بیداری اسلامی آغازی برای تغییر نقشه سیاسی منطقه حساس خاورمیانه شد که به لحاظ اقتصادی شریان انرژی و اقتصاد جهان به حساب می آید و به لحاظ سیاسی- نظامی، کانون گسل های بالقوه و برخورد قدرت های منطقه ای و جهانی است. گسترش موج بیداری در این منطقه سوپر ژئوپلیتیک جهان باعث انزوای کشنده اسرائیل و کاهش شدید عمق استراتژیک ایالات متحده گردید و دومینوی سقوط دیکتاتورهای مرتج عربی که دوستان راهبردی ایالات متحده اند، سرعت یافت و حیات خلوت منافع آن کشور در معرض نابودی قرار گرفت و امنیت رژیم اسرائیل به صورت بی سابقه ای شکننده شد و در واقع باعث بحران استراتژیک برای سیاست های منطقه ای امریکا و اسرائیل شد.
این بود که ایالات متحده با همکاری اقمار عربی خویش، سیاست مهار، مدیریت و مصادره خیزش های عربی را در دستور کار قرار داد و سرویس های استخباراتی و نظامی غربی به نام مردم و درکشورهای مخالف مثل سوریه و لبنان، با دلالی ترکیه و تمویل سلاطین عربی در معرض سقوط، راهبرد ایجاد بحران و درگیری را به اجرا گذاشت و با کمال وقاحت درسوریه ، تروریست های القاعده و تکفیری های کشورهای عربی-غربی را که تا دیروز مبارزه با آنها را یدک می کشیدند، تحت عنوان "ارتش آزاد" گرد آوردند و در برابر سوریه ای که محور مقاومت در برابر اسرائیل بود، جنگ تمام عیاری را آغاز کردند. درواقع امروز جنگ سرد جدیدی علیه کشورهای حامی مقاومت اسلامی فلسطین، ازسوی ایالات متحده و با پیش مرگی القاعده و جریان های سلفی در حال پیگیری است.
اما از آنجایی که سوریه به لحاظ مردمی، سیاسی و امنیتی نظام قدرتمندی است، تروریست ها نه تنها پس از دوسال انتحار و انفجار و حمایت های سنگین اطلاعاتی، نظامی و لوژیستکی ایالات متحده، اسرائیل، کشورهای غربی، ترکیه و اقمار عربی آنها، دستاوردی نداشتند که درچند روز اخیر، اکثر معبرهای های استراتژیک و مراکز راهبردی آنها تخریب، محاصره و یا به تصرف نیروهای سوری در آمده و الباقی نیز در آستانه سقوط قرار گرفته است. برپایه گزارش های موثق، تروریست ها در منطقه استراتژیک القصیر در نزدیکی مرز لبنان و منطقه البیضاء در کنار مدیترانه، آخرین نفس های خویش را می کشند و چندین تونل مهم تدارکاتی آنها در مناطق مختلف دمشق و ولایات مرزی منهدم و ضربات سنگینی را متحمل شده اند.
این شکست ها باعث ناامیدی مفرط و تشدید تلاش های حامیان منطقه ای و بین المللی تروریسم در سوریه گردید و قابل پیش بینی بود که باز در این مقطع، اسرائیل به کمک تروریست ها بشتابد.
از این رو، درگام نخست و برای فضا سازی و تست واکنش سوریه، شایعه حمله هوایی اسرائیل( پنجشنبه و جمعه گذشته) به دمشق را منتشر کردند و صبح یکشنبه رسماً حمله موشکی به "جبل قاسیون" را عملی ساختند. اگرچه رژیم اسرائیل همانند اقدام ماه های پیش خود، بهانه واهی ممانعت از انتقال تسلیحات به حزب الله را مطرح کرد اما واقعیت این است که تروریست ها در میدان نبرد شکست های سنگینی را متحمل شده بودند و این وضعیت می طلبید که حامیان تروریسم، مستقیما ضربات هوشمندی را به لحاظ نظامی و روانی به ارتش سوریه وارد کنند و یا حتی سناریو افغانستان و عراق را درسوریه پیاده نمایند.
البته این یک روی سکه تحولات پیچیده کنونی سوریه است و اینکه پاسخ متقابل سوریه به اسرائیل در چه زمانی و در چه مقیاسی خواهد بود و آیا این گونه حملات متقابل به صورت محدود وهوشمند انجام خواهد شد و یا آغازی برای یک جنگ تمام عیار نظامی و حتی منطقه ای و نهایتاً جهانی خواهد بود؟ سناریوهای متعددی را باید بررسی کرد.
بر این اساس، پاسخ به این پرسش ها باتوجه به شرایط و مولفه های پیچیده موجود منطقه و جهان، دشوار خواهد بود اما می توان سناریوهای متعددی را پیشبینی کرد و عمق و دامنه ای برخورد های احتمالی را سنجید.
