تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۴ سنبله ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۴۸
کد مطلب : 98778
فتنه های نئوماکیاولیسم برای نئودیکتاتوریسم
حوادث طبیعی و مصنوعی و طراحی های خُرد و کلان سیاسی منطقه و جهان، روایتگر نا آرامی ها و فتنه های بسیاری به خصوص در جهان اسلام و فراتر از قالب و ظاهر معمولی آن است که همه می بینیم. بریتانیایی که یک عمر دست درازی به دیگر کشورها داشته، افغانستان و هند و بسیاری دیگر از کشورهای جهان از این جغرافیای صغیر، زخم های کبیر خورده و آن کشور، مبدع صدها فتنه مرزی و تجزیه و تصادم در جهان بوده اما اینک ‌خود در آستانه تجزیه قرار گرفته است. اسکاتلند همان تکه ای نامتجانسی که روزگاری با سرنیزه همجنس ساخته شد و به پیکره ی بریتانیای صغیر ضمیمه گردید و کبیر شد. ایالات متحده نیز درونش آتش های بسیاری زیر خاکستر دارد و تبعیض و ستم بزرگ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بر سیاه و سفید آن سامان، آبستن دائمی وال استریت و فرگوسن است و هر از گاهی سر بر می آورد و با زور خاموش و خفه می شود. این ماجرای اندرونی کشوری است که در دور دست ها فتنه ها می کند و حتی با خود زنی ۱۱ سپتامبری هم که شده، بهانه ای ساخته و به کشورها لشکر کشیده و طرحی را پس از طرحی برای امپراطوری خود به اجراء در آورده که آتش آن همواره و بویژه طی سه دهه گذشته، خرمن ملل مسلمان را سوخته و این جغرافیا را خونرنگ کرده است. برای طرح استعماری خاورمیانه جدید،‌ تنها در ۱۴ سال گذشته چهارتجاوز خونین را توسط اسرائیل، علیه غزه و لبنان سامان داده و سه هزار شهید و بیش از ده هزار زخمی، تنها از جنگ اخیر، نصیب اهالی غزه شده است. بیش از صدهزار نظامی به بهانه مبارزه با تروریسم و با این ادعا که القاعده و طالبان،‌ جهان را تهدید می کنند،‌ به افغانستان سرازیر کرد و عراق را با دروغ بزرگی دیگر یعنی سلاح های کشتار جمعی که وجود خارجی نداشت، تصرف کرد. دیدیم که مدعیان مبارزه با تروریسم نه تنها دراین سامان، سدی در برابر تروریسم نساخت که از جنوب شرق به شمال و مرکز و... هم گسترد و پس از چهارده سال به اصطلاح مبارزه، موج تروریسم، سوریه، عراق و حتی نیجریا را در نوردید و‌ "بوکو حرام"، "النصره"،‌ "احرار الشام" و "داعش" را به عنوان ورژن های جدید القاعده متولد ساخت. به روایت اسنودن و هیلاری کلینتون و کارشناسان غربی، استراتژی عوض شد و پس از آنکه اسرائیل با همه ی توان نظامی خود و حمایت نامحدود ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی، عاجز از زایش خاورمیانه جدید گردید، پروژه" لانه زنبور" روی دست گرفته شد و این بار با همکاری برخی کشورهای مسلمان،‌ افراطیون را به پیشمرگی گرفت تا آنچه را خودش و اسرائیل نتوانست محقق کند، تحقق بخشد و این بود که آتش فتنه را در سوریه شعله ور ساخت و اکنون به بخشی از عراق رسیده و معلوم نیست سر به کدام سامان خواهد کشید. تروریست های آدم کش،‌ طی سه سال گذشته، هرجنایتی قابل تصور و غیر قابل تصوری از قتل عام تا مثله کردن و ذبح و تجاوز و... را مرتکب شدند و به گفته اسنودن مدیر ارشد مرکز جاسوسی NSA و هیلاری کلینتون، آنان محصول طراحی های سه سازمان استخباراتی(سیا، ام آی ۶ و موساد) بود و قرار بود با این تیغ تیز و زنبور های گزنده،‌ کشورهای اسلامی را تجزیه و تکه تکه کنند و بر منابع سرشار نفتی آن مسلط گردند. در این میان از ثروت های کلان برخی کشورهای اسلامی و از طریق دیکتاتورهای بی تعهد، نیز نهایت سوء استفاده را کردند و آتش جنون آمیز جنگ مسلمان با مسلمان را به راه انداختند و با تمام وجود، حمایت و مدیریت کردند اما نهایتاً کوس رسوایی شان به صدا در آمد و "صدای دُهُل دزد" امروز شنیده شد که این قصه سر دراز دارد و حامیان را نیز درکام خود فرو می برد.

