استخراج طلا ظاهراً شغل هوسانگیزی به نظر میرسد، ولی زندگی و کار دهها کارگری که در رودخانه تالقان، مرکز ولایت تخار در شمال افغانستان، مشغول "زرشویی" هستند، نشان میدهد که استخراج طلا به روش سنتی شغلی طاقتفرسا و کم درآمد است.
برای دانستن میزان و چگونگی استخراج طلا از بستر رودخانه، جمعیت مشغول در این کار و همچنین زندگی افراد و خانوادههایی که اقتصاد آنها وابسته به این شغل است، به تالقان سفر کردم. تالقان مرکز ولایت نسبتا آرام تخار در شمال افغانستان است. علیرغم ناامنی مناطق اطراف جاده منتهی به تالقان، این شهر و حومه آن آرام است.
دهها کارگر در کناره رودخانه تالقان مشغول استخراج طلا هستند. این کارگران به صورت سنتی و با دست این کار را انجام میدهند: بیرون آوردن سنگ، ریگ و ماسه از بستر رودخانه و شستن آن روی پوست حیوانات در کنار رودخانه، شغلی که از صدها سال پیش بدون تغییر ادامه یافته است.
سر و کار این کارگران با آب، سنگ و ریگ است. مقدار طلایی که آنها به دست میآورند اندک است. رفتن بین آب در روزهای سرد زمستان به هیچ صورت خوشایند نیست، ولی آنها مجبورند زنبیلهای خود را از ریگ بستر رودخانه پر کنند تا در کنار رودخانه بشویند.
دشواری کار به این شیوه باعث شده که این کارگران خواستار کمک دولت شوند. آنها میگویند اگر دولت کمک کند، کار آنها هم سادهتر خواهد شد و هم میزان درآمد آنها افزایش خواهد یافت. جمعه خان که از کودکی مشغول زرشویی بوده، انتظار دارد که دولت بلدوزری در اختیار این کارگران قرار دهد.
او که از کارش به شدت ناراضی است، میگوید اگر این کارگران بلدوزری در اختیار داشته باشند، به مقدار ریگ و ماسه بیشتری دسترسی خواهند داشت و در نتیجه، طلای بیشتری استخراج خواهند کرد. جمعه خان تخمین میزند که در آن صورت درآمد کارگران تا ۱۰ برابر افزایش خواهد یافت.
ولی مسئله این است که براساس قانون، تمام معادن و منابع طبیعی به دولت تعلق دارد. به این دلیل، کار استخراج این کارگران هم به نحوی غیرقانونی شمرده میشود. حالا به نظر میرسد که دولت به درخواست جمعه خان به سادگی پاسخ مثبت نخواهد داد.
بسیاری از ساکنان روستاهای نزدیک به رودخانه تالقان به صورت خانوادگی مشغول استخراج طلا هستند. مردان، نوجوانان و حتی کودکان هر روز به امید پیدا کردن گنج پنهان در بستر رودخانه، از ماسه تا صخرههای بزرگ را زیر و رو میکنند.
کارگرانی که در پی به دست آوردن طلا عرقریزی میکنند، پس از ساعتها کار سنگین و طاقتفرسا، ساعتی زیر نور خورشید، سفره پهن میکنند. با جمع شدن آنها بر سر سفره، فرصتی دست میدهد تا سر صحبت را آنها بیشتر باز کنم. یکی از این کارگران کودک ۱۲ سالهای است که موافقت میکند کارش را در جمع گروهی از همکارانش دنبال کنم.
او و همقطارانش نوجوانان آفتابسوختهای هستند که چند قرص نان گندم و یک ظرف چای سر سفره خود دارند. آنها روی سنگهای کنار رودخانه تالقان لقمههای نان را به کمک چای قرت میدهند تا نیروی بیشتری برای استخراج یکی از قیمتیترین فلزهای جهان پیدا کنند.
این نوجوان یکی از دهها کودک نوجوانی است که برای تامین نیازمندیهای خانوادهاش ناگزیر شده مثل یک کارگر حرفهای در بستر رودخانه تالقان مشغول کار شود. او دانشآموزی است که در ایام تعطیلات و ساعات بیکاری، روزش بین ریگ شام میشود.
