با این وجود در شرایط کنونی آنچه از واقعیتهای جامعه معلوم میشود این است که این انتظارها تا حد زیادی از سوی امارت اسلامی افغانستان بر آورده شده است. با وجود اینکه این حکومت سرپرست در چند ماه نخست حاکمیت خود با چالشها و تهدیدات وافر امنیتی که اکثراً از حکومت پیشین به میراث مانده بود مواجه گردید اما با گذشت زمان این چالشها و تهدیدات امنیتی را تا حد زیادی حل نموده و افغانستان نسبت به هر زمان دیگر از امنیت نسبی برخوردار شده است. این مهم میتواند زمینههای زیادی را برای پایان جنگ و تحکیم صلح و ثبات در این کشور فراهم سازد.
هرچند بعد از به قدرت رسیدن امارت اسلامی برخی گروهها و جبهات نظامی در برابر این حکومت قد علم نموده و جنگهای زیادی را در مناطق شمال کشور راه اندازی نمودند اما با واکنش و سرکوب جدی نیروهای امارت اسلامی، فعالیتهای آنها کاهش و در معرض نابودی قرار گرفتهاند. شکلگیری این جبهات نظامی ضد حکومتی در مناطق مختلف کشور موسوم به "جبهه مقاومت"و "جبهه آزادی" از یک طرف و گسترش فعالیتهای هراس افگنانهی گروه داعش از سوی دیگر، از مهمترین چالشها و تهدیدات امنیتی در قبال امارت اسلامی پنداشته میشد، اما امارت اسلامی با تلاشهای زیاد توانسته این چالشهای امنیتی را که سبب تدوام جنگ و ناامنی در کشور میگردید را بر طرف نموده و فعالیتهای آنها را به حداقل برساند. در حال حاضر هیچ گروه مسلح در افغانستان وجود ندارد که بتواند امنیت این کشور را تهدید نماید. این مهم از دست آوردهای بزرگ امارت اسلامی پیرامون تامین امنیت و تحکیم صلح در کشور گفته میشود.
با وجود این، طی این اواخر پیرامون صلح و ثبات افغانستان، اجماع سیاسی منطقهای و جهانی نیز شکل گرفته که این موضوع در امر پایان جنگ و دستیابی افغانستان به صلح پایدار کمک خواهد کرد. کشورهای منطقه و جهان اکنون به این باور رسیدهاند که معضل افغانستان را نمیتوان از طریق جنگ و خشونت حل نمود. با توجه بر این، افغانستان نسبت به هر زمان دیگر مسیرهای جدیدی را برای رسیدن به ثبات پایدار دنبال نموده و با همکاری همه جانبهی گروهها ونیروهای مختلف سیاسی داخلی، کشورهای منطقه و جهان میتواند به صلح و ثبات پایدار دست یابد.
سرکوب جبهات نظامی ضد حکومتی
بعد از شکست گفتگوهای صلح بینالافغانی و به قدرت رسیدن امارت اسلامی در کشور، سایر گروهها و جریانهای سیاسی افغانستان را ترک نموده و به کشورهای منطقه و جهان پناهنده شدند. با این حال برخی از آنها تلاش نمودند تا از طریق مذاکره و گفتگو با امارت اسلامی بتوانند خود را در قدرت سیاسی سهیم نموده و جایگاه از دست رفتهشان را در جامعه دوباره به دست آورند، اما عدم تفاهم و تضاد دیدگاه میان طرفین که در حافظهی تاریخی آنها وجود دارد، سبب آغاز برخی خصومتها و نارضایتی گردید. در نهایت، برخی از این گروهها اقدام به تشکیل جبهات نظامی موسوم به "جبهه مقاومت" و"جبهه آزادی" نموده و همواره تلاش ورزیدهاند تا از طریق فشارهای نظامی بتوانند خواستهها واهداف خود را در کشور تامین نمایند. هرچند این جبهات نظامی از خارج کشور رهبری و هدایت میشوند، ولی در سال گذشته توانستند در بخشهایی از شمال کشور خصوصاً مناطق کوهستانی ولایات پنجشیر، بغلان و بدخشان برخی حملات خود را در مقابل نیروهای امارت اسلامی راه اندازی نمایند، اما این فعالیتهای آنها با حملات سنگین نیروهای امارت اسلامی مواجه گردیده و تلفات زیادی را برای آنها وارد نمود که کاهش فعالیتهای آنها را در سطح کشور به همراه داشته است.
