«ما همه قاسم سلیمانی هستیم» این فریادی است که طی سه روز گذشته از عراق و ایران تا سراسر خاور میانه طنین انداز شده است. این خدمت بزرگی بود که حماقت ترامپ به محور مقاومت اسلامی کرد.
او با شهادت جنرال قاسم سلیمانی؛ سردار فداکار اسلام، خون او را در امتداد زمان جاری کرد و اهداف والای آن شهید زنده و ارزنده را فراتر از مرزهایی برد که او و نیروهای متعهدش حضور داشتند و دارند.
ترامپ یک قاسم سلیمانی را ترور کرد تا میلیون قاسم سلیمانی دیگر برویند. قاسم سلیمانی هایی که از قوه به فعل بدل شده اند و اکنون هر کدام به مثابه دینامیتی آماده انفجار، منتظر فرمان فرمانده کل قوا برای نابودی سلطه امریکا هستند.
ترامپ حتما نمی دانست که «مکتبی که شهادت دارد، اسارت ندارد». این سخن را امام قاسم سلیمانی ده ها سال پیش از امروز گفته بود و ایکاش مشاوران و وزیران ترامپ یکبار این جمله را بار دیگر می خواندند و به گوش رییس شهرت طلب شان هم می رساندند که شیعه با مرگ نابود نمی شود. این از شگفتی های بی نظیر این مکتب مبارز و پویا و انقلابی است که پس از هر شهادتی زنده تر می شود. هر خونی که از فرزندان رشید این امت بریزند، پایدارتر می گردد و درخت تنومند باورهای شان در مبارزه با استبداد و استکبار و سلطه و ستم و کفر، ریشه دار می شود.
ترامپ حتما لازم نیست تا تحقق وعده غیر قابل تغییر و حتمی «انتقام سخت» ایران و مبارزان مسلمان منتظر بماند و به تعبیر سید حسن نصرالله؛ سید سربلند مقاومت اسلامی، ببیند که نظامیان امریکایی، عمودی وارد خاور میانه می شوند و افقی برمی گردند؛ بلکه از هم اکنون می تواند به وضوح مشاهده کند که امت مبارز و انقلابی منطقه از عراق تا ایران، چگونه از پیکرهای پاک و پرافتخار شهدای نام آور شان تجلیل می کنند، آنان را عاشقانه بر دوش می کشند و شعار می دهند که ما همه قاسم سلیمانی هستیم.
ترامپ کاری کرد که هریک از اعضای امت اسلامی به یک سردار سلیمانی بالفعل بدل شد. آنها آماده دادن بزرگترین درس تاریخ به استکبار جهانی هستند و بی تردید، روزی که امریکا بساط سلطه استکباری اش را از خاور میانه برچید و بدتر از آنچه در ویتنام بر سرش آمد را تجربه کرد، آنگاه است که –ترامپ تروریست اگر تا آن زمان زنده باشد- خواهد دانست که چه حماقت کودکانه ای را مرتکب شده و از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، پشیمان خواهد شد.
امریکا که می خواست با ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، حشدالشعبی را از ریشه برکند، عراق را تحت سلطه خود درآورد، منابع نفتی آن را به یغما ببرد و سلطه خود را بر سراسر منطقه، تحکیم بخشد، اکنون باید تنها برای حفاظت از لانه جاسوسی اش در بغداد، ۷۵۰ تفنگدار تا دندان مسلح مستقر کند، همه اتباعش را از عراق خارج کند، حتی اردوی تمرینی تیم ملی فوتبال اش را در قطر لغو کند و سفر شهروندانش به خاور میانه را ممنوع قرار دهد. اینها نشانگر چیست؟ عظمت و قدرت مهارناپذیر «بهترین ارتش» دنیا یا ترس تحقیرآمیز کشوری که با کشتن یک جنرال، خواب از چشمش پریده و آرامش خود را از دست داده است؟
به راستی این ترس ناشی از چیست؟ ناشی از مرگ است، ناشی از زوال و اضمحلال و نابودی است، ناشی از فروپاشی همیشگی است، ناشی از شکستی بازگشت ناپذیر و ویرانگر است. این یک ترس ساده نیست، این ترس خود مرگ است، آغاز فرایند احتضار امریکا است، و تحقق نهایی این آرمان بزرگ امت اسلامی، دیر نخواهد بود.
