براساس گزارش ها ارتش پاکستان در دکترین تازه خود، مرزهای آن کشور با افغانستان را خطرناک ترین مرزهای پاکستان عنوان کرده است.
براساس این گزارش ها، در سند دکترین نظامی ارتش پاکستان آمده است که خطر ستیزه جویی، درگیری و نفوذ به داخل پاکستان از آن سوی مرز وجود دارد.
این در حالی است که تاکنون به نظر می رسید مرزهای پاکستان با هند در اولویت استراتژیک و تمرکز راهبردی ارتش پاکستان قرار داشته باشد.
هند، رقیب و دشمن دیرینه پاکستان است و این دو کشور از زمان جدایی پاکستان از هند بریتانیایی، همواره دچار مشکل و تنش بوده اند. مساله کشمیر یکی از مهم ترین مسایل مبتلابه میان دو کشور است.
رقابت و دشمنی میان این دو کشور سبب شده که منطقه جنوب آسیا یکی از خطرناک ترین رقابت های تسلیحاتی تاریخ خود را تجربه کند.
دو کشور باربار تا مرز درگیری های اتمی پیش رفته اند و در آینده نیز این خطر همچنان وجود خواهد داشت که نهایتا سلاح های اتمی دو کشور، علیه همدیگر به کار افتاده و این امر، به فاجعه ای جبران ناپذیر در حوزه جنوب آسیا منجر گردد.
در این میان به نظر می رسد افغانستان، از ۱۱ سال پیش تاکنون به عرصه ای از رقابت های سیاسی و امنیتی دو کشور رقیب، تبدیل شده است.
افغانستان که با پاکستان مرزهای طولانی و مشترک دارد از یکسو و مشکلات مرزی و پیوندهای خانواده های بلاتکیلف دو سوی سرحد از جانب دیگر، سبب شده که این کشور، همواره نسبت به پاکستان، حس آسیب پذیری و نیاز داشته باشد.
از جانب دیگر، افغانستانی کشوری مصرفی و مبتنی بر اقتصاد وارداتی است که به دلیل محصور بودن به خشکی، مسیر پاکستان، ارزان ترین و سهل الوصول ترین مسیر واردات و صادرات کالا برای افغانستان به حساب می آید.
اما هیچکدام از این فاکتورها به اندازه ای خطرناک نیست که تعریف افغانستان به مثابه میدان بازی هند و پاکستان آنهم از سوی ارتش پاکستان، می تواند آینده ثبات و امنیت در افغانستان را با خطر مواجه سازد.
مقامات نظامی در اسلام آباد معتقدند که هند تلاش دارد از طریق افغانستان، جای پای خود را در پاکستان باز کند.
آنها هند را متهم می کنند که با استفاده از افغانستان در مناطقی از پاکستان به ویژه در ایالت بلوچستان فعالیت دارد. اتهامی که هند همواره آن را رد کرده است.
از سوی دیگر، افغانستان با هند، پیمان استراتژیک امضا کرده است و انتظار می رفت این امر، روابط افغانستان با پاکستان را دچار تنش های بیشتری کند؛ اما به نظر می رسد که پیمان های استراتژیک امضاشده از سوی آقای کرزی نیز دیگر به اندازه ای زیاد شده که نمی تواند جایی در سیاست گذاری های استراتژیک کشورها داشته باشد.
اخیرا زمزمه هایی مبنی بر امضای پیمان استراتژیک میان افغانستان و پاکستان نیز به گوش رسید؛ مساله ای که به روشنی نشان می دهد که این پیمان ها هیچ اهمیت تعیین کننده ای نمی تواند داشته باشد؛ زیرا این پیمان ها اگر جدی و واقعی باشد، یک کشور نمی تواند همزمان با دو دشمن دیرینه، روابط استراتژیک برقرار کند؛ اما به هیچیک اجازه تبدیل کشور خود به عرصه ای از دشمنی با دیگری را ندهد.
اما وقتی ارتش یک کشور اتمی، مرزهای کشور دیگری را در اولویت بندی های استراتژیک دکترین نظامی خود، در محوریت قرار می دهد؛ این امر، باید جدی گرفته شود.
ارتش پاکستان، در طول دست کم دو سال اخیر، سعی کرده است مرزهای افغانستان با پاکستان را ناامن و پرتنش نگهدارد و همواره به افغانستان، نگاهی توام با سوء ظن و مداخله داشته است. انتشار دکترین تازه ارتش پاکستان نیز نشان می دهد که این سیر در سال های آینده نیز ادامه خواهد یافت؛ بنابراین، پس از ۲۰۱۴ که همه مسئولیت ها به دولت افغانستان واگذار می شود، باید نگران مرزهای شرقی و جنوبی بود و این شاید عمده ترین چالش و تهدید امنیتی خارجی در برابر افغانستان باشد.
