«به جای اینکه اول به افغانستان بیاید و همبستگی خود را با افغان هاى دلير و متحدين استراتژيك که با پذيرفتن خطر زندگی به پاى صندوق هاى راى رفتند و برای آينده كشور شان رای دادند، ابراز کند، داكتر خليلزاد ابتدا به پاكستان می رود و با پاكستان ابراز همبستگی می کند و نشان می دهد که پاكستان باید در آينده صاحب و مالک كليد افغانستان باشد.
خاک و سرزمين از ما، قربانى از ما، سرنوشت از ما، گذشته و آينده از ما؛ ولى تصميم گيرنده براى آينده ما بايد پاكستان باشد؟!
فكر مي كنم اولویت ها و شيوه داكتر خليلزاد در پروسه صلح افغانستان يكبار ديگر به بيراهه مي رود.»
متن فوق، واکنش رحمت الله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی و نامزدهای ریاست جمهوری نسبت به سفر همزمان زلمی خلیلزاد؛ مذاکره کننده ارشد امریکایی به پاکستان است.
سفر خلیلزاد، تقریبا همزمان با سفر هیات مذاکره کننده طالبان به اسلام آباد صورت می گیرد. اگرچه سهیل شاهین؛ سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر، این همزمانی را «تصادفی» توصیف کرده؛ اما برخی رسانه های پاکستانی از احتمال دیدار مستقیم نمایندگان طالبان با خلیلزاد در اسلام آباد خبر داده اند و این نشان می دهد که همزمانی این سفرها، سازمان یافته و هماهنگ شده است.
این در حالی است که افغانستان اخیرا شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود؛ یک روند مهم و سرنوشت ساز ملی که علیرغم همه اما و اگرهایی که درباره شفافیت آن وجود دارد، دست کم چیزی است که قانون اساسی افغانستان آن را به رسمیت شناخته و آن را تنها راه مشروع انتقال قدرت معرفی کرده است.
بر این اساس، آیا همزمانی سفر نمایندگان امریکا و طالبان به پاکستان که همواره کانون توطئه های ضد افغانستانی و همکار قدرت های استعماری برای تسهیل سلطه آنها بر کشور ما بوده است، نوعی کودتا علیه انتخابات اخیر ریاست جمهوری در افغانستان محسوب نمی شود؟ آیا دیدارهایی که در چارچوب این سفرها صورت می گیرد، نقشه کشی علیه آینده سیاسی افغانستان نیست؟ آیا امریکایی ها بار دیگر دست در دست پاکستانی ها در پی کلید زدن یک پروژه استعماری تازه در افغانستان نیستند؟ آیا طالبان بازهم مجری سیاست های امریکا و پاکستان و دست ابزار قدرت های سلطه جوی بیگانه قرار می گیرند؟
اینها سؤال های مهمی است که در ذهن مردم افغانستان نسبت به تحرکات تازه امریکا، طالبان و پاکستان به وجود آمده است.
همانگونه که در موضع گیری آقای نبیل نیز آمده است، امریکایی ها و طالبان طوری رفتار می کنند که گویی این پاکستان است که باید درباره سرنوشت آینده افغانستان، تصمیم بگیرد. آنها با پاکستان درباره صلح و جنگ در افغانستان صحبت می کنند. این در حالی است که نه دولت و بازیگران سیاسی داخلی در این روند سهم و نقش دارند و نه مردم افغانستان. این نشان می دهد که طرف های یادشده یکبار دیگر علیه افغانستان متحد شده اند و هدف اولیه آنها نیز به بن بست کشاندن انتخابات اخیر ریاست جمهوری است تا زمینه برای ایجاد حکومت موقت و تحمیل پروژه امریکایی- پاکستانی صلح، فراهم شود. در غیر آن، هیچ دلیلی وجود ندارد که موضوع گفتگوها، صلح و امنیت و سرنوشت سیاسی افغانستان باشد؛ اما دولت افغانستان در آن هیچ سهمی نداشته باشد و به جای آن، پاکستان، طرف مذاکرات امریکا و طالبان باشد.
امریکا اگر در جستجوی راه حلی صلح آمیز برای بحرانی است که خود در افغانستان، ایجاد کرده باید به مردم و دولت افغانستان، اجازه دهد خودشان درباره سرنوشت شان، تصمیم بگیرند.
طالبان نیز اگر گروهی وابسته به قدرت های بیگانه نیست و متعهد به منافع و استقلال و تمامیت ارضی افغانستان است، به جای آنکه از پاکستان، دستور بگیرد، مستقیما با دولت و مردم افغانستان و سایر طرف های سیاسی و قومی داخلی، وارد گفتگو شود. در غیر آن، هیچ صلحی با تبانی امریکا و پاکستان در افغانستان، ایجاد نخواهد شد و طالبان نیز در این میان، همچنان دست ابزار و بازیچه واشنگتن و اسلام آباد و سایر شرکای شان برای دنبال کردن اهداف استعماری آنها در افغانستان باقی خواهند ماند و هرگز وجود و قدرتی مستقل از کارفرمایان خارجی شان پیدا نخواهند کرد.
