اما آنچه که باید دست اندرکاران امارت اسلامی بدانند
نکات و مطالبی که در قسمت های پیشین نوشتم؛ فرصت ها و ظرفیت هایی هستند که اکثرا از ناحیه امارت اسلامی قابل شمارش و تعریف می باشند و مسلما مخالفان آن از این شاخصه ها و استثناء ها برخوردار نیستند، اما طبیعی به نظر می رسد که دست اندرکاران امارت اسلامی در صورتی می توانند از این فرصت ها و ظرفیت ها برای توسعه و تحکیم پایه های اقتدار خود، رفاه و آسایش مردم و تمامیت ارضی کشور بهره ببرند که شرایط دیگری را نیز رعایت کنند و به عبارتی؛ فرصت ها و ویژگی های موجود و در اختیار طالبان، تمام کار نیست، بلکه به طور نسبی می تواند به نفع حاکمیت آنها تمام شود، نه به صورت مطلق. در این قسمت به صورت فهرست وار به این شرایط اشاره می کنم که در صورت رعایت آن، به طور قطع می توان گفت جنگ از افغانستان رخت بر می بندد و حاکمیت کشور مقتدر شده، مردم روی خوشبختی را خواهند دید.
برخی از آن شرایط عبارتند از:
۱ـ حکومت همه شمول
اگرچه تاهنوز هم بعضی از مسئولان امارت اسلامی می گویند حکومت شان همه شمول است، اما یقینا در دستور کار قرار دادن تنظیم و تدوین ساختار مدیریتی کلانی که آحاد اتباع کشور، خود را در آن ببینند، کارساز خواهد بود.
منظور من از همه شمول بودن به معنای سهم دادن به شخصیت های حقیقی و حقوقی ی نیست که به ویژه طی بیست سال گذشته بر اساس این سهم بر گرده مردم سوار بوده، به نام قوم و مذهب، مردم را به خاک سیاه نشاندند و تنها به فکر جیب خود و چاق نمودن فامیل و اطرافیان نزدیک خویش بودند، بلکه عناصر شایسته و لایق، هم از نظر تعهد و هم از نگاه تخصص، از هرقوم و پیروان هر مذهب به ویژه شیعیان، در تمام سطوح حاکمیت حضور جدی داشته باشند.
۲ـ قانون اساسی اسلامی و مترقی
برای رسیدن به یک افغانستان باثبات و مرفه، و اینکه حکومت بتواند در یک مسیر مشخص و تعیین شده گام بردارد، داشتن قانون اساسی اسلامی و مترقی، یک مساله مهم و اجتناب ناپذیر است؛ قانون اساسی ی که تعاریف، اولویتها، ساختارها و اهداف نظام اسلامی جدید افغانستان را مشخص کند. در این مورد، ابتدا نیاز است هرچه سریع تر کمیسیونی متشکل از نخبگان علمی و سیاسی وابسته به امارت اسلامی و خارج از آن، برای تهیه پیشنویس این قانون تشکیل شود و پس از آن، لویه جرگه تصویب قانون اساسی با حضور نمایندگان مردم و حمایت جامعه جهانی برگزار شود. در نهایت حتی می توان برای کسب مشروعیت مردمی، قانون اساسی را به همه پرسی عمومی گذاشت. قانون اساسی می تواند ضامن بقای حکومت و کارآمدی آن و همچنین توسعه و انکشاف کشور و متضمن حقوق همه مردم افغانستان شود.
۳ـ آزادی بیان، جریان داشتن فعالیت احزاب سیاسی و حق رای
آزادی بیان چشم بینای ملت را مترصد کارهای حکومت و دیگر نهادهای ملی می کند و همگان را مجاب به پاسخگویی رفتار و گفتار اشتباه شان می نماید و بدون آن استبداد پدید خواهد آمد، وجود احزاب، شور و نشاط را در میان جامعه افزایش داده، زمینه های رقابت سالم را در تمام عرصه های سازندگی محلی و ملی فراهم می کند و وجود زمینه حق رای و نظر ملت در جهت تعیین سرنوشت سیاسی باعث اقتدار ملی می گردد و طبعا جریان داشتن سه موضوع متذکره اخیر در افغانستان یعنی آزادی بیان، آزادی فعالیت احزاب سیاسی و سازمان های اجتماعی و مجامع مدنی و داشتن حق رای برای ملت، اما در چارچوب قوانین اسلام، قانون اساسی و ضوابط آئین نامه ای، از دیگر شرایطی هستند که رعایت و اِعمال و اجرای آنها باعث توفیقات مزید حاکمیت در انجام امور محوله آن خواهد بود.