براساس این گزارش ها، در سند دکترین نظامی ارتش پاکستان آمده است که خطر ستیزه جویی، درگیری و نفوذ به داخل پاکستان از آن سوی مرز وجود دارد.
این در حالی است که تاکنون به نظر می رسید مرزهای پاکستان با هند در اولویت استراتژیک و تمرکز راهبردی ارتش پاکستان قرار داشته باشد.
هند، رقیب و دشمن دیرینه پاکستان است و این دو کشور از زمان جدایی پاکستان از هند بریتانیایی، همواره دچار مشکل و تنش بوده اند. مساله کشمیر یکی از مهم ترین مسایل مبتلابه میان دو کشور است.
رقابت و دشمنی میان این دو کشور سبب شده که منطقه جنوب آسیا یکی از خطرناک ترین رقابت های تسلیحاتی تاریخ خود را تجربه کند.
دو کشور باربار تا مرز درگیری های اتمی پیش رفته اند و در آینده نیز این خطر همچنان وجود خواهد داشت که نهایتا سلاح های اتمی دو کشور، علیه همدیگر به کار افتاده و این امر، به فاجعه ای جبران ناپذیر در حوزه جنوب آسیا منجر گردد.
در این میان به نظر می رسد افغانستان، از ۱۱ سال پیش تاکنون به عرصه ای از رقابت های سیاسی و امنیتی دو کشور رقیب، تبدیل شده است.
افغانستان که با پاکستان مرزهای طولانی و مشترک دارد از یکسو و مشکلات مرزی و پیوندهای خانواده های بلاتکیلف دو سوی سرحد از جانب دیگر، سبب شده که این کشور، همواره نسبت به پاکستان، حس آسیب پذیری و نیاز داشته باشد.
از جانب دیگر، افغانستانی کشوری مصرفی و مبتنی بر اقتصاد وارداتی است که به دلیل محصور بودن به خشکی، مسیر پاکستان، ارزان ترین و سهل الوصول ترین مسیر واردات و صادرات کالا برای افغانستان به حساب می آید.
اما هیچکدام از این فاکتورها به اندازه ای خطرناک نیست که تعریف افغانستان به مثابه میدان بازی هند و پاکستان آنهم از سوی ارتش پاکستان، می تواند آینده ثبات و امنیت در افغانستان را با خطر مواجه سازد.
مقامات نظامی در اسلام آباد معتقدند که هند تلاش دارد از طریق افغانستان، جای پای خود را در پاکستان باز کند.
آنها هند را متهم می کنند که با استفاده از افغانستان در مناطقی از پاکستان به ویژه در ایالت بلوچستان فعالیت دارد. اتهامی که هند همواره آن را رد کرده است.
از سوی دیگر، افغانستان با هند، پیمان استراتژیک امضا کرده است و انتظار می رفت این امر، روابط افغانستان با پاکستان را دچار تنش های بیشتری کند؛ اما به نظر می رسد که پیمان های استراتژیک امضاشده از سوی آقای کرزی نیز دیگر به اندازه ای زیاد شده که نمی تواند جایی در سیاست گذاری های استراتژیک کشورها داشته باشد.
اخیرا زمزمه هایی مبنی بر امضای پیمان استراتژیک میان افغانستان و پاکستان نیز به گوش رسید؛ مساله ای که به روشنی نشان می دهد که این پیمان ها هیچ اهمیت تعیین کننده ای نمی تواند داشته باشد؛ زیرا این پیمان ها اگر جدی و واقعی باشد، یک کشور نمی تواند همزمان با دو دشمن دیرینه، روابط استراتژیک برقرار کند؛ اما به هیچیک اجازه تبدیل کشور خود به عرصه ای از دشمنی با دیگری را ندهد.
اما وقتی ارتش یک کشور اتمی، مرزهای کشور دیگری را در اولویت بندی های استراتژیک دکترین نظامی خود، در محوریت قرار می دهد؛ این امر، باید جدی گرفته شود.
ارتش پاکستان، در طول دست کم دو سال اخیر، سعی کرده است مرزهای افغانستان با پاکستان را ناامن و پرتنش نگهدارد و همواره به افغانستان، نگاهی توام با سوء ظن و مداخله داشته است. انتشار دکترین تازه ارتش پاکستان نیز نشان می دهد که این سیر در سال های آینده نیز ادامه خواهد یافت؛ بنابراین، پس از ۲۰۱۴ که همه مسئولیت ها به دولت افغانستان واگذار می شود، باید نگران مرزهای شرقی و جنوبی بود و این شاید عمده ترین چالش و تهدید امنیتی خارجی در برابر افغانستان باشد.