در واقع سرکوب هرنوع فعالیتهای جبهات نظامی از سوی نیروهای امارت اسلامی که تهدید کنندهی ثبات و امنیت کشور قلمداد میگردید، میتواند روی اوضاع سیاسی خصوصاً کاهش جنگ و خشونت ها و همچنان فراهم سازی زمینههای صلح و ثبات نقش اساسی داشته باشد. دفع هرگونه حملات این جبهات و کاهش فعالیتهای آنها در سطح کشور، آنها را وادار نموده تا مسیرهای مسالمتآمیزی را برای دستیابی به خواستهها و اهداف شان جستجو نمایند. این جبهات نظامی که در سال گذشته نبردهای زیادی را با نیروهای امارت اسلامی داشته و به عنوان یک تهدید بزرگ فرا راه صلح و ثبات افغانستان محسوب میشدند، در شرایط کنونی فعالیتهایی که بتواند سبب تدوام جنگ و خشونتها در کشور شود را ندارند. این جبهات نظامی که در حال شکست و نابودی قرار گرفتهاند، به دنبال حل معضل افغانستان از طریق گفتگو و مذاکره با امارت اسلامی شدهاند. این موضوع افغانستان را از میدان نبرد میان گروههای متخاصم خارج نموده و زمینههای تشکیل گفتمان ملی را که از طریق آن میتوان جنگ و منازعه را در کشور پایان بخشید، فراهم میسازد. بنابراین سرکوب جبهات نظامی ضد حکومتی که سبب تدوام جنگ در کشور میشود، گامی است که افغانستان را برای دست یابی به صلح و ثبات پایدار نزدیک میسازد.
کاهش فعالیتهای گروه داعش در کشور
داعش یکی از جدیترین و بیرحمترین گروههای تروریستی در سطح منطقه بوده که فعالیتهای هراسافگنانهی خود را در افغانستان نیز انجام داده و تعداد زیادی از شهروندان این کشور، قربانی حملات انتحاری آن نیز شدهاند. با روی کار آمدن حکومت امارت اسلامی در کشور، داعش بار دیگر فعالیتهای تروریستی خود را از سرگرفته و بعضی حملات انتحاری خود را در برخی شهرهای بزرگ از جمله کابل و مزارشریف راه اندازی نمود که تعداد زیادی از شهروندان کشور از اثر آن کشته و یا زخمی شدهاند. اما این فعالیتهای آنها دیری دوام نکرده زیرا طی این اواخر فعالیتهای داعش با حملات قاطعانهی نیروهای امارت اسلامی مواجه گردیده و برخی افراد کلیدی این گروه را نیز از بین برده است. با توجه به اینکه گروه داعش یکی از چالشهای اساسی فرا راه صلح و ثبات در کشور محسوب میشود، امارت اسلامی همواره برای سرنگونی این گروه در کشور تاکید نموده و برای نابودی کامل آن نیز چندین عملیات گستردهای را در مناطق مختلف کشور به انجام رسانیده که کاهش فعالیتهای آن را در کشور به همراه داشته است.
هرچند گروه داعش توسط برخی کشورهای منطقه و جهان حمایت و پشتیبانی لازم شده و بیشتر در خدمت منافع استخباراتی قدرتهای بزرگ قرار داشته/دارد، اما با توجه بر اولویتهای امنیتی از جمله تامین امنیت شهروندان در سطح کشور از سوی امارت اسلامی، این گروه را در مناطق مختلف کشور سرکوب و حتا در معرض نابودی قرار داده است. در شرایط حاضر توانمندیهای که در گذشته گروه داعش علیه امنیت افغانستان میتوانست انجام دهد، به پایینترین سطح کاهش یافته و توان مقابله را در برابر نیروهای امارت اسلامی از دست داده است. اکنون حملات انتحاری گروه داعش در کشور به ندرت رسیده و نمیتوان این گروه تروریستی را به عنوان یک چالش بزرگ فرا راه صلح وامنیت افغانستان تلقی نمود. بنابراین دفع حملات انتحاری و کاهش فعالیتهای هراس افگنانهی گروه داعش در سطح کشور از سوی نیروهای امارت اسلامی افغانستان یکی از دست آوردهای مهم این حکومت جدید پیرامون تامین صلح وثبات پنداشته شده و افغانستان نسبت به هرزمان دیگر از امنیت نسبی برخوردار شده است که این مهم میتواند زمینههای تامین صلح وامنیت پایدار را در افغانستان فراهم بسازد. با توجه براین، جنگهای نیابتی که از سوی برخی کشورها و با استفاده از گروههای تروریستی از جمله داعش به راه انداخته شده بود، اکنون خاتمه یافته و افغانستان مسیرهای جدیدی را برای تحکیم صلح وثبات دنبال می نماید.
همگرایی منطقهای پیرامون تامین صلح افغانستان
افغانستان همواره کانون بحرانهای نافرجام در سطح منطقه و جهان بوده که در مقاطع مختلف تاریخی این بحرانها توسط مداخلهی قدرتهای بزرگ جهان تشدید یافته و تبعات آن به سایر مناطق پیرامون این کشور نیز سرایت نموده است. طی دو دههی اخیر و با توجه به حضور نظامی امریکا و حکومت دست نشاندهی آن در افغانستان، کشورهای منطقه از ناحیهی این کشور احساس تهدید نموده و سیاست خارجی تقابل گرایانهای را در قبال آن دنبال مینمودند. اما با سقوط حکومت پیشین و به قدرت رسیدن امارت اسلامی، کشورهای منطقه خصوصاً همسایههای افغانستان سیاست خارجیشان را در قبال افغانستان متحول نموده و دیپلماسی دوستانه مبتنی بر تعامل و همکاری در قبال یکدیگر را در پیش گرفته و همواره برای تامین صلح و ثبات پایدار در افغانستان تاکید ورزیدهاند. در واقع کشورهای همسایهی افغانستان از تدوام جنگ و بیثباتی در این کشور به ستوه آمده و بر این اساس تلاش میورزند تا با استفاده از فرصتهای پیش آمده زمینههای پایان جنگ و تامین صلح دایمی را در این کشور مساعد سازند.