خاک و سرزمين از ما، قربانى از ما، سرنوشت از ما، گذشته و آينده از ما؛ ولى تصميم گيرنده براى آينده ما بايد پاكستان باشد؟!
فكر مي كنم اولویت ها و شيوه داكتر خليلزاد در پروسه صلح افغانستان يكبار ديگر به بيراهه مي رود.»
متن فوق، واکنش رحمت الله نبیل؛ رییس پیشین امنیت ملی و نامزدهای ریاست جمهوری نسبت به سفر همزمان زلمی خلیلزاد؛ مذاکره کننده ارشد امریکایی به پاکستان است.
سفر خلیلزاد، تقریبا همزمان با سفر هیات مذاکره کننده طالبان به اسلام آباد صورت می گیرد. اگرچه سهیل شاهین؛ سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در قطر، این همزمانی را «تصادفی» توصیف کرده؛ اما برخی رسانه های پاکستانی از احتمال دیدار مستقیم نمایندگان طالبان با خلیلزاد در اسلام آباد خبر داده اند و این نشان می دهد که همزمانی این سفرها، سازمان یافته و هماهنگ شده است.
این در حالی است که افغانستان اخیرا شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری بود؛ یک روند مهم و سرنوشت ساز ملی که علیرغم همه اما و اگرهایی که درباره شفافیت آن وجود دارد، دست کم چیزی است که قانون اساسی افغانستان آن را به رسمیت شناخته و آن را تنها راه مشروع انتقال قدرت معرفی کرده است.
بر این اساس، آیا همزمانی سفر نمایندگان امریکا و طالبان به پاکستان که همواره کانون توطئه های ضد افغانستانی و همکار قدرت های استعماری برای تسهیل سلطه آنها بر کشور ما بوده است، نوعی کودتا علیه انتخابات اخیر ریاست جمهوری در افغانستان محسوب نمی شود؟ آیا دیدارهایی که در چارچوب این سفرها صورت می گیرد، نقشه کشی علیه آینده سیاسی افغانستان نیست؟ آیا امریکایی ها بار دیگر دست در دست پاکستانی ها در پی کلید زدن یک پروژه استعماری تازه در افغانستان نیستند؟ آیا طالبان بازهم مجری سیاست های امریکا و پاکستان و دست ابزار قدرت های سلطه جوی بیگانه قرار می گیرند؟
اینها سؤال های مهمی است که در ذهن مردم افغانستان نسبت به تحرکات تازه امریکا، طالبان و پاکستان به وجود آمده است.
همانگونه که در موضع گیری آقای نبیل نیز آمده است، امریکایی ها و طالبان طوری رفتار می کنند که گویی این پاکستان است که باید درباره سرنوشت آینده افغانستان، تصمیم بگیرد. آنها با پاکستان درباره صلح و جنگ در افغانستان صحبت می کنند. این در حالی است که نه دولت و بازیگران سیاسی داخلی در این روند سهم و نقش دارند و نه مردم افغانستان. این نشان می دهد که طرف های یادشده یکبار دیگر علیه افغانستان متحد شده اند و هدف اولیه آنها نیز به بن بست کشاندن انتخابات اخیر ریاست جمهوری است تا زمینه برای ایجاد حکومت موقت و تحمیل پروژه امریکایی- پاکستانی صلح، فراهم شود. در غیر آن، هیچ دلیلی وجود ندارد که موضوع گفتگوها، صلح و امنیت و سرنوشت سیاسی افغانستان باشد؛ اما دولت افغانستان در آن هیچ سهمی نداشته باشد و به جای آن، پاکستان، طرف مذاکرات امریکا و طالبان باشد.
امریکا اگر در جستجوی راه حلی صلح آمیز برای بحرانی است که خود در افغانستان، ایجاد کرده باید به مردم و دولت افغانستان، اجازه دهد خودشان درباره سرنوشت شان، تصمیم بگیرند.
طالبان نیز اگر گروهی وابسته به قدرت های بیگانه نیست و متعهد به منافع و استقلال و تمامیت ارضی افغانستان است، به جای آنکه از پاکستان، دستور بگیرد، مستقیما با دولت و مردم افغانستان و سایر طرف های سیاسی و قومی داخلی، وارد گفتگو شود. در غیر آن، هیچ صلحی با تبانی امریکا و پاکستان در افغانستان، ایجاد نخواهد شد و طالبان نیز در این میان، همچنان دست ابزار و بازیچه واشنگتن و اسلام آباد و سایر شرکای شان برای دنبال کردن اهداف استعماری آنها در افغانستان باقی خواهند ماند و هرگز وجود و قدرتی مستقل از کارفرمایان خارجی شان پیدا نخواهند کرد.