۴ـ حقوق شیعیان
حول این موضوع حرف زیادی قابل طرح نیست؛ چه اینکه از یکسو حکومت جمهوری تحت استیلای غرب، زمینه رسمی شدن مذهب جعفری را در قانون اساسی اش لحاظ کرد، قطعا یک حاکمیت اسلامی بدتر و یا ضعیف تر از آن عمل نخواهد کرد تا در برابر رسمیت آن بایستد. از سوی دیگر نه تنها تاهنوز اظهاراتی از سوی مقامات عالی امارت اسلامی مبنی بر رسمی نبودن مذهب حقه جعفری شنیده نشده، که علاوه بر آزاد و مورد احترام بودن مراسم و آئین های شیعی، به ویژه ایام و لیالی محرم الحرام، احوال شخصیه شیعیان نیز مطابق احکام و قوانین مذهب جعفری مورد اجرا و اِعمال قرار گرفته است و از سوم سو، بعید است حقوق مذهبی و شهروندی شیعیانی که قریب به ده میلیون نفوس کشور را تشکیل می دهند، از سوی امارت اسلامی نادیده گرفته شود، چه این که در غیر آن به پیچیدگی های مدیریت کلان کشور افزوده شده، بستر نارضایتی این عده بزرگ و گسترده، پدید آمده، به طور طبیعی دست مایه و زمینه بهره برداری دشمنان این آب و خاک فراهم خواهد گردید.
اما با آن هم یادآوری و تاکید این مطلب خالی از لطف نخواهد بود که؛ توجه به پیروان مذهب جعفری و تامین حقوق حقه مذهبی و شهروندی آنان، که متشکل از مردم دیندار، میهن دوست، خدوم و پرتلاش جهت تامین امنیت عمومی و ساختن افغانستان سربلند است، از اولویت های مهم و درجه اول کشور می تواند باشد و در ادامه به رسمیت شناختن سایر اقلیت های مذهبی و حتی دینی نیز در برقراری صلح و ثبات بیشتر موثر خواهد بود.
۵ـ گماردن عناصر متعهد و متخصص در راس مناصب حکومتی
یکی از چالش های فراراه امارت اسلامی، حضور مسئولان بی تجربه یا کم تجربه و نیز غیرمتخصص در راس بعضی از مسئولیت های حکومتی است که متاسفانه عامل پدید آمدن بسیاری از مشکلات شده است. اگرچه این نقیصه برمی گردد به عدم آمادگی امارت برای سیطره بر کل کشور، چه اینکه قرار بود بر اساس مذاکرات صلح آن هم با میانجیگری آمریکا میان طالبان و جمهوریت کذایی، قدرت بین طرفین به صورت نصف یا کمی کمتر و بیشتر تقسیم شود، اما این فرایند اتفاق نیفتاد و با فرار اشرف غنی و فروپاشی حکومت وی از درون، حاکمیت صد درصد در اختیار طالبان قرار گرفت و قطعا در کوتاه مدت تامین نیروهای مدیریتی که هم تعهد داشته باشند و هم تخصص کار دشواری به نظر می رسد، اما به هر حال اینک یک سال از عمر امارت اسلامی می گذرد و طبعا گماردن افراد متخصص در راس مسئولیت های حکومتی، در جهت رشد و ارتقای وضعیت زندگی مردم و کشور بسیار گره گشا و موثر خواهد بود.
