رسانه ها از آزادی ملا برادر از زندان پاکستانی ها خبر می دهند. ملا برادر روز شنبه مطابق با ۳۰ برج سنبله از زندان آزاد شده است و مقامات وزارت خارجه پاکستان نیز این خبر را تایید کرده اند.
ملا عبدالغنی "برادر" در سال ۱۹۶۸ در ولایت ارزگان افغانستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۹۴ با سه نفر دیگر حرکت طالبان را اساس گذاشت. بعد از تاسیس حرکت طالبان به معاونیت رهبری گروه طالبان رسید.
از او به عنوان استراتژیست نظامی در میان مقام های بلند پایه طالبان یاد میشود که به گفتوگو با امریکا تمایل داشت. هنگام سقوط گروه طالبان، معاون وزارت دفاع این گروه بود.
این عضو گروه طالبان از سه سال و نیم به این طرف در زندان های پاکستان، عمدتا در زندانی در کراچی در جنوب این کشور، نگهداری میشد. ملا عبدالغنی برادر که یکی از چهار موسس اصلی جنبش طالبان در سال ۱۹۹۴ بوده است، در سال ۲۰۱۰ در شهر کراچی پاکستان بازداشت شد.
آزادی ملا برادر به بحث هایی در میان تحلیلگران مسایل کشور دامن زده است. بعضی بر این عقیده اند که آزادی برادر می تواند تاثیر به سزایی در برنامه مصالحه با طالبان داشته باشد. این تعداد می گویند پاکستان علاقه مند است تا اوضاع کنونی در افغانستان به نوعی پایان پذیرد؛ لذا در هماهنگی با ایالات متحده امریکا و دولت کابل، کاری می کند تا طالبان به پای میز مذاکره کشیده شوند.
در این دیدگاه، به اجماعی بر می خوریم که میان سران اسلام آباد، امریکا و کابل به وجود آمده مبنی بر آنکه پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، حکومت ائتلافی در این کشور باید روی کار آید که طالبان بخشی از آن ائتلاف خواهد بود.
بنا بر این دیدگاه، خوشبینی هایی وجود دارد که ملا برادر بتواند نقش میانجی میان طالبان و سه طرف امریکا، پاکستان و افغانستان را بازی کند و آنان را وادار سازد تا با همدیگر بر سر میز مذاکره و مصالحه بنشینند. دیدگاه مذکور، شاید خوشبینانه ترین دیدگاهی باشد که در باره آزادی ملا برادر و برنامه مصالحه به وسیله او می توان بیان کرد و به آن امیدوار بود.
اما همه ی دیدگاه ها مانند این دیدگاه، خوشبینانه و امیدوار کننده نیست. در برابر این نظر، نظری نیز وجود دارد که ابداً چاشنی ای از خوش بینی و امید را با خود ندارد. برخی از آگاهان مسایل کشور را باور بر آن است که طالبان، چه ملا برادر و چه مهمتر از آن را، صلاحیت و اختیار آن نیست تا مستقلاً و بدون اجازه سران اسلام آباد، بر سر میز مذاکره با کس یا کسانی بنشینند.
بنابراین دیدگاه، سران اسلام آباد تا زمانی که مطمئن نشوند که صلح در کشور همسایه به سود آنان تمام خواهد شد، ممکن نیست به طالبان اجازه ورود در هیچیک از برنامه های مذاکره و مصالحه را بدهند و از سویی نیز امکان ندارد طالبان بدون اجازه و هماهنگی با پاکستان، بتوانند قدمی پیش یا پس بگذارند و در جنگ یا صلح اختیاری، شرکت کنند.
از دید این دسته از آگاهان، در مذاکره امریکا و دولت کابل با طالبان، حرف اول و آخر را مقامات پاکستانی می زنند نه طالبان و یا جانب مقابل آنان از امریکا و دولت افغانستان!. بنابراین دیدگاه، سران اسلام آباد، اعتقادی به حاکمیت و قدرت شراکتی در افغانستان ندارند. آنان حکومت بر تمامی خاک افغانستان از مجرای حاکمیت عوامل طالبانی شان را خواهانند و ممکن نیست به کمتر از آن، بتوانند خویش را راضی کنند.