او با شهادت جنرال قاسم سلیمانی؛ سردار فداکار اسلام، خون او را در امتداد زمان جاری کرد و اهداف والای آن شهید زنده و ارزنده را فراتر از مرزهایی برد که او و نیروهای متعهدش حضور داشتند و دارند.
ترامپ یک قاسم سلیمانی را ترور کرد تا میلیون قاسم سلیمانی دیگر برویند. قاسم سلیمانی هایی که از قوه به فعل بدل شده اند و اکنون هر کدام به مثابه دینامیتی آماده انفجار، منتظر فرمان فرمانده کل قوا برای نابودی سلطه امریکا هستند.
ترامپ حتما نمی دانست که «مکتبی که شهادت دارد، اسارت ندارد». این سخن را امام قاسم سلیمانی ده ها سال پیش از امروز گفته بود و ایکاش مشاوران و وزیران ترامپ یکبار این جمله را بار دیگر می خواندند و به گوش رییس شهرت طلب شان هم می رساندند که شیعه با مرگ نابود نمی شود. این از شگفتی های بی نظیر این مکتب مبارز و پویا و انقلابی است که پس از هر شهادتی زنده تر می شود. هر خونی که از فرزندان رشید این امت بریزند، پایدارتر می گردد و درخت تنومند باورهای شان در مبارزه با استبداد و استکبار و سلطه و ستم و کفر، ریشه دار می شود.
ترامپ حتما لازم نیست تا تحقق وعده غیر قابل تغییر و حتمی «انتقام سخت» ایران و مبارزان مسلمان منتظر بماند و به تعبیر سید حسن نصرالله؛ سید سربلند مقاومت اسلامی، ببیند که نظامیان امریکایی، عمودی وارد خاور میانه می شوند و افقی برمی گردند؛ بلکه از هم اکنون می تواند به وضوح مشاهده کند که امت مبارز و انقلابی منطقه از عراق تا ایران، چگونه از پیکرهای پاک و پرافتخار شهدای نام آور شان تجلیل می کنند، آنان را عاشقانه بر دوش می کشند و شعار می دهند که ما همه قاسم سلیمانی هستیم.
ترامپ کاری کرد که هریک از اعضای امت اسلامی به یک سردار سلیمانی بالفعل بدل شد. آنها آماده دادن بزرگترین درس تاریخ به استکبار جهانی هستند و بی تردید، روزی که امریکا بساط سلطه استکباری اش را از خاور میانه برچید و بدتر از آنچه در ویتنام بر سرش آمد را تجربه کرد، آنگاه است که –ترامپ تروریست اگر تا آن زمان زنده باشد- خواهد دانست که چه حماقت کودکانه ای را مرتکب شده و از ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، پشیمان خواهد شد.
امریکا که می خواست با ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس، حشدالشعبی را از ریشه برکند، عراق را تحت سلطه خود درآورد، منابع نفتی آن را به یغما ببرد و سلطه خود را بر سراسر منطقه، تحکیم بخشد، اکنون باید تنها برای حفاظت از لانه جاسوسی اش در بغداد، ۷۵۰ تفنگدار تا دندان مسلح مستقر کند، همه اتباعش را از عراق خارج کند، حتی اردوی تمرینی تیم ملی فوتبال اش را در قطر لغو کند و سفر شهروندانش به خاور میانه را ممنوع قرار دهد. اینها نشانگر چیست؟ عظمت و قدرت مهارناپذیر «بهترین ارتش» دنیا یا ترس تحقیرآمیز کشوری که با کشتن یک جنرال، خواب از چشمش پریده و آرامش خود را از دست داده است؟
به راستی این ترس ناشی از چیست؟ ناشی از مرگ است، ناشی از زوال و اضمحلال و نابودی است، ناشی از فروپاشی همیشگی است، ناشی از شکستی بازگشت ناپذیر و ویرانگر است. این یک ترس ساده نیست، این ترس خود مرگ است، آغاز فرایند احتضار امریکا است، و تحقق نهایی این آرمان بزرگ امت اسلامی، دیر نخواهد بود.
