تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۷ دلو ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۹
کد مطلب : 106944
خدمات اندک، بولانی فراوان/از جیب مهاجران، به جیب دلالان
«بولانی دو تا ۲۵۰۰، بولانی دو تا ۲۰۰۰، آقا فیش داری؟ می خواهی بروی بانک؟ بیا من سریع برایت فیش را واریز می کنم؟ کافی است چند دقیقه صبر کنی؟»
اینها معمول ترین جمله هایی است که همه مراجعان سفارت افغانستان در تهران آن را شنیده و با آن آشنایی دارند.

سفارت افغانستان در خیابان پاکستان تهران واقع شده است؛ مکانی مزدحم و البته بی نظم و فاقد برنامه های وسیع برای صدها مراجعه کننده در هر روز.
ابتدا که وارد خیابان پاکستان می شوی فکر می کنی اینجا بازار است. پررفت و آمد و خانواده ها، زنان، کودکان و مردانی که به دیوار تکیه داده و در حال استراحت هستند.

سمت راست علاوه بر چند دکان خشکبارفروشی، دو تا بولانی فروشی و چند چای و کیک فروشی است که در ایجاد تصویری که بی شباهت به بازار نیست کمک می کنند.
بازار شان هم گرم است. بولانی ها انصافا خوشرنگ و خوشمزه به نظر می رسند.
افغان ها و غیر افغان هایی که در ایران و تهران زندگی کرده یا می کنند، حتما می دانند، اینجا جایی نیست جز سفارت کبرای افغانستان؛ اما هر ناظر خارجی و ناآشنای دیگر در نخستین برخورد شاید چنین تصوری نداشته باشد.
قراین و شواهد فراوانی وجود دارد که چنین گمانه ای را تقویت می کند. به عنوان نمونه، افراد و سرنشینان موترهایی که از خیابان پاکستان، از کنار سفارت افغانستان عبور می کنند به ندرت پیش می آید که چپ چپ به مهاجرین نگاه نکنند، نخندند یا با تعجب از خود سؤال نکنند که این جمعیت انبوه برای چه کاری اینجا جمع شده اند؟
تهران مثل هر پایتخت دیگری میزبان ده ها سفارتخانه خارجی است؛ اما هیچ سفارتخانه ای به اندازه عالی ترین نمایندگی دیپلماتیک افغانستان در تهران، شلوغ، پرازدحام و بی نظم نیست.
البته یکی از اصلی ترین دلایل ازدحام در سفارت مرکزی افغانستان در تهران، نبود مراکز خدمات کنسولی در دیگر شهرهای ایران است و مهاجرین مجبور اند برای یک امر کوچک، مثلا راهی از اصفهان تا تهران را طی کنند.

وقتی وارد تهران می شوی و بعضی از سفارتخانه ها را نگاه می کنی از فضای بزرگ آنها لذت می بری. ظاهرا بزرگ ترین سفارتخانه خارجی در تهران، سفارت روسیه است؛ کشوری که یکی از پهناورترین کشورهای جهان به لحاظ جغرافیایی است و همزمان، با ایران روابط دوستانه و نزدیکی دارد؛ اما هیچ کشوری به اندازه افغانستان در ایران، مهاجر ندارد.

ایران ده ها سال است، میزبان میلیون ها پناهجوی همسایه شرقی خود است؛ اما به نسبت این آمار، مرکزی که برای حل و فصل مسایل حقوقی، کارت هویت، اقامت، ویزا، احوال شخصیه و سایر امور کنسولی این میزان از پناهجویان از سوی دولت افغانستان، اختصاص داده شده، برخلاف انتظار، بسیار کوچک، محدود و بسته است.

در ابتدا وارد محیطی می شویم که چندین غرفه دارد؛ محیطی که برای کسانی که با محیط های کار شهروندان افغانستان در ایران آشنا باشند، بیشتر یادآور فضاهای بسته خیاطی با نوع معماری و دکوراسیون مخصوص خود است؛ تا جایی که بزرگترین مسایل حقوقی و هویتی میلیون ها مهاجر باید رفع و رجوع شود.
غرفه ۷ مخصوص تمدید پاسپورت مهاجران افغان است. البته مراجعه مستقیم به این غرفه، خارج از نوبت محسوب می شود و امکان پذیر نیست. چون مراجعه کننده ابتدا باید ثبت نام اینترنتی کند.
از آنجایی که اکثر مهاجرین هیچ اطلاعی از ثبت نام اینترنتی ندارند و تعدادی هم سواد کافی کامپیوتر و اینترنت را ندارند مجبور اند به اینترنت کلپ نزدیک سفارت مراجعه کنند.
یکی از مراجعه کنندگانی که پول زیادی به اینترنت کلپ ها و دلالها داده بود از فرط عصبانیت گفت که ظاهرا برای تسهیل امور مراجعان، سفارت با اینترنت کلپ های اطرافش، در زمینه ثبت نام اینترنتی و تعیین تاریخ مراجعه افراد، قرارداد بسته است.
 
