زلمی خلیلزاد؛ نماینده امریکا برای مذاکرات صلح با طالبان گفته که منتظر پاسخ روشن طالبان درباره آتشبس یا کاهش پایدار خشونتها است.
خلیلزاد در کابل با اشرفغنی؛ رئیس جمهوری دیدار کرده است.
براساسا اعلامیه ارگ، در این دیدار او "در خصوص گفتگوهای اخیرش با نمایندگان طالبان و مقامات پاکستانی به رئیس جمهوری اشرف غنی معلومات داده است."
خلیلزاد روز جمعه در اسلام آباد با مقامات پاکستانی دیدار کرد و آنها را در جریان تازهترینهای روند مذاکرات صلح افغانستان قرار داد.
در این خبرنامه آمده است که آقای خلیلزاد گفته: "در مذاکرات با طالبان پیشرفت قابل ملاحظه صورت نگرفته؛ ولی امیدواریم بتوانیم به نتیجه برسیم."
یک منبع گروه طالبان هم گفته که مذاکرات بین دوطرف ادامه دارد؛ اما روند آن کند است.
امریکا و طالبان بیش از یکسال است که برای دستیابی به یک توافق صلح در حال مذاکره هستند و تاکنون ۱۱ دور مذاکره میان دوطرف برگزار شده است.
به نظر می رسد که مذاکرات امریکا و طالبان، وارد یک دور باطل شده است؛ دوری که در آن، نه امریکا قادر به فریب دادن طالبان است و نه طالبان می خواهند به عنوان یک گروه تسلیم شده و شکست خورده، وارد بازی صلح شوند.
امریکایی ها به ویژه در دوره ترامپ در مواردی بسیار نشان داده اند که اگرچه تظاهر به تمایل به گفتگو و مذاکره برای سازش حتی با دشمنان چندده ساله شان مانند کوریای شمالی و ایران و... می کنند؛ اما آنها در عمل در پوشش این بازی ریاکارانه در صدد مغلوب کردن طرف مقابل با اهرم مذاکره و با صرف کمترین هزینه هستند. به سخن دیگر، امریکای به رهبری ترامپ می خواهد با توسل به مذاکره، بیشترین امتیاز را با کمترین هزینه به دست آورد؛ اما این در جهانی که ذات و ماهیت امریکا را به خوبی شناخته و از سوابق و سوانح آن کشور در عهدشکنی، دروغ گویی و نقض پیمان های مشترک دو یا چندجانبه، آگاه است، شدنی نیست.
شاید نزدیک ترین و واضح ترین نمونه در این زمینه، کوریای شمالی باشد. در ابتدای قدرت گیری ترامپ در امریکا، رهبران دو کشور به اندازه ای با همدیگر درگیری داشتند که همه روزه طرف مقابل را به حمله اتمی تهدید می کردند و با بدترین و شنیع ترین اوصاف و الفاظ، همدیگر را دشنام می دادند؛ اما در نهایت، هردو طرف به مذاکره روی کردند و رکوردهای بی سابقه ای نیز در این زمینه از خود به جا گذاشتند؛ از دست دادن و لبخندزدن رو به دوربین های خبری رسانه های جهان تا پا گذاشتن ترامپ به سرزمین کوریای شمالی با گذشتن از مرز مشترک آن کشور با کوریای جنوبی.
در نهایت اما هیچ اتفاقی نیافتاد و کوریای شمالی با متهم کردن امریکا به ریاکاری و دروغگویی، بار دیگر در حال بازگشت به استراتژي سنتی خود در حوزه تولید تسلیحات استراتژيک و موشک های قاره پیمای حامل کلاهک هسته ای است.
ایران و توافق اتمی شش جانبه با آن کشور، یکی دیگر از نمونه های عهدشکنی امریکایی ها است.
با این حساب آیا باید انتظار داشت که طالبان تسلیم بازی های مزورانه ترامپ و خلیلزاد شوند و به سادگی تن به توافقی بدهند که همه چیز آن بر محور منافع امریکا تعریف و تبیین شده است؟
این البته یک بعد ماجرا است. بعد دیگر آن این است که طالبان نیز از استقلال کافی برخوردار نیستند. آنها که برای تصمیم گیری درباره اعلام آتش بس، مدت ها در پاکستان، مشغول رایزنی بودند و در نهایت نیز تصمیم شان در باره «کاهش خشونت» از زبان وزیر خارجه پاکستان اعلام شد، نمی توانند ادعا کنند که یک گروه مستقل و صد در صد افغانستانی هستند.
دولت افغانستان نیز یکی دیگر از اضلاع شکست مذاکرات است. فضای سیاسی در افغانستان به شدت، ملتهب است. هیچکس نمی داند که نتایج انتخابات چه زمانی اعلام می شود و پس از آن چه اتفاق هایی رخ خواهد داد. همچنین اختلاف میان رهبران حکومت از یکسو و حکومت و منتقدان سیاسی اش از سوی دیگر، روز به روز در حال اوج گرفتن است. صلح با طالبان و چگونگی هدایت و مدیریت آن نیز از قضا یکی از موارد اختلافی است. ضمن آنکه کابل رسما اعلام کرده است که توافق واقعی، میان طالبان و دولت شکل می گیرد، در غیر آن، توافق امریکا و طالبان، نه موضوعیت دارد، نه اعتبار و نه قابلیت اجرا.
