خبرگزاری صدای افغان (آوا)- سرویس سیاسی نظامی: افغانستان کشوری مدام در تحول است و در طول تاریخاش همواره از ناحیهی بیتدبیری سیاستمداران و بازیگران خود حوادث مختلفی را تجربه کرده و مدام کانون تعارضات قدرتها بوده است. گاهی هم این فرصت پیش آمده بود که بتوان کشور را به رشد رساند اما تکرار اشتباهات گذشته باعث جنگ و عقبماندگی گردید. افغانستان کشوری است با پیچیدگیهای قومی، زبانی، فرهنگی و اجتماعی و همچنین چالشهای قابل توجهی در عرصهی انسجامبخشی دارد.
جغرافیا و فرهنگ افغانستان ایجاب میکند که با مراکز قدرت متعدد جهان ارتباط برقرار کند و از توازن میان آنها بهرهبرداری نماید. افغانستان باید کشوری بیطرف باشد. همچنین کشوری است که ظرفیتهای خوبی برای رشد خود و دیگران دارد. (ثبات در افغانستان باعث رشد منطقه و جهان میشود.) نظامی که افغانستان به آن احتیاج دارد نظامی است که حکومت و مسئولان آن به فکر کشور باشند و بتواند آرامش را برقرار کند و با اتکا به نیروی متنوع داخلی خود سیستمی را ایجاد کند که در آن هم امنیت ملی تضمین شود و هم در تعامل منطقی با جهان قرار بگیرد.
مردم حکومتی را میپذیرند که ارزشهای بومی آنان را حفظ کند و در پی رشد و توسعه کشور باشد. مسئولان امارت اسلامی اکنون از تعاملی که منطقه و برخی کشورهای جهان با او دارند خشنود است و از آن استقبال کرده و همچنان اعلام کرده است که خواهان رابطه با تمام دنیا است حتی آمریکا؛ اما واقعیتی که در مورد آمریکا وجود دارد این است که حاکمان این کشور خود را برتر و استثنایی میبینند و مدام در حال نقشهکشی برای مداخله در امور کشورها هستند. همین نگاه و عمل غرورآمیز آمریکا است که اعتبارش را از بین برده است. نظام تکقطبی زیر نظر آمریکا خسارات فراوانی را حتی به خود آمریکا و مردم این کشور وارد کرده است که در این مقال نمیگنجد و میتواند یک بحث جداگانه باشد. به هر حال اکنون دنیا وارد مرحلهی جدیدی شده است و بازیگران تازهای پا به عرصهی وجود گذاشتهاند که هر کدام ادعا دارند، لذا آمریکا در عرصههای مختلف جهانی قدرت خود را از دست داده است.
موضوعی که میخواهم مطرح کنم مسئلهی انرژی، منابع و فرصتهایی است که در جهان اسلام به خاطر موقعیت ژئوپولتیک آن وجود دارد. کشورهای اسلامی عمدتا داری منابع عظیم نفت و گاز به عنوان انرژی هژمونیک در جهان صنعتی هستند. این ظرفیت باعث شده تا از جهان اسلام به عنوان انبار انرژی یاد شود و این طبیعی است که کشورهای مختلف به جهان اسلام به عنوان منطقهای ثروتمند نگاه کنند و برای خاورمیانه راهبرد و استراتژی طراحی کنند و به بهانهی ثبات امنیتی و اثر آن بر قیمت نفت و گاز تاکید کنند. قدرتهای بزرگ تلاش میکنند به نام تامین امنیتِ انرژی در کشورهای اسلامی مداخله کنند تا منافع انرژی بیشتری را به دست آورند؛ بدینمنظور به تفرقه اسلامی و بحث شیعه و سنی دامن میزنند.
البته این روزها نزدیکی ایران و عربستان با میانجیگری چین آنها را عصبانی کرده و باید بیشتر مراقب بود. مسئلهی تروریزم هم ساخته و پرداختهی خودشان است و به این امر اعتراف هم کردهاند و از تروریزم در تمام ابعاد حمایت هم میکنند. تروریزم ابزاری است برای مداخله و ناامنسازی منطقه. اختلاف میان دولتهای اسلامی و کشورهای منطقه نیز بهانهای برای مداخله و فروش تسلیحات غربی است. هرچند کشورهای اسلامی از طریق ایجاد سازمانهای اقتصادی میکوشند تا بازارهای انرژی را در دست بگیرند اما نبود اتحاد امنیتی و نظامی و شکاف سیاسی میان کشورهای اسلامی و منطقه همچنان فرصت مداخلهی قدرتهای بزرگ را فراهم میکند و مانع استفادهی قدرتهای منطقهای از نعمت انرژی میشود.
