این روزها شعارهایی مبنی بر «آزادی حجاب» و «نه به حجاب اجباری» از برخی نقاط جهان بلند شد و تا کابل رسید. آنچه در همهجا قابلتوجه و تأمل بود، اینکه شماری اندک با حضور در خیابانها از این شعارهای پروژهای حمایت کردند. این خود پیامی غیر مستقیمی است به حامیان و دستاندرکاران چنین پروژههای که باید بدانند، زن مسلمان هیچگاهی طرفدار بیحجابی و حامی بیحجابها نبوده و نیست. آنان دریافتهاند که حجاب مسئلهی فطری است که اسلام بر آن تأکید کرده و بدون آن امنیت روحی و روانی نخواهند داشت و جامعهی اسلامی رو به نابودی خواهد رفت.
حجاب را نهتنها اسلام بلکه حتی شماری از دانشمندان غربی برای زنان مفید و برای امنیت روانی جامعه لازم میدانند؛ اما اینکه برخیها در کشور اسلامی مانند افغانستان علیه این مسئلهی مهم و فطری زنان میتازند، مشخص است که از سوی حلقههایی حمایت میشوند که در مسألهی بیحجابی ذینفع اند و در راستای اهداف آنان حرکت میکنند. امروز اگرچه چند تن به بهانه حقخواهی برای فوت یک دختر در بازداشت پولیس جمهوری اسلامی ایران، مقابل دروازه سفارت آن کشور در کابل تظاهرات میکنند و شعار دیکتهشدهی بهظاهر زیبای «زن، زندگی، آزادی» را سر میدهند و در واقع آگاهانه یا ناآگاهانه در مسیر پروژة ضد حجاب اسلامی در حرکتاند و اما سؤالی که در اینجا از غربیها و طرفداران آنان قابل پرسش میباشد این است؛ شما که همواره از زن آن هم در قالب بیحجابی، حقوق زن در قالب تساوی جنسیتی سخن میگویید از وضعیت زن امریکایی که امروز کرامت انسانی، حقوق اولیه و فطریاش پایمال شده و به حیث حیوان و آن هم پستترین حیوان چون سگ به نمایش گذاشته میشود خبر دارید؟ یا زنانی که تنها منحیث بردهی جنسی خریدوفروش میشوند و هیچ اختیاری در تصامیم زندگیاش ندارند، آگاهید؟ یا از وضعیت روحی زنان که برای پیشرفت تجارت، کرامت انسانیشان زیر پا گذاشته میشود و در لیبل بیارزشترین کالاها مثل صابون استفاده میگردد، اطلاع دارید؟ چرا حجاب زن مسلمان را مانع پیشرفت میدانید درحالیکه حتی دانشمندان غیرمسلمان، بیحجابی را در دانشگاههای خودتان ممنوع و برای پیشرفت علوم مضر میدانند؟ یا اینکه واقعاً مسئله زن و حقوق زن نیست و هدف فقط ترویج و گسترش بیبندوباری و در پی آن رسیدن به اهداف پست شهوانی و استفادهی تجاری است.
آری غرب اگر در کشورهای اسلامی حجاب زنان را هدف قرار میدهد، خوب یافته که اگر زن مسلمان حجاب نداشته باشد، دیگر جامعهی اسلامی غیرت، شرافت و توان مقاومت در برابر استعمار را نخواهند داشت. استعمار خوب یافته که حجاب اصل و ریشه است و غفلت جامعهی اسلامی نسبت به آن، جامعه را به سمت بیبندوباری برده و از یک نسل بیبندوبار دیگر توقع پیشرفت علمی و دینی برنخواهد آمد. غربیها سالهاست در افغانستان و کشورهای اسلامی منطقه با تلاش فراوان، میلیونها دالر خرج کردهاند که زنان را به سمت بیحجابی و تجملگرایی سوق بدهند تا زنان مسلمان از ارزشهای والای اسلامی و انسانی خود غافل بمانند.
