سیدعیسی حسینی مزاری/ یکی از مواردی که به پریشانیهای داخلی و نگرانیهای منطقهای و بینالمللی دامن زده، سر برآوردن دو رئیس جمهور در کشور است. اگرچه هردو کاندید از آراء مجموعی آنچنانی برخوردار نیستند و حتی اگر یکی از آنها تمام آرا را به دست میآورد باز هم جای افتخار نداشت و باعث اقتدار ملی و بینالمللی آن نمیشد، اما حالا دو نفر روی همین آرای کم، کشمکش و جنجال را برپا کرده و هرکدام مدعی اخذ رای بالاتر میباشد.
طبعا ادامه این وضعیت نه تنها باعث آبروریزی کل مردم افغانستان است و چیزی به نام دموکراسی ادعایی را دفن کرد و حیثیت و وجههای برای غرب بخصوص آمریکاییها نگذاشت، بلکه خلاءهای سیاسی و امنیتی را بیشتر و زمینههای سوءاستفاده دیگران را فراهمتر از گذشته کرده است؛ از جمله آمریکاییها که به دنبال فرصت تحقق آمال و آرزوهای توطئهآمیز خود در امور افغانستان به ویژه حاکمیت آن هستند این امکان را پیدا خواهند کرد تا از شرایط موجود سوءاستفاده کرده، با برنامهی از پیش طراحیشده با عبور از آقایان اشرف غنی و عبدالله عبدالله، به دنبال چینش ترکیب جدیدی از قدرت و تاسیس یک حاکمیت کاملا وابسته به خود باشند.
شاید این سوال پیش بیاید که اگر آمریکاییها به دنبال یک چنین فرصتی هستند پس چرا وزیر خارجهشان جهت میانجیگری به کابل آمد و با هر دوطرف جلساتی برپا کرد؟!.
جواب روش است و اگرچه به زعم برخی، پمپئو اقدامی دلسوزانه کرد اما ارگ و سپیدار به ندای وی لبیک نگفتند و طرح آشتی وزیر خارجهی واشنگتن را رد کردند که اگر حقیقت داشته باشد بهترین کاری بود که آقایان غنی و عبدالله انجام دادند، اما واقعیت امر این است که آمریکاییها تحت هیچ شرایطی -آن هم در حالی که با طالبان معامله انجام داده و سعی دارند آنها را وارد بازی قدرت حاکمه کنند- علاقه ندارند میان ارگ و سپیدار آشتی برقرار کنند تا هر دو همدست، یک حکومت منسجم تشکیل بدهند، چه در این صورت حداقل طرح معامله آمریکا با طالبان به خوبی زمینه اجرایی پیدا نخواهد کرد.
بر اساس اذعان برخی منابع، درست است که پمپئو به کابل آمد و تظاهر به آشتی بین دو کاندید و حل معضل پیشآمده کرد اما هدف اصلی او دستیابی به دو نتیجهی دیگر بود؛ یکی بدبین کردن افکار عامه نسبت به غنی و عبدالله که در حقیقت مقدمهی کنار گذاشتن آنهاست و دیگری ایجاد فضای حسن نیت عمومی نسبت به آمریکاییها به عنوان فرشتههای برقرارکنندۀ صلح و ثبات و امنیت و در کنار آن بررسی وضعیت موجود و چگونگی تحقق مفاد توافقنامه با طالبان و فراهم کردن بیش از بیش اسبابِ به ضعف کشاندن ارگ و سپیدار و در نهایت القای این مطلب به مردم افغانستان که امریکاییها به دنبال صلح و آشتی و منافع شماست اما زمامداران خود شما نمیخواهند.
لذا ادامهی وضعیت بلبشوی کنونی در کابل به نفع آمریکاییها بوده و نه از حالا بلکه بازیگران استخباراتی و سیاسی واشنگتن از خیلی قبل فعال بودند تا شرایط کشور را با آنچه فعلا مواجه است گرفتار کنند تا آنان برنامههای توطئهآمیز خود علیه دولت و ملت افغانستان را به نحو مطلوب خودشان پیش ببرند، ازین روی، خوشخیالی و سادهلوحی خواهد بود که به آمدن پومپئو به کابل جهت حل معضلات و کشیدگیهای داخلی اعتقاد داشته باشیم، چه اینکه او هیچگاه برای پنبه کردن رشتههای قبلی کشور خود اقدامی روی دست نخواهد گرفت.
بنابراین آقایان عبدالله و غنی اگر ذرهای عِرق میهندوستی و نیمنگاهی به وضعیت کشور و مردم آن داشته باشند بهترین فرصت، میانجیگریِ بزرگان جهادی است که هماکنون در میان ارگ و سپیدار در رفت و آمد هستند و قصد حل موضوع میان این دو نفر را دارند، در غیر آن، فرصت اندک است و آخرتی که برای این حضرات متصور نیست، دنیا را هم از دست داده و نقمت ابدی را دنبال سر خود و دعای بد همیشگی میلیونها انسان افغانستانی را که به بحرانی شدن اوضاع کشور با مدیریت بد و ناشایست این حضرات در طول 5 سال گذشته معتقد هستند، به همراه خواهد داشت.