در چنین شرایطی، دورنمای صلح مخفیانه امریکا و طالبان به شدت مبهم است و هر روز نیز بر حجم و دامنه این ابهام افزوده می شود.
خلیلزاد در کابل با اشرفغنی؛ رئیس جمهوری دیدار کرده است.
براساسا اعلامیه ارگ، در این دیدار او "در خصوص گفتگوهای اخیرش با نمایندگان طالبان و مقامات پاکستانی به رئیس جمهوری اشرف غنی معلومات داده است."
خلیلزاد روز جمعه در اسلام آباد با مقامات پاکستانی دیدار کرد و آنها را در جریان تازهترینهای روند مذاکرات صلح افغانستان قرار داد.
در این خبرنامه آمده است که آقای خلیلزاد گفته: "در مذاکرات با طالبان پیشرفت قابل ملاحظه صورت نگرفته؛ ولی امیدواریم بتوانیم به نتیجه برسیم."
یک منبع گروه طالبان هم گفته که مذاکرات بین دوطرف ادامه دارد؛ اما روند آن کند است.
امریکا و طالبان بیش از یکسال است که برای دستیابی به یک توافق صلح در حال مذاکره هستند و تاکنون ۱۱ دور مذاکره میان دوطرف برگزار شده است.
به نظر می رسد که مذاکرات امریکا و طالبان، وارد یک دور باطل شده است؛ دوری که در آن، نه امریکا قادر به فریب دادن طالبان است و نه طالبان می خواهند به عنوان یک گروه تسلیم شده و شکست خورده، وارد بازی صلح شوند.
امریکایی ها به ویژه در دوره ترامپ در مواردی بسیار نشان داده اند که اگرچه تظاهر به تمایل به گفتگو و مذاکره برای سازش حتی با دشمنان چندده ساله شان مانند کوریای شمالی و ایران و... می کنند؛ اما آنها در عمل در پوشش این بازی ریاکارانه در صدد مغلوب کردن طرف مقابل با اهرم مذاکره و با صرف کمترین هزینه هستند. به سخن دیگر، امریکای به رهبری ترامپ می خواهد با توسل به مذاکره، بیشترین امتیاز را با کمترین هزینه به دست آورد؛ اما این در جهانی که ذات و ماهیت امریکا را به خوبی شناخته و از سوابق و سوانح آن کشور در عهدشکنی، دروغ گویی و نقض پیمان های مشترک دو یا چندجانبه، آگاه است، شدنی نیست.
شاید نزدیک ترین و واضح ترین نمونه در این زمینه، کوریای شمالی باشد. در ابتدای قدرت گیری ترامپ در امریکا، رهبران دو کشور به اندازه ای با همدیگر درگیری داشتند که همه روزه طرف مقابل را به حمله اتمی تهدید می کردند و با بدترین و شنیع ترین اوصاف و الفاظ، همدیگر را دشنام می دادند؛ اما در نهایت، هردو طرف به مذاکره روی کردند و رکوردهای بی سابقه ای نیز در این زمینه از خود به جا گذاشتند؛ از دست دادن و لبخندزدن رو به دوربین های خبری رسانه های جهان تا پا گذاشتن ترامپ به سرزمین کوریای شمالی با گذشتن از مرز مشترک آن کشور با کوریای جنوبی.
در نهایت اما هیچ اتفاقی نیافتاد و کوریای شمالی با متهم کردن امریکا به ریاکاری و دروغگویی، بار دیگر در حال بازگشت به استراتژي سنتی خود در حوزه تولید تسلیحات استراتژيک و موشک های قاره پیمای حامل کلاهک هسته ای است.
ایران و توافق اتمی شش جانبه با آن کشور، یکی دیگر از نمونه های عهدشکنی امریکایی ها است.
با این حساب آیا باید انتظار داشت که طالبان تسلیم بازی های مزورانه ترامپ و خلیلزاد شوند و به سادگی تن به توافقی بدهند که همه چیز آن بر محور منافع امریکا تعریف و تبیین شده است؟
این البته یک بعد ماجرا است. بعد دیگر آن این است که طالبان نیز از استقلال کافی برخوردار نیستند. آنها که برای تصمیم گیری درباره اعلام آتش بس، مدت ها در پاکستان، مشغول رایزنی بودند و در نهایت نیز تصمیم شان در باره «کاهش خشونت» از زبان وزیر خارجه پاکستان اعلام شد، نمی توانند ادعا کنند که یک گروه مستقل و صد در صد افغانستانی هستند.
دولت افغانستان نیز یکی دیگر از اضلاع شکست مذاکرات است. فضای سیاسی در افغانستان به شدت، ملتهب است. هیچکس نمی داند که نتایج انتخابات چه زمانی اعلام می شود و پس از آن چه اتفاق هایی رخ خواهد داد. همچنین اختلاف میان رهبران حکومت از یکسو و حکومت و منتقدان سیاسی اش از سوی دیگر، روز به روز در حال اوج گرفتن است. صلح با طالبان و چگونگی هدایت و مدیریت آن نیز از قضا یکی از موارد اختلافی است. ضمن آنکه کابل رسما اعلام کرده است که توافق واقعی، میان طالبان و دولت شکل می گیرد، در غیر آن، توافق امریکا و طالبان، نه موضوعیت دارد، نه اعتبار و نه قابلیت اجرا.
در چنین شرایطی، دورنمای صلح مخفیانه امریکا و طالبان به شدت مبهم است و هر روز نیز بر حجم و دامنه این ابهام افزوده می شود.