جان بس؛ سفیر امریکا در افغانستان میگوید که برنده انتخابات ریاست جمهوری افغانستان از حمایت شمار اندک مردم این کشور برخوردار خواهد بود و باید به فکر تشکیل یک حکومت فراگیر باشد.
آقای بس با اشاره به سطح مشارکت پایین رای دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان گفت لازم است تا رئیس جمهوری بعدی این کشور به خواستها، بیمها و مخالفتهای بخش بزرگی از جامعه گوش دهد.
او گفت: اگر کسی در دور نخست برنده شود، برنده در کشوری با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت که ۹ میلیون آن برای رایدهی ثبت نام کردهاند، کمتر از یک میلیون رای خواهد داشت. در فرهنگ سیاسی، این ماموریتی است که نشان دهنده حمایت شمار بزرگی از مردم از آن شخص نیست.
در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان حدود ۱.۹ میلیون رای معتبر دانسته شده است.
اظهارات جان بس که از قضا در پایان مأموریت دیپلماتیک او به عنوان سفیر امریکا در کابل نیز بیان شده، نشان می دهد که آقای بس می رود و دموکراسی ادعایی امریکا را نیز با خود می برد.
با توجه به این اظهارات، امریکا که پیش از این بارها به ایجاد و استقرار دموکراسی در افغانستان افتخار می کرد و از نقش خود در روی کار آوردن یک سازوکار سیاسی مبتنی بر انتخابات تأکید داشت، اکنون عملا چیزی برای افتخار ندارد.
آقای بس شاید به تلخی تلویحا اعتراف کرده است که با پایان مأموریت او، دموکراسی مورد ادعای امریکا در افغانستان هم پایان یافته است؛ زیرا به گفته او، در کشوری ۳۰ میلیونی نمی توان با یک میلیون رأی، ادعای نمایندگی از همه مردم کرد و حکومتی مشروع تشکیل داد.
با وجود اینکه مردم افغانستان با عدم شرکت در انتخابات بدنام ریاست جمهوری در ششم میزان، بصیرت، آگاهی و فهم عمیق خود از رویدادهای سیاسی را نشان دادند و ثابت کردند که می دانند حضور یا عدم حضور آنان، تعیین کننده نتایج انتخابات نیست؛ اما قرار هم نیست کسی با استفاده از مشارکت حداکثری آنان برای یک دولت برآمده از جعل و تزویر و تقلب که با اراده خارجی ها و داخلی های هم پیمان آنان تشکیل خواهد شد، مشروعیت و اعتبار کسب کند. بنابراین، مردم نیامدند تا با نیامدن خود، از انتخابات و دولت منسوب به آن، مشروعیت زدایی کنند.
با این حساب، افرادی مانند سفیر امریکا چاره ای جز اعتراف تلخ به فقدان مشروعیت دولت آینده ندارند. در این میان اما هیچکس نمی تواند انکار کند که نقش خود امریکا و به طور مشخص، سفارت تحت هدایت آقای بس در شکل گیری این فرجام ناامیدکننده برای انتخابات و دموکراسی امریکا در افغانستان، بزرگتر و مؤثرتر از هر عامل دیگر بوده است.
امریکا نمی تواند مشروعیت حکومت آینده را زیر سؤال ببرد؛ اما نسبت به دخالت های وقیح و آشکار خود در روندهای قبلی انتخابات به ویژه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۳ که در نهایت به تشکیل یک حکومت غیر مشروع با دو رهبر منجر شد، بی توجه باشد.
این موضوعی است که اظهارات صریح حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین درباره اینکه انتخابات افغانستان با اراده خارجی ها برگزار می شود نیز آن را تایید می کند. کرزی که دو بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و هر دو بار نیز با شائبه تقلب، پیروز شد، خود شاهدی عینی و زنده از نقش عمیق امریکا در انحراف دموکراسی و نتایج انتخابات براساس خواست و اراده و منافع و اهداف خود است.
به این ترتیب، اظهارات تازه سفیر امریکا هم به نحوی همان ادعاها و برداشت هایی را تایید می کند که پیش از این از سوی کارشناسان مطرح شده، توسط کرزی تایید شده و مردم افغانستان هم با درک و تحلیل درست این شرایط، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر شرکت نکردند تا هم به نامزدهای انتخابات و هم به قدرت های خارجی حامی آن، پیام بدهند که وقتی قرار نیست، آرای شان حساب شود و به تصمیم شان ترتیب اثر داده شود، قرار هم نیست سیاهی لشکر یک نمایش مضحک و ریاکارانه قرار بگیرند تا اعتبار دموکراسی امریکایی حفظ شود و مشروعیت حکومت آینده تضمین شود.
