سید حسن نصرالله؛ رهبر حزبالله لبنان، در واکنش به سقوط دو پهپاد بر فراز بیروت، به نیروهای اسرائیلی هشدار داد که آماده پاسخ "قریبالوقوع" این گروه باشند. او همچنین گفت حزبالله وارد فاز تازهای از مقابله با اسرائیل شده است.
آقای نصرالله گفت حزبالله هرچه در توان دارد به کار میگیرد تا مانع حملات پهپادهای اسرائیل به لبنان شود.
رهبر حزبالله گفت: "من به شهروندان شمال اسرائیل و تمام سکنه فلسطین اشغالی میگویم، زندگی عادی نداشته باشید. احساس امنیت نکنید و حتی یک ثانیه شک نکنید که حزبالله چنین تجاوزی را تحمل نخواهد کرد."
او پهپادی را که در جنوب بیروت سقوط کرد یک پهپاد "دومتری درجه بالای نظامی" و آن عملیات را "انتحاری" خواند.
او خطاب به ارتش اسرائیل گفت: "به ارتش اسرائیل مستقر در مرز میگویم در آمادهباش کامل منتظر باشید. یک روز، دو روز یا سه روز، فقط منتظر باشید."
اقدام تجاوزکارانه اسراییل تنها یک عملیات عادی برای سرکوب نیروهای مقاومت اسلامی در سوریه و لبنان و تحلیل بردن توان آنها برای حمله به اهداف صهیونیستی و یا افزایش توانایی عملیاتی بالقوه شان برای مقابله با تهدیدهای احتمالی اسراییل نبود؛ بلکه بخشی از یک پروژه بزرگتر به منظور نجات تروریست های در حال مرگ در سوریه بود.
اسراییل به عنوان اصلی ترین حامی تروریزم در سوریه، نمی خواهد شاهد سقوط آخرین پایگاه های تروریست ها و استقرار کامل ارتش و دولت سوریه در سراسر این کشور باشد. استراتژيست های صهیونیست، آرامش و ثبات در سوریه را تهدیدی علیه امنیت ملی آن رژيم می دانند و نمی خواهند این مهم، تحقق پیدا کند.
حمله های پهپادی به عراق، سوریه و لبنان اما پرده از یک زاویه جدید جنگ در منطقه برمی دارد. در این میان نباید انتظار داشت که ایران، عراق، سوریه و لبنان به عنوان محورهای هدف در این پروژه ماجراجویانه جدید همچنان با سکوت و تماشا در برابر اقدامات رژيم اسراییل، دست به هیچ عکس العملی نزنند. در واقع، تجربه نشان داده است که ادامه این رویکرد، اسراییل را به پیشبرد و توسعه این رویکرد تجاوزکارانه، تشویق و تشجیع می کند.
بنابراین، سخنان هشدارآمیز تازه دبیر کل حزب الله لبنان علیه رژيم اسراییل را نباید یک موضع گیری تبلیغاتی صرف، در نظر گرفت؛ به ویژه اینکه او برای اقدام متقابل علیه اهدافی در درون قلمرو تحت سلطه این رژيم و نه مزارع شبعا، زمان تعیین کرد و از آغاز پاسخ حزب الله طی چند روز پیش رو خبر داد.
صهیونیست ها بیش از هر مرجع دیگری سخنان سید حسن نصرالله را جدی می گیرند؛ زیرا می دانند که او مرد عمل است و هیچ هراسی از ورود به پیکاری تمام عیار برای دفاع از حریم حاکمیت ملی لبنان و محورهای مختلف مقاومت اسلامی که اسراییل را محاصره کرده اند، ندارد.
بنابراین رژيم تل آویو و حامیان بین المللی و رژيم های سرسپرده آن در منطقه نباید انتظار داشته باشند که آتش بازی ها و عملیات انتحاری اخیر این رژيم برای نجات تروریزم در حال مرگ در سوریه که برگ برنده دیگری برای محور مقاومت اسلامی خواهد بود، بی پاسخ می ماند. دامنه این پاسخ هرچه باشد، موضوعی که نباید نادیده گرفت این است که جریان مقاومت اسلامی در منطقه، اکنون وارد فاز جدید جنگ شده است؛ فازی که در آن، به جای نیابت تروریست ها از صهیونیست ها و رژيم های مرتجع و مزدور منطقه، حامیان اصلی آنها وارد عمل شده اند و این نبرد اگر گسترش پیدا کند، نبردی برای تعیین سرنوشت نهایی جنگ خواهد بود.
در این میان، نباید عملیات انتحاری اخیر رژيم اسراییل برای حمایت و نجات تروریست ها در عراق و سوریه و لبنان را به معنای قدرت آن رژيم در نظر آورد. اسراییل همان رژيمی است که در سال های گذشته بارها از گروه های مختلف مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان، مفتضحانه شکست خورده و با تحمل تلفات سنگین، مجبور به عقب نشینی شده است؛ اما مقاومت اسلامی با دیروز فرق دارد. محورهای مختلف این نیرو بسیار قدرتمندتر از پیش در صحنه حضور دارند. پیروزی در جنگ سوریه، یکی از نمودهای اقتدار بی سابقه آنان است و این همان چیزی است که اسراییل را به واکنشی انتحاری و دیوانه وار واداشته است؛ واکنشی که تنها پیامد آن مرگ ابدی صهیونیزم و شکست هسته اصلی ناامنی در منطقه خواهد بود. رژيم اسراییل با عصبانیت و سرخوردگی ناشی از شکست های پی در پی، دست به اقدامات انتحاری و خودویرانگر می زند و پاسخ مقاومت این بار، کشاندن خود آن رژيم به عرصه جنگی نهایی و سرنوشت ساز خواهد بود.
