سه سال از جولان وجنایت داعش در منطقه می گذرد و آنان هولناک ترین جنایات از ذبح کودکان تا قتل عام های مداوم، تجاوز، به برده گی گرفتن زنان و دختران تا فروش آنها را به نام دین مرتکب شده ؛ سوریه را ویران کرده و اکنون برخی ولایات عراق عرصه تاخت و تاز آنهاست و معلوم نیست که فردا به این گروه دستور تخریب چه کشوری دیگر صادر شود و عرصه ی دیگر برای جنایت بیشترآنها فراهم شود. اگرچه امروز دیگر همانند دیروز هویت گروه های افراطی مثل القاعده و طالبان،پنهان نیست و اسناد متعددی وجود دارد که پشت پرده پروژه های خونین گروهک های تروریستی ابو مصعب زرقاوی تا ابوبکر بغدادی را فاش می سازد. افزون براین نوع عملکرد، اهدافی که این گروه تعقیب می کند، خود گواه برساختگی بودن و تظاهر ایدئولوژیکی دروغین و پیشمرگی آنها برای استراتژی های استعماری است. فراموش نکنیم در ۲۰۰۱ و پس از ماجرای مشکوک حمله به برج های تجارت جهانی در منهتن، اعلام جنگ صلیبی و تشکیل ائتلافی جهانی برای مبارزه تروریسم را شاهد بودیم و بوش رئیس جمهور سابق ایالات متحده جهان را به دو مجموعه "با ما یا علیه ما" تقسیم کرد و به افغانستان لشکر کشید و اکنون ۱۳ سال از آن ماجرا می گذرد و تروریسم همچنان جولان و ایمن الظواهری این سو و آن سو فرمان میدهد. فراموش نکرده ایم، النصره در همان آغاز تولدش در سوریه، رسماً تصاویر بن لادن را حمل می کرد و پرچم القاعده را بر افراشته بود اما پنتاگون هر روز وعده کمک های نظامی بیشتر به آنها میداد. حال اسنودن پرده از طرح " لانه زنبور سرخ" برداشته و فاش کرده که پروژه سازمانهای اطلاعاتی امریکا،انگلیس و اسرائیل است؛ هیلاری کلینتون هم درکتاب خاطراتش بزرگترین اعترافاتش را به رشته تحریر در آورده از جمله اینکه ایالات متحده با همکاری جریان های مصری "دولت اسلامی عراق و شام(داعش)" قرار بود، این دولت اسلامی در صحرای سینا برپا شود و او به ده ها کشور سفر و با مقامات آنها هماهنگ کرده بود که به محض اعلام وجود این دولت ساختگی، به رسمیت شناخته شود اما تحولات اخیر مصر، این سناریو را خنثی ساخت. شاید ساده لوحان سیاسی متوجه نبودند اما بسیاری از آگاهان میدانستند که گروه های ظاهرا تندرو اسلامی، " بافت و بشره" استعماری دارند و پیاده نظام دکترین خاورمیانه ای "مجریان جنگ تمدنی" امپراطوری بدون مرز هستند.
به هر روی، در اینکه دکترین امنیت ملی ایالات متحده " خاورمیانه" را منبع سرشار نفت میداند و حدود ده سال پنتاگون طرحی مبنی بر تجزیه برخی کشورهای و نقشه سلطه بر چاه های نفتی را داشت تردیدی نیست و اینک به اعتراف هیلاری کلینتون به اصطلاح با تحولات مصر به هم ریخته اما پرسش عمده این است که چرا ایالات متحده باز" گرگ بچه خوار" شده و جان کری، عملیات هوایی علیه داعشی را که خود ساخته ناکافی میداند و همانند ائتلاف جهانی ۲۰۰۱ علیه تروریسم و طالبان، باز نیاز به ائتلاف جهانی علیه آنها را مطرح می کند و پشت پرده به اصطلاح این لشکر کشی چیست؟
به نظر می رسد، سازندگان گروه های افراطی در سوریه که اینک شعاع عملیاتی آنها به عراق کشیده شده، مخصوصا برای داعش چند کار ویژه تعریف کرده بود و ماموریت های مهمی در قالب خاور میانه جدید و دکترین امنیتی امریکا داشت اما اینک به رغم عدم تحقق بخش مهم ماموریت های آن، هویتش فاش شده و گویا به همین دلیل نه تنها الباقی اهداف را نمی توانند محقق کنند که دیگر توان و ظرفیت لازم را ندارد لذا سناریوی بعدی یعنی "ائتلاف جهانی علیه داعش" به اجرا گذارده می شود.
