شهید سید خداداد احمدی فرزند سید قربان در سال 1371 هجری شمسی در ولسوالی قره باغ ولایت غزنی در یک خانواده متوسط، اما مومن و متدین دیده به جهان گشود.
وی دوران شیرین کودکی را در سایه پر از محبت پدر و مادر سپری کرده و غریزه های سن طفولیت او با نظارت و سرپرستی مستقیم این دو وجود نازنین به صورت آگاهانه اشباع گردید.
پدر و مادر شهید خداداد احمدی با وجود اینکه توجه ی لازم به تربیت و چگونگی ساختار شخصیت آینده او داشتند از بازی های کودکانه وی نیز غافل نبود و نهی نمی کردند، به همین دلیل شخصیت او از نگاه جسمی و روحی متانسب و به صورت طبیعی رشد کرده بود.
بدون شک پدر و مادر دو عضو مهم خانواده هستند که اعمال، رفتار و گفتار شان به صورت مستقیم بالای فرزندان اثر گذار می باشد و می تواند با نوعیت تعامل و کیفیت سلوک در خانواده، شالوده شخصیت اولاد شان را ریخته و چگونگی آینده آنان را تعیین کند.
شهید سید خداداد احمدی از نعمت پدر و مادری برخوردار بود که در سن کودکی نه تنها استعدادهای درونی او را رشد دادند بلکه با حسن رفتار و گفتار شان تعاملات اجتماعی، نوع دوستی و حسن معاشرت با مردم و خانواده را نیز به او آموختند.
مهاجرت به ایران
خانواده شهید سید خداداد احمدی به دلیل اوضاع نا بسامان کشور به خصوص جنگ های خانمان سوز داخلی، افغانستان را به قصد جمهوری اسلامی ایران ترک کرده و رنج غربت را بر آغوش پر مهر میهن ترجیح دادند.
به راستی جدا شدن از خاکی که انسان را چون مادر مهربان در آغوش می پروراند و بر روح و جسمش قوت می بخشد سخت است اما جبر زمان، فراز و نشیب زندگی، ایجاد بی نظمی و نا امنی در جامعه از سوی اربابان ظلم و ستم که تومار زندگی شان پر از مظالم و جرایم، تعدی و تجاوز است، گاهی او را برخلاف میلش و نا خواسته به هرسو می کشاند و از سر زمینش آواره می کند.
شهید سید خداداد احمدی با اینکه کودکی بیش نبود همراه پدر و مادر و سایر اعضای فامیل طعم تلخ غربت را چشید و با سختی های مهاجرت دست و پنجه نرم کرد.
هرچند دوری از وطن و رنج مهاجرت طاقت فرساست، اما این تلخ کامی ها نه تنها بر روح لطیف او اثر منفی نگذاشت بلکه او را آبدیده تر و استوار تر ساخت تا بتواند در برابر تمام سختی ها و پیش آمد های روزگار ایستادگی کند.
تحصیل
شهید سید خداداد احمدی دروس ابتدایی را در کشور جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، اما پس از آنکه به وطن برگشت در سال 1378 رسماً در لیسه امام قائم(عج) بکاول غزنی شامل درس شده و تا صنف دوازدهم در لیسه مذکور ادامه تحصیل داد.
شهید سید خداداد احمدی در سال 1389 از لیسه امام قائم(عج) با نمرات عالی فارغ و موفق به اخذ دیپلوم گردید.
وی پس از اشتراک در آزمون سراسری کانکور، با اخذ نمرات مناسب و قابل قبول به دانشگاه کابل راه یافت و در دانشکده فلسفه و جامعه شناسی تحصیل کرده و در سال 1395 از دانشگاه فارغ شد.
او همزمان با دوره دانشگاه با سعی و تلاشی که در راه علم اندوزی داشت به آموختن زبان انگلیسی و کمپیوتر پرداخت و به حد نیاز از آن نیز بهره مند گردید.
فعالیت های فکری فرهنگی و اجتماعی
شهید سید خداداد احمدی چه در دروان تحصیل و چه پس از آن هیچ وقت آرام و قرار نداشت و به عنوان یک عنصر بیدار و پر تحرک همواره درعرصه فرهنگی فعال بود.