بنابراین و با این رویکرد، دورنمای صلح و ثبات در افغانستان، چندان شفاف نبوده و در هاله ای از غبارِ ابهام قرار دارد. با تکیه ی بر این دیدگاه، هدف و انگیزه سران اسلام آباد از آزادی امثال ملا برادر نیز روشن خواهد بود و آن نشان دادن چهره صلح خواه در افغانستان از مقامات پاکستانی و کاستن از فشارهایی که احیاناً از سوی دولت افغانستان و جامعه جهانی، بر پاکستان به عنوان حامی افراط گرایی و تروریزم، اعمال شده و می شود.
از دید بسیاری از آگاهان و تحلیل گران مسایل افغانستان، اگر به سران پاکستان باشد، ممکن نیست به برقراری صلح و ثبات در افغانستان، رضایت بدهند.
پس بر دولت و مقامهای افغان و جامعه جهانی است که اگر در واقع خواهان برقراری صلح و ثبات در افغانستان هستند، گزینه ها و راه های غیر از متوسل شدن به مقامات اسلام آباد را جست وجو و تجربه کنند. چرا که در صورت پیمودن راه ناهموار و البته قدم فرسای مسیر اسلام آباد، با دروازه های بسته و بن بست های عقل ستیز و شعور سوز، روبرو خواهند شد.
بلی تنها در یک صورت به آزادی امثال ملا برادر در برقراری ثبات و آرامش در افغانستان می شود امیدوار بود که مقامات اسلام آباد به این نتیجه رسیده باشند که صلح در افغانستان، به نفع آنان بوده و آنان در سایه صلح و آرامش در کشور همسایه، به منافع کلان و استعماری خویش، راحت تر و بهتر می رسند؛ اما آیا دولتمردان اسلام آباد در شرایط کنونی به یک چنین نتیجه ای رسیده و یا در کوتاه مدت خواهند رسید، چندان مشخص نیست.
ملا عبدالغنی "برادر" در سال ۱۹۶۸ در ولایت ارزگان افغانستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۹۴ با سه نفر دیگر حرکت طالبان را اساس گذاشت. بعد از تاسیس حرکت طالبان به معاونیت رهبری گروه طالبان رسید.
از او به عنوان استراتژیست نظامی در میان مقام های بلند پایه طالبان یاد میشود که به گفتوگو با امریکا تمایل داشت. هنگام سقوط گروه طالبان، معاون وزارت دفاع این گروه بود.
این عضو گروه طالبان از سه سال و نیم به این طرف در زندان های پاکستان، عمدتا در زندانی در کراچی در جنوب این کشور، نگهداری میشد. ملا عبدالغنی برادر که یکی از چهار موسس اصلی جنبش طالبان در سال ۱۹۹۴ بوده است، در سال ۲۰۱۰ در شهر کراچی پاکستان بازداشت شد.
آزادی ملا برادر به بحث هایی در میان تحلیلگران مسایل کشور دامن زده است. بعضی بر این عقیده اند که آزادی برادر می تواند تاثیر به سزایی در برنامه مصالحه با طالبان داشته باشد. این تعداد می گویند پاکستان علاقه مند است تا اوضاع کنونی در افغانستان به نوعی پایان پذیرد؛ لذا در هماهنگی با ایالات متحده امریکا و دولت کابل، کاری می کند تا طالبان به پای میز مذاکره کشیده شوند.
در این دیدگاه، به اجماعی بر می خوریم که میان سران اسلام آباد، امریکا و کابل به وجود آمده مبنی بر آنکه پس از خروج نیروهای خارجی از افغانستان، حکومت ائتلافی در این کشور باید روی کار آید که طالبان بخشی از آن ائتلاف خواهد بود.