۶ـ تحقق عفو عمومی به معنای حقیقی کلمه
رهبری طالبان در بدو سلطه این جریان برکل افغانستان عفو عمومی اعلام کرد و دست اندرکاران ارشد امارت اسلامی نیز ضمن تاکید بر اجرای دقیق این حکم و هدایت زیر مجموعه ها به سمت رعایت عفو عمومی، به طور مرتب اعلام کرده و می کنند که تاهنوز پابند به حکم رهبری بوده، تاکنون به هیچ فرد مخالفی هم ظلم و اجحافی نشده است، اما از آن طرف گزارش های متعددی از طرق مختلف مبنی بر تخلف از عفو عمومی منعکس می شود و شخصیتهای حقیقی و حقوقی زیادی اذعان به تخلف از حکم عفو عمومی کرده و می کنند، اما حداقل آنچه که نگارنده شاهد بوده و است و اظهارات بسیاری را شنیده، ترس و دلهره عمومی حتی افرادی که هیچ مسئولیتی هم در حکومت گذشته نداشته و بلکه برخلاف سیاست های داخلی و خارجی آن مشی داشته اند، از بگیر و ببندهای مرتب و مداوم دستگاه های مختلف امارت به ویژه استخبارات حکومت وجود دارد چنانچه تاکنون بارها در گوشه و کنار کشور به ویژه در شهرکابل این رویه اتفاق افتاده است و یا پولیس و نیروهای امنیتی هرحوزه با اندک ادعا و شکایتی از سوی فرد یا افرادی چه حق و یاناحق علیه فرد یا افراد دیگر، به سرعت مامور پشت دروازه متشاکی فرستاده، بدون کمترین تحقیق و اطلاع قبلی و یا حکم محکمه، اقدام به دستگیری و احضار اجباری وی به حوزه مربوطه می کنند. مسلم است ولو در یک کشور صد درصد امنیت حاکم باشد، اما احساس امنیت به وجود نیاید، مردم به خصوص شخصیت های شاخص، حتی اگر در حکومت گذشته مسئولیت هایی داشته، ولی قصد خدمت در زیر سایه امارت اسلامی دارند و به این قصد کاملا عازم و صادق به نظر می رسند، اطمینان کامل از تامین امنیت جانی و مالی و لطمه ندیدن حیثیت و اعتبار اجتماعی نداشته و همواره با دلهره و نگرانی روزگار سپری کنند، معلوم است که زیاد دوام نیاورده، راه مهاجرت در پیش گرفته، در نهایت در خارج کشور به صف مخالفین پیوسته، در خوشبینانه ترین حالت، اگر در مسیر اهداف نظامی آنها قرار نگیرند، حداقل از طریق فضای مجازی به سیاه نمایی و عقده گشایی اقدام خواهند کرد و بدین ترتیب شیب آسیب رسانی به حاکمیت را بیش از گذشته می کنند.
بنابراین از شرایط مهم گسترش پایگاه های اجتماعی حکومت و استحکام ستون های مدیریتی آن، همراه داشتن تمام اتباع کشور، با هرگونه فکر و اندیشه و اعتقاد و سوابق خوب و بد کاری است. پس تحقق واقعی عفو عمومی و تامین امنیت روانی عمومی، شرط مهم تداوم قدرتمندانه حاکمیت خواهد بود.
۷ـ فعال کردن مکاتب دخترانه
مهمترین کار یک دولت، به ویژه حاکمیت اسلامی، فراهم کردن زمینه تحصیل دختران است؛ چه اینکه از یکسو این طیف، مادران آینده و مربیان خانواده و در نهایت اجتماع خواهند بود که قطعا در رشد، پویایی و اقتدار مردم و کشور محور اساسی هستند، نه یک عامل جزئی و از سوی دیگر، افغانستان نیاز به مدیران برجسته زن به خصوص در عرصه های آموزشی و بهداشتی دارد.
آیا زنان افغانستان نباید هنگام بیماری توسط یک داکتر زن معاینه و سپس درمان و توسط نرس زن تیمار شوند؟!
علاوه بر آن، دستور اسلام فرض بودن آموزش برزن و مرد است و به ویژه از صدر اسلام به این طرف، از هیچ منبع و مرجعی نشنیده و ندیده ام که تحصیل دختران و زنان را ممنوع اعلام کرده باشد. اگرچه تاجایی که شنیدم برخی مقامات امارت اسلامی درگذشته، آماده نبودن زیرساختهای آموزش دختران را دلیل تعطیلی مکاتب دخترانه مطرح کرده بودند، اما اخیرا سرپرست وزارت معارف حکومت سرپرست، جمله تعجب آور و بهت برانگیزی را ابراز نمود که گویا مردم افغانستان نمی خواهند دختران شان به مکتب بروند!!!
مسدود کردن مکاتب بر روی دختران این مرزو بوم علاوه بر اینکه به نارضایتی شدید مردم به ویژه جوانان از امارت اسلامی دامن می زند، بهانه به دست مخالفین افغانستانی و کشورهای مخالف و دشمن می دهد تا بهانه ای برای توجیه اقدامات خصمانه شان باشد. از این رو نه فقط باز کردن مکاتب دخترانه، بلکه کمک به توسعه و تعمیق آن در کشور به ویژه در شرایط موجود از اهم مسایلی است که باید از سوی امارت اسلامی بدان پرداخته شود.
۸ـ در نظر گرفتن اولویت ها
در کشور کارهای زیادی لازم است که بایستی انجام شود، اما نمی توان همه را به یکباره در دستور اقدام قرار داد و یا لازم نیست بسیاری از کارهای خیلی مهم و حیاتی را مغفول گذاشت و به اولویت های دست چندم چسپید.