به نظر می رسد، سازندگان داعش به خصوص ایالات متحده با این افراطیون که ظرفیت فوق العاده کشتار و جنایت داشت و به راحتی به نام دین و شعارهای دینی، انسان ها را مثل گوسفند سر می برید و ظرفیت فتنه گری در آن تعبیه شده بودو تظاهر فوق العاده فرقه داشت و به خوبی می توانست وانمود کند که مثلاً به نفع این و علیه آن است. از نظر ایدئولوژیکی به نام جهاد و تشکیل خلافت اسلامی و امکانات سرشار دالری و بستر های عیاشی به نام جهاد نکاح را به کمک مفتیان برخی کشورهای منطقه که به گفته ایالات متحده هم پیمانان راهبردی این کشور در منطقه است، فراهم شده بود، به چند هدف مشخص برسد؛
نخست با پیشمرگی این گروه ها، باید کشورهای مخالف امریکا در منطقه ساقط یا شدیدا تضعیف می شد؛ دوم آنکه یک فتنه فراگیر و عمیق فرقه از طریق شعارها و جنایات وحشتناک این گروهها ایجاد می شد و عمق استراتژیک جهان اسلام یعنی همبستگی و وحدت اسلامی شدیدا آسیب می دید و در چنین وضعیتی، حکومت های دیکتاتوری سلاطین دست نشانده آنها هم پس از بیداری اسلامی و خیزشهای مردمی و موج دموکراسی خواهی از سقوط حتمی نجات می یافت. سوم آنکه "پروژه خاور میانه جدید" پس از شکست های پی در پی ژاندارم منطقه ای امریکا یعنی اسرائیل در جنگ های ۲۰۰۶ علیه حزب الله و ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ و اینک جنگ ۵۱ روزه ۲۰۱۴ علیه حماس و جهاد اسلامی در غزه، دیگر نه تنها توان تولد ندارد که در رحم مادر مرده است و حال پس از یک دهه تلاش و شکست، نیاز هست که همانند دروغ مبارزه با تروریسم در افغانستان، "سیاست ناآرامی مدیریت شده" در سوریه و عراق به راه انداخته شود تا از این طریق ضعف اسرائیل جبران و آتش درگیری های ناشی از "پروژه لانه زنبور" به خاموشی نگراید. نهایتا این که با بوق کردن جنایات داعش به نام دین و آموزه های دینی، چهره دین مبین اسلام را در افکار عمومی جهان ترور و جنگ نرم تمدنی علیه اسلام را پس از پروژه طالبان، مجددا به راه اندازد و از طریق این گروهها "موج شکنی" علیه موج قدرتمند نفوذ اسلام میان اتباع غربی بسازد.
حال که کوس رسوایی داعش و سازندگان آن به یمن افشاگری های "اسنودن" و اعترافات کلینتون به صدا در آمده و پروژه "لانه زنبور" با پیشمرگی ارتش جهانی تروریسم در سوریه شکست خورده و نشانه های محتوم شکست آنها درعراق نیز به روشنی پدیدار شده است. آگاهی و بیداری مسلمانان جهان از ماهیت و عملکرد آدم کشان داعش باعث شد، آنها نتوانند، به فتنه فرقه ای دامن بزنند و شکست زود هنگامی را در این هدف نیز تجربه کنند و فساد و بدنامی و کشتار این گروه ها، واکنش شدید و روشن همه فرق اسلامی در محکومیت جنایات این گروهها و متبری دانستن اسلام و فرق اسلامی را از آنها به دنبال داشت. حال پس از شکست سنگین اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی در غزه، نه خاورمیانه جدید توان تولد دارد و نه کشورهای مخالف اسرائیل و امریکا محتمل السقوط اند اما با بی ثباتی فراگیر ایجاد شده ، تلاش می شود، کشتار و ترور و ایجاد نا امنی در منطقه ادامه یابد. به همین منظور ایالات متحده بازی را که با همدستی کشورهای هم پیمانش، یعنی ائتلاف دروغین مبارزه با تروریسم را به راه انداخته بود و "سیاست نا آرامی مدیریت شده " را به اجراءگذارد و پس از یکدهه از زیر "پلو مبارزه با تروریسم"، " پایگاه های نظامی و پیمان امنیتی" برآمد؛ اکنون با اظهارات جدید "کری" قرار است همین سناریو در سوریه و عراق دنبال شود و ناتو مجددا در این کشورها حضور یابد و "ناآرامی ها" به سمت اهداف راهبردی ایالات متحده یعنی سلطه بر شریان های نفتی و حفظ برتری مطلق اسرائیل برکشورهای عربی منطقه هدایت شود و کشورهای محور مقاومت همچنان درگیر مبارزه با "زنبور" های امریکایی باشد. دراین صورت است که امریکا با مبارزه دروغین هم می تواند،امکانات لوژیستکی تروریست ها را تامین کند و با سخت تر شدن ترتیبات امنیتی تروریست ها را به نقاط مورد نظر منتقل کنند و خلاصه عمر داعش را تا یکدهه دیگر افزایش دهد و جنگ نرم علیه اسلام و نارآرامی مدیریت شده تداوم یابد.
