امرالله صالح؛ معاون اول اشرف غنی در تیم دولت ساز به اتهامات عبدالله به این تیم پاسخ داده است.
داکتر عبدالله در برابر تصمیم کمیسیون انتخابات ایستاده و خواستار توقف روند بازشماری آرا شده است. او گفته که ادامه این روند، مشروعیت نتیجه انتخابات را از بین خواهد برد.
او با صراحت بار دیگر تیم دولتساز را متهم به تقلب در انتخابات کرد.
با این حال، صالح نوشته است: ما که هیچ نوع اطلاعات دقیق از کمپیوترهای کمیسیون ها نداریم و نمی دانیم نتیجه این بازشماری چه خواهد شد. واقعا نمیدانیم بوی باخت از کجا به مشام شما رسیده است.
او در ادامه تاکید کرد که آسان ترین طریقه شانه خالی کردن از مسوولیت، دشمن تراشی و ایجاد مخالف خیالی است تا خود را برائت دهیم؛ کاری که امروز داکتر صاحب عبدالله انجام میدهد.
امرالله صالح همچنین حلقه به گفته او «فکرساز» در تیم ثبات و همگرایی را متهم به نفاق افگنی قومی و سمتی کرده است.
اظهارات صریح امرالله صالح در برابر اتهامات و ادعاهای عبدالله عبدالله بر علیه تیم دولت ساز به رهبری اشرف غنی در حالی بیان می شود که صالح و عبدالله به عنوان رهبران جمعیت اسلامی و چهره هایی با عقبه سیاسی و قومی همسان، سابقه سیاسی طولانی در همکاری و همفکری داشته اند. حتی پیش از آنکه امرالله صالح به تیم اشرف غنی بپیوندد، رابطه او با عبدالله بسیار نزدیک و دوستانه به نظر می رسید.
اینک اما تصور می شود که جاذبه قدرت و تضاد منافع، آنها را رویاروی همدیگر قرار داده است. آقای صالح پیش از این نیز به طنز و طعنه و تعریض، تیم عبدالله را مورد تحقیر قرار داده و توانایی آن برای پیروزی در انتخابات را زیر سؤال برده بود. به عنوان نمونه، او یکبار البته بدون آنکه از تیم آقای عبدالله نامی ببرد، گفته بود که اگر تیم های رقیب اشرف غنی به تنهایی قادر به شکست او نیستند، همه شان یکجا شوند شاید در آن صورت بتوانند به هدف شان برسند.
به هر حال، به نظر نمی رسد که موضع گیری صریح و سریع تازه آقای صالح در قبال اظهارات و اتهامات آقای عبدالله، با اراده و خواست خود او صورت گرفته باشد. در گذشته هم بارها شاهد بوده ایم که آقای غنی، از این تاکتیک برای تضعیف دشمنان و مخالفان خود بهره می گیرد.
او به جای آنکه خود رأسا درگیر شود از کسانی در این موارد استفاده می کند که پیش از این، سابقه دوستی و همفکری و همکاری با رقیب اش را داشته اند.
در یکی از به یادماندنی ترین موارد می توان به رویارویی بی سابقه عبدالله عبدالله و عطامحمد نور در جریان برکناری او از ولایت بلخ و تنش های پیرامون آن با اشرف غنی اشاره کرد.
عبدالله که با حمایت های سیاسی گسترده و بی دریغ آقای نور به قدرت رسیده بود، در کمال شگفتی در جریان برکناری او از ولایت بلخ، از موضع اشرف غنی دفاع کرد. عطامحمد نور هم در پاسخ اعلام کرد که دندان های آقای عبدالله را می شکند.
تصور می شود که پس از آن رویداد، هنوز روابط آن دو یار قدیمی، بهبود نیافته است؛ زیرا عطامحمد نور پس از انتخابات اعلام کرد که عبدالله نمی تواند با ایجاد بحران و دامن زدن به تنش های انتخاباتی، بار دیگر ریاست اجرایی حکومت را تصاحب کند.
در مورد جنرال دوستم و قیصاری هم از همین تاکتیک استفاده شد. یکی دیگر از موارد، قرار دادن رهبران قومی هزاره و شیعه در برابر همدیگر است.
اکنون همان تجربه درباره عبدالله و امرالله صالح رخ می دهد و در این میان، سود اصلی را از این دعوا، اشرف غنی می برد که رقیب اش را به وسیله نزدیک ترین یاران و همسنگرانش تضعیف و تخریب می کند.
آثار و عواقب این امر اما روی همکاری های حزبی و آرمان های دیرینه سیاسی رفقای دیروز و رقبای امروز، بسیار ویرانگرتر خواهد بود. نمونه بارز آن را می توان در وضعیت رقت انگیز حزب جمعیت اسلامی مشاهده کرد؛ حزبی که زمانی بزرگترین و مقتدرترین حزب سیاسی در افغانستان محسوب می شد؛ اما در انتخابات اخیر به اندازه ای ضعیف ظاهر شد که حتی از معرفی یک نامزد مستقل و مقتدر هم عاجز ماند و اعضا و رهبران اصلی آن، با پیوستن به چندین تیم انتخاباتی، در برابر همدیگر قرار گرفتند و با وانهادن آرمان های سیاسی و حزبی دیرینه، پیگیر منافع شخصی و امتیازات کوتاه مدت فردی شدند و اکنون چنانچه در ماجرای صالح و عبدالله شاهد هستیم، در مقابل یکدیگر می ایستند و به تخریب و تضعیف هم می پردازند.