مسؤولان اینترنت کلپ ایرانی البته با آنکه در بدل کاری که انجام می دهند پول هم می گیرند، اما همیشه با مراجعان افغان شان برخورد انسانی و مناسب ندارند.
کم نیستند شمار کسانی که بارها از آنها به دلیل بی احترامی، برخورد تحقیرآمیز و رفتار غیر انسانی شکایت کرده و در مواردی، کار به درگیری فزیکی هم کشیده است.
اینترنت کلپ، ۱۰۰۰ تومان از اسکن هر عکس و ۵۰۰۰ تومان در بدل هر فرم اینترنتی که پر می کند می گیرد.
این در حالی است که سفارت می توانست از طریق رسانه ها و صدور اطلاعیه و... اطلاع رسانی کند که این امکان در سایت سفارت موجود است و هرکس می تواند بدون مراجعه به اینترنت کلپ ایرانی و پرداخت پول، خود رأسا اقدام به ثبت نام اینترنتی کند.

علاوه بر اینکه هیچ بنر و اطلاعیه ای در محوطه سفارت در خصوص سیستم نوبت دهی نشده، در سایت سفارت نیز هیچ اشاره ای به این موضوع نشده است. ظاهرا -چنانچه مراجعه کنندگان می گفتند- سفارت با اینترنت کلپ ایرانی، هماهنگ است؛ تا مقداری از درآمد آن به سفارت واریز شود!

به هر حال، از اینجا می توانی دوباره به غرفه ۷ بروی که مخصوص تمدید پاسپورت است. البته پیش از این، سه تا پنج روز بعد باید مراجعه می کردی و پاسپورت را دریافت می کردی؛ اما در حال حاضر، در همان روز اول می توان مستقیما به غرفه مراجعه کرد و در مقابل هر پاسپورت فیش ۱۸ یورویی تمدید را دریافت کرد و مراحل اداری آن را طی کرد.

از آنجایی که بانک صادرات ایران در نزدیکی سفارت، نمایندگی ندارد، معمولا اکثر مردم به موترسایکل سوارهایی که مقابل سفارت ایستاده اند، فیش و پول را تحویل می دهند؛ تا در بدل دریافت ۳۰۰۰ تومان پول، آن را به بانک واریز کنند و حدود یک ساعت بعد فیش پرداخت را بازگردانند.

دلال های موترسایکل سوار برای واریز پول نیاز به تبدیل تومان به یورو دارند و در این بین با بالا و پایین کردن نرخ رسمی بازار، ده ها هزار تومان دیگر نیز از مهاجران می دزدند؛ بنابراین، با توجه به مراجعه روزانه صدها نفر به سفارت، این تنها بولانی فروش ها و اینترنت کلپ دارها نیستند که سود می کنند، دلال های موترسایکل سوار نیز میلیون ها تومان روزانه درآمد دارند.

اینکه چرا پول مورد نظر، تومان یا اصلا افغانی؛ پول ملی کشور نیست مساله ای است که هیچکس نمی داند.
مسؤولان سفارت هم هیچ اقدامی برای تسهیل امور مراجعه کنندگان در این زمینه انجام نداده اند. در حالی که به آسانی می توان با بانک های ایرانی قرارداد بست؛ تا آنها شعبه ای را در داخل یا نزدیکی سفارت ایجاد کنند یا حداقل یک صرافی کوچک در گوشه ای از سفارت به منظور تبدیل تومان به یورو بر اساس نرخ روز ایجاد می شد؛ تا مردم مجبور نمی شدند، میلیون ها تومان را روزانه به کام دلالان واریز کنند.

کار غرفه ۷ و دیگر غرفه ها نیز هم آنگونه که انتظار می رود مطلوب مردم و مراجعه کنندگان نیست.
اکثر آنها می گویند همیشه وقتی مسؤولان این غرفه می گویند ساعت ۱ توزیع پاسپورت های تمدیدشده شروع می شود، حتما باید تا ساعت ۴ انتظار کشید.
یکی از مراجعه کنندگان که ظاهرا از این موضوع بسیار ناراحت شده بود، می گفت:«این مهاجرین ما بی عرضه هستند. چرا حق شان را نمی گیرند؛ چرا به در سفارت هجوم نمی برن؟ و چرا اعتراض نمی کنند؟»
یکی دیگر می گفت:«بیا من حاضرم بیا، برویم در سفارت را از جا بکنیم!»

