پس از اجرای سناریوی ترور اسامه بن لادن؛ رهبر متواری شبکه القاعده در صد کیلومتری اسلام آباد پایتخت پاکستان به وسیله کماندوهای ارتش امریکا، روابط دو کشور امریکا و پاکستان حدود هشت ماه دچار تشنج و تنش شد.
این تنش ها بر بسیاری از همکاری های سیاسی و امنیتی دو کشور تاثیر گذاشت و بارها به برخوردهای لفظی و دیپلماتیک میان دو کشور منجر شد؛ البته مرگ 23 سرباز مرزبان پاکستان به وسیله هواپیماهای امریکایی این تنش ها را افزایش داد و پاکستان با قاطعیت نسبت به این امر، واکنش نشان داد.
اکنون مدتی است که این روابط پرتنش بار دیگر بهبود یافته و ترمیم گردیده است. در این میان اما به درستی روشن نیست که کدامیک از طرفین منازعه، نسبت به خواست های خود در این دعوا کوتاه آمده اند.
اما به باور شماری از تحلیلگران، هم امریکا به کمک های پاکستان در زمینه فراهم آوری تسهیلات ارزان برای حضور امریکا در افغانستان نیاز دارد و هم پاکستان از رهگذر کمک های سالانه امریکا به این کشور و نیز عایداتی که از عبور و مرور کاروان های تدارکاتی ناتو از مسیر پاکستان دریافت می کند، به سودهای کلانی می رسد.
اما به نظر می رسید دو کشور، دست کم در ظاهر و به صورت رسمی تاکنون به نقطه نظری مشترک در زمینه مبارزه با تروریزم دست نیافته باشند.
جنرال های امریکایی بارها پاکستان را متهم به پناه دادن و حمایت از تروریزم کرده اند و به همین منظور، به حملات مداوم هواپیماهای بدون سرنشین خود بر مناطق قبایلی آن کشور ادامه داده اند؛ اما پاکستان این حملات را نقض آشکار حریم حاکمیت ملی خود دانسته و به ظاهر با آن مخالفت ورزیده است؛ در حالی که به باور تحلیلگران این اظهارنظرهای مخالفت جویانه مقام های پاکستانی بیشتر نمایشی، سمبولیک و غیرعملی است که به هدف فریب و انحراف افکار عمومی صورت می گیرد. با این حال، احساسات ضد امریکایی در جامعه پاکستانی همچنان در حال گسترش است و این کشور، بستر مناسبی برای رشد و شکل گیری یک جریان موثر ضد امریکایی در دنیای اسلام و حوزه آسیای جنوبی می باشد.
اینهمه در حالی روی می دهد که اخیرا دیپلمات های دو کشور خبر از توافق بر سر اتحاد دو کشور به هدف "شکست القاعده" در پاکستان دادند. رسانه های محلی پاکستان دیروز چهارشنبه گزارش دادند که مقام های ارشد دفاعی پاکستان و امریکا با تاکید بر اهمیت تداوم همکاری برای "تکمیل شکست القاعده" و وابستگانش در منطقه، به مذاکرات دو روزه خود پایان دادند.
به گزارش خبرگزاری رسمی چین(شینهوا) پس از دیدار گروه مشاوران دفاعی امریکا و پاکستان (DCG) در راولپندی در یک بیانیه مشترک آمده است:"هر دو گروه نمایندگان اذعان داشتند که همکاری های دو جانبه برای مبارزه با تروریزم برای تضعیف افراط گرایان حیاتی است".
در این بیانیه آمده است که هر دو طرف به ایجاد رابطه قوی دفاعی دو طرفه متعهد شده و تاکید کردند این رابطه باید بر به دست آوردن اهداف مشترک متمرکز شود.
کارشناسان می گویند این توافق، تحول تازه ای در روابط دو کشور پس از تنش های 8 ماهه میان آنها محسوب می شود.
این در حالی است که به باور ناظران، القاعده حتی اگر به عنوان خطری جدی و واقعی در برابر منافع امریکایی در سراسر جهان، وجود داشته باشد، اکنون مدتهاست که مرکز ثقل فعالیت های خود را از جنوب آسیا و آسیای مرکزی به خاورمیانه و کشورهای عربی منتقل کرده است.
به عقیده کارشناسان، القاعده اکنون تلاش می کند با اعمال نفوذ در ساخت قدرت های نوظهور پس از انقلاب های عربی و بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه، پایگاه های مردمی خود را تحکیم بخشیده و در آینده به عنوان جنبشی سیاسی-نظامی پرقدرت در معادلات سیاسی منطقه عرض اندام کند.
سوریه که با حمایت کورکورانه غرب و اعراب از آشوبگران و تروریست ها، اکنون به فضای مناسبی برای تجدید سازمان شبکه های تروریستی و رشد تفکر خطرناک وهابیت تندرو تبدیل شده است، این امکان را برای القاعده نیز فراهم کرده؛ تا هسته سازمانی در حال فروپاشی خود در پاکستان، افغانستان و عراق را بار دیگر در این منطقه، احیا و بازسازی نماید.
با این حال، به نظر نمی رسد القاعده، هنوز هم به عنوان دردسری خطرآفرین و جدی در برابر امریکا و پاکستان مطرح باشد؛ اما توافق دوجانبه اخیر دو کشور نشان می دهد که امریکا به دنبال یافتن حوزه نفوذهای تازه در منطقه و در کنار افغانستان می باشد؛ تا با استفاده از آن، برنامه های امپریالیستی خود را طی سال های آتی همچنان پیگیری کند و در این میان، القاعده همچنان بهانه مناسبی برای این حضور است.