از سویی هم در شرایط کنونی هیچ کشور همسایهی افغانستان سیاستهای خصمانهای را در قبال این کشور دنبال نکرده و هر از گاهی سعی نمودهاند تا رویکردهای جدیدی را برای صلح سازی در افغانستان روی دست بگیرند. یکی از نمونههای واضع آن شکلگیری همگرایی منطقهای پیرامون صلح و ثبات در افغانستان، در محور اعضای پیمان امنیت دسته جمعی"شانگهای" است. اعضای ارشد این سازمان امنیتی که همسایههای افغانستان نیز شمرده میشوند، همواره خواهان تامین صلح و ثبات در افغانستان شده و تاکید نمودهاند که برای عملی شدن این کار هرنوع همکاری لازم را انجام خواهند داد. این کشورها نیز با توجه به بحرانهای شدید اقتصادی که مردم افغانستان هر روز به آن دست و پنجه نرم میکنند بارها برای حل این معضلات از طریق گفتگو و تعامل با امارت اسلامی خبر دادهاند. بنابراین شکلگیری همکاری و همگرایی منطقهای پیرامون تامین صلح وثبات افغانستان میتواند روی متحول سازی اوضاع سیاسی ـ اقتصادی کشور نقش تاثیرگذاری داشته باشد. همکاری همه جانبهی کشورهای منطقه در مورد صلح سبب ختم جنگ و تامین صلح پایدار در کشور خواهد گردید. بناً افغانستان در سطوح مختلف داخلی و منطقهای مسیرهای تحکیم صلح و ثبات را دنبال نموده و برای دست یابی به آن نیاز است تا امارت اسلامی افغانستان گفتمان ملی را میان تمامی جریانها و نیروهای سیاسی داخلی برگزار نماید که در این صورت زمینههای تامین صلح پایدار در کشور به زودی مساعد خواهد شد.
پایان سخن
افغانستان بعد از خروج امریکا و به قدرت رسیدن امارت اسلامی، فرصتهای زیادی را برای دست یابی به صلح و ثبات پایدار به دست آورده است. پایان سلطهی نظامی امریکا از این کشور یکی از فرصتهای استثنایی است که با استفاده از آن میتوان جنگ و منازعه را در کشور پایان بخشیده و برای رسیدن به صلح وثبات تلاشهای جدی را انجام داد. هرچند در سال نخست حاکمیت امارت اسلامی برخی چالشها و تهدیدات امنیتی در افغانستان وجود داشت که میتوانست سبب تدوام جنگ و افزایش خشونتها در سطح این کشور شود اما حکومت امارت اسلامی تمام این چالشها را رفع نموده و امنیت نسبی را در تمام کشور تامین نموده است. سرکوب برخی جبهات نظامی ضد حکومتی و نابودی فعالیتهای هراس افگنانهی گروه داعش توسط نیروهای امنیتی امارت اسلامی از دست ورد های مهم آنها گفته می شود. در شرایط کنونی جبهات نظامی و گروههای تروریستی مانند داعش توان نا امن سازی و بیثباتی را در افغانستان از دست داده و در معرض نابودی کامل قرار گرفتهاند. این مهم توانسته است خوشبینیهای زیادی را نزد قاطبهی مردم افغانستان نسبت به تامین صلح و امنیت در کشور به میان آورد.
از جانبی هم فرصت مهم دیگر که منجر به پایان جنگ و تامین صلح خواهد شد، همکاری و همگرایی منطقهای است که میان کشورهای همسایهی افغانستان شکل گرفته است. کشورهای منطقه مانند روسیه، چین، پاکستان و ایران اکنون در یک محور مشترک جمع شده و خواهان تامین صلح وثبات دایمی در این کشور شده اند. این فکتورهای مطرح شده و با توجه به اهمیت و نقش سایر گروهها و جریانهای سیاسی پیرامون صلح و ثبات در افغانستان، مسبب تحکیم صلح پایدار خواهد شد. در واقع افغانستان نسبت به هرزمان دیگر مسیرهای جنگ و خشونتها را کنار گذاشته و در مسیر فراهمسازی زمینههای تامین صلح و ثبات گامهای بسیار مهمی برداشته است. این موضوع آیندهی سیاسی افغانستان را توأم با خوشبختی و امیدواری برای تامین آرمانهای بزرگ شهروندان کشور که دستیابی به صلح است، رقم خواهد زد.