"تری جونز، کشیش امریکایی، بار دیگر اعلام کرد که طرحی برای اهانت به قرآن، کتاب مقدس مسلمانان از طریق سوزاندن آن در دست دارد. براساس گزارشها، رقم ۲۹۹۸، اشاره به تعداد کشتهشدگان حوادث ۱۱ سپتمبر است که برجهای دو گانه مرکز تجارت جهانی را هدف قرار داده بود.
به گزارش رسانه ها، سازمان جونز، اعلام کرده است که اعضای این گروه، برنامهای را ترتیب خواهند داد و یک فراخوان بینالمللی برای سوزاندن ۲۹۸۸ قرآن در دوازدهمین سالگرد حملات ۱۱ سپتمبر در امریکا منتشر خواهند کرد.
تری جونز، کشیش مقیم فلوریدا، در سالگرد حوادث ۱۱ سپتمبر در سال ۲۰۱۲، نسخههایی از قرآن کریم را سوزاند؛ اقدامی که منجر به خشم گسترده مردم در چندین کشور اسلامی شد".
این بار اول نیست که کشوری که ادعای مدنیت و حقوق شهروندی را با خود یدک می کشد، خاخام ها و کشیشانی در دامن خودش تربیت می کند که از به آتش کشیدن مقدس ترین کتاب آسمانی، پروا و ابایی ندارند. گیریم که قرآن کریم در سطح جهان، نزدیک به دو ملیارد پیرو هم نداشت، اما آیا این دلیل می شد که شخصی بنام"تری جونز" به خود جرئت بدهد و از قلب یک کشور به ظاهر متمدن و آزادی خواه، دست به یک چنین عمل ضد فرهنگی و غیر متمدنانه ای بزند؟! این کشیش تهی از خرد و منطق، خوب می داند که جمعیت ملیاردی مسلمانان، علاوه بر قرآن کریم به سایر کتابهای آسمانی نظیر زبور، تورات و انجیل تحریف نشده نیز اعتقاد و باور دارند.
این کشیش و تحریک کنندگان وی این را نیز می دانند که مسلمانان جهان مانند کشیش های بی تقوای امریکایی و اروپایی نیستند که در بدل آتش زدن قرآن عظیم الشان، دست به سوزاندن تورات و انجیل بزنند. بلی! چون می دانند که مسلمانان از روی باور و اعتقاد شان دست به یک چنین اعمال غیر انسانی نمی زنند؛ لذا به قول معروف: "انگشت افگار گیر آورده اند" و با خیال راحت و آرامش ذهنی، اقدام به عمل غیر فرهنگیِ آتش زدن قرآن کریم می کنند.
صد البته که این، جای هیچ گونه تعجب نیست. چرا که در کشورهایی که چندین قرن است که ریشه ادیان آسمانی و آموزه های الهی بوسیله دولت های آنان زده شده و کسی به دین و تعالیم انسان ساز آن توجهی ندارد، دیگر چه انتظاری می توان از یک چنین جوامعی داشت؟!
واقعیت آنست که پس از رنسانس فرهنگی و فکری در غرب، و البته در اثر تعالیم ناقص و فرسوده کلیسا، انسان غربی روز تا روز از گزینه های آسمانی و دینی فاصله گرفته و به سمت و سوی داده های تجربی و زمینی، بیشتر از پیش متمایل شد. انسان غربی از این منظر قابل ترحم و دلسوزی است؛ چرا که در غرب و پس از غروب انبیای الهی، رشته ی امور و تعالیم دینی، افتاد به دست کلیسا و کشیش های دنیا پرست و بی تقوا.
کلیسا نیز از آنجا که در متون اصلی دینی دست برده بود، نمی توانست و یا نمی خواست مسیحیت و یهودیت واقعی را برای مردم تبلیغ کند و ملتهای اروپایی نیز به دلیل تعالیم خشک و غیر معقول کلیسا، نمی توانستند سر تعظیم و تسلیم فرود آورند. قطعا در میان عوام و خواص ملل اروپایی، نخبگان و فرزانگانی هم بودند که روح آنان، تشنه معارف حقیقی و واقعی بود. اما از آنجا که کلیسا و تعالیم آن را در تضاد و تنافی با عقل و منطق می دیدند، به جای نزدیک شدن به فرآورده های فکری و اعتقادی کلیسا، از آن فرسخها فاصله می گرفتند.
گالیله تنها یکی از بیشمار دانشمندان حق بجانبی بود که در اثر تعالیم غیر معقول و غیر منطقی کلیسا، از آن فاصله گرفت و همین فاصله گرفتن دانشمندان و فرهیختگان از کلیسا و تعالیم آن، در جوامع امریکایی و اروپایی تا امروز نیز ادامه دارد. کلیسا و اربابان آن با این عملکرد غیر مسئولانه، نه تنها به آئین مسیحیت و یهودیت، هولناکترین ضربات را وارد کردند، که انسان غربی را تا امروز با آسمان و هر نوع تعالیم برتر و ارزشمند الهی قهر و بیگانه ساختند.
