با نگاه به گذشته مداخلات جنایتکارانه و خونبار امریکا از جاپان و کوریا گرفته تا ویتنام و نیکاراگوئه و کشورهای امریکای مرکزی، جز کشتار مردم و سرنگونی دولتها که برای تأمین منافع امریکا بوده، هیچ مسأله و موردی حقوق بشری و آزادی های سیاسی و جمعی را نمی توان در آن پیدا کرد؛ اگر هم موردی باشد قطعا قتل عام و کشتاری که در قبال آن هدف صورت گرفته بزرگترین ضربه به پیکیرهای یک ملت و کشور بوده است.
امریکا طی دو دههای گذشته در ادامهای جنایات از نوع کوریا و ویتنام و امریکای مرکزی اش و با ادعای پوچ و میان خالی آزادی بیان و حقوق بشر و دموکراسی و با فریب و نیرنگ، به کشورهای عراق و افغانستان و سوریه لشکرکشی نموده و هزاران قتل و جنایت و اعمال ضد بشری را انجام داد؛ اما بعدش مردم این کشورها را بعد سال ها اشغال و ویرانی به حال خود رها کرد. بدتر از همه اینکه همچنان به رفتار و حرکت وحشیانه و جنایتکارانه اش با ترفندهای جدید در جهان ادامه می دهد.
حالا در بحران و جنگ اوکراین، اگرچه یک طرف مقصر اصلی بحران و جنگ (روسیه) قرار دارد به عنوان کشور متخاصم و متجاوز؛ اما رفتار تحریک آمیز غرب و به صورت خاص امریکا در ایجاد بحران و کشاندن روسیه به جنگ، بیشتر از همه موارد و مسایل، مهم و برجسته است.
نقش امریکا در جنگ و ویرانی اوکراین اگر بیشتر از روسیه نباشد کمتر از آن نیست و نفعی را که امریکا از جنگ اوکراین می برد بیشتر از چند میلیارد دالر کمکی است که تاکنون برای شعلهور نگه داشتن این جنگ در قالب تسلیحات و مهمات و ادوات به اوکراین کرده است.
امریکا در جنگ اوکراین پای روسیه را به جنگ فرسایشی کشانده که خارج شدن روسیه از آن در هر حالت اش در کوتاه مدت دشوار و حیثیتی است. از جانب دیگر با تحریم و ثبت و ضبط داراییهای روسیه دهها برابر از میزان کمکهایش به اوکراین را جبران نموده است.
همچنین با ایجاد بحران در اوکراین، امریکا کشورهای اروپایی را با فرستادن نیرو و پرسنل فعال و تجهیزات پیشرفته، بیشتر از گذشته مدیون و وابسته به سیاست های استعماری و استکباری خود کرده است. هرچند که سیاست تفوق طلبانه غربیها در طول دهههای اخیر در دنباله روی از امریکا قرار داشته است.
اما با تمام این رویکردها، ترفندها و شیطنتهای امریکا در جنگ اوکراین بر همگان هویدا شده است روسیه با یارگیری هایی که انجام داده است بخش بزرگی از ترفندهای امریکا را دور زده و در مقابل آن ایستادگی کرده است.
با این وجود آنچه در جنگ ویرانگر اوکراین مهم است زیان شدید کشورهای اروپایی از ناحیه این جنگ است. کشورهای اروپایی با تمام ثروت و قدرتی که دارند؛ اما در همراهی با سلطه اقتدارگرایانه امریکا و هژمونی قدرت طلبانه پیمان منحوس ناتو که اکثریت عضو آن هستند، دارند خسارت و زیان جنگ را به دوش می کشند.
امروز کمبود و چالشی که از ناحیه نبود مواد سوختی و غذایی کشورهای اروپایی را به تقلا واداشته اند، ضرر کمی نیست و این مسأله می تواند در درازمدت امنیت انرژی و غذایی اروپا را به چالش بکشد.
در عین حال اهرم فشار و مهمترین ضربه به خود کشور اوکراین بیشتر از همه است. زلنسکی با لج بازی های کمدینانه؛ اما واقعی اش این کشور را به دام توطئه امریکا در مقابل تهاجم روسیه قرار داد که حاصل اش ویرانی اوکراین با اقتصاد بهم ریخته و مردم خسته و زخمی است که سال ها درد و زخم جنگ را به دوش خواهند کشید.
از طرف دیگر، در قضیه تایوان هم امریکا در حال انجام سناریوی اوکراین است. امریکا با تحرکات و فتنه گری ها در شرق دور می خواهد آتش جنگ را روشن کرده و چین را گرفتار منجلاب نماید.
هدف امریکا این است که چین را تحریک کند تا به تایوان لشکرکشی کند و بهانه دست امریکا داده شود تا در قدم نخست دارایی های چین را که صدها میلیارد دالر است در امریکا مصادره و مسدود سازد و در عین حال تحریم هایی را علیه پکن با همراهی اروپاییها وضع کند تا جلو رشد اقتصادی چین را بگیرد؛ چون در غیر آن صورت با رشد اقتصادی سرسام آوری که چین طی این سال ها داشته به چالش اصلی امریکا بدل شده و به زودی امریکا را در این زمینه جا خواهد گذاشت.
از جانب دیگر، امریکا در صورتی که بتواند شعله جنگ را در شرق دور روشن کند، زمینه فروش هزاران تن سلاح این کشور به کشورهای شرق دور منجمله تایوان فراهم شده و میلیاردها دالر از این ناحیه عاید امریکا خواهد شد، که در هر دو صورت برنده خودش را فرض کرده است.
با این توصیف و در جمع بندی کلی اینکه هدف امریکا چه در اوکراین و چه تایوان یا هر نقطه دیگر از جهان همانطور که تاریخ گواه است نه مسأله حقوق بشر است نه آزادی و دموکراسی و...؛ بلکه آنچه برای امریکا مهم است منافع مادی و اقتصادی و مهمتر از آن دوام سلطه استعماری و اقتدارگرایانه این کشور می باشد که با فریب و نیرنگ و شیطنت و شعله ور کردن جنگ و خشونت، آن را روشن نگه داشته و در صدد دوام آن است.