نخستین جلسه کابینه به رهبری اشرف غنی احمدزی، فیصله کرده که فرودگاه بین المللی کابل به نام حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین نامگذاری شود.
در این جلسه از کارکردها و فعالیت های آقای کرزی نیز تمجید و قدردانی شده است.
از حامد کرزی به عنوان نخستین رییس جمهوری کشور نام برده می شود که به شکل مسالمت آمیز قدرت را به رییس جمهور جدید انتقال داده است.
در اعلامیه اداره امور و دبیرخانه شورای وزیران آمده که حامد کرزی در کابل جایداد و ملکیت شخصی ندارد و در حال حاضر در خانه ای زندگی می کند که ملکیت دولت است.
اعضای کابینه فیصله کرده اند که این ملکیت موقتا به آقای کرزی اهدا شود؛ تا به شکل قانونی زمینه سپردن این ساختمان به کرزی فراهم شود.
در اعلامیه آمده است:«اعضای کابینه، وزارت عدلیه را موظف کردند؛ تا مطابق قانون اساسی کشور، قانون اهدای ملکیت های دولتی را به اسرع وقت ترتیب، پروسه قانونی اهدای ملکیت فوق الذکر را طبق قانون جدید برای جلالتمآب حامد کرزی طی مراحل نماید.»
رؤسای جمهور پیشین، قاعدتا محبوبیت بیشتری نسبت به زمانی دارند که بر سر قدرت اند؛ این قاعده شاید استثنائاتی نیز داشته باشد؛ اما شک نکنید که در بسیاری از موارد صادق است.
یکی از نمونه های بارز آن، نگاه اکثر منتقدان رییس جمهور کرزی نسبت به او تنها چند روز پس از پایان ۱۳ سال ریاست جمهوری وی است.
اگرچه نظرسنجی مشخصی در این زمینه صورت نگرفته؛ اما نشانه های آشکاری وجود دارد که حکایت از افزایش بی سابقه محبوبیت رییس جمهور پیشین، نسبت به دوره ای دارد که او همچنان رییس جمهور بود.
این تغییر نگاه به ویژه با روزهای آخر ریاست جمهوری وی اصولا قابل مقایسه نیست. او اخیرا به یکی از نامحبوب ترین رؤسای جمهور تاریخ افغانستان تبدیل شده بود؛ زیرا کم نبودند شمار منتقدانی که فکر می کردند او خود یکی از اصلی ترین عوامل بن بست انتخاباتی و انحراف نتایج انتخابات، به سمت و سوی دیگری است.
منتقدان افراطی تر او حتی از او به عنوان یکی از اضلاع «مثلث تقلب» یاد می کردند و این مسایل، تا حدود زیادی بر کاهش میزان محبوبیت وی در نزد افکار عمومی، تاثیر منفی گذاشته بود.
حتی کسانی که پیش از این نسبت به آقای کرزی، نگاهی توأم با ملاطفت و مهربانی داشتند، در اوج بن بست سیاسی و انتخاباتی، او را به دلیل سوء مدیریت و ناتوانی در اعمال اراده و صلاحیت قانونی رییس جمهوری، مورد سرزنش قرار می دادند و در نتیجه، از نظر تمایل و گرایش قلبی از او فاصله گرفته بودند؛ اما با برگزاری مراسم تحلیف رییس جمهور جدید و چه بسا پیشتر از آن، زمانی که رییس جمهور با کارمندان دولتی خداحافظی می کرد، نگاه ها نسبت به او، به یکباره تغییر کرد و رییس جمهور کرزی یکبار دیگر، رییس جمهور محبوب مردم افغانستان شد!
این جو احساسی حتی نمایندگان شورای ملی را نیز فراگرفت؛ قوه ای که به شهادت اسناد و مدارک فراوان، طی این سال ها، هیچگاه نسبت مناسب، مثبت و سازشکارانه ای با قوه مجریه و رییس جمهور نداشته است. آنها طی پیشنهادی، از دولت خواستند میدان هوایی بین المللی کابل را به نام نامی رییس جمهوری پیشین، مسمی کند. کابینه به رهبری اشرف غنی احمدزی نیز این خواسته را تایید کرد و اکنون آقای کرزی، می رود تا به یک تابوی نقدناپذیر بدل شود؛ کسی که تا همین چندروز پیش، مخالفان دیروز و موافقان امروزش، نه تنها او را به سختی و بی رحمانه نقد می کردند؛ بلکه در مواردی پا را از نقد سازنده نیز فراتر می گذاشتند و آشکارا دشنامش می دادند!
در این میان، جای خالی خرد به خوبی مشهود است؛ خردی که ما را مدام به میانه روی و اعتدال دعوت کند و در میان دشنام و دلدادگی، راه میانه ای پیشنهاد کند مبنی بر اینکه افزون بر تقدیر شایسته از دستاوردها و کارکردهای مثبت و ماندگار رییس جمهور پیشین، از ناکارآمدی ها، ناکامی ها و ناتوانی هایش نیز باید انتقاد کرد؛ تا زمینه برای ایجاد اصلاحات و جلوگیری از تکرار ناکامی های پیشین در سایه تابوسازی های بت تراشانه فراهم شود.