سناریوی نخست: قراین نشان می دهد، حملات هوایی اسرائیل به اهدافی در سوریه محدود و هوشمند بوده و برآن است تا درمواقع حساس و مورد نیاز به کمک تروریست های سوری بشتابد و با حمله به پایگاه های نظامی- تحقیقاتی، توان استراتژیک آن کشور را به تدریج تخریب نماید و به عنوان نتیجه تابعی و دست دوم، تروریست ها تقویت گردد تا از برتری ارتش سوریه در میدان نبرد، کاسته شود.
دراین صورت پاسخ سوریه موجل، هوشمند و پس از اقناع افکار عمومی مبنی بر تجاوزگری اسرائیل و همدستی و هماهنگی تروریست ها، متوجه یکی از تاسیسات حیاتی اسرائیل خواهد بود. اگرچه گمانه هایی، مجری این اقدام را جانب سومی مثل حزب الله می داند اما با توجه به شرایط لبنان و مدیریت دامنه جنگ، به نظر نمی رسد که در شرایط فعلی اطراف جنگ متکثر شود.
سناریوی دوم، متکی بر فضاسازی های حامیان اسرائیل و تروریست های سوری است. پس از آنکه تروریست ها از سلاح های شیمیاوی استفاده کردند، امریکا و دیگر کشورهای غربی تلاش نمودند که دولت سوریه را مجرم معرفی کنند و از این طریق با تصویب قطعنامه ای در چهارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد، همانند افغانستان و عراق به اقدام نظامی متوسل شده و به اشغال نظامی سوریه مبادرت نمایند و پس از آن اجزای دیگر سناریو را عملی سازند.
اما از آنجایی که روسیه و چین از سناریوی تصرف افغانستان وعراق آموخته، تاکنون نگذاشته اند، باردیگر ایالات متحده به بهانه استفاده از سلاح شیمیاوی توسط دولت اسد و استفاده ابزاری از شورای امنیت به اقدام نظامی علیه سوریه و اهداف خاورمیانه ای خود جامه عمل بپوشاند. لذا تقویت تروریست ها را در ابعاد وسیع و به صورت علنی در دستور کار قرار دادند. چنانکه در هفته اخیر وزرای دفاع امریکا و بریتانیا دریک فریبکاری آشکار، اعلام کردند که در مخالفت با تسلیح تروریست هایی که آنها را شورشیان سوری خواندند، تجدید نظر می کنند!؟ این درحالی است که غرب بویژه انگلیس و امریکا و با دلالی کشورهای مثل قطر از یک سال پیش بدینسو، مخفیانه تروریست ها را در گستره وسیعی تمویل و تسلیح کرده اند. اما آنان با این اعلام و فریبکاری، خواستند، تسلیح تروریست ها را از این به بعد به صورت رسمی و علنی انجام دهند. تا شاید از این طریق بتوانند، به سقوط اسد برسند یا او را در حد احتضار تضعیف کنند.
سناریوی سوم، انجام این حملات به منظور تست واکنش سوریه و هم پیمانان منطقه ای و بین المللی آن است. چنانچه شاهد واکنش جدیی از سوی هم پیمانان منطقه ای آن کشور نباشند، یا با واکنش ضعیف و نا مناسب سوریه، مواجه گردند، بلا فاصله امریکا و ناتو در دفاع از اسرائیل به سوریه حمله کنند و از این طریق طومار نظام اسد را بپیچند.
از سوی دیگر، تحمل چنین شرایطی برای سوریه ای که می رفت تا به جولان تروریست ها پایان دهد اما اسرائیل به حمایت از تروریست ها این چنین وارد عمل شد و سوریه شاهد تدریجی تخریب توان استراتژیک خود و تقویت تروریست ها و نهایتاً سقوط نظام باشد؛ تداوم این وضعیت برای سوریه و هم پیمانش دشوار خواهد بود. زیرا سقوط تدریجی اسد و مسلط شدن تروریست ها و تبعات منطقوی آن، با اسقاط آن توسط ایالات متحده و ناتو چندان تفاوتی نخواهد داشت. از این رو، درصورت پاسخ نظامی سوریه به اسرائیل، چنانچه امریکا و غرب دخالت مستقیم نظامی کنند، قطعا قاعده بازی عوض خواهد شد و طرف های متعدد دیگری نیز وارد معرکه شده و جنگ سومی به راه خواهد افتاد.
