خاطره حجتالاسلام والمسلمین سیدعیسی حسینی مزاری از نقص فنی هواپیمای "ایران ایر" به "شماره پرواز ۴۶۸" از تهران به مقصد مشهد مقدس، در ۳ جوزا ۱۳۹۹.
هواپیمای "ایران ایر" به شماره پرواز "۴۶۸" که اینجانب نیز جزء سرنشینان آن بودم، شاید نوترین و شیکترین هواپیمایی بود که در سفرهای داخلی ایران سوار میشدم. پس از نیم ساعت انتظار، از مسافرین دعوت به عمل آمد تا سوار هواپیما شوند. از خروجی ۱۳ سوار اتوبوس گردیده، راهی موقعیت استقرار هواپیما شدیم. پس از نشست بر صندلی، موضوع سقوط هواپیما در ذهنم خطور کرد، اما گفتم تاهنوز در ایران ممکن است هواپیمای برخی شرکتها سقوط کرده باشد، ولی به خاطر ندارم "ایران ایر" دچار سانحه شده باشد. با آن هم آیت الکرسی را قرائت کردم.
ساعت ۱۷ و ۲۵ دقیقه از فرودگاه مهرآباد پرواز صورت گرفت. پس از برخاستنِ هواپیما، خوابم برد و درست نمیدانم چند دقیقه از پرواز گذشته بود که با صدای انفجارگونهای، از خواب پریدم و متوجه شدم هواپیما حالت عادی ندارد؛ گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ خم میشود و انگار ارتفاع نیز کم میکند. گفتم شاید هواخراب است و هواپیما با چاله هوایی برخورد کرده و مشکل همیشگی هر هواپیمای دیگری است.
در میان مسافران نیز زمرمههایی شکل گرفت، ولی نمیدانستم چه میگویند. دقایقی دیگر هواپیما به راه خود ادامه داد که باز صدای ناهنجار دیگری بلند شد و تکان خوردن و پایین و بالا رفتن هواپیما شروع شد و در این هنگام خدمه پرواز و مهماندارها سراسیمه هرطرف میدویدند؛ گاهی با مسافرین صحبت میکردند و به سوالات آنها پاسخ میدادند و گاهی هم در میان خود صحبتهایی مینمودند و این خود نشانگر جدی بودن مشکل احساس شده و باعث تشدید نگرانی سرنشینان میشد. سر و صدای مسافران نیز افزایش پیدا کرده و در سمت چپ هواپیما شنیده میشد که موتور هواپیما آتش گرفته و دود پراکنده میشود.
فضای ترس و نگرانی جدی در داخل هواپیما مستولی بود و همه منتظر حادثه وحشتناکی بودند، ولی لحظاتی بعد هواپیما آرام گرفت و یکی از خدمههای پرواز نیز با صدای بلند و اشاره دست گفت، اوضاع تحت کنترول است و این خود سوال دیگری را در ذهن خطور میداد که مثلا کدام وضع تحت کنترول است و چه اتفاقی افتاده است که حاضر نیستند به صراحت بیان کنند؟! و شاید هم برای عدم تشدید نگرانی سرنشینان هواپیما نمیخواهند چیز خاصی مطرح کنند!
فکر کردم همه چیز ختم به خیر شده و هواپیما مسیر خود را میپیماید، اما وقتی از دریچه کناردستی بیرون را نگاه کردم، دیدم هواپیما در سطح پایین و نزدیکِ ساختمانهای تهران به نظر میرسد و انگار که باید فرود بیاید، با صدای بلند سوال کردم: "اینجا چه خبر است و هواپیما چه کار میکند؟!"؛ چون نزدیک زمین به نظر میرسد. در این هنگام قبل از اینکه کسی پاسخ سوالم را بدهد، خلبان یا کمک خلبان از طریق بلندگو ضمن عذرخواهی از مسافران، اعلام کرد که به دلیل نقص فنی دقایقی بعد در فرودگاه مهرآباد نشست صورت میگیرد.
هنگامی که از هواپیما پیاده شدیم، عدهای اطراف موتور سمت چپِ هواپیما تجمع کرده، اقدام به تهیه فیلم و عکس میکردند و منم خواستم بروم و ببینم و نیز عکسی بگیرم، اما کارکنان فرودگاه مانع شدند و بقیه جمعیت را نیز پراکنده کردند.
عدهای از مسافران از ترس، تکت/بلیتهای خود را کنسل کردند و از ادامه سفر با هواپیما منصرف شدند، اما من با عدهای حدود دو ساعت منتظر هماهنگی پرواز بعدی نشستیم. پرواز آماده شد و سوار بر هواپیمای دیگری از شرکت ایران ایر، اما با همان شماره ۴۶۸ شدیم. یکی از خدمههای پرواز که در هواپیمای قبلی نیز حضور داشت، با مسافرین کناردستم صحبت میکرد و گفت؛ موتور سمت چپ هواپیما از کار افتاده بود؛ لذا برگشتیم.
به هرحال خدا به تمام سرنشینان این هواپیما رحم کرد که آتشسوزی موتور آن، در نزدیکی تهران صورت گرفت و هواپیما قادر شد خود را مجددا به فرودگاه مهرآباد برساند، اما اگر دورتر از فرودگاه میبود، معلوم نبود چه اتفاقی میافتاد و شاید هم سقوطی مرگبار.