در واقع، نوجوان در جامعه مردسالار و سنتی حومه شهر تالقان، مسئولیت اقتصادی پدرش را برعهده گرفته است. نانآوری در این جامعه مسئولیت مردان خانواده دانسته میشود. پس از آن که پدر او در رویدادی ترافیکی معلول شد، کمرش را بست تا به جای پدر نان و نوای خانواده را تامین کند.
یافتن و جدا کردن قطعههای بسیار کوچک و ریز طلا از بین خروارهای ماسه و سنگ در بستر پر آب رودخانه کار سختی است، ولی نوجوان مصاحبهشونده ما مجبور است تن به این کار بدهد. او روزانه دهها زنبیل ماسه از رودخانه بیرون میآورد و به محلی در کنار رودخانه که به آن "دکان" میگویند، میبرد.
این کارگر نوجوان ریگ و ماسه را از جالی میگذراند تا سنگهای بزرگ جدا شوند، بعد ماسههایی را که احتمالا قطعههای کوچک طلا در آن باشند، روی نمد و پوست گاو یا گوسفند میریزد و بعد با سطل روی آن آب میریزد تا ماسهها کاملاً از روی پوست برود و تنها طلا در بین پشم پوست بماند، اگر طلا موجود باشد.
در واقع، او با گروهی از کارگران مانند خودش یکجایی کار میکند. اگر گروه خوشبخت باشد، محصول این کار دستهجمعی در پایان روز حدود یک تا دو گرم طلا خواهد بود. اگر طلایی به دست آید، سهم او از این مقدار طلا به تنهایی قابل محاسبه نخواهد بود، ولی از پول حاصل از فروش آن ۵۰ تا ۱۰۰ افغانی به دست خواهد آورد.
در این روزها که این دانشآموز در تعطیلات زمستانی به سر میبرد، میگوید:" در اینجا کار میکنیم. پدرم کار نمیتواند. برادر کلان هم ندارم. از مجبوری از صبح تا شام اینجا مشغول کارم. پول ناچیزی را که به دست میآورم خرج خانه میکنم."
این تنها خانواده او نیست که در کناره رودخانه تالقان وابسته به طلایی است که با آمواج آب رودخانه از کوههای هندوکش به این جا میرسد. در مسیر این رودخانه از فرخار در جنوب شرق تالقان تا محلی این رودخانه به رودخانه قندوز میپیوندد، شمار زیادی از مردم مشغول همین کار هستند.
در قندوز هم ساکنان اطراف رودخانه تا نزدیک رودخانه آمو و همچنین اهالی روستاهای کناره رودخانه آمو به صورت سنتی مشغول زرشویی هستند. همچنین در ولایت شمال شرقی بدخشان نیز رودخانههایی هستند که منبع طلا دانسته میشوند و مخارج خانوادههای بسیاری را تامین میکنند.
هنوز آمار دقیقی از افرادی که در این ولایت مشغول زرشویی هستند و همچنین شمار خانوادهها و جمعیتی که به لحاظ درآمد اقتصادی وابسته به شغول زرشویی در رودخانههای زرخیر این مناطق هستند، در دست نیست، ولی منابع میگویند که شمار آنها قابل توجه است.
زرشویی به این صورت شغلی سنتی دانسته میشود. زرشویی در کنار رودخانهها برای مدتهای طولانی پیامدهای محیطزیستی هم داشته است. در سالهای اخیر نگرانیهایی مطرح شده که ادامه زرشویی در رودخانه تالقان باعث تخریب کنارههای رودخانه شده و به شاهراه تخار-بدخشان در امتداد این رودخانه هم آسیب رسانده است.
فدامحمد تاشی، رئیس اداره معادن ولایت تخار میگوید برنامه معیاریسازی شغل زرشویی روی دست است. او میگوید: "طرحی را به وزارت محترم معادن پشنهاد کرده بودیم خوشبختانه قبول شده و در آینده نزدیک عملی خواهد شد. براساس آن با مردم محل همکاری صورت میگیرد تا عواید نسبتا خوبی به دست بیاورند."
با آنهم جوانان و کودکانی که اینجا عرق میریزند از کارخود راضی به نظر میرسند، زیرا لحظاتی که به بهانه صرف ناهار دورهم جمع میشوند از یکسو فرصتی است برای راحت شدن و تجدید نیرو، از سوی دیگر بهانهای است برای صحبتهای خودمانی وگوش دادن به درد دلهای یکدیگر.
منبع: بی بی سی