وی که دنبال بستر مناسب برای عملی کردن ایده و آرزوهایش بود، مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان را زمینه خوبی برای فعالیت های خود تشخیص داد لذا رسماً در این مرکز بزرگ فرهنگی عضویت گرفت و از آوان حضور در چارچوب این تشکیلات در اوایل سال 1391 عاشقانه در مسیر فراگیری اصول تشکیلاتی حرکت کرد و با انگیزه و پر انرژی در راستای انجام وظایف محوله سازمانی خود انگیخته، پرتحرک و خلاق فعالیت می کرد.
شهید سید خداداد احمدی علاوه بر ایفای نقش در حوزه انجام مسؤلیت عمومی تشکیلات و با توجه به ظهور و بروز تعهد کاری اش، برای کار در داخل دفترمرکزی مرکز تبیان در کابل گماشته شد و اول بار در بخش کامپیوتر و انجام امور نرم افزاری حضور یافت و در کنار پیشبردن درس دانشگاه بخشی از روز را در اختیارانجام برنامه های کاری دفتری بود.
از آنجایی که یکی از ویژگی های رهبری مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان تشخیص نیروی کارا و جابجای آن براساس شایسته سالاری در پست های مناسب می باشد، لذا شهید سید خدا داد احمدی به زودی جایگاه خود را در این مرکز پیدا کرد.
او توامندی و مدیریت خود را در مدت بسیار اندک نشان داد و در سمت های مهم تشکیلاتی ایفای وظیفه کرد و سر انجام به عنوان کادر برجسته اجرایی در دفتر مرکزی انتخاب گردید و آخرین مسؤلیت قبل از شهادتش در سال 1396 به عنوان مدیر لیسه عالی عترت که زیر مجموعه مرکز بزرگ فرهنگی تبیان می باشد، انتخاب شد.
وی در دوره کاری خویش در لیسه مذکور لیاقت و کاردانی خود را به خوبی نشان داد و با جذب شاگردان بیشتر، اضافه کردن برنامه های جانبی، توجه به عقاید و احکام اسلامی و بالاخره تنظیم امور آموزشی و تعلیمی رونق خاصی به این مکتب بخشید.
شهید سیدخداداد احمدی در کنار فعالیت های فکری آموزشی، یکی ازکادر های برجسته خبرگزاری صدای افغان(آوا) بود و با توجه به فراگیری علم چند رسانه ای، در بخش مولتی میدیا نیز انجام وظیفه را در پیش داشت.
اخلاق و خاطرات شیرین و به یاد ماندنی
شهید سید خداداد احمدی جوان خوش برخورد، با اخلاق، رئوف و مهربان بود، لب پر از خنده و پیشانی باز و همچنین حسن معاشرت با همکاران و همفکرانش فراموش نشدنی است.
نگارنده او را جوان با اخلاق، شجاع، پر تحرک و وقت شناس یافتم، او همیشه مشغول کار بود، یا مصروف کمپیوتر یا مطالعه و یا هم کارهای لوجستکی و تنظیم برنامه های مرکز تبیان.
شهید سید خداداد احمدی با اینکه درلیسه عترت همه روزه اوقات پر مشغله را سپری می کرد، اما از روزهای پنجشنبه، به خصوص برنامه گفتمان های علمی پژوهشی دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان غافل نبود و همیشه حضور داشت.
سید حسن حسینی مسئول دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان (آوا) می گوید؛ در ایام ماه صفر امسال( 1439 قمری – 1396 شمسی) به همراه شهید سیدخداداد احمدی کارهای اخذ ویزه ی زیارتی 313 تن از کسانی که قصد زیارت عتبات عالیات و کربلای معلا را داشتند، انجام می دادیم. او با جدیت و شبانه روزی تلاش می کرد تا ویزه به موقع اخذ شود و حتی برخی از اعضای کاروان ها که پیشتر به هرات رفته بودند و منتظر صدور ویزه بودند، گاهی با تندی با ایشان صحبت می کردند، اما شهید احمدی با چهره گشاده سخنان آنان را می شنید و پاسخ می گفت.
