نیروهای جنایتکار امریکایی در اقدامی تروریستی سردار سرافراز اسلام، فرمانده خوشنام محور مقاومت اسلامی و پیشاهنگ نیروهای مبارزه به داعش در منطقه خاور میانه را ترور کردند.
سردار سلیمانی خار چشم استکبار و عاملی شجاع در برابر اشغال، تجاوز و سلطه غیر مشروع امریکا برای دفاع از ملت های مظلوم منطقه و مسلمانان تحت سلطه و ستم بود. شکی نیست که نقش او در سازماندهی یک محور فراگیر و قدرتمند از مقاومت بی بدیل اسلامی علیه استکبار و ایادی مزدور آن مانند داعش و سایر جریان های تکفیری ساخته دست امریکایی ها و صهیونیست ها برجسته و بی بدیل بود. بنابراین بدیهی است که او هدفی مهم برای تروریست های امریکایی باشد. با این حال، امریکایی های اشغالگر با ترور او هرگز احساس امنیت نخواهند کرد. آنها نباید تصور کنند که سردار شهید قاسم سلیمانی را حذف کرده اند؛ بلکه به زودی تجربه خواهند کرد که او با شهادتش تکثیر شده است؛ زیرا سلیمانی های زیادی از قطره قطره خون آن سرباز جان بر کف اسلام و آرمان های مقدس انقلاب اسلامی خواهند رویید و منطقه را به جهنمی سوزان و مرگبار برای امریکایی ها و مزدوران شان بدل خواهند کرد.
هیچکس نباید تصور کند که با ترور سلیمانی کمر مقاومت اسلامی در منطقه شکسته است و این نیروها در مسیر نابودی و فروپاشی قرار گرفته اند. امریکایی ها و مزدوران سرسپرده شان این رویا را به گور خواهند برد؛ زیرا مرگ برای فرماندهانی مانند حاج قاسم سلیمانی و همه کسانی که به شیوه او عمل می کنند و در مسیر روشن مکتب سرخ حسینی قرار دارند، پایان راه نیست؛ بلکه آغاز یک فصل بی کران و ابدی از پیروزی و رهایی و رستگاری از شر اهریمنان زمان است. برای بازماندگان سلیمانی هم مبارزه با استکبار و اهریمن بزرگ، مصمم تر از همیشه ادامه خواهد یافت؛ زیرا آنها اینک شهیدی به نام قاسم سلیمانی را تقدیم اسلام کرده اند که راهش روشن است و آرمان هایش مشخص.
مجاهدان راه اسلام می دانند که سردار سلیمانی را چه کسی کشت و از این پس، بدون هیچ درنگ و تردیدی در جبهه حق علیه باطل در برابر نماد بارز باطل حضور خواهند یافت و خواهند جنگید. این تجربه ای است که در پی حمله هوایی اخیر امریکا بر پایگاه های کتائب حزب الله عراق نیز دیده شد. آن رویداد عراقی ها را علیه استکبار متحد کرد. آنها بی هیچ هراسی، بر لانه جاسوسی امریکا در بغداد یورش بردند و نام متبرک سردار شهید قاسم سلیمانی را با اقتدار بر دیوار آن نوشتند: قائدنا سلیمانی.
اکنون که سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس؛ معاون حشدالشعبی عراق به همرزمان شهید شان پیوسته اند، مجاهدان راه خدا مصمم تر از همیشه با حسی سرشار از نفرت و انتقام، به مصاف امریکای تروریست و خونریز و جنایتکار خواهند رفت و عرصه را بر سلطه اشغالگرانه آنان بر عراق تنگ خواهد کرد.
اما همانگونه که در هشدارهای مکرر خود غربی ها نیز تصریح می شود، تبعات این ترور، تنها به عراق محدود نخواهد ماند. قطرات مطهر خون پاک آن سردار سربلند اسلام، به سرعت تکثیر خواهد شد و از هر قطره خون سردار سلیمانی های تازه ای خواهند رویید و سراسر منطقه را فراخواهند گرفت.
راه مجاهدان روشن است. هم سردار قاسم سلیمانی و هم دیگر سربازان و سردارانی که هنوز زنده اند و در صف طولانی شهدا برای اعتلای کلمه الله و مبارزه ای بی امان علیه دشمنان خدا و اسلام ایستاده اند، مسیر شان روشن و تکلیف مقدس شان مشخص است. در این میان اما وضعیت برای کسانی دشوار است که در انتخاب حق و باطل تردید دارند؛ آنهایی که هم حق را می شناسند و هم باطل را. حق و باطل، تنها دو راه است، انتخاب سومی وجود ندارد. این خط از آغازین فصل تاریخ شروع شده و تا پایان ادامه خواهد داشت؛ پایانی که خداوند در آن پیروزی نهایی حق بر باطل، خیر بر شر و نیکی بر بدی را بشارت داده است. اکنون فصل نهایی نبرد خدا و شیطان است. مصادیق شیطان در زمان ما کاملا شناخته شده هستند و مصادیق حق نیز. عاقبت نیکو از آن کسانی است که چون سردار قاسم سلیمانی، جانب حق را می گیرند و به مصاف باطل می روند. تردید و تأنی و تأخیر به ویژه اگر از سر جبن و ترس باشد، مذموم است و ما را در زمره لشکر باطل قرار خواهد داد.
با شهادت سردار قاسم سلیمانی که آرزوی همیشگی او بود، جنگ حق و باطل وارد مرحله حساس خود شده است و اینک نوبت همه آنهایی است که هنوز در میانه این دو جبهه مشخص، در برزخ تردید به سر می برند.