امروزه مهمترین اولویت های کشور؛ اول توجه به امور فرهنگی و بالابردن فهم تخصصی و حداقل عمومی مردم است که تقریبا می توان اذعان کرد اگر تنها به همین اولویت توجه شود، در دل آن تامین امنیت و ارتقاء وضعیت معیشتی مردم و بالارفتن شعور سیاسی عموم وجود خواهد داشت، اما با توجه به اهمیت بیش از پیش تامین امنیت و سپس بهبودی وضعیت اقتصادی مردم، از اولویت های بعد از تاکید روی کار و فعالیت فرهنگی محسوب می شوند.
بنابراین برخی امور اگرچه مهم اند، اما در دسته بندی های اولویتی نمی توانند درجات اولی را به خود اختصاص بدهند، پس نه وقت حکومت ضایع و نه سوژه به دست اجانب داده شود تا با فرافکنی های مسموم، اذهان داخل و جهان را به انحراف بکشانند.
۹- و شرایط دیگر
ممکن است شرایط دیگری نیز باشد که جهت جلوگیری از طولانی شدن نوشتار از ذکر آنها خودداری می گردد، اما رعایت همین چند نکته محدودی که تذکر رفت، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار خواهد بود و می تواند مکمل و کمک کننده شاخصه هایی باشند که در ۵ قسمت قبلی انگشت توجه روی آنها گذاشته شد. در غیر آن طبیعی به نظر می رسد که مشکلات، موانع و معضلات کوچک و بزرگ داخلی و خارجی دست به دست هم داده، اخلال جدی در روند رو به پیشرفت حاکمیت خواهد گذاشت و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت.
۱۰ـ اما وظیفه ما
من؛ سیدعیسی حسینی مزاری، شیعه دوازده امامی ی تبعه افغانستان، متولد ولایت بلخ(شهر مزارشریف)، فعلا ساکن کابل و معتقد به ولایت فقیه و مقلد مرجع اعلی شیعیان جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای، حفظه الله تعالی و تمام همکارانم در چارچوب مجموعه های تحت مدیریتم به ویژه مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)، اذعان داریم؛ توجه و تاکید موکد به تامین منافع ملی و تمامیت ارضی کشور و تعامل با امارت اسلامی و همکاری با آن، تلاش برای ساختن افغانستان آزاد، مستقل و اسلامی، بالاترین وظیفه تمام هموطنان است و با احترام به همه بزرگان، شورای علما، دانشمندان حوزوی و دانشگاهی، آیات عظام و حجج اسلام، حوزات علمیه، فرهنگیان و متنفذین شیعه، از عموم مردم به خصوص شیعیان، عاجزانه تقاضا می کنم؛ تمام هم و غم خود را به حل معضلات و مشکلات داخل کشور معطوف و از فرصت های طلایی به وجود آمده، کمال بهره برداری را نموده، با تعامل جدی با امارت اسلامی و همکاری و تعاون رهبری و دست اندرکاران دلسوز آن، سعی در زدودن عوامل کوچک و بزرگ جنگ و ناامنی و کار برای برقراری صلح و ثبات و امنیت و ساختن افغانستان مقتدر کنند، و به هرگونه ندای تفرقه افکنانه و دشمن شادکن نه گفته، دست رد قوی و قدرتمند به سینه بدخواهان کشور و مردم افغانستان بزنند و بدینترتیب ثابت کنند که از بلوغ فکری قابل توجه برخوردار گردیده، با درک پیامدهای زیانبار جنگ و ناامنی، به دنبال صلح و ثبات و امنیت سرتاسری و افغانستان آباد، آزاد، مستقل و سربلند اسلامی هستند.
سایر قسمت های این مقاله را نیز دنبال کنید:
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۱)
https://www.avapress.net/fa/note/257263
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۲)
دلیل اول؛ حضور در بین مردم و کار برای آنها، فلسفه مهم مبارزه
https://www.avapress.net/fa/note/257326
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۳)
دلیل دوم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ اشتراک در مواضع
https://www.avapress.net/fa/note/257604
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۴)
دلیل سوم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ نفی جنگ و تاکید بر صلح و ثبات از راه فعالیت های فرهنگی
https://www.avapress.net/fa/note/257749
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما، دلایل و پیامدها(۵)
دلیل چهارم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ عدم امکان وقوع جنگ در افغانستان و تداوم آن
https://www.avapress.net/fa/note/258111
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۶)
پنجمین دلیل تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ نبود بدیل بهتر از امارت
https://www.avapress.net/fa/note/258495
تعامل با امارت اسلامی؛ دلایل، خواستهها و بایستهها
سید عیسی حسینی مزاری
نسخه کامل 7 قسمت
https://www.avapress.net/fa/article/259888/
نکات و مطالبی که در قسمت های پیشین نوشتم؛ فرصت ها و ظرفیت هایی هستند که اکثرا از ناحیه امارت اسلامی قابل شمارش و تعریف می باشند و مسلما مخالفان آن از این شاخصه ها و استثناء ها برخوردار نیستند، اما طبیعی به نظر می رسد که دست اندرکاران امارت اسلامی در صورتی می توانند از این فرصت ها و ظرفیت ها برای توسعه و تحکیم پایه های اقتدار خود، رفاه و آسایش مردم و تمامیت ارضی کشور بهره ببرند که شرایط دیگری را نیز رعایت کنند و به عبارتی؛ فرصت ها و ویژگی های موجود و در اختیار طالبان، تمام کار نیست، بلکه به طور نسبی می تواند به نفع حاکمیت آنها تمام شود، نه به صورت مطلق. در این قسمت به صورت فهرست وار به این شرایط اشاره می کنم که در صورت رعایت آن، به طور قطع می توان گفت جنگ از افغانستان رخت بر می بندد و حاکمیت کشور مقتدر شده، مردم روی خوشبختی را خواهند دید.