این تنش ها بر بسیاری از همکاری های سیاسی و امنیتی دو کشور تاثیر گذاشت و بارها به برخوردهای لفظی و دیپلماتیک میان دو کشور منجر شد؛ البته مرگ 23 سرباز مرزبان پاکستان به وسیله هواپیماهای امریکایی این تنش ها را افزایش داد و پاکستان با قاطعیت نسبت به این امر، واکنش نشان داد.
اکنون مدتی است که این روابط پرتنش بار دیگر بهبود یافته و ترمیم گردیده است. در این میان اما به درستی روشن نیست که کدامیک از طرفین منازعه، نسبت به خواست های خود در این دعوا کوتاه آمده اند.
اما به باور شماری از تحلیلگران، هم امریکا به کمک های پاکستان در زمینه فراهم آوری تسهیلات ارزان برای حضور امریکا در افغانستان نیاز دارد و هم پاکستان از رهگذر کمک های سالانه امریکا به این کشور و نیز عایداتی که از عبور و مرور کاروان های تدارکاتی ناتو از مسیر پاکستان دریافت می کند، به سودهای کلانی می رسد.
اما به نظر می رسید دو کشور، دست کم در ظاهر و به صورت رسمی تاکنون به نقطه نظری مشترک در زمینه مبارزه با تروریزم دست نیافته باشند.
جنرال های امریکایی بارها پاکستان را متهم به پناه دادن و حمایت از تروریزم کرده اند و به همین منظور، به حملات مداوم هواپیماهای بدون سرنشین خود بر مناطق قبایلی آن کشور ادامه داده اند؛ اما پاکستان این حملات را نقض آشکار حریم حاکمیت ملی خود دانسته و به ظاهر با آن مخالفت ورزیده است؛ در حالی که به باور تحلیلگران این اظهارنظرهای مخالفت جویانه مقام های پاکستانی بیشتر نمایشی، سمبولیک و غیرعملی است که به هدف فریب و انحراف افکار عمومی صورت می گیرد. با این حال، احساسات ضد امریکایی در جامعه پاکستانی همچنان در حال گسترش است و این کشور، بستر مناسبی برای رشد و شکل گیری یک جریان موثر ضد امریکایی در دنیای اسلام و حوزه آسیای جنوبی می باشد.
اینهمه در حالی روی می دهد که اخیرا دیپلمات های دو کشور خبر از توافق بر سر اتحاد دو کشور به هدف "شکست القاعده" در پاکستان دادند. رسانه های محلی پاکستان دیروز چهارشنبه گزارش دادند که مقام های ارشد دفاعی پاکستان و امریکا با تاکید بر اهمیت تداوم همکاری برای "تکمیل شکست القاعده" و وابستگانش در منطقه، به مذاکرات دو روزه خود پایان دادند.
به گزارش خبرگزاری رسمی چین(شینهوا) پس از دیدار گروه مشاوران دفاعی امریکا و پاکستان (DCG) در راولپندی در یک بیانیه مشترک آمده است:"هر دو گروه نمایندگان اذعان داشتند که همکاری های دو جانبه برای مبارزه با تروریزم برای تضعیف افراط گرایان حیاتی است".
در این بیانیه آمده است که هر دو طرف به ایجاد رابطه قوی دفاعی دو طرفه متعهد شده و تاکید کردند این رابطه باید بر به دست آوردن اهداف مشترک متمرکز شود.
کارشناسان می گویند این توافق، تحول تازه ای در روابط دو کشور پس از تنش های 8 ماهه میان آنها محسوب می شود.
این در حالی است که به باور ناظران، القاعده حتی اگر به عنوان خطری جدی و واقعی در برابر منافع امریکایی در سراسر جهان، وجود داشته باشد، اکنون مدتهاست که مرکز ثقل فعالیت های خود را از جنوب آسیا و آسیای مرکزی به خاورمیانه و کشورهای عربی منتقل کرده است.
به عقیده کارشناسان، القاعده اکنون تلاش می کند با اعمال نفوذ در ساخت قدرت های نوظهور پس از انقلاب های عربی و بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه، پایگاه های مردمی خود را تحکیم بخشیده و در آینده به عنوان جنبشی سیاسی-نظامی پرقدرت در معادلات سیاسی منطقه عرض اندام کند.
سوریه که با حمایت کورکورانه غرب و اعراب از آشوبگران و تروریست ها، اکنون به فضای مناسبی برای تجدید سازمان شبکه های تروریستی و رشد تفکر خطرناک وهابیت تندرو تبدیل شده است، این امکان را برای القاعده نیز فراهم کرده؛ تا هسته سازمانی در حال فروپاشی خود در پاکستان، افغانستان و عراق را بار دیگر در این منطقه، احیا و بازسازی نماید.
با این حال، به نظر نمی رسد القاعده، هنوز هم به عنوان دردسری خطرآفرین و جدی در برابر امریکا و پاکستان مطرح باشد؛ اما توافق دوجانبه اخیر دو کشور نشان می دهد که امریکا به دنبال یافتن حوزه نفوذهای تازه در منطقه و در کنار افغانستان می باشد؛ تا با استفاده از آن، برنامه های امپریالیستی خود را طی سال های آتی همچنان پیگیری کند و در این میان، القاعده همچنان بهانه مناسبی برای این حضور است.
منبع : خبرگزاری آوا ـ سرویس تحلیل و پژوهش اخبار