لیلا مهدیار/ بشکند قلمت تاریخ اگر ننویسی که در ماه مهمانی خدا، نسل ابن ملجم مرادی افسار دریدند و تاختند بر مادران بی ستر و بی دفاع که در بستر درد و بیماری امید دیدار قدم نورسیدهشان را داشتند.
حرملهوار حمله کردند بر نوزادانی که ساعاتی از عمرشان در این جهان فرو رفته در فتنه و بلا نگذشته، هنوز طعم شیرین شیر مادر را نچشیده و دستان پر مهر مادر را لمس نکرده و طلوع خورشید را ندیده؛ محفل شادی تولدشان به مجلس غمانگیز عزا تبدیل شد.
بشکند قامت قلمت تاریخ...
اگر ننویسی غرب پایتختم به جرم نژاد و مذهب، هرگز مجال پیدا نکرد لباس سیاه عزا از تن بیرون آورد، یک روز مسجد و حسینیهاش را انتحار کردند و دگر روز کورس و آموزشگاهاش را، باری قهرمانان کلپ ورزشی را به زمین زدند و روزگاری مصلایش را، گاهی بازارش و بیگاهی تالارش را،
اما و اما اینبار زایشگاهش را، تاریخ این ننگ را در کدام صفحهاش بنویسد که مردان غیور آن را نبینند، وگرنه از شرم هرگز سر بلند نخواهند کرد که اینگونه ناموسشان را به خاک و خون کشیدند.
تاریخ بنویس! نماز جنازه را به مقتل نمازگزاران تبدیل کردند و دهها نمازگزار را به جرم خواندن نماز به خونشان آلودند.
آری چنین کردند... آن هم روزگاری که مردمم، ملتم روزهای سخت و طاقتفرسایی را میگذرانند و بیش از همیشه با فقر و بیکاری و ناداری دست و پنجه نرم میکنند، ملتی که دولتش گرم بازی در میدان بزکشی سیاست اند و دنبال راه چور و غارت میلیاردها بیتالمال، و از آن همه پول و ثروت، فقط 4.5 کیلو گندم و چند تکه نان خشک، حق عده محدودی مردم فقیر و درمانده میشود و دگر هیچ.
تاریخ چگونه ننویسی که...
دولت، خون پاک این ملت را زیر چکمهپوشان عربدهکش و چپاولگر و لندهغران بینالمللی پایمال کرد و با مزدوران خودترقان و دیگرکفان و خونریزان معامله کرد تا این وحشیهای پشمآلود با اندیشههای وهمآلود، هر روز به یک اسم و نشان خالصانه در راه حور و قصور بجنگند و برزمند و بترقند، مردم مظلوم و سرافراز و مومن و مجاهدپرور را بیش از همیشه مجروحتر و مفلوکتر کنند و صدای عدالتخواهی و استکبارستیزی و مقاومتگری آنان را خاموش نگهدارند تا دولتمردان هر طور که میخواهند، بتازند و به تاراج ببرند.
وضعیت اسفبار امروز افغانستان و دیگر ممالک همنوع و اوضاع نابسامان جهان نیمه جان فرو رفته در کام کرونا، نتیجه آن است که دنیا صاحب ندارد!
دنیا اگر مدیر داشت و زمین مدیریت میشد، جهان هرگز این روزها را تجربه نمیکرد.
یک طرف دنیا ثروتمندترین کشور عرب(عربستان) به فقیرترین کشور عرب(یمن) یورش میبرد و قتل و غارت میکند. دیگر طرف، لندهغر افسارگسیخته حکم معامله قرن را صادر میکند.
بشریت اعم از شرقی و غربی پیرو هر دین و اندیشه و معتقد به هر ایسمی ثابت کرده از عهده مدیریت جهان عاجز و درمانده است.
آیا زمان آن نرسیده است که با تضرع از خدا بخواهیم تا ولیش را برای نجات بشریت و ختم فلاکت بفرستد؟
و جهان و جهانیان مضطر و منتظر منجی عالم اند.
حرملهوار حمله کردند بر نوزادانی که ساعاتی از عمرشان در این جهان فرو رفته در فتنه و بلا نگذشته، هنوز طعم شیرین شیر مادر را نچشیده و دستان پر مهر مادر را لمس نکرده و طلوع خورشید را ندیده؛ محفل شادی تولدشان به مجلس غمانگیز عزا تبدیل شد.
بشکند قامت قلمت تاریخ...
اگر ننویسی غرب پایتختم به جرم نژاد و مذهب، هرگز مجال پیدا نکرد لباس سیاه عزا از تن بیرون آورد، یک روز مسجد و حسینیهاش را انتحار کردند و دگر روز کورس و آموزشگاهاش را، باری قهرمانان کلپ ورزشی را به زمین زدند و روزگاری مصلایش را، گاهی بازارش و بیگاهی تالارش را،
اما و اما اینبار زایشگاهش را، تاریخ این ننگ را در کدام صفحهاش بنویسد که مردان غیور آن را نبینند، وگرنه از شرم هرگز سر بلند نخواهند کرد که اینگونه ناموسشان را به خاک و خون کشیدند.
تاریخ بنویس! نماز جنازه را به مقتل نمازگزاران تبدیل کردند و دهها نمازگزار را به جرم خواندن نماز به خونشان آلودند.
آری چنین کردند... آن هم روزگاری که مردمم، ملتم روزهای سخت و طاقتفرسایی را میگذرانند و بیش از همیشه با فقر و بیکاری و ناداری دست و پنجه نرم میکنند، ملتی که دولتش گرم بازی در میدان بزکشی سیاست اند و دنبال راه چور و غارت میلیاردها بیتالمال، و از آن همه پول و ثروت، فقط 4.5 کیلو گندم و چند تکه نان خشک، حق عده محدودی مردم فقیر و درمانده میشود و دگر هیچ.
تاریخ چگونه ننویسی که...
دولت، خون پاک این ملت را زیر چکمهپوشان عربدهکش و چپاولگر و لندهغران بینالمللی پایمال کرد و با مزدوران خودترقان و دیگرکفان و خونریزان معامله کرد تا این وحشیهای پشمآلود با اندیشههای وهمآلود، هر روز به یک اسم و نشان خالصانه در راه حور و قصور بجنگند و برزمند و بترقند، مردم مظلوم و سرافراز و مومن و مجاهدپرور را بیش از همیشه مجروحتر و مفلوکتر کنند و صدای عدالتخواهی و استکبارستیزی و مقاومتگری آنان را خاموش نگهدارند تا دولتمردان هر طور که میخواهند، بتازند و به تاراج ببرند.
وضعیت اسفبار امروز افغانستان و دیگر ممالک همنوع و اوضاع نابسامان جهان نیمه جان فرو رفته در کام کرونا، نتیجه آن است که دنیا صاحب ندارد!
دنیا اگر مدیر داشت و زمین مدیریت میشد، جهان هرگز این روزها را تجربه نمیکرد.
یک طرف دنیا ثروتمندترین کشور عرب(عربستان) به فقیرترین کشور عرب(یمن) یورش میبرد و قتل و غارت میکند. دیگر طرف، لندهغر افسارگسیخته حکم معامله قرن را صادر میکند.
بشریت اعم از شرقی و غربی پیرو هر دین و اندیشه و معتقد به هر ایسمی ثابت کرده از عهده مدیریت جهان عاجز و درمانده است.
آیا زمان آن نرسیده است که با تضرع از خدا بخواهیم تا ولیش را برای نجات بشریت و ختم فلاکت بفرستد؟
و جهان و جهانیان مضطر و منتظر منجی عالم اند.