برخی از آن شرایط عبارتند از:
۱ـ حکومت همه شمول
اگرچه تاهنوز هم بعضی از مسئولان امارت اسلامی می گویند حکومت شان همه شمول است، اما یقینا در دستور کار قرار دادن تنظیم و تدوین ساختار مدیریتی کلانی که آحاد اتباع کشور، خود را در آن ببینند، کارساز خواهد بود.
منظور من از همه شمول بودن به معنای سهم دادن به شخصیت های حقیقی و حقوقی ی نیست که به ویژه طی بیست سال گذشته بر اساس این سهم بر گرده مردم سوار بوده، به نام قوم و مذهب، مردم را به خاک سیاه نشاندند و تنها به فکر جیب خود و چاق نمودن فامیل و اطرافیان نزدیک خویش بودند، بلکه عناصر شایسته و لایق، هم از نظر تعهد و هم از نگاه تخصص، از هرقوم و پیروان هر مذهب به ویژه شیعیان، در تمام سطوح حاکمیت حضور جدی داشته باشند.
۲ـ قانون اساسی اسلامی و مترقی
برای رسیدن به یک افغانستان باثبات و مرفه، و اینکه حکومت بتواند در یک مسیر مشخص و تعیین شده گام بردارد، داشتن قانون اساسی اسلامی و مترقی، یک مساله مهم و اجتناب ناپذیر است؛ قانون اساسی ی که تعاریف، اولویتها، ساختارها و اهداف نظام اسلامی جدید افغانستان را مشخص کند. در این مورد، ابتدا نیاز است هرچه سریع تر کمیسیونی متشکل از نخبگان علمی و سیاسی وابسته به امارت اسلامی و خارج از آن، برای تهیه پیشنویس این قانون تشکیل شود و پس از آن، لویه جرگه تصویب قانون اساسی با حضور نمایندگان مردم و حمایت جامعه جهانی برگزار شود. در نهایت حتی می توان برای کسب مشروعیت مردمی، قانون اساسی را به همه پرسی عمومی گذاشت. قانون اساسی می تواند ضامن بقای حکومت و کارآمدی آن و همچنین توسعه و انکشاف کشور و متضمن حقوق همه مردم افغانستان شود.
۳ـ آزادی بیان، جریان داشتن فعالیت احزاب سیاسی و حق رای
آزادی بیان چشم بینای ملت را مترصد کارهای حکومت و دیگر نهادهای ملی می کند و همگان را مجاب به پاسخگویی رفتار و گفتار اشتباه شان می نماید و بدون آن استبداد پدید خواهد آمد، وجود احزاب، شور و نشاط را در میان جامعه افزایش داده، زمینه های رقابت سالم را در تمام عرصه های سازندگی محلی و ملی فراهم می کند و وجود زمینه حق رای و نظر ملت در جهت تعیین سرنوشت سیاسی باعث اقتدار ملی می گردد و طبعا جریان داشتن سه موضوع متذکره اخیر در افغانستان یعنی آزادی بیان، آزادی فعالیت احزاب سیاسی و سازمان های اجتماعی و مجامع مدنی و داشتن حق رای برای ملت، اما در چارچوب قوانین اسلام، قانون اساسی و ضوابط آئین نامه ای، از دیگر شرایطی هستند که رعایت و اِعمال و اجرای آنها باعث توفیقات مزید حاکمیت در انجام امور محوله آن خواهد بود.