اگر کلیسا و کشیشان دنیا پرست آن، با فرآورده های اعتقادی و فکری ساختگی و" من درآوردی" به آیین مسیح و موسی(ع) جفا روا داشتند، انسان غربی نیز با عدم مطالعه دقیق ادیان آسمانی، به همه آنان ستم نابخشودنی روا داشت و در واقع همه ادیان آسمانی و الهی را با یک چوب راند! انسان غربی اگر امروزه به ادیانِ غیر از مسیحیت و یهودیت نیز علاقه ای نشان نمی دهد و حاضر نیست تا ساعتی از عمر خویش را در تحقیق و تتبع نسبت به دین دیگر آسمانی نظیر دین اسلام صرف کند، یگانه عامل آن تعالیم عقل ستیز و سخیف متون تحرف شده آئین یهودیت و مسیحیت است.
به هر حال، مقصود اینکه از یک چنین جامعه ای چه انتظاری می توان داشت؟ کم رنگ شدن و حتی از میان رفتن گزینه های الهی، کمترین اثری است که برخوردهای غیر مسئولانه کلیسا و اربابان آن در طول چندین قرن، می توانستند از خود به یادگار بگذارند. حالا جنبنده ای چون " تری جونز" تنها یکی از آن هزاران کشیش بی تقوا و دنیا پرستی است که بر اساس تعالیم غیر معقول کلیساهای قرون اوسطی، رو به زمین و پشت به آسمان ایستاده است!
عمده آفت و چالش کلیسا و تعالیم آن در امریکا و غرب این است که پس از قرون وسطی، دیگر کسی به فکر اصلاح در کلیسا و تعالیم آن نشد و دولت های حاکم نیز به دلیل سازگاری آن تعالیم با هر نوع ظلم و ستم بر رعیت، نه تنها کاری به آن نداشته که در رشد و گسترش آن تعالیم در میان جوامع مختلف اروپایی و امریکایی کوشش و تلاش نیز می کردند.
امثال " تری جونز" نیز از بقایای همان کشیش هایی است که در طول زمان، افکار و باورهای تعدادی از امریکایی ها و اروپایی ها را به بازی گرفته و از طرفی نیز تعداد بیشماری از انسانهای امریکایی و غربی ابداً به امثال ایشان و تعالیم تحریف شده آنان، التفات و توجهی نمی کنند؛ بلی! تنها کسانی که به این گونه مهره های زبون و بی باور به تعالیم انبیای الهی اهمیت ویژه ای قائلند، دستگاههای دولتی و استخباراتی امریکایی و اروپایی هستند و بس، که به جهت پیشبرد اهداف غیر متمدنانه و خصمانه خویش علیه مسلمانان و باورهای آنان، به استخدام یک چنین انسانهای ضعیف و لاقیدی همت می گمارند.
به گزارش رسانه ها، سازمان جونز، اعلام کرده است که اعضای این گروه، برنامهای را ترتیب خواهند داد و یک فراخوان بینالمللی برای سوزاندن ۲۹۸۸ قرآن در دوازدهمین سالگرد حملات ۱۱ سپتمبر در امریکا منتشر خواهند کرد.
تری جونز، کشیش مقیم فلوریدا، در سالگرد حوادث ۱۱ سپتمبر در سال ۲۰۱۲، نسخههایی از قرآن کریم را سوزاند؛ اقدامی که منجر به خشم گسترده مردم در چندین کشور اسلامی شد".
این بار اول نیست که کشوری که ادعای مدنیت و حقوق شهروندی را با خود یدک می کشد، خاخام ها و کشیشانی در دامن خودش تربیت می کند که از به آتش کشیدن مقدس ترین کتاب آسمانی، پروا و ابایی ندارند. گیریم که قرآن کریم در سطح جهان، نزدیک به دو ملیارد پیرو هم نداشت، اما آیا این دلیل می شد که شخصی بنام"تری جونز" به خود جرئت بدهد و از قلب یک کشور به ظاهر متمدن و آزادی خواه، دست به یک چنین عمل ضد فرهنگی و غیر متمدنانه ای بزند؟! این کشیش تهی از خرد و منطق، خوب می داند که جمعیت ملیاردی مسلمانان، علاوه بر قرآن کریم به سایر کتابهای آسمانی نظیر زبور، تورات و انجیل تحریف نشده نیز اعتقاد و باور دارند.
این کشیش و تحریک کنندگان وی این را نیز می دانند که مسلمانان جهان مانند کشیش های بی تقوای امریکایی و اروپایی نیستند که در بدل آتش زدن قرآن عظیم الشان، دست به سوزاندن تورات و انجیل بزنند. بلی! چون می دانند که مسلمانان از روی باور و اعتقاد شان دست به یک چنین اعمال غیر انسانی نمی زنند؛ لذا به قول معروف: "انگشت افگار گیر آورده اند" و با خیال راحت و آرامش ذهنی، اقدام به عمل غیر فرهنگیِ آتش زدن قرآن کریم می کنند.