آقای نصرالله گفت حزبالله هرچه در توان دارد به کار میگیرد تا مانع حملات پهپادهای اسرائیل به لبنان شود.
رهبر حزبالله گفت: "من به شهروندان شمال اسرائیل و تمام سکنه فلسطین اشغالی میگویم، زندگی عادی نداشته باشید. احساس امنیت نکنید و حتی یک ثانیه شک نکنید که حزبالله چنین تجاوزی را تحمل نخواهد کرد."
او پهپادی را که در جنوب بیروت سقوط کرد یک پهپاد "دومتری درجه بالای نظامی" و آن عملیات را "انتحاری" خواند.
او خطاب به ارتش اسرائیل گفت: "به ارتش اسرائیل مستقر در مرز میگویم در آمادهباش کامل منتظر باشید. یک روز، دو روز یا سه روز، فقط منتظر باشید."
اقدام تجاوزکارانه اسراییل تنها یک عملیات عادی برای سرکوب نیروهای مقاومت اسلامی در سوریه و لبنان و تحلیل بردن توان آنها برای حمله به اهداف صهیونیستی و یا افزایش توانایی عملیاتی بالقوه شان برای مقابله با تهدیدهای احتمالی اسراییل نبود؛ بلکه بخشی از یک پروژه بزرگتر به منظور نجات تروریست های در حال مرگ در سوریه بود.
اسراییل به عنوان اصلی ترین حامی تروریزم در سوریه، نمی خواهد شاهد سقوط آخرین پایگاه های تروریست ها و استقرار کامل ارتش و دولت سوریه در سراسر این کشور باشد. استراتژيست های صهیونیست، آرامش و ثبات در سوریه را تهدیدی علیه امنیت ملی آن رژيم می دانند و نمی خواهند این مهم، تحقق پیدا کند.
حمله های پهپادی به عراق، سوریه و لبنان اما پرده از یک زاویه جدید جنگ در منطقه برمی دارد. در این میان نباید انتظار داشت که ایران، عراق، سوریه و لبنان به عنوان محورهای هدف در این پروژه ماجراجویانه جدید همچنان با سکوت و تماشا در برابر اقدامات رژيم اسراییل، دست به هیچ عکس العملی نزنند. در واقع، تجربه نشان داده است که ادامه این رویکرد، اسراییل را به پیشبرد و توسعه این رویکرد تجاوزکارانه، تشویق و تشجیع می کند.
بنابراین، سخنان هشدارآمیز تازه دبیر کل حزب الله لبنان علیه رژيم اسراییل را نباید یک موضع گیری تبلیغاتی صرف، در نظر گرفت؛ به ویژه اینکه او برای اقدام متقابل علیه اهدافی در درون قلمرو تحت سلطه این رژيم و نه مزارع شبعا، زمان تعیین کرد و از آغاز پاسخ حزب الله طی چند روز پیش رو خبر داد.
صهیونیست ها بیش از هر مرجع دیگری سخنان سید حسن نصرالله را جدی می گیرند؛ زیرا می دانند که او مرد عمل است و هیچ هراسی از ورود به پیکاری تمام عیار برای دفاع از حریم حاکمیت ملی لبنان و محورهای مختلف مقاومت اسلامی که اسراییل را محاصره کرده اند، ندارد.
بنابراین رژيم تل آویو و حامیان بین المللی و رژيم های سرسپرده آن در منطقه نباید انتظار داشته باشند که آتش بازی ها و عملیات انتحاری اخیر این رژيم برای نجات تروریزم در حال مرگ در سوریه که برگ برنده دیگری برای محور مقاومت اسلامی خواهد بود، بی پاسخ می ماند. دامنه این پاسخ هرچه باشد، موضوعی که نباید نادیده گرفت این است که جریان مقاومت اسلامی در منطقه، اکنون وارد فاز جدید جنگ شده است؛ فازی که در آن، به جای نیابت تروریست ها از صهیونیست ها و رژيم های مرتجع و مزدور منطقه، حامیان اصلی آنها وارد عمل شده اند و این نبرد اگر گسترش پیدا کند، نبردی برای تعیین سرنوشت نهایی جنگ خواهد بود.
در این میان، نباید عملیات انتحاری اخیر رژيم اسراییل برای حمایت و نجات تروریست ها در عراق و سوریه و لبنان را به معنای قدرت آن رژيم در نظر آورد. اسراییل همان رژيمی است که در سال های گذشته بارها از گروه های مختلف مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان، مفتضحانه شکست خورده و با تحمل تلفات سنگین، مجبور به عقب نشینی شده است؛ اما مقاومت اسلامی با دیروز فرق دارد. محورهای مختلف این نیرو بسیار قدرتمندتر از پیش در صحنه حضور دارند. پیروزی در جنگ سوریه، یکی از نمودهای اقتدار بی سابقه آنان است و این همان چیزی است که اسراییل را به واکنشی انتحاری و دیوانه وار واداشته است؛ واکنشی که تنها پیامد آن مرگ ابدی صهیونیزم و شکست هسته اصلی ناامنی در منطقه خواهد بود. رژيم اسراییل با عصبانیت و سرخوردگی ناشی از شکست های پی در پی، دست به اقدامات انتحاری و خودویرانگر می زند و پاسخ مقاومت این بار، کشاندن خود آن رژيم به عرصه جنگی نهایی و سرنوشت ساز خواهد بود.