جو بایدن؛ رییس جمهوری امریکا در سخنرانی اش به مناسبت فرارسیدن ۲۱ – مین سالروز حملات ۱۱ سپتامبر گفت: «۲۰ سال جنگ افغانستان تمام شد»؛ اما افزود که حتی پس از خروج کامل سربازان امریکایی از افغانستان اداره او همچنان به تعقیب افراد مسئول حملات ۱۱ سپتامبر ادامه میدهد.
بایدن گفت: «تعهد ما برای جلوگیری از حمله دیگری به ایالات متحده بیپایان است،» و آژانسهای امنیتی امریکا همچنان مصمم اند که نگذارند بار دیگر امریکا از جایی در دنیا تهدید شود.
او تاکید کرد که امریکا همچنان به رصد فعالیتهای تروریستها ادامه میدهد و در هر جایی که یافت شوند تردیدی به خود راه نمیدهد که برای دفاع از امریکا وارد عمل شود.
«این کافی نیست که هر ۱۱ سپتامبر جمع شویم و به یاد بیاوریم کسانی را که از دست دادیم... برای اینکه در این روز صحبت از گذشته نیست، مربوط به آینده است. ما یک وظیفه و مسئولیت داریم که دفاع کنیم و از دموکراسی خود محافظت کنیم.»
این یعنی برای رهبران امریکا هیچ اهمیتی ندارد که در ۱۱ سپتامبر چه تعدد انسان بی گناه کشته شدند و چرا کشته شدند، آنچه اهمیت دارد این است که این کشتار بی رحمانه و سناریوی ساختگی، راه امریکا برای تجاوز به کشورهای دیگر، اشغال سرزمین های دوردست و کشتار بی پروای غیرنظامیان بی دفاع در سراسر جهان زیر نام مبارزه با تروریزم را توجیه می کند.
این در حالی است که هم تروریزم و هم حملات ۱۱ سپتامبری که به تروریست ها نسبت داده شد، با اراده و مهندسی مستقیم استراتژيست های امنیتی ایالات متحده، پدید آمده تا یک مجوز ابدی و فاقد تاریخ انقضا را در اختیار واشنگتن قرار دهد که در شعاع آن، کشورهای هدف را مورد حمله قرار دهد، آنها را اشغال کند و سلطه استعماری خود را بر آنان تحمیل نماید.
یکی از ملت هایی که در طول ۲۰ سال گذشته، قربانی سناریوی ساختگی ۱۱ سپتامبر شد، افغانستان بود؛ کشوری که هم از ناحیه تروریست های دست آموز امریکا آسیب دید و هم از جانب جبهه به اصطلاح ضد تروریستی به رهبری ایالات متحده.
مردم افغانستان اما در نتیجه ۲۰ سال مبارزه و جهاد توانستند امریکای جهانخوار را به زانو درآورند و کشورشان را از سلطه استعمار نو آزاد کنند. با این حال، هنوز جنگ علیه اشغال، پایان نیافته است؛ زیرا امریکا در سایه تئوری «عدالت نامتناهی» که نام اولیه برای «مبارزه با تروریزم» بود و استراتژيست های امریکایی بعدا «مبارزه با تروریزم» را جایگزین آن کردند، همواره به خود حق می دهد بدون اعتنا به حق حاکمیت ملی، استقلال سیاسی و آزادی قابل احترام سرزمینی افغانستان به آن تجاوز کند و به بهانه مبارزه با تروریزم، سایه سلطه استعماری خود را بر آن بگسترد.
امروزه، پرواز پهپادهای جاسوسی و رزمی امریکا در افغانستان به رویدادی تکراری و معمول تبدیل شده است. این علیرغم تعهداتی است که امریکا در توافقنامه دوحه به طالبان داده که بربنیاد آن، قوای امریکایی باید به طور کامل افغانستان را ترک کنند و به حاکمیت ملی و استقلال آن احترام بگزارند.
بنابراین، پرواز پهپادهای جاسوسی و رزمی امریکا در حریم هوایی افغانستان و حتی حملات گاه به گاه آنان بر اهدافی در داخل خاک کشور نشان می دهد که امریکا به توطئه های خرابکارانه خود برای حفظ سلطه و سیطره اش بر سرنوشت کشور ما ادامه می دهد.
پروژه مخوف و ساختگی داعش هم یکی دیگر از مسایلی است که امریکا برای افغانستان به وجود آورده است. این پروژه سال ها پیش از خروج نظامیان غربی از افغانستان، کلید خورد و استخبارات امریکا و برخی رژيم های مزدور منطقه در ایجاد و پیشبرد این پروژه، سهم و نقش داشتند.
اکنون که امریکا کشور را ترک کرده، داعش به طرز پرسش برانگیزی روز به روز، نیرومندتر می شود و اهداف بیشتری را آماج قرار می دهد. این در حالی است که به گفته طالبان آنها هیچ بخش خاک کشور را در اختیار ندارند و به طور بی سابقه ای سرکوب شده اند. پس چه دست هایی در پشت پرده به نام داعش، خون می ریزند، جنایت می کنند و کشور را به سمت ناامنی و بحران و هرج و مرج می رانند؟
در این میان، یک متهم بزرگ وجود دارد: ایالات متحده امریکا؛ زیرا داعش درست در زمان حضور و سلطه سراسری نظامیان امریکایی و ناتو در افغانستان به وجود آمد و با وجود آنکه امریکا در اقدامی تبلیغاتی مبتنی بر فریب و فرافکنی «بزرگترین بمب غیراتمی» اش را نیز به نام مبارزه با داعش در افغانستان آزمایش کرد؛ اما نه تنها داعش از بین نرفت؛ بلکه نیرومندتر شد و حتی در مواردی که طالبان و داعش درگیر می شدند، این نیروهای امریکایی و نظامیان دولت کابل بودند که داعشی ها را نجات می دادند.
بنابراین امریکا به عنوان اصلی ترین مولد تروریزم، همچنان به نام مبارزه با تروریزم و در سایه تئوری «عدالت نامتناهی» به توطئه های ویرانگرش علیه مردم افغانستان ادامه می دهد و این نشانگر آن است که اعتماد به امریکا بی نهایت ساده لوحانه است و پیامدهای زیانباری برای امنیت، حاکمیت و منافع راهبردی ملی دارد.