لیلا مهدیار/ سخن در مورد زنانی که با حفظ حریمها میتوانند هم عفیف و شریف باشند و هم اثرگذار در خانواده و جامعه، باید مطرح شده از سوی قرآن به عنوان اصلیترین منبع که در اختیار ماست باشد. برای اینکه به رویکرد دین اسلام نسبت به زنان و تعلیم، آموزش و حضور و مسوولیت پذیری زن پی ببریم خداوند در قرآن کریم بر لفظ انسان به صراحت گفته است ” لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى هیچ چیز برای انسان نیست جز تلاش و کوششی که میکند” یا زمانی که درخصوص تعین میزان تقوی میگوید “إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم” اینها تماماً استناد قرآن به ماهیت انسان است فارغ از اینکه او زن یا مرد باشد، برداشت اینکه دین اسلام اساساً رویکردش این است که زن باید خانه نشین باشد آموزش نیاز ندارد و هیچ نقش و مسوولیتی در جامعه و سیاست نداشته باشد بدین معنا که زن یک موجود جنس دومی است بدون اینکه مسوولیتی در قبال خودش و جامعهاش داشته باشد و از سوی دیگر مرد جنس اول است، او تعیین میکند و همه مسوولیتها با اوست و زن فقط آفریده شده که فرامین مرد را اجرا کند. این تفسیر و تعبیرها از دین اسلام متحجرانه و نادرست است. خداوند آنجا که بحث مسوولیت پذیری انسان را مطرح میکند میفرماید: "المؤمنین و المومنات و القانتین و القانتات" تماماً زن و مرد را در کنار یکدیگر قرار میدهد و تنها تفاوت این دو فیزیولوژیک زن است. دین مبین اسلام الگوهای در بین پیروانش به ما معرفی کرده که با پیروی از آنها به عنوان مصداق عینی خدامحوری و عبد خالص خدا (حضرت زهرا و حضرت زینب) الگو گرفت. زن تأثیرگذار با تأسی به حضرت زینب(س) در مقام نخست، دارای ایمان قوی است، دومین ویژگی صبر در عبودیت و بندگی خدا است، علم و بصیرت سومین ویژگی زن تأثیرگذار است که این سه مولفه شاخصهی شخصیت و منزلت حضرت زینب(س) است.
رعایت حدود الهی، قانونمدار بودن، ولایتمدار بودن به معنی اینکه خودسرانه زندگی نمیکند اینها از جمله دیگر ویژگیهای والای حضرت زینب(س) است که زنان مسلمانان میتوانند سرمشق زندگی خویش قرار دهند.
حضرت زینب(س) نقش متفاوتی نسبت به زنان عصر خود به تصویر کشید و تاثیر بسزایی بر جامعه خود داشت که این نشان از بلوغ فکری، رشد سیاسی و تأثیرگذاری ایشان بود، حضرت زینب(س) از زنان تأثیرگذار در تاریخ بشریت در رسیدن به مقام عبودیت بودند. زینب کبری(س) نشان داد که میتوان در هنگام ورود به عرصهی روابط اجتماعی در عین حفظ روحیات و عواطف و اهتمام به امر خانواده، در عرصهی علم و دین فعال عمل کرده و همواره بر مشی انقلابی خود استوار بود.
اما نکته قابل توجه این است که چرا امروز زنان مسلمان با وجود الگویی کامل نظیر حضرت زینب، نتوانستند نقش تعیین کنندهای در تصمیمگیری و تصمیمسازی جامعه خود داشته باشند. حضرت زینب(س) و حضرت فاطمه(س) نقش متفاوتی نسبت به بلوغ فکری حضرت زینب(س) سبب تبدیل شدن ایشان به الگویی مثال زدنی شده است. لازم است شخصیت حضرت زینب(س) را به عنوان الگویی قابل دسترسی برای زنان جامعه مطرح شود. مهمترین نقش آن حضرت انتقال دادن پیامها و حقایق واقعه عاشورا بود که باید منتقل میشد و زنده میماند و این نقش را حضرت زینب ایفا کردند؛ اینکه حضرت زینب توانست واقعه عاشورا را نقل کند و کاخ یزید را بلرزاند نکته بسیار مهمی است، اما مهمترین اصل این است که چه اتفاقی افتاد که حضرت زینب توانست به آن شکل اتفاقات کربلا و عاشورا را بیان کند و برای زنان در همه زمینهها الگو باشد و در واقع این نکتهای است که کمتر به آن توجه میشود و اگر به درستی شناخته شود زنانِ مسوولِ بسیاری، با استفاده از این الگو ظهور خواهند کرد. در غیر این صورت فقط به عنوان شخصی میشود که به هیچ وجه این دست یافتنی نیست و اگر چنین اتفاق بیفتد دیگر الگو نخواهد شد از این رو باید شخصیت حضرت زینب(س) شناخته شود و حضرت زینب(س) را به عنوان الگوی قابل دسترس برای دختران و جامعه زنانمان مطرح کنیم، چرا که فقط بردن نام حضرت زینب(س) و ایجاد هالهای از تقدس از ایشان هیچ دردی از جامعه امروز زنان ما را درمان نخواهد کرد.
