تاریخ انتشار :دوشنبه ۵ حوت ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۵۸
کد مطلب : 86331
بر فرض استقلال، با چین هم می توان تعامل داشت!
 افغانستان در مرحله حساسی قرار دارد. برنامه خروج نیروهای ناتو تا پایان سال جاری میلادی از این کشور، آغاز انتخابات ریاست جمهوری تا یک و نیم ماه دیگر و میدان دادن به گروههای تندرو و افراطی از سوی حامیان داخلی و خارجی آنان، شاخکهای بسیاری از همسایگان افغانستان و کشورهای منطقه را به کار انداخته است.
چین یکی از کشورهای قوی همسایه و نیز منطقه است که حساسیت اوضاع افغانستان و منطقه، مقامات آن کشور پهناور را چنانکه باید حساس و فعال کرده است.
به نظر می رسد چین پس از سالهای طولانی که اوضاع منطقه را زیر نظر داشت و در این مدت ترجیح می داد تا بجای حضور فعال سیاسی در منطقه، به رشد همه جانبه اقتصاد کشورش در داخل و خارج از چین فکر کند، اینک و پس از سالهای دراز لازم می بیند تا علاوه بر تمرکز به روی اقتصاد، در روند سیاست جاری در منظقه نیز سهم فعال تری گرفته، نقش آفرینی کند.
واقعیت هم همین است که اگر چین در اوضاع و شرایط کنونی هم نمی خواست سر از لاک گوشه نشینی و اقتصادمحوری بیرون کشیده و وارد میدان بازی با حریفان شرقی و غربی اش نمی شد، قطعاً زمان دیگری برای ورود به این رقابتها برایش باقی نمی ماند.
سفر بسیار دیر و بعد از دوازده سالِ وزیر امور خارجه چین به افغانستان، این پیام را به جهان می دهد که چین اینک با تمام توشه و توان وارد رقابتهای منطقه ای می شود و در این جهت چنانکه وزیر خارجه این کشور می گوید:" تیرگی روابط میان افغانستان و امریکا هیچگونه تاثیر منفی بر همکاری های چین ندارد و کمک های چین تحت هر شرایطی به مردم افغانستان ادامه خواهد داشت.
ایجاد صلح در افغانستان برای چین بسیار مهم می باشد؛ زیرا ناامنی ها در افغانستان تاثیرات منفی بر کشورهای منطقه دارد.
با توجه به اینکه افغانستان از جایگاه خوبی در منطقه برخودار است، بنائاً کشورش آماده هرنوع همکاری برای ایجاد صلح در افغانستان می باشد و این همکاری به گونه صادقانه و به دور از سیاست می باشد.
تحکیم وحدت میان مردم عامل اصلی پیروزی مردم افغانستان است و زمینه ها را برای رشد و شکوفایی این کشور فراهم می سازد."
وانگ یی در ادامه سخنانش از میزبانی کشورش برای کنفرانس وزرای خارجه کشورهای منطقه در ۲۹ ماه آگست سال جاری خبر داد و گفت که در این کنفرانس افغانستان منحیث معاون حضور خواهد داشت و هدف آن گفتگو به خاطر برقراری صلح و امنیت در سطح منطقه می باشد.
سخنان وزیر امور خارجه چین، صرف نظر از پیامهای خاص و قابل اعتنا برای رقبای منطقه ای و جهانی چین،
برای مقامات کابل نیز می تواند بسیار دلگرم و امیدوار کننده باشد. حضور یکی از بلند پایه ترین مقام دولت چین و آنهم پس از دوازده سال در افغانستان، به نظر می رسد فرصت و زمینه مناسبی را فراروی دولتمردان ما قرار داده است که اگر به گونه بایسته و شایسته از این سفر، استفاده شود، می تواند نویدهای خوبی را در بهره برداری هر چه بهتر از زمینه ها و امکانات یک همسایه قوی و مدرن را به دولت و ملت افغانستان بدهد.
دولت چین چنانچه از اظهارات وزیر امور خارجه این کشور پیداست، تصمیم اش را مبنی بر ورود به میدانهای رقابتی در افغانستان و یا آنچه را که کمک به افغانستان می خوانند، گرفته است و خیال ندارد در این جهت از دولت و کشور خاصی تاثیر پذیری داشته باشد.
حال و در یک چنین اوضاع و شرایطی که چین خودش داوطلب تعامل با افغانستان شده، بر دولتمردان ما است تا با چشمان باز و سیاستی مدبرانه از پیشآمد جدید در جهت رشد و بالندگی همه جانبه کشور و البته با رعایت منافع متقابل، سود برند.
چین کشوری است با دارا بودن بسیاری از ظرفیتهای بالفعل و بالقوه اقتصادی و نظامی که اگر آنچنانکه وزیر امور خارجه این کشور می گوید؛ بدون سیاست بازی های متداول و صرفاً با هدف منافع متقابل اقتصادی وارد بازار افغانستان شود، بی هیچ تردیدی می توان گفت که نتیجه تعامل مذکور در دراز مدت به سود دو کشور تمام خواهد شد.
البته که یک نکته را نمی توان نادیده گرفت و آن حضور بلند پایه ترین مقام دولتی پکنیگ در فضای پر از تنش میان مقامات کابل و واشنگتن در چند سال اخیر در پایتخت افغانستان است که اگر چه وزیر خارجه چین آن را مهم ندانسته و می گوید تاثیری در روابط چین با افغانستان ندارد؛ اما همه می دانند که این گونه مسایل نمی توانند بی تاثیر در روابط میان دولت و کشورها باشد و آنهم ایالات متحده ای که با صرف آن همه هزینه و امکانات، توانسته است خود را در دهلیز مشترک کشورهای منطقه برساند.
به هر تقدیر، به نظر می رسد هر چه هم نیت دولتمردان چینی در ایجاد تعامل بیشتر با مقامات کابل خیر باشد، باز هم از سد بازیهای رقابتی جاری در افغانستان نمی توان به آسانی عبور کرد. غیر از چین ایالات متحده امریکا و شرکای غربی آن، روسیه و هند و بسیاری از دولتهای بزرگ و کوچک در منطقه، احساس می کنند که منافعی در افغانستان و منطقه دارند.
اما از همه مهم و خطرناکتر دولت اسلام آباد است که خیال ندارد به این زودیها سِمَتِ ولایت و قیمیت نسبت به خاک افغانستان را از دست بدهد. اما با همه اینها، بازگشت همه مسایل باز هم به دولت افغانستان است که اگر فرض شود افغانستان دارای یک دولت و حاکمیت مستقل و متکی به خویش است، پس باید بتواند بدون ترس و واهمه از هیچ دولت و قدرتی، رابطه خود با هر کشوری را که خود صلاح می داند، بر اساس منافع دو طرف، نتظیم و برقرار کند.
























مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.net/vdca6ena.49nie15kk4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما