عموم افراد در فرآیند تصمیمگیری به سه گروه تقسیم میشوند: دستهی اول اشخاصی هستند که به شدت ریسکپذیر و هیجانی بوده و خیلی زود تصمیم میگیرند. دستهی دوم افرادیاند که بهشدت از ریسک گریزان و کاملا وابسته هستند. دسته سوم نیز گروهی میباشند که در اتخاذ تصمیمگیریهای خود از قانون تعادل بهره میبرند.
در عصر کنونی، شرایط محیطی و فضایی که ما در آن قرار داریم به گونهای آلوده و پیچیده شده که عملا اتخاذ یک تصمیم عقلانی را برای ما دشوار کرده است! تبلیغات زهرآگین دشمنان، اتحاد و همدلی مسلمانان را هدف قرار داده و متأسفانه آتش این جوسازیهای خانمانسوز، دامن همهی مردم و حتی اقشار تحصیلکرده و از همه مهمتر حوزویان ما را به گونهای گرفته که عملا توان اتخاذ تصمیمگیری به شکل صحیح را تا حدود زیادی از آنان سلب نموده است.
در نتیجه ما شاهد هستیم که در بسیاری از مواقع، حتی یک مسئله ساده به یک معضل اجتماعی تبدیل میگردد.
به نظر میرسد مدیریت تصمیمگیری یک پروسهی مهم اجتماعی است که اگر به شکل منطقی و بدور از افراط و تفریط صورت گیرد، یقینا برخی از مشکلات عمدهی جامعه حل خواهد شد. لذا اگر ما بهعنوان یک مسلمانِ آگاه و مسئول بخواهیم در حل و فصل معضلات اجتماعی نقش ایفا کنیم، لازم است در بحثهای جنجالی و هر مشکل دیگری که به طور روزمره با آن مواجهیم آن تصمیمی را اتخاذ کنیم که منفعت همگانیِ آن بیشتر باشد.
بدین ترتیب، اتحاد و همدلی که یک نیاز اجتماعی و از لوازم زدودن معضلات است در جامعه رقم خواهد خورد، چرا که اگر منفعت همگانی در نظر نباشد و ما فقط به فکر خویشتن باشیم و همواره تصمیمات یکجانبه اتخاذ کنیم، طبیعی است که پیشرفت همهجانبه هم حاصل نخواهد شد. به عنوان مثال دقیقا مانند این میماند که ما تمام تمرکز خود را روی تربیت فرزند خود اعمال نموده و به فکر تربیت فرزندان اجتماع نباشیم!
مشخص است که این نحوه از تربیتِ ما، کارایی و اثربخشی لازم را در پی نخواهد داشت! چرا که با یک بیادبی و بینزاکتی نمودنِ کودکانِ منطقه در مقابل فرزند تربیتیافتهی ما تمام زحماتمان از بین خواهد رفت و اولاد ما با یک چشم بر هم زدن، بیادب و بینزاکت خواهد شد.
بدیهی است که تربیت درست زمانی اتفاق میافتد که فرزندِ من و دیگر فرزندان کوچه و حتی جامعه، مقولهی تربیت را به صورت توأمان در کنار تعلیم خود بیاموزند.
اگر همگان چنین تفکری داشته باشند، پیشرفت همهجانبه نیز حاصل میگردد. این مثال در تمام اتفاقات روزمرهی ما صدق میکند و اگر در مواجه با معضلات اجتماعی و حتی در اتفاقات زندگی خود، به فکر منافع عمومی باشیم، در واقع بهترین تصميمات را اتخاذ نمودهایم.
اما اگر تنها به فکر نجات خویشتن و غافل از دیگران باشیم مشخص است که با چنین دیدگاه بخلآمیز و خودبرتربینی، به شاخصهی اتحاد و همدلی که یک نیاز همگانی برای پیشرفت و اقتدار جامعه است نخواهیم رسید.
نویسنده: سید صادق حسینی