هواپیمای "ایران ایر" به شماره پرواز "۴۶۸" که اینجانب نیز جزء سرنشینان آن بودم، شاید نوترین و شیکترین هواپیمایی بود که در سفرهای داخلی ایران سوار میشدم. پس از نیم ساعت انتظار، از مسافرین دعوت به عمل آمد تا سوار هواپیما شوند. از خروجی ۱۳ سوار اتوبوس گردیده، راهی موقعیت استقرار هواپیما شدیم. پس از نشست بر صندلی، موضوع سقوط هواپیما در ذهنم خطور کرد، اما گفتم تاهنوز در ایران ممکن است هواپیمای برخی شرکتها سقوط کرده باشد، ولی به خاطر ندارم "ایران ایر" دچار سانحه شده باشد. با آن هم آیت الکرسی را قرائت کردم.
ساعت ۱۷ و ۲۵ دقیقه از فرودگاه مهرآباد پرواز صورت گرفت. پس از برخاستنِ هواپیما، خوابم برد و درست نمیدانم چند دقیقه از پرواز گذشته بود که با صدای انفجارگونهای، از خواب پریدم و متوجه شدم هواپیما حالت عادی ندارد؛ گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ خم میشود و انگار ارتفاع نیز کم میکند. گفتم شاید هواخراب است و هواپیما با چاله هوایی برخورد کرده و مشکل همیشگی هر هواپیمای دیگری است.
در میان مسافران نیز زمرمههایی شکل گرفت، ولی نمیدانستم چه میگویند. دقایقی دیگر هواپیما به راه خود ادامه داد که باز صدای ناهنجار دیگری بلند شد و تکان خوردن و پایین و بالا رفتن هواپیما شروع شد و در این هنگام خدمه پرواز و مهماندارها سراسیمه هرطرف میدویدند؛ گاهی با مسافرین صحبت میکردند و به سوالات آنها پاسخ میدادند و گاهی هم در میان خود صحبتهایی مینمودند و این خود نشانگر جدی بودن مشکل احساس شده و باعث تشدید نگرانی سرنشینان میشد. سر و صدای مسافران نیز افزایش پیدا کرده و در سمت چپ هواپیما شنیده میشد که موتور هواپیما آتش گرفته و دود پراکنده میشود.
فضای ترس و نگرانی جدی در داخل هواپیما مستولی بود و همه منتظر حادثه وحشتناکی بودند، ولی لحظاتی بعد هواپیما آرام گرفت و یکی از خدمههای پرواز نیز با صدای بلند و اشاره دست گفت، اوضاع تحت کنترول است و این خود سوال دیگری را در ذهن خطور میداد که مثلا کدام وضع تحت کنترول است و چه اتفاقی افتاده است که حاضر نیستند به صراحت بیان کنند؟! و شاید هم برای عدم تشدید نگرانی سرنشینان هواپیما نمیخواهند چیز خاصی مطرح کنند!
فکر کردم همه چیز ختم به خیر شده و هواپیما مسیر خود را میپیماید، اما وقتی از دریچه کناردستی بیرون را نگاه کردم، دیدم هواپیما در سطح پایین و نزدیکِ ساختمانهای تهران به نظر میرسد و انگار که باید فرود بیاید، با صدای بلند سوال کردم: "اینجا چه خبر است و هواپیما چه کار میکند؟!"؛ چون نزدیک زمین به نظر میرسد. در این هنگام قبل از اینکه کسی پاسخ سوالم را بدهد، خلبان یا کمک خلبان از طریق بلندگو ضمن عذرخواهی از مسافران، اعلام کرد که به دلیل نقص فنی دقایقی بعد در فرودگاه مهرآباد نشست صورت میگیرد.
هنگامی که از هواپیما پیاده شدیم، عدهای اطراف موتور سمت چپِ هواپیما تجمع کرده، اقدام به تهیه فیلم و عکس میکردند و منم خواستم بروم و ببینم و نیز عکسی بگیرم، اما کارکنان فرودگاه مانع شدند و بقیه جمعیت را نیز پراکنده کردند.
عدهای از مسافران از ترس، تکت/بلیتهای خود را کنسل کردند و از ادامه سفر با هواپیما منصرف شدند، اما من با عدهای حدود دو ساعت منتظر هماهنگی پرواز بعدی نشستیم. پرواز آماده شد و سوار بر هواپیمای دیگری از شرکت ایران ایر، اما با همان شماره ۴۶۸ شدیم. یکی از خدمههای پرواز که در هواپیمای قبلی نیز حضور داشت، با مسافرین کناردستم صحبت میکرد و گفت؛ موتور سمت چپ هواپیما از کار افتاده بود؛ لذا برگشتیم.
به هرحال خدا به تمام سرنشینان این هواپیما رحم کرد که آتشسوزی موتور آن، در نزدیکی تهران صورت گرفت و هواپیما قادر شد خود را مجددا به فرودگاه مهرآباد برساند، اما اگر دورتر از فرودگاه میبود، معلوم نبود چه اتفاقی میافتاد و شاید هم سقوطی مرگبار.