غلام رضا سادات/ با توجه به وضعیت جاری در کشور و روند گفتگوهای صلح و مذاکرات قطر، و تناقض رفتار امریکا در قبال حکومت و مردم افغانستان؛ سفر مقامات سیاسی به کشورهای منطقه و همسایه قابل توجه و درخور تأمل است. امروز موضع و سیاست امریکا بر همگان روشن شده است؛ اینکه امریکا کشوری قابل اعتماد و شریکی برای همه فصول نبوده و نیست، و حاضر است برای هرآنچه که منافع اش اقتضا کند، هر تعهدنامهای را لگدمال و پاره کند، بر تعهدات اش پشت پا بزند و الزاماتش را نادیده بگیرد؛ چنانکه در مسایل مختلف جهانی، منجمله در مسأله افغانستان و امضای توافق نامه ی صلح یکجانبه با طالبان، شاهد این خلاف ورزی امریکا بوده ایم.
امریکا که با ادعای مبارزه با هراس افگنی و افراط گرایی وارد افغانستان شد، حالا و با تلفات و خسارات سنگین مالی وارده و شکست هایی که خورده، در صدد خرید وجهه ی سیاسی برای خود است؛ از یک طرف انتخابات آن کشور و افکار عامه داخلی که متوجه جنگ افغانستان است، از طرفی هم مصارف گزاف نظامی و مشکلات مالی، بحران کرونا و مسایل دیگر جهانی، همه و همه برای امریکا کمرشکن شده است. از سویی هم ژست قلدرمآبانه در مسایل جهانی و حضور منطقوی اش که جمع کردن همه در یک زمان مشکل به نظر میرسد. بنا امریکا با شکستن توافق نامه ها منجمله پیمان استراتژیک کابل - واشنگتن و دست پا زدن ها و سازش با طالبان، رویکرد جدیدی را در پیش گرفته است.
امروزه هرچند امریکا به صورت یکجانبه و با دور زدن حکومت افغانستان و خلاف آنچه که به نفع اکثریت مردم و دست آوردهای چندین ساله افغانستان است، با طالبان توافق نامه امضا کرده، اما آنچه آشکارتر از گذشته بر مردم هویدا شده، عدم صداقت امریکا در قبال مردم افغانستان است. امریکا با معامله یک جانبه هم پرده از چهره واقعی خود برداشته، و هم این فرصت را به حکومت افغانستان داده که هنوز میتواند با جلب و نظر کشورهای منطقه و جهان و در همکاری با آنان، هم در میز مذاکره و هم در میدان جنگ از دست آوردهای مردم دفاع کرده و به راهی که در آن مصلحت اکثریت است، ادامه دهد. امریکا هرچند در طول دو دهه به گونه پیدا و پنهان تمام روند جنگ و صلح را در دست داشته و هرچه خواسته یکجانبه به سود و منافع اش انجام داده است، اما افغانستان نیز میتواند با حفظ تعادل در روابط با کشورهای منطقه مانند گذشته منافع اش را تامین کند و به حیات اش حتی با تعهدشکنی امریکا ادامه دهد.
اما در این میان سفر منطقهای رییس شورای مصالحه ملی افغانستان به ایران، از دو نگاه قابل توجه و تأمل است:
اول: جلب توجه و پشتیبانی دولتها و کشورهای همسایه و منطقه از دست آوردهای نظام پسابن و دوام و پشتیبانی از روند مردم سالاری، حفظ ارزش ها و در کل نظام سیاسی موجود اهمیت حیاتی دارد. اینکه امریکا تا حال اگر تمام پروژه و پروسه را در دست داشته و هر معامله و خیانتی که کرده و تعهداتش را شکسته؛ ولی امروز دیگر نمیتواند تمام پروسه و پروژه را در دست داشته باشد و جولان دهد.
