تاریخ انتشار :شنبه ۱۲ اسد ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۹
کد مطلب : 71662

سیاست مهار از درون در سناریوی بزرگ

"واکاوی عوامل استمرار شش دهه اشغال فلسطین"
سیاست مهار از درون در سناریوی بزرگ
باگذشت ۶۵ سال از اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم که با طراحی و توطئه غرب انجام شد و ۳۴ سال پس از تاسیس شجره طیبه روز جهانی قدس و بیش از شش دهه مبارزه مسلحانه جنبش های آزادی بخش علیه اشغالگری، هنوز که هنوز است، شاهد پایان اشغال فلسطین و رهایی قدس شریف از چنگال صهیونیسم نیستیم. این در حالی است که قدس شریف قبله نخستین بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان است و از سوی دیگر، یک سرزمین عربی- اسلامی می باشد که در پیشینه خود جنگ های جهانی صلیبی را دارد و در حال حاضر شاهد اتحاد صهیونیسم، غرب و امریکا هستیم.
با وجودیکه قضیه فلسطین یک مسئله جهانی اسلام و مربوط به همه مسلمان جهان است و اقداماتی نیز در این جهت انجام شده اما تلخکامانه شاهد تداوم اشغال قدس شریف و سرزمین اسلامی فلسطین و تخریب خانه و مزارع و کشتار و ترور و اختطاف مسلمانان آن دیار هستیم و صد ها زن، کودک و مرد مسلمان در اسارت صهیونیسم قرار دارند. حال آنکه به فرموده اما خمینی(ره) " اسرائیل يك دولت پوشالى در مقابل مسلمين ايستاده- كه اگر مسلمين مجتمع بودند، هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مى‏ريختند او را سيل مى‏برد- مع ذلك در مقابل او زبون هستند."
برای واکاوی سر این ماجرای تراژیک، نیازمند تاملی درعوامل درونی و برونیی است که موجب شده شاهد تداوم اشغالگری و تجاوزگری مشتی صهیونیست در فلسطین، لبنان، سوریه و سودان باشیم
به طور کلی از عواملی چون جهل، ناسیونالیسم، حاکمیت های دست نشانده، نفاق و طراحی توطئه های پیچیده اسرائیل و حامیان بین المللی آن (امریکا و کشورهای بزرگ غربی) به عنوان عوامل درونی و برونی می توان نام برد که پروژه آزادی قدس شریف را همچنان نا تمام گذارده و جهان اسلام را دچار خود مهاری و خود شکنی ساخته تا همبستگی سیاسی و اراده لازم در میان ممالک اسلامی به وجود نیاید.
نیک میدانیم که اکثریت غالب امت اسلامی، در خصوص قضیه فلسطین دارای همبستگی، همراهی و وحدت نظر است اما بسیاری از حکومت های حاکم برملل مسلمان به دلایلی که باز خواهم گفت، با ملت های شان هم عقیده نیستند و نه تنها به پایان دادن به اشغال نمی اندیشند که خواسته یا ناخواسته از تداوم اشغال حمایت می کنند. البته دراین فرایند، همانطوریکه نقش انگلیس و دیگر کشورهای غربی در تاسیس این رژیم غیر قابل انکار است، سیاست های حمایتی و راهبرد های منطقه ای آنها در ادامه و بقای اسرائیل نیز غیر قابل تردید است.