۴ـ حقوق شیعیان
حول این موضوع حرف زیادی قابل طرح نیست؛ چه اینکه از یکسو حکومت جمهوری تحت استیلای غرب، زمینه رسمی شدن مذهب جعفری را در قانون اساسی اش لحاظ کرد، قطعا یک حاکمیت اسلامی بدتر و یا ضعیف تر از آن عمل نخواهد کرد تا در برابر رسمیت آن بایستد. از سوی دیگر نه تنها تاهنوز اظهاراتی از سوی مقامات عالی امارت اسلامی مبنی بر رسمی نبودن مذهب حقه جعفری شنیده نشده، که علاوه بر آزاد و مورد احترام بودن مراسم و آئین های شیعی، به ویژه ایام و لیالی محرم الحرام، احوال شخصیه شیعیان نیز مطابق احکام و قوانین مذهب جعفری مورد اجرا و اِعمال قرار گرفته است و از سوم سو، بعید است حقوق مذهبی و شهروندی شیعیانی که قریب به ده میلیون نفوس کشور را تشکیل می دهند، از سوی امارت اسلامی نادیده گرفته شود، چه این که در غیر آن به پیچیدگی های مدیریت کلان کشور افزوده شده، بستر نارضایتی این عده بزرگ و گسترده، پدید آمده، به طور طبیعی دست مایه و زمینه بهره برداری دشمنان این آب و خاک فراهم خواهد گردید.
اما با آن هم یادآوری و تاکید این مطلب خالی از لطف نخواهد بود که؛ توجه به پیروان مذهب جعفری و تامین حقوق حقه مذهبی و شهروندی آنان، که متشکل از مردم دیندار، میهن دوست، خدوم و پرتلاش جهت تامین امنیت عمومی و ساختن افغانستان سربلند است، از اولویت های مهم و درجه اول کشور می تواند باشد و در ادامه به رسمیت شناختن سایر اقلیت های مذهبی و حتی دینی نیز در برقراری صلح و ثبات بیشتر موثر خواهد بود.
۵ـ گماردن عناصر متعهد و متخصص در راس مناصب حکومتی
یکی از چالش های فراراه امارت اسلامی، حضور مسئولان بی تجربه یا کم تجربه و نیز غیرمتخصص در راس بعضی از مسئولیت های حکومتی است که متاسفانه عامل پدید آمدن بسیاری از مشکلات شده است. اگرچه این نقیصه برمی گردد به عدم آمادگی امارت برای سیطره بر کل کشور، چه اینکه قرار بود بر اساس مذاکرات صلح آن هم با میانجیگری آمریکا میان طالبان و جمهوریت کذایی، قدرت بین طرفین به صورت نصف یا کمی کمتر و بیشتر تقسیم شود، اما این فرایند اتفاق نیفتاد و با فرار اشرف غنی و فروپاشی حکومت وی از درون، حاکمیت صد درصد در اختیار طالبان قرار گرفت و قطعا در کوتاه مدت تامین نیروهای مدیریتی که هم تعهد داشته باشند و هم تخصص کار دشواری به نظر می رسد، اما به هر حال اینک یک سال از عمر امارت اسلامی می گذرد و طبعا گماردن افراد متخصص در راس مسئولیت های حکومتی، در جهت رشد و ارتقای وضعیت زندگی مردم و کشور بسیار گره گشا و موثر خواهد بود.
۶ـ تحقق عفو عمومی به معنای حقیقی کلمه
رهبری طالبان در بدو سلطه این جریان برکل افغانستان عفو عمومی اعلام کرد و دست اندرکاران ارشد امارت اسلامی نیز ضمن تاکید بر اجرای دقیق این حکم و هدایت زیر مجموعه ها به سمت رعایت عفو عمومی، به طور مرتب اعلام کرده و می کنند که تاهنوز پابند به حکم رهبری بوده، تاکنون به هیچ فرد مخالفی هم ظلم و اجحافی نشده است، اما از آن طرف گزارش های متعددی از طرق مختلف مبنی بر تخلف از عفو عمومی منعکس می شود و شخصیتهای حقیقی و حقوقی زیادی اذعان به تخلف از حکم عفو عمومی کرده و می کنند، اما حداقل آنچه که نگارنده شاهد بوده و است و اظهارات بسیاری را شنیده، ترس و دلهره عمومی حتی افرادی که هیچ مسئولیتی هم در حکومت گذشته نداشته و بلکه برخلاف سیاست های داخلی و خارجی آن مشی داشته اند، از بگیر و ببندهای مرتب و مداوم دستگاه های مختلف امارت به ویژه استخبارات حکومت وجود دارد چنانچه تاکنون بارها در گوشه و کنار کشور به ویژه در شهرکابل این رویه اتفاق افتاده است و یا پولیس و نیروهای امنیتی هرحوزه با اندک ادعا و شکایتی از سوی فرد یا افرادی چه حق