رسوایی های ناشی از افشاگری های اسنودن و هیلاری، سبعیت و وحشی گری خارج از کنترول آنان و طرح زودهنگام اهداف بعدی به دیگر کشورهای عربی، نقشه را فاش ساخت و رسوایی ها بالا گرفت و این بود که "سازندگان داعش" نعل وارونه زدند و یک شبه، ایالات متحده، انگلیس و سایر کشورهای عربی و غربی، دچار انقلاب ماهیتی شدند و دوستان دیروز به دشمنان امروز مبدل گشتند و تردستانه،‌حامیان داعش، ائتلاف خانوادگی برای مبارزه با آنها ساختند تا بار دیگر همانند، طالبان و القاعده ۲۰۰۱، خطر داعش را خطر جهانی بخوانند و بازی دیگری را به نمایش بگذارند و طنز مضحکی دیگر به نام "ائتلاف مبارزه با داعش" بسازند و آفرینندگان افراط گرایی، تظاهر به مبارزه کنند!؟ معلوم است که مبارزه ای درکار نخواهد بود و این نمایش، پوششی برای تکمیل بخش های ناتمامی است که رسوایی زود هنگام،‌ ناتمام گذاشت. این است که باید گفت،‌ جهان ما نهاد نفاق آلود،‌ پر توطئه و به شدت ناآرام و خطوط نا مشخص دارد، رنجور از نفاق در نهایت است، دشمن، ظاهرا رفیق می نماید و بزرگ ترین دروغ ها، به مدد غول های رسانه ای و مبلغان بومی، برترین گفتمان ها می شود و هرچه هست، مضطرب، ناپایدار و شکننده می گردد. این است که همه و حتی دوستانِ همداستانِ طراح خاورمیانه ی جدید، درمعرض تهدید لانه زنبور قرار می گیرد و پیچیده گی ها به حدی عمیق می گردد که هیچ آتش افروزی، ایمن از شعله های سرکش آن نیست و هم پیمان هم می تواند، طعمه و در معرض توطئه باشند. این فرجام حاکمان کشورهای عربیِ حامیِ داعش است که غرب به رهبری ایالات متحده ترسیم کرده و هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش فاش ساخته است.

به هر روی پرسش این است که بنیاد این طرح ها و توطئه های پیچیده که خونین ترین بازیها با سرنوشت ملتهاست، چیست و چرا اضدادی را با هم متحد ساخته و اشتباهی با اشتباه دیگر جبران می گردد و بعضا قربانی با اراده خود پا به قربانگاه می گذارد و همکارِ قاتلش می شود؟