داکتر عبدالله در برابر تصمیم کمیسیون انتخابات ایستاده و خواستار توقف روند بازشماری آرا شده است. او گفته که ادامه این روند، مشروعیت نتیجه انتخابات را از بین خواهد برد.
او با صراحت بار دیگر تیم دولتساز را متهم به تقلب در انتخابات کرد.
با این حال، صالح نوشته است: ما که هیچ نوع اطلاعات دقیق از کمپیوترهای کمیسیون ها نداریم و نمی دانیم نتیجه این بازشماری چه خواهد شد. واقعا نمیدانیم بوی باخت از کجا به مشام شما رسیده است.
او در ادامه تاکید کرد که آسان ترین طریقه شانه خالی کردن از مسوولیت، دشمن تراشی و ایجاد مخالف خیالی است تا خود را برائت دهیم؛ کاری که امروز داکتر صاحب عبدالله انجام میدهد.
امرالله صالح همچنین حلقه به گفته او «فکرساز» در تیم ثبات و همگرایی را متهم به نفاق افگنی قومی و سمتی کرده است.
اظهارات صریح امرالله صالح در برابر اتهامات و ادعاهای عبدالله عبدالله بر علیه تیم دولت ساز به رهبری اشرف غنی در حالی بیان می شود که صالح و عبدالله به عنوان رهبران جمعیت اسلامی و چهره هایی با عقبه سیاسی و قومی همسان، سابقه سیاسی طولانی در همکاری و همفکری داشته اند. حتی پیش از آنکه امرالله صالح به تیم اشرف غنی بپیوندد، رابطه او با عبدالله بسیار نزدیک و دوستانه به نظر می رسید.
اینک اما تصور می شود که جاذبه قدرت و تضاد منافع، آنها را رویاروی همدیگر قرار داده است. آقای صالح پیش از این نیز به طنز و طعنه و تعریض، تیم عبدالله را مورد تحقیر قرار داده و توانایی آن برای پیروزی در انتخابات را زیر سؤال برده بود. به عنوان نمونه، او یکبار البته بدون آنکه از تیم آقای عبدالله نامی ببرد، گفته بود که اگر تیم های رقیب اشرف غنی به تنهایی قادر به شکست او نیستند، همه شان یکجا شوند شاید در آن صورت بتوانند به هدف شان برسند.
به هر حال، به نظر نمی رسد که موضع گیری صریح و سریع تازه آقای صالح در قبال اظهارات و اتهامات آقای عبدالله، با اراده و خواست خود او صورت گرفته باشد. در گذشته هم بارها شاهد بوده ایم که آقای غنی، از این تاکتیک برای تضعیف دشمنان و مخالفان خود بهره می گیرد.
او به جای آنکه خود رأسا درگیر شود از کسانی در این موارد استفاده می کند که پیش از این، سابقه دوستی و همفکری و همکاری با رقیب اش را داشته اند.
در یکی از به یادماندنی ترین موارد می توان به رویارویی بی سابقه عبدالله عبدالله و عطامحمد نور در جریان برکناری او از ولایت بلخ و تنش های پیرامون آن با اشرف غنی اشاره کرد.
عبدالله که با حمایت های سیاسی گسترده و بی دریغ آقای نور به قدرت رسیده بود، در کمال شگفتی در جریان برکناری او از ولایت بلخ، از موضع اشرف غنی دفاع کرد. عطامحمد نور هم در پاسخ اعلام کرد که دندان های آقای عبدالله را می شکند.
تصور می شود که پس از آن رویداد، هنوز روابط آن دو یار قدیمی، بهبود نیافته است؛ زیرا عطامحمد نور پس از انتخابات اعلام کرد که عبدالله نمی تواند با ایجاد بحران و دامن زدن به تنش های انتخاباتی، بار دیگر ریاست اجرایی حکومت را تصاحب کند.
در مورد جنرال دوستم و قیصاری هم از همین تاکتیک استفاده شد. یکی دیگر از موارد، قرار دادن رهبران قومی هزاره و شیعه در برابر همدیگر است.
اکنون همان تجربه درباره عبدالله و امرالله صالح رخ می دهد و در این میان، سود اصلی را از این دعوا، اشرف غنی می برد که رقیب اش را به وسیله نزدیک ترین یاران و همسنگرانش تضعیف و تخریب می کند.
آثار و عواقب این امر اما روی همکاری های حزبی و آرمان های دیرینه سیاسی رفقای دیروز و رقبای امروز، بسیار ویرانگرتر خواهد بود. نمونه بارز آن را می توان در وضعیت رقت انگیز حزب جمعیت اسلامی مشاهده کرد؛ حزبی که زمانی بزرگترین و مقتدرترین حزب سیاسی در افغانستان محسوب می شد؛ اما در انتخابات اخیر به اندازه ای ضعیف ظاهر شد که حتی از معرفی یک نامزد مستقل و مقتدر هم عاجز ماند و اعضا و رهبران اصلی آن، با پیوستن به چندین تیم انتخاباتی، در برابر همدیگر قرار گرفتند و با وانهادن آرمان های سیاسی و حزبی دیرینه، پیگیر منافع شخصی و امتیازات کوتاه مدت فردی شدند و اکنون چنانچه در ماجرای صالح و عبدالله شاهد هستیم، در مقابل یکدیگر می ایستند و به تخریب و تضعیف هم می پردازند.