اما در خصوص توضیح عوامل درونی باید گفت؛ با آنکه همبستگی فراگیری در حمایت از آزادی قدس وجود دارد، جهل نیز یکی از آفت های عمده و غیر قابل انکاری است که گریبانگیر برخی اعضای امت اسلامی شده و غرب با غول های رسانه ای و حاکمیت های دست نشانده ای مسلمان، به جهل گستری به عنوان یک راهبرد، تلاش نموده و با تزریق نگرش های ناسیونالیستی، ترویج افراط گرایی و تفرقه مذهبی، همبستگی سیاسی امت اسلامی را هدف قرارداده و عقبه حمایت ازمبارزین فلسطین را مختل نموده است. از همین منظر، در حال حاضر جریان سازش، کشورهای مرتجع عربی و جریان های تکفیری، بزرگترین مانع درونی امت اسلامی درآزادی قدس شریف به حساب می آیند و آنچه را که قدرت بازدارندگی گروه های مقاومت فلسطینی و لبنانی می دانیم، محصول حمایت های مالی و نظامی چند کشور اسلامی سوریه، ایران، لبنان و اخیراً عراق و کمک های مردمی مسلمانان سایر نقاط جهان است. غرب و عمال منطقه ای آن به عنوان یک راهبرد کلاسیک انگلیسی تلاش کرده تا با تغلیظ مرزهای ملی، مذهبی و نژادی، نظیر پان ترکیسم، پان عربیسم و ... ایجاد نفاق میان شیعه و سنی کند و باورهای افراطی انحرافی و تنش های باطل را به وجود آورد. آنان بر آنند که فلسطین را از یک مسئله متعلق به امت اسلامی به یک مسئله فلسطینی- و حتی نه عربی- تقلیل دهد، درحالیکه اعلام "روزجهانی قدس" در نقطه مقابل سیاست آنها قرار دارد. اما اشغالگران و حامیان آنها در ارتباط قضیه فلسطین، تلاش می کنند تا به صورت موضعی، داعیه های ناسیونالیستی و داعیه های مذهبی را مهمل سازند و همبستگی های از این ناحیه را بگسلند و با ایجاد تنش و تفرقه های موضعی، ظرفیت های مادی و معنوی جریان سازش و کشور های مرتجع را به خدمت بگیرند و به کمک اقمار عربی خود، تندروان تکفیری را علیه جریان مقاومت و کشورهای حامی آن بسیج کنند. در این حوزه، ادبیات رسانه ای غرب و اقمار منطقه ای آنها به روشنی گواهی می دهد که غرب با همدستی و همداستانی آنها چگونه دریک رفتار متناقض، تلاش در جهت ایجاد تنش های موضعی دارد و با استفاده از مفتیان عالم نما و مزد بگیر و فتواهای خلاف قرآن و سنت، سود می برند. درحالی که اساساً تنش های سوریه، مصر، بحرین و عربستان صرفا سیاسی است، ‌اما غرب به کمک مفتیانش، به شدت تلاش می کند که درگیری میان اسد، آل سعود، آل خلیفه و مخالفان آنها را با به کار گیری ادبیات مذهبی، درگیری های مذهبی جلوه دهند و ناآگاهان را قربانی اهداف نامشروع خویش سازند و خود در سایه آن به تداوم حکومت های خاندانی و استبدادی و استعمار به غارت ثروت و سلطه بر سرنوشت مسلمانان، ادامه دهند. اگر واقعاً آنها به این جهاد و داعیه های این چنین باور داشتند، هرگز ظلم و بدعت بزرگ موروثی سازی سلطنت را بر ملت خویش روا نمی داشتند و حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را از آنان نمی گرفتند و اکنون در صف حامیان مقاومت فلسطین بودند.