به هر روی، آنچه قاطعانه می توان گفت؛ سطح، میزان و کیفیت واکنش و نمایش قدرت سوریه، در تحولات آینده تعیین کننده خواهد بود و چنانچه اسرائیل پاسخ کوبنده، متوازن و پیام جدی بازدارنده را از سوریه دریافت کند، باعث پایان یافتن ماجرا و تعقیب ادامه پروژه با مدل جنگ سرد و به کارگردانی امریکا، غرب و ارتجاع عربی خواهد شد. اما درصورتی که سوریه سکوت کند، یا پاسخ مناسبی ندهد، اسرائیل از هوا و تروریست ها در زمین، مشترکا، پروژه اسقاط دولت سوریه را پی خواهند گرفت و دیر یا زود سقوط نظام سوریه را محقق خواهند نمود.
این بود که ایالات متحده با همکاری اقمار عربی خویش، سیاست مهار، مدیریت و مصادره خیزش های عربی را در دستور کار قرار داد و سرویس های استخباراتی و نظامی غربی به نام مردم و درکشورهای مخالف مثل سوریه و لبنان، با دلالی ترکیه و تمویل سلاطین عربی در معرض سقوط، راهبرد ایجاد بحران و درگیری را به اجرا گذاشت و با کمال وقاحت درسوریه ، تروریست های القاعده و تکفیری های کشورهای عربی-غربی را که تا دیروز مبارزه با آنها را یدک می کشیدند، تحت عنوان "ارتش آزاد" گرد آوردند و در برابر سوریه ای که محور مقاومت در برابر اسرائیل بود، جنگ تمام عیاری را آغاز کردند. درواقع امروز جنگ سرد جدیدی علیه کشورهای حامی مقاومت اسلامی فلسطین، ازسوی ایالات متحده و با پیش مرگی القاعده و جریان های سلفی در حال پیگیری است.
اما از آنجایی که سوریه به لحاظ مردمی، سیاسی و امنیتی نظام قدرتمندی است، تروریست ها نه تنها پس از دوسال انتحار و انفجار و حمایت های سنگین اطلاعاتی، نظامی و لوژیستکی ایالات متحده، اسرائیل، کشورهای غربی، ترکیه و اقمار عربی آنها، دستاوردی نداشتند که درچند روز اخیر، اکثر معبرهای های استراتژیک و مراکز راهبردی آنها تخریب، محاصره و یا به تصرف نیروهای سوری در آمده و الباقی نیز در آستانه سقوط قرار گرفته است. برپایه گزارش های موثق، تروریست ها در منطقه استراتژیک القصیر در نزدیکی مرز لبنان و منطقه البیضاء در کنار مدیترانه، آخرین نفس های خویش را می کشند و چندین تونل مهم تدارکاتی آنها در مناطق مختلف دمشق و ولایات مرزی منهدم و ضربات سنگینی را متحمل شده اند.
این شکست ها باعث ناامیدی مفرط و تشدید تلاش های حامیان منطقه ای و بین المللی تروریسم در سوریه گردید و قابل پیش بینی بود که باز در این مقطع، اسرائیل به کمک تروریست ها بشتابد.
از این رو، درگام نخست و برای فضا سازی و تست واکنش سوریه، شایعه حمله هوایی اسرائیل( پنجشنبه و جمعه گذشته) به دمشق را منتشر کردند و صبح یکشنبه رسماً حمله موشکی به "جبل قاسیون" را عملی ساختند. اگرچه رژیم اسرائیل همانند اقدام ماه های پیش خود، بهانه واهی ممانعت از انتقال تسلیحات به حزب الله را مطرح کرد اما واقعیت این است که تروریست ها در میدان نبرد شکست های سنگینی را متحمل شده بودند و این وضعیت می طلبید که حامیان تروریسم، مستقیما ضربات هوشمندی را به لحاظ نظامی و روانی به ارتش سوریه وارد کنند و یا حتی سناریو افغانستان و عراق را درسوریه پیاده نمایند.
البته این یک روی سکه تحولات پیچیده کنونی سوریه است و اینکه پاسخ متقابل سوریه به اسرائیل در چه زمانی و در چه مقیاسی خواهد بود و آیا این گونه حملات متقابل به صورت محدود وهوشمند انجام خواهد شد و یا آغازی برای یک جنگ تمام عیار نظامی و حتی منطقه ای و نهایتاً جهانی خواهد بود؟ سناریوهای متعددی را باید بررسی کرد.
بر این اساس، پاسخ به این پرسش ها باتوجه به شرایط و مولفه های پیچیده موجود منطقه و جهان، دشوار خواهد بود اما می توان سناریوهای متعددی را پیشبینی کرد و عمق و دامنه ای برخورد های احتمالی را سنجید.
سناریوی نخست: قراین نشان می دهد، حملات هوایی اسرائیل به اهدافی در سوریه محدود و هوشمند بوده و برآن است تا درمواقع حساس و مورد نیاز به کمک تروریست های سوری بشتابد و با حمله به پایگاه های نظامی- تحقیقاتی، توان استراتژیک آن کشور را به تدریج تخریب نماید و به عنوان نتیجه تابعی و دست دوم، تروریست ها تقویت گردد تا از برتری ارتش سوریه در میدان نبرد، کاسته شود.