با توجه به مطالب بیان شده، محدود کردن زنان برگرفته از یک نگاه کاملاً ظاهری به دین است و در واقع از بین بردن نیمی از سرمایه انسانی است، امروز نیمی از پیکره اجتماع یا به عبارت دیگر نیمی از سرمایه جامعه محبوس و محدود شده است در صورتی که میتوان با استفاده از پتانسیل زنها فرصتها و موقعیتهای مناسبی برای جامعه و بهتر شدن محیط خانواده به وجود آورد. مشکل در ساختار کاملاً مردانه است. نابرابریها در ساختار حقیقی و حقوقی یکی از موانع اصلی کاهش فعالیت زنان است.
آگاهی بخشی به زنان در زمینهی جایگاه اصلی آنان ضروری بوده و بزرگترین و مهمترین کاری که میشود انجام داد آگاهی بخشی به زنان است در واقع در درجه اول باید رویکرد زنان نسبت به خودشان تغییر کند و بپذیرند که جنس دوم نیستند و در برابر مردان دارای جایگاه برابری هستند و از سوی دیگر مبلغان اسلام با استناد به منابع، باید غبارهایی که در مورد زنان بر روی افکار عمومی نشسته است، را پاک کنند.
رعایت حدود الهی، قانونمدار بودن، ولایتمدار بودن به معنی اینکه خودسرانه زندگی نمیکند اینها از جمله دیگر ویژگیهای والای حضرت زینب(س) است که زنان مسلمانان میتوانند سرمشق زندگی خویش قرار دهند.
حضرت زینب(س) نقش متفاوتی نسبت به زنان عصر خود به تصویر کشید و تاثیر بسزایی بر جامعه خود داشت که این نشان از بلوغ فکری، رشد سیاسی و تأثیرگذاری ایشان بود، حضرت زینب(س) از زنان تأثیرگذار در تاریخ بشریت در رسیدن به مقام عبودیت بودند. زینب کبری(س) نشان داد که میتوان در هنگام ورود به عرصهی روابط اجتماعی در عین حفظ روحیات و عواطف و اهتمام به امر خانواده، در عرصهی علم و دین فعال عمل کرده و همواره بر مشی انقلابی خود استوار بود.
اما نکته قابل توجه این است که چرا امروز زنان مسلمان با وجود الگویی کامل نظیر حضرت زینب، نتوانستند نقش تعیین کنندهای در تصمیمگیری و تصمیمسازی جامعه خود داشته باشند. حضرت زینب(س) و حضرت فاطمه(س) نقش متفاوتی نسبت به بلوغ فکری حضرت زینب(س) سبب تبدیل شدن ایشان به الگویی مثال زدنی شده است. لازم است شخصیت حضرت زینب(س) را به عنوان الگویی قابل دسترسی برای زنان جامعه مطرح شود. مهمترین نقش آن حضرت انتقال دادن پیامها و حقایق واقعه عاشورا بود که باید منتقل میشد و زنده میماند و این نقش را حضرت زینب ایفا کردند؛ اینکه حضرت زینب توانست واقعه عاشورا را نقل کند و کاخ یزید را بلرزاند نکته بسیار مهمی است، اما مهمترین اصل این است که چه اتفاقی افتاد که حضرت زینب توانست به آن شکل اتفاقات کربلا و عاشورا را بیان کند و برای زنان در همه زمینهها الگو باشد و در واقع این نکتهای است که کمتر به آن توجه میشود و اگر به درستی شناخته شود زنانِ مسوولِ بسیاری، با استفاده از این الگو ظهور خواهند کرد. در غیر این صورت فقط به عنوان شخصی میشود که به هیچ وجه این دست یافتنی نیست و اگر چنین اتفاق بیفتد دیگر الگو نخواهد شد از این رو باید شخصیت حضرت زینب(س) شناخته شود و حضرت زینب(س) را به عنوان الگوی قابل دسترس برای دختران و جامعه زنانمان مطرح کنیم، چرا که فقط بردن نام حضرت زینب(س) و ایجاد هالهای از تقدس از ایشان هیچ دردی از جامعه امروز زنان ما را درمان نخواهد کرد.
با توجه به مطالب بیان شده، محدود کردن زنان برگرفته از یک نگاه کاملاً ظاهری به دین است و در واقع از بین بردن نیمی از سرمایه انسانی است، امروز نیمی از پیکره اجتماع یا به عبارت دیگر نیمی از سرمایه جامعه محبوس و محدود شده است در صورتی که میتوان با استفاده از پتانسیل زنها فرصتها و موقعیتهای مناسبی برای جامعه و بهتر شدن محیط خانواده به وجود آورد. مشکل در ساختار کاملاً مردانه است. نابرابریها در ساختار حقیقی و حقوقی یکی از موانع اصلی کاهش فعالیت زنان است.
آگاهی بخشی به زنان در زمینهی جایگاه اصلی آنان ضروری بوده و بزرگترین و مهمترین کاری که میشود انجام داد آگاهی بخشی به زنان است در واقع در درجه اول باید رویکرد زنان نسبت به خودشان تغییر کند و بپذیرند که جنس دوم نیستند و در برابر مردان دارای جایگاه برابری هستند و از سوی دیگر مبلغان اسلام با استناد به منابع، باید غبارهایی که در مورد زنان بر روی افکار عمومی نشسته است، را پاک کنند.