صد البته که این، جای هیچ گونه تعجب نیست. چرا که در کشورهایی که چندین قرن است که ریشه ادیان آسمانی و آموزه های الهی بوسیله دولت های آنان زده شده و کسی به دین و تعالیم انسان ساز آن توجهی ندارد، دیگر چه انتظاری می توان از یک چنین جوامعی داشت؟!
واقعیت آنست که پس از رنسانس فرهنگی و فکری در غرب، و البته در اثر تعالیم ناقص و فرسوده کلیسا، انسان غربی روز تا روز از گزینه های آسمانی و دینی فاصله گرفته و به سمت و سوی داده های تجربی و زمینی، بیشتر از پیش متمایل شد. انسان غربی از این منظر قابل ترحم و دلسوزی است؛ چرا که در غرب و پس از غروب انبیای الهی، رشته ی امور و تعالیم دینی، افتاد به دست کلیسا و کشیش های دنیا پرست و بی تقوا.
کلیسا نیز از آنجا که در متون اصلی دینی دست برده بود، نمی توانست و یا نمی خواست مسیحیت و یهودیت واقعی را برای مردم تبلیغ کند و ملتهای اروپایی نیز به دلیل تعالیم خشک و غیر معقول کلیسا، نمی توانستند سر تعظیم و تسلیم فرود آورند. قطعا در میان عوام و خواص ملل اروپایی، نخبگان و فرزانگانی هم بودند که روح آنان، تشنه معارف حقیقی و واقعی بود. اما از آنجا که کلیسا و تعالیم آن را در تضاد و تنافی با عقل و منطق می دیدند، به جای نزدیک شدن به فرآورده های فکری و اعتقادی کلیسا، از آن فرسخها فاصله می گرفتند.
گالیله تنها یکی از بیشمار دانشمندان حق بجانبی بود که در اثر تعالیم غیر معقول و غیر منطقی کلیسا، از آن فاصله گرفت و همین فاصله گرفتن دانشمندان و فرهیختگان از کلیسا و تعالیم آن، در جوامع امریکایی و اروپایی تا امروز نیز ادامه دارد. کلیسا و اربابان آن با این عملکرد غیر مسئولانه، نه تنها به آئین مسیحیت و یهودیت، هولناکترین ضربات را وارد کردند، که انسان غربی را تا امروز با آسمان و هر نوع تعالیم برتر و ارزشمند الهی قهر و بیگانه ساختند.
اگر کلیسا و کشیشان دنیا پرست آن، با فرآورده های اعتقادی و فکری ساختگی و" من درآوردی" به آیین مسیح و موسی(ع) جفا روا داشتند، انسان غربی نیز با عدم مطالعه دقیق ادیان آسمانی، به همه آنان ستم نابخشودنی روا داشت و در واقع همه ادیان آسمانی و الهی را با یک چوب راند! انسان غربی اگر امروزه به ادیانِ غیر از مسیحیت و یهودیت نیز علاقه ای نشان نمی دهد و حاضر نیست تا ساعتی از عمر خویش را در تحقیق و تتبع نسبت به دین دیگر آسمانی نظیر دین اسلام صرف کند، یگانه عامل آن تعالیم عقل ستیز و سخیف متون تحرف شده آئین یهودیت و مسیحیت است.
به هر حال، مقصود اینکه از یک چنین جامعه ای چه انتظاری می توان داشت؟ کم رنگ شدن و حتی از میان رفتن گزینه های الهی، کمترین اثری است که برخوردهای غیر مسئولانه کلیسا و اربابان آن در طول چندین قرن، می توانستند از خود به یادگار بگذارند. حالا جنبنده ای چون " تری جونز" تنها یکی از آن هزاران کشیش بی تقوا و دنیا پرستی است که بر اساس تعالیم غیر معقول کلیساهای قرون اوسطی، رو به زمین و پشت به آسمان ایستاده است!
عمده آفت و چالش کلیسا و تعالیم آن در امریکا و غرب این است که پس از قرون وسطی، دیگر کسی به فکر اصلاح در کلیسا و تعالیم آن نشد و دولت های حاکم نیز به دلیل سازگاری آن تعالیم با هر نوع ظلم و ستم بر رعیت، نه تنها کاری به آن نداشته که در رشد و گسترش آن تعالیم در میان جوامع مختلف اروپایی و امریکایی کوشش و تلاش نیز می کردند.
امثال " تری جونز" نیز از بقایای همان کشیش هایی است که در طول زمان، افکار و باورهای تعدادی از امریکایی ها و اروپایی ها را به بازی گرفته و از طرفی نیز تعداد بیشماری از انسانهای امریکایی و غربی ابداً به امثال ایشان و تعالیم تحریف شده آنان، التفات و توجهی نمی کنند؛ بلی! تنها کسانی که به این گونه مهره های زبون و بی باور به تعالیم انبیای الهی اهمیت ویژه ای قائلند، دستگاههای دولتی و استخباراتی امریکایی و اروپایی هستند و بس، که به جهت پیشبرد اهداف غیر متمدنانه و خصمانه خویش علیه مسلمانان و باورهای آنان، به استخدام یک چنین انسانهای ضعیف و لاقیدی همت می گمارند.
مولف : سیدفاضل محجوب