نگاه نخست به عربستان با محوریت کعبه شریفه و با منطق مرکز پیرامون، این کشور را به پر اهمیت ترین مرکز استراتژیک مسلمانان دنیا موضوعیت داده است.
در تفکر اومانیسم " هیومنیسم" همه چیز پیرامون انسان تعریف میشود، اما در مکتب اسلام نکته کانونی "الله"(ج) تعریف شده است و تا دنیا دنیا است و اسلام اسلام، مکه مکرمه که کعبه را در دل خود دارد، محور و نقطه وصل آحاد جوامع اسلامی و مسلمانان میباشد.
این شبانه روز که در ایام حج قرار داریم، در حقیقت ایامی است که اخلاص بندگان مخلص با میزبانی و مهمانی خداوند(ج) در معرض نَقّادی و عیار سنجی قرار میگیرد. در ایام حج، به تاسی از خلیل الله، حضرت ابراهیم(ع)، موحدان از تعلقات به غیر عبور نموده و در قلوب شان به جای اله(هوای نفس)، به الله(ج) لبیک گفته، ستونهای عرش الرحمن به نسبت تک تک قلوب حجاج شکل میگیرد.
بنابر تفسیر برخی از مفسرین قرآنی، "عرش عظیم" همانا قلوب مومنین است و به نسبت کثرت مومنین در عالم، وسعت عرش الرحمن نیز موضوعیت دارد.
تنها پارادوکس لاینحلیکه اینجا متولد میشود این است که اگر به کثرت حجاج از همه تعلقات رها گردیده، وسعت عرش عظیم در آستانه ایام حج در مکه مکرمه گسترده میشود و در قلوب مهمانان سفره خداوند(ج) ستونهای عرش الرحمن شکل میگیرد! مگر ممکن است که در ظل حکومت عرش الرحمن، بی تفاوتی و بی خیالی نسبت به مظالم موجود در فلسطین و غزه نیز وجود داشته باشد؟
قلبی که مملو از نور حق باشد، هرگز ظلمتی را بر نخواهد تابید اصلا قاعده ظهور و حضور نور، نفی کننده ظلمات است.
کنگره عظیم حج یکی از بزرگترین حرکتهای سیاسی جهان اسلام است، اما چرا این کنگره تا اکنون جریان، جنبش و سیلابی نشده تا ظلمی را که بر مردم مظلوم و مسلمان فلسطین در غزه، طی بیش از هفتاد سال توسط جنود سفاک ابلیس در کالبد انسان انجام میگیرد، با خود ببرد؟ رمز انفعال و بی اثری این کنگره همه ساله در چیست؟
به نظر میرسد رمز بی اثری و بی تفاوتی حجاج نسبت به ظلمهایی که بر مردم مظلوم فلسطین و غزه در کمتر از یک قرن نهفته است، بحث عدم فهم و درک عمیق، فقدان بصیرت و بینش سیاسی اجتماعی آنان میباشد.
عدم روحیه سیاسی و فقدان عبادت اجتماعی در حجاج، بزرگترین مراسم توحیدی را محصور و محدود به عبادات فردی نموده است.
اما حاجی مگر با اطاعت از الله(ج) که همانا دستور او بر یاری از مظلوم است، تعهد نمیکند؟ حاجی مگر با اطاعت از الله(ج) نماد شیطان را که دشمن آشکارای بنی آدم است، سنگ نمیزند؟ حاجی مگر با اطاعت از الله(ج) سَر عمیق ترین علایق اش را نسبت به مال، زن و فرزند نمی بُرّد؟ و امثالهم شرایط و مناسکی که در انجام حج الزامی است.
دستور الله(ج) در یاری از امت مسلمه ای مظلوم، اما مقتدر فلسطین، توسط حجاج نادیده گرفته میشود! صهیونیسم جهانی، دشمن نامستور، که نماد انسانی ابلیس است، سنگ که هیچ، حتی بعضا احترام نیز میشود! برای یاری جبهه حق و مسلمانان مظلوم، از مال، زن و فرزند که هیچ حتی از لایک کردن محتواهای حمایوی آنان در فضای دیجتالی نیز اِبا ورزیده میشود!
اینجاست که این کنگره عظیم، همه ساله آنگونه که بایسته و شایسته است در ابعاد گسترده اجتماعی و سیاسی تأثیراتی نداشته و امیدواریم که در خدایی سازی ابعاد شخصیت فردی حجاج گرامی موثر واقع گردد.
اما نگاه دوم، چشم انداز سیاسیکه زعیم فعلی عربستان جناب بن سلمان طرح نموده، غایت آن به کجا خواهد رسید؟
بنابر مواضع اخیر وی نسبت به کشورهای منطقه و احداث بن مایههای سیاسی داخلی وی با ابتناء بر ارزشهای لیبرالیستی "فلسفه لسه فر" افقی عربستان بر دو محور قابل بررسی، تحلیل و پیش بینی میباشد؛
۱- تمرکز بیشتر روی توسعه اقتصادی در سیاستگذاریهای خارجی.
۲- غربی سازی ساختارهای اجتماعی بر اساس چینش و مهندسی سیاسی لیبرالیستی در آحاد عرصههای داخلی.
بن سلمان تلاش دارد تا مبنای توسعههای اقتصادی کشور عربستان را از حالت اتکاء به تولید و فروش نفت، به سمت صنعت، فنآوری و تکنالوژی محوری سوق دهد. تلاشهایی که او در نشست با کشورهای غولهای صنعتی، فن آوری و تکنولوژیکی انجام میدهد، موید برداشتی است که از طرح چشم انداز سیاست خارجی وی صورت میگیرد.
در محور دوم هم، طی چند سال اخیر، فرایند استحاله سازی و دگردیسی مهندسی اجتماعی وی در داخل، به گونهای است که با طرحهای حکومتی، محدودیتهای دینی روز به روز دچار تطور شده در اکثر مراودات، معاشرات و ارتباطات اجتماعی، حدود الهی نقض و اباحه گری، هر روز بیشتر از دیروز در آحاد تجمعات و رفتارهای اجتماعی به صورت هدفمند، بروز و ظهور دارد.
برایند زاویه دید این دو نگاه نسبت به کشور عربستان، حرکت قطار این کشور را روی ریل غرب دانسته و غایت چشم انداز آن را، سرنوشتی جز ممالک غربی فعلی نمی داند، آنان مصداق آیه شریفه "یخرجونهم من النور الی الظلمات" هستند.