دوم: سفر منطقهای رییس شورای مصالحه میتواند این نکته را نیز تبیین کند که امریکا به تنهایی نمیتواند در تمام جریانات جاری کشور تصمیم آخر را بگیرد؛ طول و عرض را تعیین کند و ارزش ها را به یکباره معامله و قربانی منافع اش نماید، بلکه افغانستان مناسبات خوب و نزدیکی با کشورهای منطقه دارد، و مردم و حکومت افغانستان در همکاری مشترک با سایر کشورهایی که در افغانستان منافع دارند و دارای روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گسترده هستند، در حمایت از دست آوردها نقش مهم و تعیین کننده داشته باشند. ولو امریکا طالبان را به رسمیت بشناسد و نسخه ی امارت را امضا کند، اما پشتیبانی کشورهای منطقه از حکومت همه شمول و دست آوردهای افغانستان میتواند برای مردم و حکومت و حفظ دستآوردها دلگرم کننده باشد که قطعأ امریکا و طالبان را به کرنش واخواهد داشت.
ایران از جمله کشورهای مهم منطقه در روند جاری و اوضاع افغانستان است. هرچند که با توجه به تقابل شدیدی که با امریکا دارد، در محراق مذاکرات جاری نبوده است، اما با توجه به اشتراکات وسیع و منافع کلانی که بین دو کشور وجود دارد، حکومت افغانستان میتواند آنچه را که مصلحت کلان منافع اش ایجاب میکند، در تعامل با کشورهای منطقه منجمله ایران انجام داده و از آن در راه تامین صلح و ثبات استفاده کند.
اکنون نفس این سفرها، در مقطع زمانی مهمی صورت میگرد. سیاسیون کشور میتوانند به صورت مطلوب و در جمع کردن نظرات و جلب حمایت همسایگان در حفظ ارزش های موجود، حساب باز کنند. حتی اگر امریکا قرار باشد برای افغانستان نسخه ی جدیدی را در نظر گرفته باشد، اما حکومت افغانستان در همکاری کلان با کشورهای منطقه میتواند این نکته را به صورت واضح تبیین کند و به طالبان بفهماند که ادعای حاکمیت تمام امارتی را از سر بدور کند، و هم امریکا را مجاب نماید که دیگر بیش از این نمی تواند تمام ارزش های مردم افغانستان را هر طور که خواست پای منافع اش قربانی کرده، و هر لحظه که خواست به حراج بگذارد! بلکه این حکومت و مردم افغانستان است که باید در مسایل داخلی، راه خود را در تأمین منافع کلان ملی و رسیدن به صلح و ثبات و برقراری روابط با شرکا و کشورها برود و در همکاری مشترک با تمام کشورها، منجمله کشورهای منطقه و همسایه، بر پایه منافع خود قدم بردارد.
امریکا که با ادعای مبارزه با هراس افگنی و افراط گرایی وارد افغانستان شد، حالا و با تلفات و خسارات سنگین مالی وارده و شکست هایی که خورده، در صدد خرید وجهه ی سیاسی برای خود است؛ از یک طرف انتخابات آن کشور و افکار عامه داخلی که متوجه جنگ افغانستان است، از طرفی هم مصارف گزاف نظامی و مشکلات مالی، بحران کرونا و مسایل دیگر جهانی، همه و همه برای امریکا کمرشکن شده است. از سویی هم ژست قلدرمآبانه در مسایل جهانی و حضور منطقوی اش که جمع کردن همه در یک زمان مشکل به نظر میرسد. بنا امریکا با شکستن توافق نامه ها منجمله پیمان استراتژیک کابل - واشنگتن و دست پا زدن ها و سازش با طالبان، رویکرد جدیدی را در پیش گرفته است.
امروزه هرچند امریکا به صورت یکجانبه و با دور زدن حکومت افغانستان و خلاف آنچه که به نفع اکثریت مردم و دست آوردهای چندین ساله افغانستان است، با طالبان توافق نامه امضا کرده، اما آنچه آشکارتر از گذشته بر مردم هویدا شده، عدم صداقت امریکا در قبال مردم افغانستان است. امریکا با معامله یک جانبه هم پرده از چهره واقعی خود برداشته، و هم این فرصت را به حکومت افغانستان داده که هنوز میتواند با جلب و نظر کشورهای منطقه و جهان و در همکاری با آنان، هم در میز مذاکره و هم در میدان جنگ از دست آوردهای مردم دفاع کرده و به راهی که در آن مصلحت اکثریت است، ادامه دهد. امریکا هرچند در طول دو دهه به گونه پیدا و پنهان تمام روند جنگ و صلح را در دست داشته و هرچه خواسته یکجانبه به سود و منافع اش انجام داده است، اما افغانستان نیز میتواند با حفظ تعادل در روابط با کشورهای منطقه مانند گذشته منافع اش را تامین کند و به حیات اش حتی با تعهدشکنی امریکا ادامه دهد.
اما در این میان سفر منطقهای رییس شورای مصالحه ملی افغانستان به ایران، از دو نگاه قابل توجه و تأمل است:
اول: جلب توجه و پشتیبانی دولتها و کشورهای همسایه و منطقه از دست آوردهای نظام پسابن و دوام و پشتیبانی از روند مردم سالاری، حفظ ارزش ها و در کل نظام سیاسی موجود اهمیت حیاتی دارد. اینکه امریکا تا حال اگر تمام پروژه و پروسه را در دست داشته و هر معامله و خیانتی که کرده و تعهداتش را شکسته؛ ولی امروز دیگر نمیتواند تمام پروسه و پروژه را در دست داشته باشد و جولان دهد.
دوم: سفر منطقهای رییس شورای مصالحه میتواند این نکته را نیز تبیین کند که امریکا به تنهایی نمیتواند در تمام جریانات جاری کشور تصمیم آخر را بگیرد؛ طول و عرض را تعیین کند و ارزش ها را به یکباره معامله و قربانی منافع اش نماید، بلکه افغانستان مناسبات خوب و نزدیکی با کشورهای منطقه دارد، و مردم و حکومت افغانستان در همکاری مشترک با سایر کشورهایی که در افغانستان منافع دارند و دارای روابط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گسترده هستند، در حمایت از دست آوردها نقش مهم و تعیین کننده داشته باشند. ولو امریکا طالبان را به رسمیت بشناسد و نسخه ی امارت را امضا کند، اما پشتیبانی کشورهای منطقه از حکومت همه شمول و دست آوردهای افغانستان میتواند برای مردم و حکومت و حفظ دستآوردها دلگرم کننده باشد که قطعأ امریکا و طالبان را به کرنش واخواهد داشت.
ایران از جمله کشورهای مهم منطقه در روند جاری و اوضاع افغانستان است. هرچند که با توجه به تقابل شدیدی که با امریکا دارد، در محراق مذاکرات جاری نبوده است، اما با توجه به اشتراکات وسیع و منافع کلانی که بین دو کشور وجود دارد، حکومت افغانستان میتواند آنچه را که مصلحت کلان منافع اش ایجاب میکند، در تعامل با کشورهای منطقه منجمله ایران انجام داده و از آن در راه تامین صلح و ثبات استفاده کند.
اکنون نفس این سفرها، در مقطع زمانی مهمی صورت میگرد. سیاسیون کشور میتوانند به صورت مطلوب و در جمع کردن نظرات و جلب حمایت همسایگان در حفظ ارزش های موجود، حساب باز کنند. حتی اگر امریکا قرار باشد برای افغانستان نسخه ی جدیدی را در نظر گرفته باشد، اما حکومت افغانستان در همکاری کلان با کشورهای منطقه میتواند این نکته را به صورت واضح تبیین کند و به طالبان بفهماند که ادعای حاکمیت تمام امارتی را از سر بدور کند، و هم امریکا را مجاب نماید که دیگر بیش از این نمی تواند تمام ارزش های مردم افغانستان را هر طور که خواست پای منافع اش قربانی کرده، و هر لحظه که خواست به حراج بگذارد! بلکه این حکومت و مردم افغانستان است که باید در مسایل داخلی، راه خود را در تأمین منافع کلان ملی و رسیدن به صلح و ثبات و برقراری روابط با شرکا و کشورها برود و در همکاری مشترک با تمام کشورها، منجمله کشورهای منطقه و همسایه، بر پایه منافع خود قدم بردارد.