آری وقتی یک زن خودش را به حیث بازیچة برای امیال و مقاصد شهوانی دیگران فکر کند از او دیگر توقع تربیت فرزندان برومند برای جامعه نخواهد رفت. از او دیگر توقع تربیت نسل پویا و متحرک نمیرود و پشت مردان ترقیخواه نیز خالی خواهد ماند. جملهی معروفی وجود دارد که: "در عقب هر مرد موفق یک زن موفق بوده است". بههرحال باتوجهبه اینکه غربیها ظاهراً از کشور بیرون رفتهاند؛ اما ثمرهی بیست سال فعالیتهای ضد فرهنگی و ضد ارزشی آنان متأسفانه محسوس است و هنوز اهداف آنان از سوی شماری افراد نادان که در واقع دستپروردههای آنان هستند، در کشور عملی میگردد و هرازگاهی طبق دستور، دست به اجرای پروژههای استکبار میزنند. اما اینان باید بدانند، همانهایی هستند که به هر ساز امریکا میرقصند و مطابق میل آنان حرکت میکنند. اما زنان مسلمان افغانستان همیشه طرفدار حجاب اسلامی بوده، آن را نهتنها برای خود مانع پیشرفت نمیدانند؛ بلکه وسیلهی امنیت روحی - روانی برای خود و نسلهای دیگر و همچنین مایهی سلامت اخلاقی جامعهی اسلامی میدانند.
زنان در افغانستان نیک یافتهاند که غرب با ترویج بیحجابی به کجا رسیده است. دیگر بنیاد خانواده که مهمترین زیرساخت جامعه است، در کشورهای آنان نابود شده و انسانیت زن زیر چکمههای هوس لگدمال گردیده و مانند جامعهی جاهلیت قرنها پیش زن را مطاع و جنس میشمارند. زن در غرب صرفاً یک موجود و یا کارگری با مزد کم موردتوجه است. دیگر انسانیت، روحیات، فطرت لطیف و ظریف او در نظر گرفته نمیشود. زن غربی کسی را ندارد که به او احترام بگذارد یا فرزندانش دور او جمع شوند و او را مورد احترام قرار دهند. زندگی در جامعهی آنان شبیه زندگی ربات است. همه از همدیگر منحیث ابزار استفاده میکنند.
باید توجه داشت که انسان دارای دو بعد روح و جسم است، تنها جسم نیست، روح انسان کنترلکننده جسم است که اگر روح و علائق آن نادیده گرفته شود، به سرنوشت شومی مواجه خواهد شد؛ چیزی که در دنیای غرب کمتر به آن توجه صورت میگیرد. محور خلقت بودن زن، مربی عاطفه و تربیت دهنده و رشد دهندهی عواطف بشر بودن زن در جوامع غربی به فراموشی سپرده شده است. همین امر سبب شده است که حقوق واقعی و اساسی زن ناشناخته بماند.
مسألهی پوشیدگی زن خیلی ربطی به دین و مذهب ندارد؛ بلکه یک مسألهی فطری است که در ذات و سرشت زنان نهفته شده که دوست ندارند بیحجاب باشند و ظرافت جسم او را کسی ببیند و یا در معرض دید عموم قرار گیرند. اینکه زنان به بیحجابی روی میآورند حرکتی است خلاف فطرت و خواست یک زن، برای اشباع نداشتهها، کاستیها یا عدم توجه به زن؛ زیرا فطرتاً زنان متمایلاند که کسی از نزدیکانش او را دوست بدارد و همین برایش کافی است. اما وقتی مینگرد که دیگر احترام از او سلب شده است، تعادلش را ازدستداده و به سمت خلاف میل فطری خود حرکت میکند .
در خاتمه تأکید میگردد که استکبار غربی بداند که هرچه سعی کند زن مسلمان را از حجاب منصرف نمیتواند. شاید عدهای را فریب بدهد؛ اما فریبدادن همه امر محال است. زنان مسلمان به فرمودهی حضرت امام خامنهای (حفظهالله) به حجاب خود روی خواهند آورد و دیگر شما هستید که تمام تلاشهایتان ناکام و روسیاه جهانیان خواهید شد.