امروز کشور علاوه بر گرفتاری در دایرهی سایر معضلات، با معضلِ کشندهی کرونا مواجه است و بیرون شدن از این چالش به عزم ملی نیاز دارد. قطعا این روند بدون وجود یک مدیریت کلان و منسجم امکانپذیر نمیباشد، پس به مصلحت این حضرات و نیز کل کشور خواهد بود تا هرچه سریعتر با کنار آمدن با خواست میانجیگران داخلی، زمینهی ثبات نسبی در افغانستان و قطع دست آمریکا و هر دشمن دیگری را از دخالت براندازانه فراهم نمایند. والسلام.
طبعا ادامه این وضعیت نه تنها باعث آبروریزی کل مردم افغانستان است و چیزی به نام دموکراسی ادعایی را دفن کرد و حیثیت و وجههای برای غرب بخصوص آمریکاییها نگذاشت، بلکه خلاءهای سیاسی و امنیتی را بیشتر و زمینههای سوءاستفاده دیگران را فراهمتر از گذشته کرده است؛ از جمله آمریکاییها که به دنبال فرصت تحقق آمال و آرزوهای توطئهآمیز خود در امور افغانستان به ویژه حاکمیت آن هستند این امکان را پیدا خواهند کرد تا از شرایط موجود سوءاستفاده کرده، با برنامهی از پیش طراحیشده با عبور از آقایان اشرف غنی و عبدالله عبدالله، به دنبال چینش ترکیب جدیدی از قدرت و تاسیس یک حاکمیت کاملا وابسته به خود باشند.
شاید این سوال پیش بیاید که اگر آمریکاییها به دنبال یک چنین فرصتی هستند پس چرا وزیر خارجهشان جهت میانجیگری به کابل آمد و با هر دوطرف جلساتی برپا کرد؟!.
جواب روش است و اگرچه به زعم برخی، پمپئو اقدامی دلسوزانه کرد اما ارگ و سپیدار به ندای وی لبیک نگفتند و طرح آشتی وزیر خارجهی واشنگتن را رد کردند که اگر حقیقت داشته باشد بهترین کاری بود که آقایان غنی و عبدالله انجام دادند، اما واقعیت امر این است که آمریکاییها تحت هیچ شرایطی -آن هم در حالی که با طالبان معامله انجام داده و سعی دارند آنها را وارد بازی قدرت حاکمه کنند- علاقه ندارند میان ارگ و سپیدار آشتی برقرار کنند تا هر دو همدست، یک حکومت منسجم تشکیل بدهند، چه در این صورت حداقل طرح معامله آمریکا با طالبان به خوبی زمینه اجرایی پیدا نخواهد کرد.
بر اساس اذعان برخی منابع، درست است که پمپئو به کابل آمد و تظاهر به آشتی بین دو کاندید و حل معضل پیشآمده کرد اما هدف اصلی او دستیابی به دو نتیجهی دیگر بود؛ یکی بدبین کردن افکار عامه نسبت به غنی و عبدالله که در حقیقت مقدمهی کنار گذاشتن آنهاست و دیگری ایجاد فضای حسن نیت عمومی نسبت به آمریکاییها به عنوان فرشتههای برقرارکنندۀ صلح و ثبات و امنیت و در کنار آن بررسی وضعیت موجود و چگونگی تحقق مفاد توافقنامه با طالبان و فراهم کردن بیش از بیش اسبابِ به ضعف کشاندن ارگ و سپیدار و در نهایت القای این مطلب به مردم افغانستان که امریکاییها به دنبال صلح و آشتی و منافع شماست اما زمامداران خود شما نمیخواهند.
لذا ادامهی وضعیت بلبشوی کنونی در کابل به نفع آمریکاییها بوده و نه از حالا بلکه بازیگران استخباراتی و سیاسی واشنگتن از خیلی قبل فعال بودند تا شرایط کشور را با آنچه فعلا مواجه است گرفتار کنند تا آنان برنامههای توطئهآمیز خود علیه دولت و ملت افغانستان را به نحو مطلوب خودشان پیش ببرند، ازین روی، خوشخیالی و سادهلوحی خواهد بود که به آمدن پومپئو به کابل جهت حل معضلات و کشیدگیهای داخلی اعتقاد داشته باشیم، چه اینکه او هیچگاه برای پنبه کردن رشتههای قبلی کشور خود اقدامی روی دست نخواهد گرفت.
بنابراین آقایان عبدالله و غنی اگر ذرهای عِرق میهندوستی و نیمنگاهی به وضعیت کشور و مردم آن داشته باشند بهترین فرصت، میانجیگریِ بزرگان جهادی است که هماکنون در میان ارگ و سپیدار در رفت و آمد هستند و قصد حل موضوع میان این دو نفر را دارند، در غیر آن، فرصت اندک است و آخرتی که برای این حضرات متصور نیست، دنیا را هم از دست داده و نقمت ابدی را دنبال سر خود و دعای بد همیشگی میلیونها انسان افغانستانی را که به بحرانی شدن اوضاع کشور با مدیریت بد و ناشایست این حضرات در طول 5 سال گذشته معتقد هستند، به همراه خواهد داشت.
امروز کشور علاوه بر گرفتاری در دایرهی سایر معضلات، با معضلِ کشندهی کرونا مواجه است و بیرون شدن از این چالش به عزم ملی نیاز دارد. قطعا این روند بدون وجود یک مدیریت کلان و منسجم امکانپذیر نمیباشد، پس به مصلحت این حضرات و نیز کل کشور خواهد بود تا هرچه سریعتر با کنار آمدن با خواست میانجیگران داخلی، زمینهی ثبات نسبی در افغانستان و قطع دست آمریکا و هر دشمن دیگری را از دخالت براندازانه فراهم نمایند. والسلام.