محمدجواد ظریف؛ وزیر خارجه ایران خلیج فارس را "یک شاهراه حیاتی" برای این کشور خوانده و حضور نیروهای غیرمنطقهای و خارجی را منشأ ناامنی دانسته است.
آقای ظریف در توییترش نوشته خلیج فارس، "اولویت امنیت ملی برای جمهوری اسلامی" است و ایران برای حفظ امنیت خود "تردیدی به راه نخواهد داد."
اظهارات آقای ظریف در واکنش به اخباری درباره احتمال حضور رژيم اسرائیل در ائتلاف دریایی امریکا در تنگه هرمز مطرح شده است.
پیشتر وزارت خارجه ایران در واکنشی تند چنین حضوری را "تهدیدی آشکار" علیه این کشور خواند و گفت "مقابله با تهدید حضور صهیونیستها در خلیج فارس حق ایران است."
سایت اسرائیلی یدیعوت اخرونوت روز سهشنبه (۱۵ اسد) ضمن اشاره به دیدار اخیر یسرائیل کاتس؛ وزیر خارجه آن رژیم با مقامهای ارشد امارات از پیوستن رژيم تلآویو به ائتلاف امریکا برای حفاظت از مسیرهای تجاری در خلیج فارس خبر داد.
کارشناسان مسایل منطقه می گویند که هدف اصلی رژيم اسراییل از این تصمیم، شکستن تابوی سلطه بر سرزمین های اسلامی و عربی به هدف ترساندن و تهدید ایران است.
تل آویو از اینکه ایران در سوریه در همسایگی آن رژيم، حضور مستقیم دارد، عمیقا خشمگین و بیمناک است؛ اما علیرغم تلاش های مذبوحانه ای که در چندسال اخیر انجام داده، نتوانسته مانع از این حضور شود.
بنابراین همچنان از راه های مختلف تلاش می کند تا نفوذ ایران در منطقه را محدود کند و این اقدام را از راه عادی سازی روابط خود با رژيم های مزدور عربی انجام می دهد.
اکنون که امریکا به بهانه ناامنی کشتیرانی در خلیج فارس برای تشکیل یک ائتلاف نظامی، تقلا می کند، بهانه لازم برای نزدیک تر شدن رژیم اسراییل به حوزه نفوذ استراتژيک ایران برای رژيم تل آویو فراهم شده است.
هدف دیگر آن رژيم از این اقدام، آبروداری برای امریکاست. مقام های امریکایی در روزهای اخیر یک تور بین المللی گسترده را به منظور همراه کردن کشورها برای حضور نظامی در خلیج فارس علیه ایران، راه اندازی کردند؛ اما از میان بیش از ۶۰ کشوری که از امریکا درخواست دریافت کردند تاکنون تنها انگلیس و کوریای جنوبی، پاسخ مثبت داده اند. حتی آلمان و جاپان که به نحوی پس از جنگ جهانی دوم، تحت سلطه نظامی امریکا محسوب می شوند، از پذیرش این درخواست، امتناع کرده اند.
بر این اساس، پیوستن رژيم اسراییل به این ائتلاف از پیش شکست خورده، می تواند به منظور جلوگیری از تخریب وجهه امریکا و فروپاشی اقتدار پوشالی آن برای سلطه بر منطقه، صورت گرفته باشد.
سومین و مهم ترین هدف رژيم اسراییل از این تصمیم شکستن یک تابوی دیرسال است.
مدت هاست که رژيم های مزدور عربی تقلا می کنند از روابط «عادی» شان با اسراییل پرده برداری کنند. این تلاش ها به ویژه در زمان سلطه ترامپ بر امریکا و به مدد جارد کوشنر؛ داماد یهودی او که روابط نزدیکی با شاهزادگان سعودی و اماراتی دارد، تشدید شده است.
معامله قرن ترامپ که هدف از آن، رسمیت بخشیدن به سلطه غاصبانه رژيم جعلی اسراییل بر سرزمین های فلسطینی است نیز یکی دیگر از پروژه های جارد کوشنر برای عادی سازی روابط اعراب و اسراییل بود که در همان آغاز شکست خورد و در نطفه خفه شد.
بر این اساس، اکنون که امریکا در سایه سیاست ایران هراسانه اش، موج تازه ای از ناامنی و بی ثباتی را در منطقه ایجاد کرده، اسراییل نیز با استفاده از فرصت و به بهانه این سیاست، سعی می کند تابوی عدم رابطه با کشورهای مسلمان و حضور و سیطره مستقیم بر آب های عربی و اسلامی را بشکند.
با اینهمه، واکنش صریح و تند ایران در قبال این پروژه توطئه آمیز تازه به معنای آن است که حضور مستقیم اسراییل در آب های منطقه برای ایران، هرگز پذیرفتنی نیست و این رویداد بی تردید، وضعیت بحرانی حاکم بر آب های خلیج فارس را وارد مرحله تازه ای خواهد کرد. این بحران، ریشه در مداخله و حضور هژمونیک قدرت های بیگانه دارد و اگر بر این معضل، مساله جدیدی به نام حضور اسراییل هم افزوده شود، بدون شک، وضعیت به مرحله ای انفجاری و خطرناک خواهد رسید و امکان برخورد فاجعه بار قدرت ها بیشتر از هر زمان دیگری، تقویت خواهد شد.
در این میان، رژيم های سرسپرده و دست نشانده عربی که به منظور تضعیف ایران، راه را برای سلطه اسراییل بر منابع، آب ها و سرزمین های اسلامی، فراهم می کنند، هزینه سنگین و دردناکی خواهند پرداخت و این کمترین پیامد این بازی مرگبار جدید برای آنها است.