از همین روست که پس از حدود یک ماه از افشاگری "اسنودن" و اعترافات هیلاری کلینتون و دوسه روزی پس از پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۵۱ روزه در برابر اسرائیل،"نیاز به ائتلاف جهانی علیه " داعش توسط جان کری مطرح و از عدم کفایت حمله هوایی این کشور علیه داعش سخن گفته می شود.
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
به هر روی، در اینکه دکترین امنیت ملی ایالات متحده " خاورمیانه" را منبع سرشار نفت میداند و حدود ده سال پنتاگون طرحی مبنی بر تجزیه برخی کشورهای و نقشه سلطه بر چاه های نفتی را داشت تردیدی نیست و اینک به اعتراف هیلاری کلینتون به اصطلاح با تحولات مصر به هم ریخته اما پرسش عمده این است که چرا ایالات متحده باز" گرگ بچه خوار" شده و جان کری، عملیات هوایی علیه داعشی را که خود ساخته ناکافی میداند و همانند ائتلاف جهانی ۲۰۰۱ علیه تروریسم و طالبان، باز نیاز به ائتلاف جهانی علیه آنها را مطرح می کند و پشت پرده به اصطلاح این لشکر کشی چیست؟
به نظر می رسد، سازندگان گروه های افراطی در سوریه که اینک شعاع عملیاتی آنها به عراق کشیده شده، مخصوصا برای داعش چند کار ویژه تعریف کرده بود و ماموریت های مهمی در قالب خاور میانه جدید و دکترین امنیتی امریکا داشت اما اینک به رغم عدم تحقق بخش مهم ماموریت های آن، هویتش فاش شده و گویا به همین دلیل نه تنها الباقی اهداف را نمی توانند محقق کنند که دیگر توان و ظرفیت لازم را ندارد لذا سناریوی بعدی یعنی "ائتلاف جهانی علیه داعش" به اجرا گذارده می شود.
به نظر می رسد، سازندگان داعش به خصوص ایالات متحده با این افراطیون که ظرفیت فوق العاده کشتار و جنایت داشت و به راحتی به نام دین و شعارهای دینی، انسان ها را مثل گوسفند سر می برید و ظرفیت فتنه گری در آن تعبیه شده بودو تظاهر فوق العاده فرقه داشت و به خوبی می توانست وانمود کند که مثلاً به نفع این و علیه آن است. از نظر ایدئولوژیکی به نام جهاد و تشکیل خلافت اسلامی و امکانات سرشار دالری و بستر های عیاشی به نام جهاد نکاح را به کمک مفتیان برخی کشورهای منطقه که به گفته ایالات متحده هم پیمانان راهبردی این کشور در منطقه است، فراهم شده بود، به چند هدف مشخص برسد؛
نخست با پیشمرگی این گروه ها، باید کشورهای مخالف امریکا در منطقه ساقط یا شدیدا تضعیف می شد؛ دوم آنکه یک فتنه فراگیر و عمیق فرقه از طریق شعارها و جنایات وحشتناک این گروهها ایجاد می شد و عمق استراتژیک جهان اسلام یعنی همبستگی و وحدت اسلامی شدیدا آسیب می دید و در چنین وضعیتی، حکومت های دیکتاتوری سلاطین دست نشانده آنها هم پس از بیداری اسلامی و خیزشهای مردمی و موج دموکراسی خواهی از سقوط حتمی نجات می یافت. سوم آنکه "پروژه خاور میانه جدید" پس از شکست های پی در پی ژاندارم منطقه ای امریکا یعنی اسرائیل در جنگ های ۲۰۰۶ علیه حزب الله و ۲۰۰۸ و ۲۰۱۲ و اینک جنگ ۵۱ روزه ۲۰۱۴ علیه حماس و جهاد اسلامی در غزه، دیگر نه تنها توان تولد ندارد که در رحم مادر مرده است و حال پس از یک دهه تلاش و شکست، نیاز هست که همانند دروغ مبارزه با تروریسم در افغانستان، "سیاست ناآرامی مدیریت شده" در سوریه و عراق به راه انداخته شود تا از این طریق ضعف اسرائیل جبران و آتش درگیری های ناشی از "پروژه لانه زنبور" به خاموشی نگراید. نهایتا این که با بوق کردن جنایات داعش به نام دین و آموزه های دینی، چهره دین مبین اسلام را در افکار عمومی جهان ترور و جنگ نرم تمدنی علیه اسلام را پس از پروژه طالبان، مجددا به راه اندازد و از طریق این گروهها "موج شکنی" علیه موج قدرتمند نفوذ اسلام میان اتباع غربی بسازد.
حال که کوس رسوایی داعش و سازندگان آن به یمن افشاگری های "اسنودن" و اعترافات کلینتون به صدا در آمده و پروژه "لانه زنبور" با پیشمرگی ارتش جهانی تروریسم در سوریه شکست خورده و نشانه های محتوم شکست آنها درعراق نیز به روشنی پدیدار شده است. آگاهی و بیداری مسلمانان جهان از ماهیت و عملکرد آدم کشان داعش باعث شد، آنها نتوانند، به فتنه فرقه ای دامن بزنند و شکست زود هنگامی را در این هدف نیز تجربه کنند و فساد و بدنامی و کشتار این گروه ها، واکنش شدید و روشن همه فرق اسلامی در محکومیت جنایات این گروهها و متبری دانستن اسلام و فرق اسلامی را از آنها به دنبال داشت. حال پس از شکست سنگین اسرائیل در برابر مقاومت اسلامی در غزه، نه خاورمیانه جدید توان تولد دارد و نه کشورهای مخالف اسرائیل و امریکا محتمل السقوط اند اما با بی ثباتی فراگیر ایجاد شده ، تلاش می شود، کشتار و ترور و ایجاد نا امنی در منطقه ادامه یابد. به همین منظور ایالات متحده بازی را که با همدستی کشورهای هم پیمانش، یعنی ائتلاف دروغین مبارزه با تروریسم را به راه انداخته بود و "سیاست نا آرامی مدیریت شده " را به اجراءگذارد و پس از یکدهه از زیر "پلو مبارزه با تروریسم"، " پایگاه های نظامی و پیمان امنیتی" برآمد؛ اکنون با اظهارات جدید "کری" قرار است همین سناریو در سوریه و عراق دنبال شود و ناتو مجددا در این کشورها حضور یابد و "ناآرامی ها" به سمت اهداف راهبردی ایالات متحده یعنی سلطه بر شریان های نفتی و حفظ برتری مطلق اسرائیل برکشورهای عربی منطقه هدایت شود و کشورهای محور مقاومت همچنان درگیر مبارزه با "زنبور" های امریکایی باشد. دراین صورت است که امریکا با مبارزه دروغین هم می تواند،امکانات لوژیستکی تروریست ها را تامین کند و با سخت تر شدن ترتیبات امنیتی تروریست ها را به نقاط مورد نظر منتقل کنند و خلاصه عمر داعش را تا یکدهه دیگر افزایش دهد و جنگ نرم علیه اسلام و نارآرامی مدیریت شده تداوم یابد.
از همین روست که پس از حدود یک ماه از افشاگری "اسنودن" و اعترافات هیلاری کلینتون و دوسه روزی پس از پیروزی مقاومت اسلامی در جنگ ۵۱ روزه در برابر اسرائیل،"نیاز به ائتلاف جهانی علیه " داعش توسط جان کری مطرح و از عدم کفایت حمله هوایی این کشور علیه داعش سخن گفته می شود.
نویسنده: سید آقا موسوی نژاد؛ معاون مدیر مسئول روزنامه انصاف
مولف : سیدآقا موسوی نژاد