بعد از اینکه ویزه ها صادر شد و کاروان ها به سمت مرز ایران حرکت کردند، رو به من کرد و گفت: آقای حسینی، کاشکی ما هم پاسپورت هایمان را برای ویزه می دادیم! و همراه کاروان ها به زیارت می رفتیم. اما لحظه ای صبر کرد و گفت: همین قدر که خدمت زائرین کربلا را کردیم برای ما افتخار است، و اگر زیارت و دعای یکی از زائرین قبول شود، شاید ما هم ثواب کوچکی برده باشیم.
او با اینکه جوان بود و زمینه بسیاری از کارهای خلاف و بی بند و باری آن هم در محیطی مثل افغانستان برایش فراهم بودٰ اما برخلاف بسیاری از جوانان، معتقد و خدا ترس بود و به مقدسات دینی و ارزشهای اسلامی احترام می گذاشت.
شهید سیدخداداد احمدی به دنبال ادامه تحصیل در مقطع فوق لسانس و دکترا بود و یادمان نمی رود که با ریاست کل مرکز تبیان همواره صحبت داشت تا همراه با همسر مکرمه اش یکجا مراحل تحصیل در خارج از کشور را سپری کند، چون به تازگی ازدواج کرده بود و همسر آن شهید تازه لسانسه بود و چون آن شهید در سال 1395 از دانشگاه کابل فارغ گردیده بود.
آن شهید همراه با همسرش فرمهای بورس در خارج از کشور را پر کرده، به مسؤل بخش دانشجویی وقت که شهید سید عندلیب ضیایی بود، تحویل داده بود و او و همسرش از افرادی بودند که در سال 1397 شمسی بایستی در مقطع فوق لسانس به تحصیل خود ادامه می دادند.
سرانجام این جوان برومند و با استعداد با تمام آمال و آرزوهایش با زندگی پر از محنت دنیا وداع گفته و در هفتم جدی 1396 توسط حمله کننده انتحاری منسوب به گروه داعش در حالیکه تازه شش ماه از عروسی اش گذشته بود در دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان با جمعی از همفکرانش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید راه بیداری و آگاهی در کابل به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
وی دوران شیرین کودکی را در سایه پر از محبت پدر و مادر سپری کرده و غریزه های سن طفولیت او با نظارت و سرپرستی مستقیم این دو وجود نازنین به صورت آگاهانه اشباع گردید.
پدر و مادر شهید خداداد احمدی با وجود اینکه توجه ی لازم به تربیت و چگونگی ساختار شخصیت آینده او داشتند از بازی های کودکانه وی نیز غافل نبود و نهی نمی کردند، به همین دلیل شخصیت او از نگاه جسمی و روحی متانسب و به صورت طبیعی رشد کرده بود.
بدون شک پدر و مادر دو عضو مهم خانواده هستند که اعمال، رفتار و گفتار شان به صورت مستقیم بالای فرزندان اثر گذار می باشد و می تواند با نوعیت تعامل و کیفیت سلوک در خانواده، شالوده شخصیت اولاد شان را ریخته و چگونگی آینده آنان را تعیین کند.
شهید سید خداداد احمدی از نعمت پدر و مادری برخوردار بود که در سن کودکی نه تنها استعدادهای درونی او را رشد دادند بلکه با حسن رفتار و گفتار شان تعاملات اجتماعی، نوع دوستی و حسن معاشرت با مردم و خانواده را نیز به او آموختند.
مهاجرت به ایران
خانواده شهید سید خداداد احمدی به دلیل اوضاع نا بسامان کشور به خصوص جنگ های خانمان سوز داخلی، افغانستان را به قصد جمهوری اسلامی ایران ترک کرده و رنج غربت را بر آغوش پر مهر میهن ترجیح دادند.
به راستی جدا شدن از خاکی که انسان را چون مادر مهربان در آغوش می پروراند و بر روح و جسمش قوت می بخشد سخت است اما جبر زمان، فراز و نشیب زندگی، ایجاد بی نظمی و نا امنی در جامعه از سوی اربابان ظلم و ستم که تومار زندگی شان پر از مظالم و جرایم، تعدی و تجاوز است، گاهی او را برخلاف میلش و نا خواسته به هرسو می کشاند و از سر زمینش آواره می کند.
شهید سید خداداد احمدی با اینکه کودکی بیش نبود همراه پدر و مادر و سایر اعضای فامیل طعم تلخ غربت را چشید و با سختی های مهاجرت دست و پنجه نرم کرد.
هرچند دوری از وطن و رنج مهاجرت طاقت فرساست، اما این تلخ کامی ها نه تنها بر روح لطیف او اثر منفی نگذاشت بلکه او را آبدیده تر و استوار تر ساخت تا بتواند در برابر تمام سختی ها و پیش آمد های روزگار ایستادگی کند.
تحصیل
شهید سید خداداد احمدی دروس ابتدایی را در کشور جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد، اما پس از آنکه به وطن برگشت در سال 1378 رسماً در لیسه امام قائم(عج) بکاول غزنی شامل درس شده و تا صنف دوازدهم در لیسه مذکور ادامه تحصیل داد.
شهید سید خداداد احمدی در سال 1389 از لیسه امام قائم(عج) با نمرات عالی فارغ و موفق به اخذ دیپلوم گردید.
وی پس از اشتراک در آزمون سراسری کانکور، با اخذ نمرات مناسب و قابل قبول به دانشگاه کابل راه یافت و در دانشکده فلسفه و جامعه شناسی تحصیل کرده و در سال 1395 از دانشگاه فارغ شد.
او همزمان با دوره دانشگاه با سعی و تلاشی که در راه علم اندوزی داشت به آموختن زبان انگلیسی و کمپیوتر پرداخت و به حد نیاز از آن نیز بهره مند گردید.
فعالیت های فکری فرهنگی و اجتماعی
شهید سید خداداد احمدی چه در دروان تحصیل و چه پس از آن هیچ وقت آرام و قرار نداشت و به عنوان یک عنصر بیدار و پر تحرک همواره درعرصه فرهنگی فعال بود.
وی که دنبال بستر مناسب برای عملی کردن ایده و آرزوهایش بود، مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان را زمینه خوبی برای فعالیت های خود تشخیص داد لذا رسماً در این مرکز بزرگ فرهنگی عضویت گرفت و از آوان حضور در چارچوب این تشکیلات در اوایل سال 1391 عاشقانه در مسیر فراگیری اصول تشکیلاتی حرکت کرد و با انگیزه و پر انرژی در راستای انجام وظایف محوله سازمانی خود انگیخته، پرتحرک و خلاق فعالیت می کرد.
شهید سید خداداد احمدی علاوه بر ایفای نقش در حوزه انجام مسؤلیت عمومی تشکیلات و با توجه به ظهور و بروز تعهد کاری اش، برای کار در داخل دفترمرکزی مرکز تبیان در کابل گماشته شد و اول بار در بخش کامپیوتر و انجام امور نرم افزاری حضور یافت و در کنار پیشبردن درس دانشگاه بخشی از روز را در اختیارانجام برنامه های کاری دفتری بود.
از آنجایی که یکی از ویژگی های رهبری مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان تشخیص نیروی کارا و جابجای آن براساس شایسته سالاری در پست های مناسب می باشد، لذا شهید سید خدا داد احمدی به زودی جایگاه خود را در این مرکز پیدا کرد.
او توامندی و مدیریت خود را در مدت بسیار اندک نشان داد و در سمت های مهم تشکیلاتی ایفای وظیفه کرد و سر انجام به عنوان کادر برجسته اجرایی در دفتر مرکزی انتخاب گردید و آخرین مسؤلیت قبل از شهادتش در سال 1396 به عنوان مدیر لیسه عالی عترت که زیر مجموعه مرکز بزرگ فرهنگی تبیان می باشد، انتخاب شد.
وی در دوره کاری خویش در لیسه مذکور لیاقت و کاردانی خود را به خوبی نشان داد و با جذب شاگردان بیشتر، اضافه کردن برنامه های جانبی، توجه به عقاید و احکام اسلامی و بالاخره تنظیم امور آموزشی و تعلیمی رونق خاصی به این مکتب بخشید.
شهید سیدخداداد احمدی در کنار فعالیت های فکری آموزشی، یکی ازکادر های برجسته خبرگزاری صدای افغان(آوا) بود و با توجه به فراگیری علم چند رسانه ای، در بخش مولتی میدیا نیز انجام وظیفه را در پیش داشت.
اخلاق و خاطرات شیرین و به یاد ماندنی
شهید سید خداداد احمدی جوان خوش برخورد، با اخلاق، رئوف و مهربان بود، لب پر از خنده و پیشانی باز و همچنین حسن معاشرت با همکاران و همفکرانش فراموش نشدنی است.
نگارنده او را جوان با اخلاق، شجاع، پر تحرک و وقت شناس یافتم، او همیشه مشغول کار بود، یا مصروف کمپیوتر یا مطالعه و یا هم کارهای لوجستکی و تنظیم برنامه های مرکز تبیان.
شهید سید خداداد احمدی با اینکه درلیسه عترت همه روزه اوقات پر مشغله را سپری می کرد، اما از روزهای پنجشنبه، به خصوص برنامه گفتمان های علمی پژوهشی دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان غافل نبود و همیشه حضور داشت.
سید حسن حسینی مسئول دفتر مرکزی خبرگزاری صدای افغان (آوا) می گوید؛ در ایام ماه صفر امسال( 1439 قمری – 1396 شمسی) به همراه شهید سیدخداداد احمدی کارهای اخذ ویزه ی زیارتی 313 تن از کسانی که قصد زیارت عتبات عالیات و کربلای معلا را داشتند، انجام می دادیم. او با جدیت و شبانه روزی تلاش می کرد تا ویزه به موقع اخذ شود و حتی برخی از اعضای کاروان ها که پیشتر به هرات رفته بودند و منتظر صدور ویزه بودند، گاهی با تندی با ایشان صحبت می کردند، اما شهید احمدی با چهره گشاده سخنان آنان را می شنید و پاسخ می گفت.
بعد از اینکه ویزه ها صادر شد و کاروان ها به سمت مرز ایران حرکت کردند، رو به من کرد و گفت: آقای حسینی، کاشکی ما هم پاسپورت هایمان را برای ویزه می دادیم! و همراه کاروان ها به زیارت می رفتیم. اما لحظه ای صبر کرد و گفت: همین قدر که خدمت زائرین کربلا را کردیم برای ما افتخار است، و اگر زیارت و دعای یکی از زائرین قبول شود، شاید ما هم ثواب کوچکی برده باشیم.
او با اینکه جوان بود و زمینه بسیاری از کارهای خلاف و بی بند و باری آن هم در محیطی مثل افغانستان برایش فراهم بودٰ اما برخلاف بسیاری از جوانان، معتقد و خدا ترس بود و به مقدسات دینی و ارزشهای اسلامی احترام می گذاشت.
شهید سیدخداداد احمدی به دنبال ادامه تحصیل در مقطع فوق لسانس و دکترا بود و یادمان نمی رود که با ریاست کل مرکز تبیان همواره صحبت داشت تا همراه با همسر مکرمه اش یکجا مراحل تحصیل در خارج از کشور را سپری کند، چون به تازگی ازدواج کرده بود و همسر آن شهید تازه لسانسه بود و چون آن شهید در سال 1395 از دانشگاه کابل فارغ گردیده بود.
آن شهید همراه با همسرش فرمهای بورس در خارج از کشور را پر کرده، به مسؤل بخش دانشجویی وقت که شهید سید عندلیب ضیایی بود، تحویل داده بود و او و همسرش از افرادی بودند که در سال 1397 شمسی بایستی در مقطع فوق لسانس به تحصیل خود ادامه می دادند.
سرانجام این جوان برومند و با استعداد با تمام آمال و آرزوهایش با زندگی پر از محنت دنیا وداع گفته و در هفتم جدی 1396 توسط حمله کننده انتحاری منسوب به گروه داعش در حالیکه تازه شش ماه از عروسی اش گذشته بود در دفتر مرکزی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان با جمعی از همفکرانش به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید راه بیداری و آگاهی در کابل به خاک سپرده شد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.