالن اجتماعات دفترمرکزی مرکز تبیان در کابل یکی از این سلسله نشستها بود که مورد عشق و علاقه شهید زاده بود و در نهایت آقای شهید زاده چون سایر پنجشنبه ها، همگام با سایر طلاب مدرسه امام امیرالمؤمنین(ع) تصمیم می گیرد در اولین نشست ماه جدی سال 96 که در روز 7 جدی برگزار می شد شرکت کند و شرکت نیز می کند اما نمیدانست که عفریت های روزگار، عوامل مزدور امریکا، انگلیس و اسرائیل، به دستور مستقیم استکبار جهانی نشست این عزیزان را نشانه رفته است و قرار است به لقای پروردگارش بشتابد.
البته این خانواده نه تنها از شهادت هراسی نداشتند بلکه شایق رسیدن به این مقام و منصب بودند چنانچه در روز مراسم تجلیل از شهادت شهید سید یاسر شهید زاده، آن هنگام که جناب حجت الاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری و همراهان ایشان جهت عرض تبریک و تسلیت به محضر صاحبان مراسم حضور پیدا می کند، مامای بزرگوار این شهید، جناب آقای شهیدی دست آقای مزاری را می گیرد و می گوید: آقای مزاری شهادت افتخار ماست و پیش خدای متعال سر افرازیم که شهیدی دیگر در راهش تقدیم کردیم. او با دست به جوان کنار خودش اشاره کرد و گفت: این برادر شهید سید یاسر است. سید یاسر شهید ابن الشهید ابن الشهید است. پدرش سال گذشته یعنی 95 توسط طالبان به فیض عظمای شهادت نایل گردید و در سال 1358 پدر بزرگ این شهید توسط عمال کمونیسم به فیض شهادت رسید و حالا هم این جوان شهید شد.
وی گفت: آقای مزاری مطمئن باشید که این راه ادامه خواهد یافت و با افتخار یاد و نام شهدای عزیز خود را زنده نگه خواهیم داشت.
روحیه آقای شهیدی به گونه ای زنده و پویا بود که در پایان مراسم تجلیل از شهدای 7 جدی در مسجد محمدیه تپه سلام کابل در تاریخ روز جمعه 15 جدی، هنگام خدا حافظی با آقای مزاری به طور گلایه گفت: آقای مزاری چرا به من هم وقتی در نظر نگرفتید تا از طرف خانواده شهدا با مردم صحبت می کردم و عموم را روحیه می دادم؟! اما آقای مزاری عذر خواهی کرد و گفت: نمی دانستیم که شما مایل به صحبت هستید. وی گفت: من منبری هستم و می توانستم در رابطه با موضوع صحبت خوبی کنم و در راستای جهت دهی افکار عمومی و اهمیت موضوع گپ بزنم.
این روحیه، روحیه والایی است که در میان خانواده شهید سیدیاسر شهیدزاده چون سایر خانواده های شهدای 7 جدی، خودنمایی می کرد و این شهید نیز تربیت یافته دامان چنین شخصیتهای برازنده اسلامی بود که راهش منتهی به شهادت و رسیدن به معبود معشوقش گردید.
آقای شهید زاده با چهره معصوم اما مصممش در ادامه تحصیل و همکاری تشکیلاتی با مرکز تبیان، آنچنان که در آخرین عکسش معلوم است، منتظر ادامه جریان صحبت کارشناسان است که ناگهان همه چیز به هم می ریزد و زمین و زمان را آتش و دود فراگرفته و اینجاست که تصمیم نحس دشمن با دستان اختاپوسی مزدورانی با پوشش گروه تروریستی و منفور داعش به ثمر می نشیند و با انفجار عامل انتحاری، ده ها تن از مسؤلین، کادرها، اعضا و هواداران مرکز تبیان به خاک و خون کشانده می شوند که از آن جمله بود شهید بزرگوار سیدیاسر شهید زاده.
روحش شاد و یادش گرامی باد.