افشاگری های تکان دهنده اسنودن و اعترافات هیلاری که حاکی از ماکیاولیسم پیچیده و نفاق مدرن است و فریبا ترین ابزارها را به خدمت می گیرد و با آنکه جنس باورهای رعیت به غایت متفاوت از دیکتاتورهای لیبرال منطقه است تا با شعاردین و شریعت، شریان های مسلمانان را قطع و چند صباحی برای بقای خویش بکوشند و برای آنکه بر اریکه قدرت بمانند، همدست و همداستان قدرتهای توطئه گر جهانی می شوند و مباشر یا معاون اهداف استعماری می گردند و با سرنوشت ملل مسلمان، بازی های خونین می کنند. آنان با هر تزویر و تظاهری که شده، شریک دزد و یارقافله می شوند و به دام کسانی می افتند که "صدام"،‌"قذافی و "بن علی" را به آن سرنوشت مبتلا ساختند و خود آن سرنوشت ها را دیدند. عمده هم پیمانان منطقه ایِ "داعش آفرینان"، به مدد سرنیزه و خدمت به امپراطور جهان، سلطان و امیر اند و مزد خدمت، حمایت از حکومت های شان است و همین معامله است که اقلیت را بر اکثریت و منتصب را بر منتخب مسلط می سازد و بر سرنوشت ملت ها می تازند و نمونه های بسیاری آنرا در منطقه و مصر می توان دید.

در این سو، بیچاره مردمی که اسیر فتنه های پیچیده ماکیاولیست های حاکم بر سرنوشت خویش شده و با عزمی جزم، مسیری را می پیماید که نمی خواهند. برخی کسانی که امروز در افغانستان، عراق و سوریه یا هرجایی دیگری انتحار می کنند و به نام جهاد و دین، انسان می کشند و یا عده ای هم با وقاحت این جنایات را توجیه می کنند، نمیدانند که خود را فدای چه اهدافی می سازند و اسیر چه دامی ساخته اند که دنیای شان را دنی و آخرت شان را تباه کرده است. وگرنه چگونه ممکن است، هزاران انسان بیگناه را به نام شریعت، با کارد و ساطور یا شمشیر، ذبح کرد و مرتکب فجیع ترین جنایت از قتل عام تا تجاوز شد و ده ها هزار زن را بیوه و صدها هزار طفل را یتیم، آواره و بیچاره ساخت، و انتظار بهشت هم داشت!؟
تردیدی نباید داشت، آنچه نهاد جهان را ناآرام ساخته، دیکتاتوری های ملی و جهانی است که با روش های فوق پیچیده ماکیاولیستی، بخشی را پیاده نظام خود می سازند و بخشی دیگر را قربانی می کنند و کثیف ترین و خونین ترین بازی ها با سرنوشت ملتها را مرتکب می شوند. آنچه در سوریه و عراق می بینیم، توطئه ای مشترک همسایه و بیگانه ای است که هر کسی برای هدفی مرتکب می شود و شعارهای دموکراتیک یا فرقه ای برای کسانی داده می شود که هیچگاه سرنوشت آنها برای حامیان داعش مهم نبوده و هرگز رنج آنها رنجور شان نمی سازد. اما با شعارهای شعور سوز، از احساسات مردم اسپ راهواری می سازند که برای آنها‌ خوب سواری بدهد و به همین دلیل روزی عده ای را به قتل دیگری مامور می سازند و روز دیگر خود ژست قاضی می گیرند و تظاهر به تقابل می کنند. چنانکه دیدیم، ائتلاف مبارزه جهانی علیه تروریسم در افغانستان، نمایشی بیش نبود و پایگاه های امنیتی زائید و مصئونیت قضایی طلب شد و برهمگان آشکارگشت که آنچه می گفتند، بهانه ای برای آنچه می خواستند بود اما آن زمان بر زبان نمی آوردند. ائتلاف جهانی مبارزه با داعش که متشکل از موسسان و حامیان آن است، چیزی جز همین نمایش مسخره نیست و بهانه ای است، برای تحقق تغییراتی در سوریه و حضور مجدد در عراقی که تصور می کنند، باخته اند اما در این بازی و با این روش می خواهند، برنده شوند. این است که باید گفت؛ ما قربانی فتنه های نئوماکیاولی ها برای بقای دیکتاتوری ها هستیم.

نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.net/vdcivya3.t1avy2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما