مقام های محلی در بدخشان گفته اند که تعداد تلفات حادثه رانش زمین در ولسوالی ارگوی بدخشان که صبح جمعه اتفاق افتاد به بیش از ۲۵۰۰ نفر رسیده است.
شاه ولی الله ادیب؛ والی بدخشان گفت که حادثه در قریه آب باریک ولسوالی ارگوی این ولایت اتفاق افتاده و ۳۰۰ خانوار زیر گل و خاک مدفون شدهاند.
آقای ادیب گفت که رانش زمین در دو مرحله و به فاصله زمانی یکساعت از یکدیگر اتفاق افتاده است و بیشتر قربانیان کسانی بودند که از قریههای مجاور برای کمک به آسیبدیدگان رانش اول آمده بودند.
او گفت که مقامهای ولایتی بیش از ۷۰۰ خانوار دیگر از قریههای مجاور را که در معرض تهدید بودند از منطقه خارج کرده اند.
آقای ادیب گفت که نیروهای امداد از ادامه عملیات کمک رسانی و بیرون کشیدن اجساد از زیر خاک صرف نظر کردهاند.
دلیل این تصمیم، حجم زیاد گل و خاکی است که بر روی این قریه ریخته و نیز خطرناک بودن ادامه عملیات برای امدادگران بوده است.
این در حالی است که هنوز پیامدهای مرگبار و ویرانگر قهر طبیعت و خشم آسمان در ولایت های شمالی جوزجان، فاریاب و سر پل و همچنین در بخش هایی از بادغیس، مهار نشده و خانواده های زیادی بدون سرپناهی مطمئن و دایمی و در حالی که شماری از اعضای خود را نیز در اثر جاری شدن سیل از دست داده اند، آواره و سرگردان اند.
همچنین فاجعه مرگباری که در یکی از معادن زغال سنگ در ولایت سمنگان روی داد، جان دست کم ۱۶ کارگر معدن را در روز جهانی کارگر گرفت و این بر درد و مصیبت مردم افغانستان افزود.
در کنار اینها اما می توان خشونت های خونین و همه روزه ای را قرار داد که تروریست های خون آشام به منظور گرفتن جان مردم افغانستان در نقاط مختلف کشور، صورت می دهند.
به نظر می رسد افغانستان یکسر قربانی خشم آسمان و خشونت زمین شده است.
مشخص نیست دولت این بار آیا بازهم مانند انفعال و بی خیالی و بی مسئولیتی گسترده ای که در زمینه فاجعه سیلاب های شمال نشان داد با فاجعه مرگبار و تکان دهنده بدخشان هم برخورد خواهد کرد یانه این بار تدابیر جدی تر و گسترده تری را روی دست خواهد گرفت.
با اینهمه آنچه در حال حاضر، واقعیت دارد این است که ابعاد فاجعه بسیار گسترده است و این نشان می دهد که همه مردم افغانستان می بایست برای کمک به مردم آسیب دیده بدخشان تلاش کنند و در کنار دولت و نیروهای امنیتی، برای بازماندگان این رویداد، به سرعت زمینه های زندگی را فراهم نمایند.
تردیدی نیست که دولت در زمینه بروز این رویداد و همچنین آنچه در شمال و بادغیس روی داد مسئول نیست. آنچه هست خشم آسمان است و خشونت زمین و طبیعت که به هر تقدیر خانواده های فقیر افغانستانی را آماج قرار داده و به نظر می رسد برای قربانیان این رویدادها، گزیر و گریزی جز تسلیم و مرگ نبوده است؛ اما آنان که مانده اند درست به اندازه همه دیگر هموطنان -اعم از پایتخت نشین و روستانشین- حق زندگی دارند و می بایست به سرعت از این موهبت، تا موعد مقرر و مهلت مقدر، بهره مند شوند.
ابعاد فاجعه، هم در شمال و بادغیس و هم در سمنگان و بدخشان، بسیار وسیع و عظیم و گسترده است و این مساله، بر میزان مسئولیت دولت و مردم در قبال قربانیان بی پناه این رویدادها می افزاید.
نباید با این توجیه که بلایی آسمانی نازل شده و چاره ای جز تسلیم نیست، دست روی دست گذاشت و تن به توجیهات بی بنیاد برای طفره رفتن از مسئولیت داد. به دنبال این رویدادهای مرگبار و ویرانگر، سکوت و نظاره گری و انفعال هرگز هیچ توجیهی ندارد؛ چه این امر از سوی دولت صورت پذیرد و چه از جانب مردم انجام شود.