و یاناحق علیه فرد یا افراد دیگر، به سرعت مامور پشت دروازه متشاکی فرستاده، بدون کمترین تحقیق و اطلاع قبلی و یا حکم محکمه، اقدام به دستگیری و احضار اجباری وی به حوزه مربوطه می کنند. مسلم است ولو در یک کشور صد درصد امنیت حاکم باشد، اما احساس امنیت به وجود نیاید، مردم به خصوص شخصیت های شاخص، حتی اگر در حکومت گذشته مسئولیت هایی داشته، ولی قصد خدمت در زیر سایه امارت اسلامی دارند و به این قصد کاملا عازم و صادق به نظر می رسند، اطمینان کامل از تامین امنیت جانی و مالی و لطمه ندیدن حیثیت و اعتبار اجتماعی نداشته و همواره با دلهره و نگرانی روزگار سپری کنند، معلوم است که زیاد دوام نیاورده، راه مهاجرت در پیش گرفته، در نهایت در خارج کشور به صف مخالفین پیوسته، در خوشبینانه ترین حالت، اگر در مسیر اهداف نظامی آنها قرار نگیرند، حداقل از طریق فضای مجازی به سیاه نمایی و عقده گشایی اقدام خواهند کرد و بدین ترتیب شیب آسیب رسانی به حاکمیت را بیش از گذشته می کنند.
بنابراین از شرایط مهم گسترش پایگاه های اجتماعی حکومت و استحکام ستون های مدیریتی آن، همراه داشتن تمام اتباع کشور، با هرگونه فکر و اندیشه و اعتقاد و سوابق خوب و بد کاری است. پس تحقق واقعی عفو عمومی و تامین امنیت روانی عمومی، شرط مهم تداوم قدرتمندانه حاکمیت خواهد بود.
۷ـ فعال کردن مکاتب دخترانه
مهمترین کار یک دولت، به ویژه حاکمیت اسلامی، فراهم کردن زمینه تحصیل دختران است؛ چه اینکه از یکسو این طیف، مادران آینده و مربیان خانواده و در نهایت اجتماع خواهند بود که قطعا در رشد، پویایی و اقتدار مردم و کشور محور اساسی هستند، نه یک عامل جزئی و از سوی دیگر، افغانستان نیاز به مدیران برجسته زن به خصوص در عرصه های آموزشی و بهداشتی دارد.
آیا زنان افغانستان نباید هنگام بیماری توسط یک داکتر زن معاینه و سپس درمان و توسط نرس زن تیمار شوند؟!
علاوه بر آن، دستور اسلام فرض بودن آموزش برزن و مرد است و به ویژه از صدر اسلام به این طرف، از هیچ منبع و مرجعی نشنیده و ندیده ام که تحصیل دختران و زنان را ممنوع اعلام کرده باشد. اگرچه تاجایی که شنیدم برخی مقامات امارت اسلامی درگذشته، آماده نبودن زیرساختهای آموزش دختران را دلیل تعطیلی مکاتب دخترانه مطرح کرده بودند، اما اخیرا سرپرست وزارت معارف حکومت سرپرست، جمله تعجب آور و بهت برانگیزی را ابراز نمود که گویا مردم افغانستان نمی خواهند دختران شان به مکتب بروند!!!
مسدود کردن مکاتب بر روی دختران این مرزو بوم علاوه بر اینکه به نارضایتی شدید مردم به ویژه جوانان از امارت اسلامی دامن می زند، بهانه به دست مخالفین افغانستانی و کشورهای مخالف و دشمن می دهد تا بهانه ای برای توجیه اقدامات خصمانه شان باشد. از این رو نه فقط باز کردن مکاتب دخترانه، بلکه کمک به توسعه و تعمیق آن در کشور به ویژه در شرایط موجود از اهم مسایلی است که باید از سوی امارت اسلامی بدان پرداخته شود.
۸ـ در نظر گرفتن اولویت ها
در کشور کارهای زیادی لازم است که بایستی انجام شود، اما نمی توان همه را به یکباره در دستور اقدام قرار داد و یا لازم نیست بسیاری از کارهای خیلی مهم و حیاتی را مغفول گذاشت و به اولویت های دست چندم چسپید.
امروزه مهمترین اولویت های کشور؛ اول توجه به امور فرهنگی و بالابردن فهم تخصصی و حداقل عمومی مردم است که تقریبا می توان اذعان کرد اگر تنها به همین اولویت توجه شود، در دل آن تامین امنیت و ارتقاء وضعیت معیشتی مردم و بالارفتن شعور سیاسی عموم وجود خواهد داشت، اما با توجه به اهمیت بیش از پیش تامین امنیت و سپس بهبودی وضعیت اقتصادی مردم، از اولویت های بعد از تاکید روی کار و فعالیت فرهنگی محسوب می شوند.