قدرتهای منطقه با فرصتی که پیش آمده است از بدبین شدن ملتها به سیاستهای آمریکا و همپیمانانش بهره ببرند و با تاکید بر اتحاد در پی مبارزهی واقعی با تروریزم باشند و همکاری و همگرایی منطقهای را رقم بزنند. ایران یک ابتکار عمل دارد که سیاست دوستی با همسایگان است. این سیاست باید فراتر برود و تمام کشورها از آن استقبال کنند. باید میان چین، روسیه و ایران برای مذاکره با پاکستان جهت مبارزهی صادقانه با تروریزم ساختاری که در این کشور وجود دارد همکاری صورت گیرد. تروریزم ساختاری موجود در پاکستان نیز قابل اصلاح است در صورتی که این کشور استقلال داشته باشد و عناصر تروریسم و آمریکایی را از پاکستان بیرون کنند. نزدیکی پاکستان با هند اگرچه شاید بگویید نشدنی است و هر دو کشور قبول نخواهند کرد، اما اگر فرصتها را برایشان بازگو کنیم که فوایدش را درک کنند و بفهمند تهدیدهای نزدیکی آنقدر جدی نیست، قطعا کنار خواهند آمد و توافقات حاصل خواهد شد. بنده به این امر خوشبین هستم.
مسئلهی افغانستان هم بسیار مهم است. رویکرد تعامل با امارت اسلامی بسیار هوشمندانه و لازم بود و باعث شد که درگیریهای از پیش طرحشده رخ ندهد. امارت اسلامی هم باید واقعیتها را درک کند و در پی ساختن کشور باشد. رقابتهای داخلی را کنار بگذارد و تمام اقوام را به نام اسلام به دور هم جمع کند و وحدت آفرین باشد. هرچند امنیت برقرار است اما بابد تهدیدهای ضد امنیتی را شناسایی کند و این اطمینان را به کشورهای منطقه بدهد که هیچ تهدیدی بر ضد آنها از خاک افغانستان انجام نخواهد شد و نظام امارت اسلامی به دنبال بر هم زدن نظم جهانی و منطقهای و به دنبال جنگافروزی نیست. این اطمینان هم فقط در سایهی همکاریهای اطلاعاتی و نظامی حاصل میشود.
امارت اسلامی باید به دنبال همکاریهای بینالمللی و منطقهای باشد و در تامین امنیت منطقه و جهان مشارکت داشته باشد. مسئولان امارت اسلامی بایستی در پی تنشزدایی و اعتمادزایی باشند و مسئولیتهای خود را به درستی انجام بدهند. ملت افغانستان هم باید بدانند که ما نیاز به مقاومت و جنگ دوباره نداریم. باید از فرصتها استفاده نموده و فرصتسازی کنیم. من گروههای مخالف امارت اسلامی را هم دلسوز واقعی مردم افغانستان نمیدانم؛ چرا که آنها در طول این سالها خودشان را نشان دادهاند که صرفا فرصتطلب و قدرتطلب هستند. چهرههای فراری و خیانتکار بدانند که مورد اعتماد مردم افغانستان و دولتهای منطقه و جهان نیستند.
در مورد تشکیل دولت فراگیر هم حرف بنده این است که امارت اسلامی باید برای ساختن افغانستان از جوانان تحصیلکرده و خوشفکر در ادارات کشور استفاده کند و هرچه زودتر با رعایت و برقراری معیارهای اسلامی دروازهی مکاتب و دانشگاهها را باز کند. تعریف یک ساختار اسلامی برای مکاتب و دانشگاهها کار سختی نیست. افغانستان یک کشور اسلامی است و امارت اسلامی هم یک نظام اسلامی، بنابراین ملت مسلمان هم باید بتواند مطابق قوانین اسلام کار، تحصیل و زندگی خود را داشته باشد.