در این جلسه از کارکردها و فعالیت های آقای کرزی نیز تمجید و قدردانی شده است.
از حامد کرزی به عنوان نخستین رییس جمهوری کشور نام برده می شود که به شکل مسالمت آمیز قدرت را به رییس جمهور جدید انتقال داده است.
در اعلامیه اداره امور و دبیرخانه شورای وزیران آمده که حامد کرزی در کابل جایداد و ملکیت شخصی ندارد و در حال حاضر در خانه ای زندگی می کند که ملکیت دولت است.
اعضای کابینه فیصله کرده اند که این ملکیت موقتا به آقای کرزی اهدا شود؛ تا به شکل قانونی زمینه سپردن این ساختمان به کرزی فراهم شود.
در اعلامیه آمده است:«اعضای کابینه، وزارت عدلیه را موظف کردند؛ تا مطابق قانون اساسی کشور، قانون اهدای ملکیت های دولتی را به اسرع وقت ترتیب، پروسه قانونی اهدای ملکیت فوق الذکر را طبق قانون جدید برای جلالتمآب حامد کرزی طی مراحل نماید.»
رؤسای جمهور پیشین، قاعدتا محبوبیت بیشتری نسبت به زمانی دارند که بر سر قدرت اند؛ این قاعده شاید استثنائاتی نیز داشته باشد؛ اما شک نکنید که در بسیاری از موارد صادق است.
یکی از نمونه های بارز آن، نگاه اکثر منتقدان رییس جمهور کرزی نسبت به او تنها چند روز پس از پایان ۱۳ سال ریاست جمهوری وی است.
اگرچه نظرسنجی مشخصی در این زمینه صورت نگرفته؛ اما نشانه های آشکاری وجود دارد که حکایت از افزایش بی سابقه محبوبیت رییس جمهور پیشین، نسبت به دوره ای دارد که او همچنان رییس جمهور بود.
این تغییر نگاه به ویژه با روزهای آخر ریاست جمهوری وی اصولا قابل مقایسه نیست. او اخیرا به یکی از نامحبوب ترین رؤسای جمهور تاریخ افغانستان تبدیل شده بود؛ زیرا کم نبودند شمار منتقدانی که فکر می کردند او خود یکی از اصلی ترین عوامل بن بست انتخاباتی و انحراف نتایج انتخابات، به سمت و سوی دیگری است.
منتقدان افراطی تر او حتی از او به عنوان یکی از اضلاع «مثلث تقلب» یاد می کردند و این مسایل، تا حدود زیادی بر کاهش میزان محبوبیت وی در نزد افکار عمومی، تاثیر منفی گذاشته بود.
حتی کسانی که پیش از این نسبت به آقای کرزی، نگاهی توأم با ملاطفت و مهربانی داشتند، در اوج بن بست سیاسی و انتخاباتی، او را به دلیل سوء مدیریت و ناتوانی در اعمال اراده و صلاحیت قانونی رییس جمهوری، مورد سرزنش قرار می دادند و در نتیجه، از نظر تمایل و گرایش قلبی از او فاصله گرفته بودند؛ اما با برگزاری مراسم تحلیف رییس جمهور جدید و چه بسا پیشتر از آن، زمانی که رییس جمهور با کارمندان دولتی خداحافظی می کرد، نگاه ها نسبت به او، به یکباره تغییر کرد و رییس جمهور کرزی یکبار دیگر، رییس جمهور محبوب مردم افغانستان شد!
این جو احساسی حتی نمایندگان شورای ملی را نیز فراگرفت؛ قوه ای که به شهادت اسناد و مدارک فراوان، طی این سال ها، هیچگاه نسبت مناسب، مثبت و سازشکارانه ای با قوه مجریه و رییس جمهور نداشته است. آنها طی پیشنهادی، از دولت خواستند میدان هوایی بین المللی کابل را به نام نامی رییس جمهوری پیشین، مسمی کند. کابینه به رهبری اشرف غنی احمدزی نیز این خواسته را تایید کرد و اکنون آقای کرزی، می رود تا به یک تابوی نقدناپذیر بدل شود؛ کسی که تا همین چندروز پیش، مخالفان دیروز و موافقان امروزش، نه تنها او را به سختی و بی رحمانه نقد می کردند؛ بلکه در مواردی پا را از نقد سازنده نیز فراتر می گذاشتند و آشکارا دشنامش می دادند!
در این میان، جای خالی خرد به خوبی مشهود است؛ خردی که ما را مدام به میانه روی و اعتدال دعوت کند و در میان دشنام و دلدادگی، راه میانه ای پیشنهاد کند مبنی بر اینکه افزون بر تقدیر شایسته از دستاوردها و کارکردهای مثبت و ماندگار رییس جمهور پیشین، از ناکارآمدی ها، ناکامی ها و ناتوانی هایش نیز باید انتقاد کرد؛ تا زمینه برای ایجاد اصلاحات و جلوگیری از تکرار ناکامی های پیشین در سایه تابوسازی های بت تراشانه فراهم شود.