آقای بس با اشاره به سطح مشارکت پایین رای دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان گفت لازم است تا رئیس جمهوری بعدی این کشور به خواستها، بیمها و مخالفتهای بخش بزرگی از جامعه گوش دهد.
او گفت: اگر کسی در دور نخست برنده شود، برنده در کشوری با بیش از ۳۰ میلیون جمعیت که ۹ میلیون آن برای رایدهی ثبت نام کردهاند، کمتر از یک میلیون رای خواهد داشت. در فرهنگ سیاسی، این ماموریتی است که نشان دهنده حمایت شمار بزرگی از مردم از آن شخص نیست.
در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان حدود ۱.۹ میلیون رای معتبر دانسته شده است.
اظهارات جان بس که از قضا در پایان مأموریت دیپلماتیک او به عنوان سفیر امریکا در کابل نیز بیان شده، نشان می دهد که آقای بس می رود و دموکراسی ادعایی امریکا را نیز با خود می برد.
با توجه به این اظهارات، امریکا که پیش از این بارها به ایجاد و استقرار دموکراسی در افغانستان افتخار می کرد و از نقش خود در روی کار آوردن یک سازوکار سیاسی مبتنی بر انتخابات تأکید داشت، اکنون عملا چیزی برای افتخار ندارد.
آقای بس شاید به تلخی تلویحا اعتراف کرده است که با پایان مأموریت او، دموکراسی مورد ادعای امریکا در افغانستان هم پایان یافته است؛ زیرا به گفته او، در کشوری ۳۰ میلیونی نمی توان با یک میلیون رأی، ادعای نمایندگی از همه مردم کرد و حکومتی مشروع تشکیل داد.
با وجود اینکه مردم افغانستان با عدم شرکت در انتخابات بدنام ریاست جمهوری در ششم میزان، بصیرت، آگاهی و فهم عمیق خود از رویدادهای سیاسی را نشان دادند و ثابت کردند که می دانند حضور یا عدم حضور آنان، تعیین کننده نتایج انتخابات نیست؛ اما قرار هم نیست کسی با استفاده از مشارکت حداکثری آنان برای یک دولت برآمده از جعل و تزویر و تقلب که با اراده خارجی ها و داخلی های هم پیمان آنان تشکیل خواهد شد، مشروعیت و اعتبار کسب کند. بنابراین، مردم نیامدند تا با نیامدن خود، از انتخابات و دولت منسوب به آن، مشروعیت زدایی کنند.
با این حساب، افرادی مانند سفیر امریکا چاره ای جز اعتراف تلخ به فقدان مشروعیت دولت آینده ندارند. در این میان اما هیچکس نمی تواند انکار کند که نقش خود امریکا و به طور مشخص، سفارت تحت هدایت آقای بس در شکل گیری این فرجام ناامیدکننده برای انتخابات و دموکراسی امریکا در افغانستان، بزرگتر و مؤثرتر از هر عامل دیگر بوده است.
امریکا نمی تواند مشروعیت حکومت آینده را زیر سؤال ببرد؛ اما نسبت به دخالت های وقیح و آشکار خود در روندهای قبلی انتخابات به ویژه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۳ که در نهایت به تشکیل یک حکومت غیر مشروع با دو رهبر منجر شد، بی توجه باشد.
این موضوعی است که اظهارات صریح حامد کرزی؛ رییس جمهوری پیشین درباره اینکه انتخابات افغانستان با اراده خارجی ها برگزار می شود نیز آن را تایید می کند. کرزی که دو بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد و هر دو بار نیز با شائبه تقلب، پیروز شد، خود شاهدی عینی و زنده از نقش عمیق امریکا در انحراف دموکراسی و نتایج انتخابات براساس خواست و اراده و منافع و اهداف خود است.
به این ترتیب، اظهارات تازه سفیر امریکا هم به نحوی همان ادعاها و برداشت هایی را تایید می کند که پیش از این از سوی کارشناسان مطرح شده، توسط کرزی تایید شده و مردم افغانستان هم با درک و تحلیل درست این شرایط، در انتخابات ریاست جمهوری اخیر شرکت نکردند تا هم به نامزدهای انتخابات و هم به قدرت های خارجی حامی آن، پیام بدهند که وقتی قرار نیست، آرای شان حساب شود و به تصمیم شان ترتیب اثر داده شود، قرار هم نیست سیاهی لشکر یک نمایش مضحک و ریاکارانه قرار بگیرند تا اعتبار دموکراسی امریکایی حفظ شود و مشروعیت حکومت آینده تضمین شود.