در همایشی علمی با عنوان "سبک زندگی در مکتب عاشورا" که به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام حسین(ع) در منطقه جبرئیل هرات برگزار شده بود، تمامی زندگی و رفتار این حضرت(ع)، به عنوان راه گشای مشکلات امروز جامعه بشری عنوان شد.
به گزارش خبرگزاری صدای افغان(آوا)، "غلام رسول عبدی" پژوهشگر مسائل اسلامی طی سخنانی به بیان الگوهای رفتاری و عقلی پرداخت و تأکید کرد که داشتن سبک زندگی برای هر فرد جامعه نیاز مبرم است.
وی در ادامه افزود که در حال حاضر مردم جامعه زندگی تک بعدی دارند که این زندگی از قبل برای آنان به میراث رسیده و به همین دلیل شاهد شکاف میان دو نسل هستیم.
عبدی افزود که این فاصله و شکاف میان نسلها، تقاضا میکند که سبک زندگی جدیدی که هم از گذشته چیزی داشته باشد و هم از امروز، برای نسل امروز معرفی کنیم.
به باور این پژوهشگر مسائل اسلامی، هر انسانی برای خود یک الگو و یک ابرالگو دارد. "انسان کامل" اصطلاحی است که در عرفان اسلامی به آن اشاره شده است.
او یادآور شد که "برای ما هم پیامبران و پس از آنان امامان انسانهای کامل هستند. این ها الگویی هستند که باید برای ما تأمین زندگی کنند. انسان امروز با انسان صدها سال پیش فرق میکند. یکی از فرقهایش این است که انسان امروز طلب کار است نه انسان مکلف محض".
عبدی خاطر نشان ساخت که انسان امروز میخواهد به دین بگوید که دین برای من چه فایدهای دارد؟ آیا خواستههای مرا برآورده میکند یا نه؟ پس هر نوع سبک زندگیای که قرار است ارائه شود، باید مطابق با نیازهای نسل آن روز باشد. اگر نتواند نیازها را برآورده سازد و یک مفهوم انتزاعی و یا آرمانی محض باشد، جامعه آن را پس زده و قبول نمیکند، چرا که امروزه الگوهایی را داریم که میخواهند بر ما تحمیل کنند.
او چهار اصل را برای داشتن زندگی بهتر با هر دین و مذهبی معرفی کرد:
اصل اول: آگاهی، معرفت و خردگرایی
عبدی خردگرایی را یکی از نیازهای جامعه عنوان کرد و گفت که جامعهی ما، از سطحی و ظاهرنگری رنج میبرد. او گفت: "جوانانی هستند که یک آیه از قرآن "هرکس که به حکم خدا داوری نکند، کافر است" را گرفته و با همین نگاه میآیند و حکم تکفیر تمام مردم را صادر میکنند. این یک نوع ساده لوحی است. مومن به نور الهی نگاه میکند و آیا نور الهی باید این قدر سطحی باشد؟".
به باور وی، اخوانیگری در عصر عقلگرایی بلای جان ما شده و اگر همین طور برویم، وضعیت ما خراب خواهد شد.
در کنار خردگرایی، موضوع تعصب نیز مطرح میشود. به گفتهی مولانا؛ تعصب یعنی خام اندیشی. مولانا میگوید که انسانها مانند میوههای درخت هستند. انسانهایی که امروز به خون مردم تشنهاند، انسانهای خواباندیش هستند.
او گفت: ناخرسندم از اینکه تعدادی برای انجام مراسم مذهبی باید دلهره داشته باشند. این نتیجه همان خواباندیشی، تعصب، جزماندیشی و سطحینگری است که بلای جان عدهای از افراد شده و دیگران از دست آنان عذاب میکشند.
اصل دوم: مهرورزی
اگر تحقیقی در افغانستان صورت بگیرد، ما به "فقر محبت" مبتلا هستیم.
عبدی در ادامه گفت که مذهب ایمان، مذهب عشق است. میگویند امام حسین(ع) رفت و چنین کرد و هر طور که حساب میکنیم، با عقل جور در نمیآید، چون این حرکت حرکت خردگرایانه نیست، این حرکت احساساتی و کنترل شده است.
عبدی در پاسخ به این برداشت نادرست، مذهب عشق را فراتر از عقل دانسته و گفت که این مذهب نه مخالف عقل است و نه موافق آن. به قول مولانا، مذهب عشق، مذهب انسانهایی که حساب کتاب میکنند و چرتکه میاندازند، نیست. در مذهب عشق، دگرپذیری، اصل مدارا و تساهل است. وقتی میگوییم که پیامبر(ص) رحمتی برای عالمیان است، اینجا عالم مطرح است نه مذهب.
اصل سوم: معنویت گرایی
باید معنایی از زندگی خود داشته باشیم تا دین انگیزهای برای زندگی به ما بدهد.
عبدی گفت: جوانی تفنگی را گرفته و خود را میکشد و میگوید که زندگی برای من معنایی ندارد و تکراری و بیروح شده است. چرا چنین باشد؟ تعداد زیادی از این قبیل انسانها داریم. دین به عنوان عاملی که باید به زندگی ما معنا بدهد، یا شناخت کمی از آن داریم و یا شناختمان ضعیف است.
به گفتهی این پژوهشگر مسائل اسلامی، کسی که میآید و خودش را منفجر میکند، آنقدر بر هدف تمرکز کرده که دیگر زندگی برایش بیارزش شده است.
اصل چهارم: اخلاق
اگر کسی امروز دروغ بگوید، این دروغ جز مفاسد اخلاقی به شمار نمیرود، چون معیارهای اخلاق شدیدا تنزل کرده است.
آقای عبدی میگوید که "اگر بگویند که فلانی فساد اخلاقی دارد، یعنی این که رابطه نادرست جنسی دارد. آیا غیبت و دروغ و بهتان فساد اخلاقی نیست؟"
او اذعان داشت که "آزادی حرف اول را در اخلاق میزند. امام حسین(ع) فرمودند که اگر دین ندارید، آزاده باشید. انسانهایی اخلاق دارند که آزاد باشند.
با اینحال، به گفتهی آقای عبدی، دین باید پشتوانهی اخلاق باشد و اگر کسی میخواهد بفهمد که افراد جامعه چقدر دیندار هستند، باید از روی اخلاق آنان به این موضوع برسد.
عالمان تندرو خطرناکند
آقای عبدی در پایان گفتههایش به موضوع افراط در دین و دور شدن برخی از علما از خردگرایی نیز به صورت کوتاه اشاره کرد و گفت که "علمایی داریم که در مسائل دینی آگاهی دارند. این ها یک سری روند بسیار تندروانه دارند که بسیار خطرناک است که متاسفانه دارد رشد میکند و مسوولین باید برای آنان برنامه داشته باشند تا برای نسل ما خطرناک نباشد".