جمهوریت یک نظام فاسد و گوش به فرمان غرب بود. وضعیت رسانههای داخلی، اجتماعات،ادارات، مکاتب و دانشگاهها را طی بیست سال گذشته به یاد آورید. داد مردم برآمده بود از حجم فساد گستردهی اخلاقی و اداری که برقرار بود. نهادهای حقوق بشری، دفتر سازمان ملل و رسانهها از جمله کانونهای تبلیغاتی غرب بودند که با هدف نابودی جامعهی اسلامیِ افغانی فعالیت میکردند. خواستههایشان به کلی خلاف فرهنگ دینی و ملی افغانستان بود. لذا مردم عاقلانه فکر کنند و به این سوال پاسخ بدهند که خارجیها و مزدورانشان که فرار کردند، برای این کشور و مردم چه کردند؟
آنان در رسانهها با اجرای کنسرت و پخش فیلمهای غربی و غیراخلاقی جوانان ما را گمراه کرده بودند. هرگز طرفدار افغانستان امن و آباد و ملت آزاد و آگاه نبودهاند و نیستند. ملت در کنار امارت اسلامی در برابر این ناهنجاریها ایستادند. افغانستان یک کشور اسلامی و سنتی با ارزشهای ملی است. جوانان و مردم عزیز افغانستان از فرهنگ انسانی و اسلامی غافل نباشند. فرهنگ غرب و آزادی که آنها تعریف میکنند، تبعاتاش دامنگیر خودشان نیز است. غربیها که خود را مدعی حقوق بشر و دفاع از حقوق بانوان معرفی میکنند، خودشان چه ارزشی برای زن قایل هستند؟ آنان زن را برهنه دوست دارند و او را ابزار سیاسی و اقتصادی قرار میدهند.
طی دو دههی گذشته ظاهر جامعهی ما با فرهنگ وارداتی غرب در حال آلوده شدن بود. در دوران جمهوریت رسانههای تصویری و رادیویی زیادی تاسیس شدند که انواع و اقسام برنامههای مغایر با فرهنگ دینی و ملی مردم افغانستان را پخش و نشر میکردند. فیلمها و سیدیهای غیراخلاقی در کوچه و بازار و مکاتب و دانشگاهها دست به دست میشد. دسترسی به سایتهای غیراخلاقی و دسترسی به شبکههای مستهجن ماهوارهای بدون نظارت و کاملا آزاد بود. اینها مواردی هستند که جامعهی اسلامی افغانستان را به سمت بیاعتنایی به دین برده و به سمت حرام هدایت داده بود. مسئولان و بازیگران جامعه در دو دههی گذشته یا غافل بودند و یا خودشان آلوده به انواع فساد بودند.
موضوعات داخلی افغانستان هیچ ربطی به سازمان ملل و کشورها ندارد. خواستهها و نظرات آنها دخالت است. اگر منظورشان دفاع از حقوق بشر است پس چرا کانون گرم خانواده و جامعه را تخریب کردهاند و همچنان تلاش دارند تا تخریب کنند؟! البته نه تنها در افغانستان بلکه در سایر کشورهای اسلامی و حتی کشورهای خودشان هم این سیاست باطل برقرار است. چرا برای تامین حقوق بشر از راه و روش اصولی آن استفاده نمیکنند؟! چرا جنایتهای آمریکا و ناتو را پیگیری نمیکنند؟ افغانستان یک کشور اسلامی و مستقل است. تامین حقوق بشر در چارچوب ارزشها و اصول اسلامی تامین است و مردم باید همکاری کنند. در مقام یک شهروند عادی و بیطرف میگویم که امارت اسلامی قطعا یک سری مشکلات دارد و بدون مشکل نیست و اگر قرار بر انتقاد باشد و عادلانه صحبت کنیم به امارت اسلامی هم نقد وارد است و به خودشان هم این را گفتهایم. امارت اسلامی این را بداند و درک کند که هرچه دیرتر مسائل داخلی را حل کند استقلال و مدیریت خود را زیر سوال برده است. کشور های منطقه و جهان نیز باید به امارت اسلامی فرصت دهند و همکاری خود را با آن بیشتر کنند تا اصلاحات واقعی به وجود آید.
*فعال سیاسی افغانستانی