بنا بر این دیدگاه، خوشبینی هایی وجود دارد که ملا برادر بتواند نقش میانجی میان طالبان و سه طرف امریکا، پاکستان و افغانستان را بازی کند و آنان را وادار سازد تا با همدیگر بر سر میز مذاکره و مصالحه بنشینند. دیدگاه مذکور، شاید خوشبینانه ترین دیدگاهی باشد که در باره آزادی ملا برادر و برنامه مصالحه به وسیله او می توان بیان کرد و به آن امیدوار بود.
اما همه ی دیدگاه ها مانند این دیدگاه، خوشبینانه و امیدوار کننده نیست. در برابر این نظر، نظری نیز وجود دارد که ابداً چاشنی ای از خوش بینی و امید را با خود ندارد. برخی از آگاهان مسایل کشور را باور بر آن است که طالبان، چه ملا برادر و چه مهمتر از آن را، صلاحیت و اختیار آن نیست تا مستقلاً و بدون اجازه سران اسلام آباد، بر سر میز مذاکره با کس یا کسانی بنشینند.
بنابراین دیدگاه، سران اسلام آباد تا زمانی که مطمئن نشوند که صلح در کشور همسایه به سود آنان تمام خواهد شد، ممکن نیست به طالبان اجازه ورود در هیچیک از برنامه های مذاکره و مصالحه را بدهند و از سویی نیز امکان ندارد طالبان بدون اجازه و هماهنگی با پاکستان، بتوانند قدمی پیش یا پس بگذارند و در جنگ یا صلح اختیاری، شرکت کنند.
از دید این دسته از آگاهان، در مذاکره امریکا و دولت کابل با طالبان، حرف اول و آخر را مقامات پاکستانی می زنند نه طالبان و یا جانب مقابل آنان از امریکا و دولت افغانستان!. بنابراین دیدگاه، سران اسلام آباد، اعتقادی به حاکمیت و قدرت شراکتی در افغانستان ندارند. آنان حکومت بر تمامی خاک افغانستان از مجرای حاکمیت عوامل طالبانی شان را خواهانند و ممکن نیست به کمتر از آن، بتوانند خویش را راضی کنند.
بنابراین و با این رویکرد، دورنمای صلح و ثبات در افغانستان، چندان شفاف نبوده و در هاله ای از غبارِ ابهام قرار دارد. با تکیه ی بر این دیدگاه، هدف و انگیزه سران اسلام آباد از آزادی امثال ملا برادر نیز روشن خواهد بود و آن نشان دادن چهره صلح خواه در افغانستان از مقامات پاکستانی و کاستن از فشارهایی که احیاناً از سوی دولت افغانستان و جامعه جهانی، بر پاکستان به عنوان حامی افراط گرایی و تروریزم، اعمال شده و می شود.
از دید بسیاری از آگاهان و تحلیل گران مسایل افغانستان، اگر به سران پاکستان باشد، ممکن نیست به برقراری صلح و ثبات در افغانستان، رضایت بدهند.
پس بر دولت و مقامهای افغان و جامعه جهانی است که اگر در واقع خواهان برقراری صلح و ثبات در افغانستان هستند، گزینه ها و راه های غیر از متوسل شدن به مقامات اسلام آباد را جست وجو و تجربه کنند. چرا که در صورت پیمودن راه ناهموار و البته قدم فرسای مسیر اسلام آباد، با دروازه های بسته و بن بست های عقل ستیز و شعور سوز، روبرو خواهند شد.
بلی تنها در یک صورت به آزادی امثال ملا برادر در برقراری ثبات و آرامش در افغانستان می شود امیدوار بود که مقامات اسلام آباد به این نتیجه رسیده باشند که صلح در افغانستان، به نفع آنان بوده و آنان در سایه صلح و آرامش در کشور همسایه، به منافع کلان و استعماری خویش، راحت تر و بهتر می رسند؛ اما آیا دولتمردان اسلام آباد در شرایط کنونی به یک چنین نتیجه ای رسیده و یا در کوتاه مدت خواهند رسید، چندان مشخص نیست.
مولف : سیدفاضل محجوب