سید عباس حسینی/ از مزارشریف آمد تهران تا مداوا شود. سرطان روده داشت و قسمتی از کبدش را نیز درگیر کرده بود! با توجه به رشد فزاینده غده سرطانی، به محض ورود به بیمارستان، بستری و پس از ساعاتی زیر تیغ جراحی رفت.
بعد از عمل پسرش نزد پزشک جراح رفت تا چگونگی عمل را جویا شود. جراح گفت: حقیقتش با توجه به اینکه ۷۳ ساله بودند، اول ترسیده بودم که از اتاق عمل بیرون نیاید، اما مقاومت بدنشان در زمان عمل در حد یک خانم ۳۸ تا ۴۰ ساله بود و عمل موفقیت آمیز!
پسرش پس از قدردانی از جراح، گفت:
آقای دکتر! اینها مادران افغانستان اند! مادران افغانستان تندیسها و مجسمههای رنج، فداکاری، صبر و تحمل اند. آنان زنان روزهای دشوار زندگی اند.
همسران صبور مردانشان و مادران فرزندان بسیاری بودهاند.
در عین حال گلیم بافتهاند، نان پختهاند و ایستا بودن دیوارهای بسیاری از منازل بر همت و قوت دستانشان شهادت میدهد.
مادران افغانستان اگر کمسواد و یا بیسواد بودهاند، فرزندان سالم و تحصیلکرده به جامعه انسانی تقدیم کردهاند.
پزشک جراح که مشتاقانه به این حرفها گوش میداد، با ذکر خاطرات دوران تحصیل خود از استعدادهای فراوان همکلاسیهای افغانستانیاش گفت.
آری!
مادران افغانستان چون «زرینه سادات حجازی» با وجود دردهای فراوان، خم به ابرو نمیآورند و هیچگاه ناله و شکوه نمیکنند!
او که سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما با کاشتن بذر عشق به افغانستان در دل فرزندانش، مسئولانه فرزندانی به جامعه افغانستان تقدیم کرد کا افتخار کشورشان باشند و عالیترین مدارج علمی و دانشگاهی را احراز نمایند و به خاطر خدمات ارزشمند آنان، بارها از جانب رئیسجمهور، مقامات مسئول و مردم افغانستان مورد تقدیر و تکریم قرار گیرند.
مادران افغانستان چون شمعی خود میسوزند و روشنیبخش دیدگان و گرمابخش دلهایند و با کوچشان از این دنیای فانی، فرزندانشان به عنوان باقیات صالحات آنها، میراثدار تعهد و عشقشان به افغانستان و جامعه انسانی، نام و یاد آنان را زنده نگه میدارند.
بعد از عمل پسرش نزد پزشک جراح رفت تا چگونگی عمل را جویا شود. جراح گفت: حقیقتش با توجه به اینکه ۷۳ ساله بودند، اول ترسیده بودم که از اتاق عمل بیرون نیاید، اما مقاومت بدنشان در زمان عمل در حد یک خانم ۳۸ تا ۴۰ ساله بود و عمل موفقیت آمیز!
پسرش پس از قدردانی از جراح، گفت:
آقای دکتر! اینها مادران افغانستان اند! مادران افغانستان تندیسها و مجسمههای رنج، فداکاری، صبر و تحمل اند. آنان زنان روزهای دشوار زندگی اند.
همسران صبور مردانشان و مادران فرزندان بسیاری بودهاند.
در عین حال گلیم بافتهاند، نان پختهاند و ایستا بودن دیوارهای بسیاری از منازل بر همت و قوت دستانشان شهادت میدهد.
مادران افغانستان اگر کمسواد و یا بیسواد بودهاند، فرزندان سالم و تحصیلکرده به جامعه انسانی تقدیم کردهاند.
پزشک جراح که مشتاقانه به این حرفها گوش میداد، با ذکر خاطرات دوران تحصیل خود از استعدادهای فراوان همکلاسیهای افغانستانیاش گفت.
آری!
مادران افغانستان چون «زرینه سادات حجازی» با وجود دردهای فراوان، خم به ابرو نمیآورند و هیچگاه ناله و شکوه نمیکنند!
او که سواد خواندن و نوشتن نداشت، اما با کاشتن بذر عشق به افغانستان در دل فرزندانش، مسئولانه فرزندانی به جامعه افغانستان تقدیم کرد کا افتخار کشورشان باشند و عالیترین مدارج علمی و دانشگاهی را احراز نمایند و به خاطر خدمات ارزشمند آنان، بارها از جانب رئیسجمهور، مقامات مسئول و مردم افغانستان مورد تقدیر و تکریم قرار گیرند.
مادران افغانستان چون شمعی خود میسوزند و روشنیبخش دیدگان و گرمابخش دلهایند و با کوچشان از این دنیای فانی، فرزندانشان به عنوان باقیات صالحات آنها، میراثدار تعهد و عشقشان به افغانستان و جامعه انسانی، نام و یاد آنان را زنده نگه میدارند.