همه مسئول اند و همه باید به سهم خود در راستای کاهش مصایب قربانیان و بازماندگان این فجایع تلاش کنند.
شاه ولی الله ادیب؛ والی بدخشان گفت که حادثه در قریه آب باریک ولسوالی ارگوی این ولایت اتفاق افتاده و ۳۰۰ خانوار زیر گل و خاک مدفون شدهاند.
آقای ادیب گفت که رانش زمین در دو مرحله و به فاصله زمانی یکساعت از یکدیگر اتفاق افتاده است و بیشتر قربانیان کسانی بودند که از قریههای مجاور برای کمک به آسیبدیدگان رانش اول آمده بودند.
او گفت که مقامهای ولایتی بیش از ۷۰۰ خانوار دیگر از قریههای مجاور را که در معرض تهدید بودند از منطقه خارج کرده اند.
آقای ادیب گفت که نیروهای امداد از ادامه عملیات کمک رسانی و بیرون کشیدن اجساد از زیر خاک صرف نظر کردهاند.
دلیل این تصمیم، حجم زیاد گل و خاکی است که بر روی این قریه ریخته و نیز خطرناک بودن ادامه عملیات برای امدادگران بوده است.
این در حالی است که هنوز پیامدهای مرگبار و ویرانگر قهر طبیعت و خشم آسمان در ولایت های شمالی جوزجان، فاریاب و سر پل و همچنین در بخش هایی از بادغیس، مهار نشده و خانواده های زیادی بدون سرپناهی مطمئن و دایمی و در حالی که شماری از اعضای خود را نیز در اثر جاری شدن سیل از دست داده اند، آواره و سرگردان اند.
همچنین فاجعه مرگباری که در یکی از معادن زغال سنگ در ولایت سمنگان روی داد، جان دست کم ۱۶ کارگر معدن را در روز جهانی کارگر گرفت و این بر درد و مصیبت مردم افغانستان افزود.
در کنار اینها اما می توان خشونت های خونین و همه روزه ای را قرار داد که تروریست های خون آشام به منظور گرفتن جان مردم افغانستان در نقاط مختلف کشور، صورت می دهند.
به نظر می رسد افغانستان یکسر قربانی خشم آسمان و خشونت زمین شده است.
مشخص نیست دولت این بار آیا بازهم مانند انفعال و بی خیالی و بی مسئولیتی گسترده ای که در زمینه فاجعه سیلاب های شمال نشان داد با فاجعه مرگبار و تکان دهنده بدخشان هم برخورد خواهد کرد یانه این بار تدابیر جدی تر و گسترده تری را روی دست خواهد گرفت.
با اینهمه آنچه در حال حاضر، واقعیت دارد این است که ابعاد فاجعه بسیار گسترده است و این نشان می دهد که همه مردم افغانستان می بایست برای کمک به مردم آسیب دیده بدخشان تلاش کنند و در کنار دولت و نیروهای امنیتی، برای بازماندگان این رویداد، به سرعت زمینه های زندگی را فراهم نمایند.
تردیدی نیست که دولت در زمینه بروز این رویداد و همچنین آنچه در شمال و بادغیس روی داد مسئول نیست. آنچه هست خشم آسمان است و خشونت زمین و طبیعت که به هر تقدیر خانواده های فقیر افغانستانی را آماج قرار داده و به نظر می رسد برای قربانیان این رویدادها، گزیر و گریزی جز تسلیم و مرگ نبوده است؛ اما آنان که مانده اند درست به اندازه همه دیگر هموطنان -اعم از پایتخت نشین و روستانشین- حق زندگی دارند و می بایست به سرعت از این موهبت، تا موعد مقرر و مهلت مقدر، بهره مند شوند.
ابعاد فاجعه، هم در شمال و بادغیس و هم در سمنگان و بدخشان، بسیار وسیع و عظیم و گسترده است و این مساله، بر میزان مسئولیت دولت و مردم در قبال قربانیان بی پناه این رویدادها می افزاید.
نباید با این توجیه که بلایی آسمانی نازل شده و چاره ای جز تسلیم نیست، دست روی دست گذاشت و تن به توجیهات بی بنیاد برای طفره رفتن از مسئولیت داد. به دنبال این رویدادهای مرگبار و ویرانگر، سکوت و نظاره گری و انفعال هرگز هیچ توجیهی ندارد؛ چه این امر از سوی دولت صورت پذیرد و چه از جانب مردم انجام شود.
همه مسئول اند و همه باید به سهم خود در راستای کاهش مصایب قربانیان و بازماندگان این فجایع تلاش کنند.
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - سرویس تحلیل و پژوهش اخبار