این درحالی است که بی تردید طبق آموزه های قرآن وسنت، دفاع و مبارزه گروه های مقاومت فلسطینی و لبنانی، مصداق روشن جهاد است اما از آغاز اشغال فلسطین تاکنون حتی شاهد یک مورد فتوای جهاد علیه اشغالگران قدس از سوی مفتیان کذایی نبوده ایم اما در طی کمتر از دوسال درگیری های سوریه، شاهد فتاوای متعدد جهاد، جهاد النکاح و... بودیم که طی این چند دهه آن کشور از بزرگترین حامیان مقاومت علیه اشغال بوده است. همین همدستی و همداستانی مثلث اسرائیل، غرب و ارتجاع عربی علیه جریان مقاومت است که قدس شریف همچنان در اسارت صهیونیسم می ماند و پیوسته مردم مظلوم فلسطین بی خانمان و به خاک و خون کشیده می شود و تنها در طی کمتر از چند ماه چندین فروند کشتی و طیاره تسلیحات غربی و کشورهای عربی در سوریه سرازیرمی شود اما درطی ۶۵ سال حتی یک مرمی هم به گروه های مقاومت فلسطینی نمی دهند. قطعاً درهمین چهارچوب است که غرب به درخواست اقماری عربیش، حماس و حزب الله را گروههای تروریستی و حامیان آنها را حامیان تروریسم می خواند و فروش حتی یک مرمی را به آنها مجاز نمیداند و تحت انواع تحریم ها قرار می دهد اما سالانه میلونها دالر تسلیحات پیشرفته به کشورهای عربی می فروشد!؟
از این رو، تحولات کنونی و پیشینه این کشورها نشان میدهد که غرب این دسته از حکومت ها در میان کشورهای اسلامی را خطری برای اسرائیل نمیداند و تا حد زیادی مطمئن است که این امکانات جهت آزادی فلسطین و علیه اسرائیل به کار گرفته نخواهد شد و مقاومت نه تنها نمی تواند از این امکانات بهره ببرد که عملاً همین تسلیحات با داعیه های دروغین مذهبی، عمق استراتژیک آنرا هدف قرار می دهد.
درحالی که غرب سال ها پیش راهبرد مصرفی سازی کشورهای عربی را عملیاتی کرده و سیاست مهار دوگانه را در دستور کار قرار داده و تسلحیات انبار شده آنها را علیه خود آنها به کار می گیرد تا ضعیف ترین احتمال خطر علیه خود و اسرائیل را هم از بین ببرند.
سیاست مهار دوگانه غرب به رهبری امریکا با حمله صدام به ایران کلید خورد و درحال حاضر در سوریه عملیاتی می شود و ترکیه در شرف آن قرار داشت اما فعلاً‌ از دام آن رسته و امروز مصر در آستانه آن قرار گرفته است. در سوریه به دنبال مهار آن کشور با کشورهای عربی و نیروهای القاعده وسلفی های جهان است واین احتمال وجود دارد که توان ارتش مصر را با اخوان المسلمین و دیگر تندروان مهار کند و همین سیاست را در دیگر کشورهای اسلامی- عربی پیاده سازد.
براین اساس،‌ باید گفت، ناآگاهی عده ای از مسلمانان و خیانت آشکار برخی سران کشور های اسلامی باعث شده که غرب با همدستی خود آنها و با حربه های مختلف به تنش های درونی دامن بزند و به جای آنکه قوت و قدرت ایدئولوژیکی و نظامی امت اسلامی به مصاف اشغالگران قدس برود، ‌صرف تضعیف عقبه های مقاومت و خودشکنی کشورهای اسلامی می شود، این است که کمپ دیوید خلق می شود و جریان تسلیم و سازش در درون گروه های فلسطینی و کشورهای عربی بوجود می آید و چند جنگ(۲۰۰۶،۲۰۰۸ و۲۰۱۲) از طرف اسرائیل و به همدستی امریکا، غرب و برخی کشورهای عربی علیه مقاومت فلسطین و لبنان به راه انداخته می شود تا مقاومت نباشد یا به شدت تضعیف گردد. جنگ سوریه نیز گواه روشن همین سیاست و سناریو و در جهت شکستن کمر مقاومت است تا قدس همچنان در زنجیربماند و مجاهدان در سخت ترین شرایط ممکن، بار سنگین مبارزه را بر دوش بکشد و اشغالگران بتوانند چون سگان هار به این طرف و آن طرف حمله کنند و نظام سلطه به دست خود مسلمانان را مهارنموده و تلاش کند تا خاورمیانه ای بزرگ اسرائیلی را متولد سازد.

مولف : سیدآقا موسوی نژاد
https://avapress.net/vdcb50bz.rhb80piuur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

اسرائیل سال هاست که آرامش را از مردم فلسطین سلب کرده و باعث بدبختی و آوارگی مردم شده است.
اسرائیل سال هاست که آرامش را از مردم فلسطین سلب کرده و باعث بدبختی و آوارگی مردم شده است.
مطالب مرتبط