یارمحمد رحمتی/ مراسم حج به پایان رسید. پیامبر گرامی اسلام (ص) با جمعیت انبوهی از مسلمانان راه بازگشت از مکه را در پیش گرفتند و به جانب مدینه رهسپار شدند. کاروان حجاج در روز هجدهم ذیالحجه به سرزمین رابع در سه مایلی جحفه رسید، نزدیک همان محلی که مردم هر یک از مناطق از هم جدا میشدند.
فرشته وحی بر پیامبر در همین منزل بنام غدیر خم نازل شد واین آیات را بر حضرت قرائت «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک وان لم تفعل فمابلغت رسالته ولله یعصمک من الناس ان لله لایهدی القوم الکافرین» ای رسولِ ما آنچه که از طرف پرودگارت بر تو نازل شده به مردم برسان واگر ابلاغ نکنی رسالت خدای را بجا نیاوردهای. خداوند تو را از گزند مردم حفظ خواهد کرد. خداوند قوم کفار را هدایت نمیکند.
این آیه نشان میدهد که خداوند ابلاغ امر مهمی را به رسولش دستور داده که عدم ابلاغ آن مساوی است با عدم انجام رسالت به این معنا که خلاصه و نتیجه رسالت امروز باید اعلان شود. پیامبر بزرگوار اسلام (ص) اضطراب و دلهره دارد از اینکه مبادا افرادی در میان جمعیت پیدا شود که علنا اظهار مخالفت نماید.
اینجا خداوند به پیامبرش تسلی خاطر میدهد «ولله یعصمک من الناس» خداوند تو را حفظ میکند از شر انسانهای شرور.
پیامبر بزرگ اسلام (ص) دستور توقف کاروان را داد. موقع نماز ظهر بود. موذن اذان گفت و نماز را به جماعت ادا کردند. سپس روی منبری که از جهاز شتر درست کرده بودند قرار گرفت که همگان او را میدیدند. سپس خطبه با صدای جهر بدین شرح ایراد کردند: الْحَمْدَ لِلهِ نَحْمَدُهُ وَنَسْتَعِينُهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا وَمِنْ سَيِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ يَهْدِهِ اللهُ فَلاَ مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ يُضْلِلْ فَلاَ هَادِىَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُه
سپس فرمودند ای مردم خداوند مهربان و دانا به من خبر داده که هیچ پیامبری عمر نکرد مگر نصف عمر پیامبر قبل. لذا دوران عمرم سپری شده و بزودی دعوت حق را لبیک میگویم و از میان شما میروم. من مسئولم و شما هم مسئولید بگویید که درباره من چه فکر میکنید.
یاران پیامبر گفتند گواهی میدهیم که تو آیین خدا را ابلاغ کردی و نسبت به ما خیرخواهی و نصیحت کردی و در این راه بسیار زحمت کشیدی. خداوند برایت پاداش نیکو عنایت فرماید.
سپس پیامبر اعظم اسلام (ص) فرمودند: آیا شما شهادت نمیدهید که جز خدای یگانه نیست و محمد بنده خدا و پیامبر او است؟ آیا بهشت، دوزخ، مرگ و معاد حق نیست؟ همه شهادت دادند حق است. بعد پیامبر فرمود خدایا تو شاهد باش. بعد فرمود شما بر حوض کوثر بر من وارد خواهید شد. نگاه کنید که بعد از من با دو گوهر گرانبهایی که در میان شما به امانت گذاشتهام چگونه رفتار میکنید.
سپس دست علی علیهالسلام را گرفت بگونهای که سفیدی زیر بغل هر دو نمایان شد. همه از دور و نزدیک او را دیدند و شناختند که او همان پرچمدار شکست ناپذیر اسلام فاتح خیبر است. اولین مومن به اسلام. این همان شخصیتی است که در لیلة المبیت در بستر پیامبر خوابید تا جان پیامبر را نجات دهد.
بعد رسول گرامی اسلام فرمود چه کسی به مومنان از خود آنها سزاوارتر است؟ اصحاب فرمودند خدا و پیامبرش داناتر است. آن وقت فرمود من کنت مولاه فهذا علی مولا. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار.
خدایا علی را محور حق قرار ده و حق را همواره قرین او بدار. بعد از این فرمود فلیبلغ الشاهد الغایب. شما شاهدان به کسانی که حضور ندارند این پیام را برسانید.
هنوز آن اجتماع عظیم پراکنده نشده بود که پیک وحی آمد و بشارت داد: «الیوم یئس الذین کفروا من دینکم فلا تخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکمالاسلام دینا»;(مائده:3)
امروز کافران از دین شما مایوس و ناامید شدند. پس، از آنان نترسید و از من بترسید. امروز برای شما دینتان را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم و برای شما اسلام را به عنوان دین پسندیدم.
ادامه دارد...