دراین صورت پاسخ سوریه موجل، هوشمند و پس از اقناع افکار عمومی مبنی بر تجاوزگری اسرائیل و همدستی و هماهنگی تروریست ها، متوجه یکی از تاسیسات حیاتی اسرائیل خواهد بود. اگرچه گمانه هایی، مجری این اقدام را جانب سومی مثل حزب الله می داند اما با توجه به شرایط لبنان و مدیریت دامنه جنگ، به نظر نمی رسد که در شرایط فعلی اطراف جنگ متکثر شود.
سناریوی دوم، متکی بر فضاسازی های حامیان اسرائیل و تروریست های سوری است. پس از آنکه تروریست ها از سلاح های شیمیاوی استفاده کردند، امریکا و دیگر کشورهای غربی تلاش نمودند که دولت سوریه را مجرم معرفی کنند و از این طریق با تصویب قطعنامه ای در چهارچوب فصل هفتم منشور ملل متحد، همانند افغانستان و عراق به اقدام نظامی متوسل شده و به اشغال نظامی سوریه مبادرت نمایند و پس از آن اجزای دیگر سناریو را عملی سازند.
اما از آنجایی که روسیه و چین از سناریوی تصرف افغانستان وعراق آموخته، تاکنون نگذاشته اند، باردیگر ایالات متحده به بهانه استفاده از سلاح شیمیاوی توسط دولت اسد و استفاده ابزاری از شورای امنیت به اقدام نظامی علیه سوریه و اهداف خاورمیانه ای خود جامه عمل بپوشاند. لذا تقویت تروریست ها را در ابعاد وسیع و به صورت علنی در دستور کار قرار دادند. چنانکه در هفته اخیر وزرای دفاع امریکا و بریتانیا دریک فریبکاری آشکار، اعلام کردند که در مخالفت با تسلیح تروریست هایی که آنها را شورشیان سوری خواندند، تجدید نظر می کنند!؟ این درحالی است که غرب بویژه انگلیس و امریکا و با دلالی کشورهای مثل قطر از یک سال پیش بدینسو، مخفیانه تروریست ها را در گستره وسیعی تمویل و تسلیح کرده اند. اما آنان با این اعلام و فریبکاری، خواستند، تسلیح تروریست ها را از این به بعد به صورت رسمی و علنی انجام دهند. تا شاید از این طریق بتوانند، به سقوط اسد برسند یا او را در حد احتضار تضعیف کنند.
سناریوی سوم، انجام این حملات به منظور تست واکنش سوریه و هم پیمانان منطقه ای و بین المللی آن است. چنانچه شاهد واکنش جدیی از سوی هم پیمانان منطقه ای آن کشور نباشند، یا با واکنش ضعیف و نا مناسب سوریه، مواجه گردند، بلا فاصله امریکا و ناتو در دفاع از اسرائیل به سوریه حمله کنند و از این طریق طومار نظام اسد را بپیچند.
از سوی دیگر، تحمل چنین شرایطی برای سوریه ای که می رفت تا به جولان تروریست ها پایان دهد اما اسرائیل به حمایت از تروریست ها این چنین وارد عمل شد و سوریه شاهد تدریجی تخریب توان استراتژیک خود و تقویت تروریست ها و نهایتاً سقوط نظام باشد؛ تداوم این وضعیت برای سوریه و هم پیمانش دشوار خواهد بود. زیرا سقوط تدریجی اسد و مسلط شدن تروریست ها و تبعات منطقوی آن، با اسقاط آن توسط ایالات متحده و ناتو چندان تفاوتی نخواهد داشت. از این رو، درصورت پاسخ نظامی سوریه به اسرائیل، چنانچه امریکا و غرب دخالت مستقیم نظامی کنند، قطعا قاعده بازی عوض خواهد شد و طرف های متعدد دیگری نیز وارد معرکه شده و جنگ سومی به راه خواهد افتاد.
به هر روی، آنچه قاطعانه می توان گفت؛ سطح، میزان و کیفیت واکنش و نمایش قدرت سوریه، در تحولات آینده تعیین کننده خواهد بود و چنانچه اسرائیل پاسخ کوبنده، متوازن و پیام جدی بازدارنده را از سوریه دریافت کند، باعث پایان یافتن ماجرا و تعقیب ادامه پروژه با مدل جنگ سرد و به کارگردانی امریکا، غرب و ارتجاع عربی خواهد شد. اما درصورتی که سوریه سکوت کند، یا پاسخ مناسبی ندهد، اسرائیل از هوا و تروریست ها در زمین، مشترکا، پروژه اسقاط دولت سوریه را پی خواهند گرفت و دیر یا زود سقوط نظام سوریه را محقق خواهند نمود.
مولف : سیدآقا موسوی نژاد