دیگری می گفت:«من حاضرم بروم شیشه های این پنجره ها را بیارم پایین. اگر همه هستیم من حاضرم.»
این اتفاقی است که همه روزه می افتد و همه روزه نیز با آمدن مراجعان جدید، برخوردهای تازه ای را شاهد هستیم.
با این حساب، کار سفارت افغانستان در تهران، برای صدها مراجعه کننده آن در هر روز که از شهرهای دور و نزدیک ایران به اینجا می آیند، هرگز به خوشمزگی بولانی های برابر سفارت نیست؛ بولانی هایی که هردو تای آن، بسته به اندازه و کیفیت و ترکیب مواد و مصالح داخل آن از ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ تومان عرضه می شوند.
https://avapress.net/vdcba0b8arhbg9p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

اتفاقاً در افغانستان نیز سفارت ایران مقیم کابل چنین وضعیتی دارد، هز از گاهی که از جاده ی صدارت بگذری میبینی که مردم کنار سفارت ایران صف بسته اند و منتظر نوبت اند حتی بعضی ها از نیمه های شب آنجا در نوبت می ایستند تا صبح زود کار شان رو به راه شود. البته قیل از در خواست ویزا باید تکت رفت و برگشت را از شرکت هوایی مشخص شده از جانب سفارت باید خریداری کنید و پول را هم به بانک مشخصی باید تحویل بدهی . شلوغ و بی نظمی همه ی این ها در اینجا هم است.
کاش میشد یک سوله ای دامداری جایی که حیاط و محوطه چهاردیواری وسیع و دارای در و پیکر و دیوار که بشود مهاجرین و مراجعین را درون محوطه ان و نه در لب خیابان و انظار ایرانیها جای بدهد در جنوب و حومه شهر تهران در مناطق شهرری و اطراف آن با هماهنگی دولت ایران از طرف افغانستان صرف برای امور مربوط به امور مراجعین عادی و امور کنسولی سفارت که به جرات حجم بیش از 98 فی صد مراجعتهای به سفارت را شامل میشود بگیرند و این ساختمان در این نقطه شهر فقط مربوط به امور اداری سفارت باشد و بس بخدا خیلی منظره زشت و تحقیر آمیزی را در جلوی چشم ایرانیها ایجاد کرده است به علت کوچکی ساختمان و غیره به ولله اگر اینگونه شود خود مراجعان و مردم هم راضی تر هستند و برایشان آسانتر و بهتر است
توراخداپیگیری کنیدمشکلات مردم رابلکه دولت مردان ماهم عبدلله وهم غنی خجالت بکشند
خدا پدر و مادرتون را بیامرزه
تا میتونین از این کارها بکنید تا مهاجر هم از بیگانه هم از دوست خنجر نخوره
بیاید یک سری به سفارت در مشهد بزنید ممنون
سپاس از عزیزان محترم در خبرگزاری صدای افغان که با نشر این خبردرد دل هزاران هموطن خویش را به نشر رساندید ، بنده تک تک این
جزئیاتی که شما به آن اشاره نمودید را به عینه شاهدش بودم و عابرانی
که از دو طرف خیابان پاکستان میگذرند لحظه ی عبور جلوی پوز خود را میگیرند که دچار بیماری نشوند و نگاههای حقارت آمیز عابران به افغانها و اینکه ما کوچکترین سفارت را داریم در حالی که بزرگترین قشر مهاجر خارجی در ایران به شمار میرویم و در آخر باید بگویم از ماست که بر ماست ، دولت ما ناتوان است و تمام مشکلات ما به دوش خودمان است و افسوس که غمخوار نداریم.
من فقط یک سوال هیچ وقت برایم حل نشد؛ برای تمدید پاسپورت چرا باید پول پرداخت نمایند. حالا دولت جمهوری اسلامی از مردم پول می گیرد بابت اعطایی اقامت مثلا چند ماهه، آیا سفارت باید به مردم کمک کند، یا اینکه برای خود یک منبع در آمد بی حساب کتاب از ضعیق ترین قشر جامعه درست نماید. منظورم از تمدید، همه پاسپورت ها نیست؛ همین مهاجرین که مجبورند با پاسپورت باشند حدود 450 هزار نفر. اینها که جهت سیاحت به ایران نرفته اند؛ مردم فقیرند، مجبورند هر چند ماه یکبار اقامه خود را تمدید کنند، و هر سال یکبار هم پاسپورت خود را تمدید نمایند. از این 450 هزار فامیل، اگر فقط 100000 هزار پاسپورت در نظر بگیریم، و آنرا ضرب در 17 یورو کنیم، 17000000 (یک میلیون هفتصد هزار یورو )در سال می شود. اول که این پول از مهاجر اون هم توسط دولت خود افغانستان گرفتن دارد؟ در ثانی، این پول به کجا می رود؟
یکی از دوستان ما که سال قبل از مشهد برای کار اداری به سفارت افغانستان در تهران مراجعه کرده بود وقتی از وضعیت سفارت تعریف می کرد باخنده و تأسف می گفت سفارت ما (سفارت افغانستان) مانند مسافرخانه های قدیمی و از نظر سر و صدا و شلوغی شبیه حمام عمومی است، حالا که این عکس ها را دیدم فوراً به یاد آن رفیق افتادم که با دو کلمه چه خوب تعریف صحیحی کرده بود و به صورت ذهنی به تصویر کشیده بود.
واقعاً مایه آبرو ریزی است و امیدوراریم به زودی این وضعیت تغییر کند.
بابا.ما.تاکی.انقدر.بدبخت.باشیم.تاکی.ایرانی.هاازماسودکلان.بی.برند