آقای ظریف در توییترش نوشته خلیج فارس، "اولویت امنیت ملی برای جمهوری اسلامی" است و ایران برای حفظ امنیت خود "تردیدی به راه نخواهد داد."
اظهارات آقای ظریف در واکنش به اخباری درباره احتمال حضور رژيم اسرائیل در ائتلاف دریایی امریکا در تنگه هرمز مطرح شده است.
پیشتر وزارت خارجه ایران در واکنشی تند چنین حضوری را "تهدیدی آشکار" علیه این کشور خواند و گفت "مقابله با تهدید حضور صهیونیستها در خلیج فارس حق ایران است."
سایت اسرائیلی یدیعوت اخرونوت روز سهشنبه (۱۵ اسد) ضمن اشاره به دیدار اخیر یسرائیل کاتس؛ وزیر خارجه آن رژیم با مقامهای ارشد امارات از پیوستن رژيم تلآویو به ائتلاف امریکا برای حفاظت از مسیرهای تجاری در خلیج فارس خبر داد.
کارشناسان مسایل منطقه می گویند که هدف اصلی رژيم اسراییل از این تصمیم، شکستن تابوی سلطه بر سرزمین های اسلامی و عربی به هدف ترساندن و تهدید ایران است.
تل آویو از اینکه ایران در سوریه در همسایگی آن رژيم، حضور مستقیم دارد، عمیقا خشمگین و بیمناک است؛ اما علیرغم تلاش های مذبوحانه ای که در چندسال اخیر انجام داده، نتوانسته مانع از این حضور شود.
بنابراین همچنان از راه های مختلف تلاش می کند تا نفوذ ایران در منطقه را محدود کند و این اقدام را از راه عادی سازی روابط خود با رژيم های مزدور عربی انجام می دهد.
اکنون که امریکا به بهانه ناامنی کشتیرانی در خلیج فارس برای تشکیل یک ائتلاف نظامی، تقلا می کند، بهانه لازم برای نزدیک تر شدن رژیم اسراییل به حوزه نفوذ استراتژيک ایران برای رژيم تل آویو فراهم شده است.
هدف دیگر آن رژيم از این اقدام، آبروداری برای امریکاست. مقام های امریکایی در روزهای اخیر یک تور بین المللی گسترده را به منظور همراه کردن کشورها برای حضور نظامی در خلیج فارس علیه ایران، راه اندازی کردند؛ اما از میان بیش از ۶۰ کشوری که از امریکا درخواست دریافت کردند تاکنون تنها انگلیس و کوریای جنوبی، پاسخ مثبت داده اند. حتی آلمان و جاپان که به نحوی پس از جنگ جهانی دوم، تحت سلطه نظامی امریکا محسوب می شوند، از پذیرش این درخواست، امتناع کرده اند.
بر این اساس، پیوستن رژيم اسراییل به این ائتلاف از پیش شکست خورده، می تواند به منظور جلوگیری از تخریب وجهه امریکا و فروپاشی اقتدار پوشالی آن برای سلطه بر منطقه، صورت گرفته باشد.
سومین و مهم ترین هدف رژيم اسراییل از این تصمیم شکستن یک تابوی دیرسال است.
مدت هاست که رژيم های مزدور عربی تقلا می کنند از روابط «عادی» شان با اسراییل پرده برداری کنند. این تلاش ها به ویژه در زمان سلطه ترامپ بر امریکا و به مدد جارد کوشنر؛ داماد یهودی او که روابط نزدیکی با شاهزادگان سعودی و اماراتی دارد، تشدید شده است.
معامله قرن ترامپ که هدف از آن، رسمیت بخشیدن به سلطه غاصبانه رژيم جعلی اسراییل بر سرزمین های فلسطینی است نیز یکی دیگر از پروژه های جارد کوشنر برای عادی سازی روابط اعراب و اسراییل بود که در همان آغاز شکست خورد و در نطفه خفه شد.
بر این اساس، اکنون که امریکا در سایه سیاست ایران هراسانه اش، موج تازه ای از ناامنی و بی ثباتی را در منطقه ایجاد کرده، اسراییل نیز با استفاده از فرصت و به بهانه این سیاست، سعی می کند تابوی عدم رابطه با کشورهای مسلمان و حضور و سیطره مستقیم بر آب های عربی و اسلامی را بشکند.
با اینهمه، واکنش صریح و تند ایران در قبال این پروژه توطئه آمیز تازه به معنای آن است که حضور مستقیم اسراییل در آب های منطقه برای ایران، هرگز پذیرفتنی نیست و این رویداد بی تردید، وضعیت بحرانی حاکم بر آب های خلیج فارس را وارد مرحله تازه ای خواهد کرد. این بحران، ریشه در مداخله و حضور هژمونیک قدرت های بیگانه دارد و اگر بر این معضل، مساله جدیدی به نام حضور اسراییل هم افزوده شود، بدون شک، وضعیت به مرحله ای انفجاری و خطرناک خواهد رسید و امکان برخورد فاجعه بار قدرت ها بیشتر از هر زمان دیگری، تقویت خواهد شد.
در این میان، رژيم های سرسپرده و دست نشانده عربی که به منظور تضعیف ایران، راه را برای سلطه اسراییل بر منابع، آب ها و سرزمین های اسلامی، فراهم می کنند، هزینه سنگین و دردناکی خواهند پرداخت و این کمترین پیامد این بازی مرگبار جدید برای آنها است.