سردار سلیمانی خار چشم استکبار و عاملی شجاع در برابر اشغال، تجاوز و سلطه غیر مشروع امریکا برای دفاع از ملت های مظلوم منطقه و مسلمانان تحت سلطه و ستم بود. شکی نیست که نقش او در سازماندهی یک محور فراگیر و قدرتمند از مقاومت بی بدیل اسلامی علیه استکبار و ایادی مزدور آن مانند داعش و سایر جریان های تکفیری ساخته دست امریکایی ها و صهیونیست ها برجسته و بی بدیل بود. بنابراین بدیهی است که او هدفی مهم برای تروریست های امریکایی باشد. با این حال، امریکایی های اشغالگر با ترور او هرگز احساس امنیت نخواهند کرد. آنها نباید تصور کنند که سردار شهید قاسم سلیمانی را حذف کرده اند؛ بلکه به زودی تجربه خواهند کرد که او با شهادتش تکثیر شده است؛ زیرا سلیمانی های زیادی از قطره قطره خون آن سرباز جان بر کف اسلام و آرمان های مقدس انقلاب اسلامی خواهند رویید و منطقه را به جهنمی سوزان و مرگبار برای امریکایی ها و مزدوران شان بدل خواهند کرد.
هیچکس نباید تصور کند که با ترور سلیمانی کمر مقاومت اسلامی در منطقه شکسته است و این نیروها در مسیر نابودی و فروپاشی قرار گرفته اند. امریکایی ها و مزدوران سرسپرده شان این رویا را به گور خواهند برد؛ زیرا مرگ برای فرماندهانی مانند حاج قاسم سلیمانی و همه کسانی که به شیوه او عمل می کنند و در مسیر روشن مکتب سرخ حسینی قرار دارند، پایان راه نیست؛ بلکه آغاز یک فصل بی کران و ابدی از پیروزی و رهایی و رستگاری از شر اهریمنان زمان است. برای بازماندگان سلیمانی هم مبارزه با استکبار و اهریمن بزرگ، مصمم تر از همیشه ادامه خواهد یافت؛ زیرا آنها اینک شهیدی به نام قاسم سلیمانی را تقدیم اسلام کرده اند که راهش روشن است و آرمان هایش مشخص.
مجاهدان راه اسلام می دانند که سردار سلیمانی را چه کسی کشت و از این پس، بدون هیچ درنگ و تردیدی در جبهه حق علیه باطل در برابر نماد بارز باطل حضور خواهند یافت و خواهند جنگید. این تجربه ای است که در پی حمله هوایی اخیر امریکا بر پایگاه های کتائب حزب الله عراق نیز دیده شد. آن رویداد عراقی ها را علیه استکبار متحد کرد. آنها بی هیچ هراسی، بر لانه جاسوسی امریکا در بغداد یورش بردند و نام متبرک سردار شهید قاسم سلیمانی را با اقتدار بر دیوار آن نوشتند: قائدنا سلیمانی.
اکنون که سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس؛ معاون حشدالشعبی عراق به همرزمان شهید شان پیوسته اند، مجاهدان راه خدا مصمم تر از همیشه با حسی سرشار از نفرت و انتقام، به مصاف امریکای تروریست و خونریز و جنایتکار خواهند رفت و عرصه را بر سلطه اشغالگرانه آنان بر عراق تنگ خواهد کرد.
اما همانگونه که در هشدارهای مکرر خود غربی ها نیز تصریح می شود، تبعات این ترور، تنها به عراق محدود نخواهد ماند. قطرات مطهر خون پاک آن سردار سربلند اسلام، به سرعت تکثیر خواهد شد و از هر قطره خون سردار سلیمانی های تازه ای خواهند رویید و سراسر منطقه را فراخواهند گرفت.
راه مجاهدان روشن است. هم سردار قاسم سلیمانی و هم دیگر سربازان و سردارانی که هنوز زنده اند و در صف طولانی شهدا برای اعتلای کلمه الله و مبارزه ای بی امان علیه دشمنان خدا و اسلام ایستاده اند، مسیر شان روشن و تکلیف مقدس شان مشخص است. در این میان اما وضعیت برای کسانی دشوار است که در انتخاب حق و باطل تردید دارند؛ آنهایی که هم حق را می شناسند و هم باطل را. حق و باطل، تنها دو راه است، انتخاب سومی وجود ندارد. این خط از آغازین فصل تاریخ شروع شده و تا پایان ادامه خواهد داشت؛ پایانی که خداوند در آن پیروزی نهایی حق بر باطل، خیر بر شر و نیکی بر بدی را بشارت داده است. اکنون فصل نهایی نبرد خدا و شیطان است. مصادیق شیطان در زمان ما کاملا شناخته شده هستند و مصادیق حق نیز. عاقبت نیکو از آن کسانی است که چون سردار قاسم سلیمانی، جانب حق را می گیرند و به مصاف باطل می روند. تردید و تأنی و تأخیر به ویژه اگر از سر جبن و ترس باشد، مذموم است و ما را در زمره لشکر باطل قرار خواهد داد.
با شهادت سردار قاسم سلیمانی که آرزوی همیشگی او بود، جنگ حق و باطل وارد مرحله حساس خود شده است و اینک نوبت همه آنهایی است که هنوز در میانه این دو جبهه مشخص، در برزخ تردید به سر می برند.