بنابراین برخی امور اگرچه مهم اند، اما در دسته بندی های اولویتی نمی توانند درجات اولی را به خود اختصاص بدهند، پس نه وقت حکومت ضایع و نه سوژه به دست اجانب داده شود تا با فرافکنی های مسموم، اذهان داخل و جهان را به انحراف بکشانند.
۹- و شرایط دیگر
ممکن است شرایط دیگری نیز باشد که جهت جلوگیری از طولانی شدن نوشتار از ذکر آنها خودداری می گردد، اما رعایت همین چند نکته محدودی که تذکر رفت، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار خواهد بود و می تواند مکمل و کمک کننده شاخصه هایی باشند که در ۵ قسمت قبلی انگشت توجه روی آنها گذاشته شد. در غیر آن طبیعی به نظر می رسد که مشکلات، موانع و معضلات کوچک و بزرگ داخلی و خارجی دست به دست هم داده، اخلال جدی در روند رو به پیشرفت حاکمیت خواهد گذاشت و آنگاه پشیمانی سودی نخواهد داشت.
۱۰ـ اما وظیفه ما
من؛ سیدعیسی حسینی مزاری، شیعه دوازده امامی ی تبعه افغانستان، متولد ولایت بلخ(شهر مزارشریف)، فعلا ساکن کابل و معتقد به ولایت فقیه و مقلد مرجع اعلی شیعیان جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای، حفظه الله تعالی و تمام همکارانم در چارچوب مجموعه های تحت مدیریتم به ویژه مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان و خبرگزاری صدای افغان(آوا)، اذعان داریم؛ توجه و تاکید موکد به تامین منافع ملی و تمامیت ارضی کشور و تعامل با امارت اسلامی و همکاری با آن، تلاش برای ساختن افغانستان آزاد، مستقل و اسلامی، بالاترین وظیفه تمام هموطنان است و با احترام به همه بزرگان، شورای علما، دانشمندان حوزوی و دانشگاهی، آیات عظام و حجج اسلام، حوزات علمیه، فرهنگیان و متنفذین شیعه، از عموم مردم به خصوص شیعیان، عاجزانه تقاضا می کنم؛ تمام هم و غم خود را به حل معضلات و مشکلات داخل کشور معطوف و از فرصت های طلایی به وجود آمده، کمال بهره برداری را نموده، با تعامل جدی با امارت اسلامی و همکاری و تعاون رهبری و دست اندرکاران دلسوز آن، سعی در زدودن عوامل کوچک و بزرگ جنگ و ناامنی و کار برای برقراری صلح و ثبات و امنیت و ساختن افغانستان مقتدر کنند، و به هرگونه ندای تفرقه افکنانه و دشمن شادکن نه گفته، دست رد قوی و قدرتمند به سینه بدخواهان کشور و مردم افغانستان بزنند و بدینترتیب ثابت کنند که از بلوغ فکری قابل توجه برخوردار گردیده، با درک پیامدهای زیانبار جنگ و ناامنی، به دنبال صلح و ثبات و امنیت سرتاسری و افغانستان آباد، آزاد، مستقل و سربلند اسلامی هستند.
سایر قسمت های این مقاله را نیز دنبال کنید:
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۱)
https://www.avapress.net/fa/note/257263
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۲)
دلیل اول؛ حضور در بین مردم و کار برای آنها، فلسفه مهم مبارزه
https://www.avapress.net/fa/note/257326
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۳)
دلیل دوم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ اشتراک در مواضع
https://www.avapress.net/fa/note/257604
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۴)
دلیل سوم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ نفی جنگ و تاکید بر صلح و ثبات از راه فعالیت های فرهنگی
https://www.avapress.net/fa/note/257749
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما، دلایل و پیامدها(۵)
دلیل چهارم تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ عدم امکان وقوع جنگ در افغانستان و تداوم آن
https://www.avapress.net/fa/note/258111
امارت اسلامی افغانستان و مواضع ما؛ دلایل و پیامدها(۶)
پنجمین دلیل تعامل "مرکز تبیان" با امارت اسلامی؛ نبود بدیل بهتر از امارت
https://www.avapress.net/fa/note/258495
تعامل با امارت اسلامی؛ دلایل، خواستهها و بایستهها
سید عیسی حسینی مزاری
نسخه کامل 7 قسمت
https://www.avapress.net/fa/article/259888/