بعد از چند روز، هنوز هم واکنشها به گفتههای ترامپ راجع به افغانستان که گفته بود امریکا توانایی ختم جنگ و محو افغانستان از نقشه جهان و کشتن ده میلون نفر در ده روز را دارد، ادامه دارد.
حالا جدای از اینکه سخنان سخیف و غیرمسئولانه ترامپ نه تنها سیاسی، دیپلماتیک و حرفهای نبوده و نیست، بلکه غیرانسانی و غیرمنطقیتر از این سخنان را نمیشود در ادبیات یک ریسجمهور سراغ کرد. البته چنین ادبیات زشت، از حاکمان مستبد مدرن نظیر ترامپ و سیاستهای استکباری و استعماری امریکا بارها گفته و در مقاطعی هم عملی گردیده که منجر به تجاوز، قتل و کشتارهای وسیع در مناطق و کشورهای مختلف گردیده؛ از جاپان شروع تا کره، ویتنام و تجاوز به مناطق امریکای جنوبی در نیم سده اخیر، که درج تاریخ است.
حالا آنچه مهم است، واکنشها در داخل افغانستان به این گفتهها از نظرات مردم عادی تا کچالو فروش، از والی تا جوالی و سیاستمدار و دستگاه حاکمیت است؛ که هر کدام در جای خودش قابل تأمل است. واکنش اکثر مردم عوام، تند و جدی بود و این نشانهای از درک و درایت آنها راجع به سیاستهای جهانخوار و استکباری امریکا است. مردم حق دارند و باید هم جدی باشند، چرا که حداقل در دو دهه پسین و تحت عناوین مختلف، با توطئههای مستکبرانه امریکا و با معاملات پیدا و پنهان افراد فروخته شده، جامعه دچار جنگ، آشوب و بحران بوده و کشور یک قتلگاه تمام عیار بوده است. جدای از اینکه ندای آزادی و عدالت، برابری برادری و استفاده از حقوق و امتیازات شهروندی با دسایس گوناگون در مقاطعی خفه و مردمان ما دسته دسته پر پر شدهاند، اما ابراز و اظهارات سردمداران حکومتی، و بسیاری از اراکین بلندرتبه قوای سهگانه کشوری، در عین شگفتی، خندهآور و شرمآور بوده است.
سال گذشته وقتی مشاور شورای امنیت ملی کشور، امریکا و خلیلزاد را متهم به معامله و جانبداری در مذاکرات صلح کشور کرد، واکنش امریکا جدی و قاطع بود؛ آقای محب را احضار و به سبک دیپلماتیک توهین و بیعزت نمودند؛ در حالی که اظهارات آقای محب گذشته از حقیقت ظاهری و باطنی آن، همهجانبه، بهجا و واقعیت عینی بود که باید مردم و حکومت افغانستان از پروسه مهم صلح کشورشان با خبر باشند که امریکا با ژست استعماری و استکباری چه معاملهای با سرنوشت ملت ما میکند!
اما امروز، توهین و سخنان سخیف ترامپ از جانب دستگاه حکومتی ما خیلی سبک گرفته شد؛ در حالی که ترامپ علنا یک ملت را با مثال غیرمنطقی و انسانی، پشیزی به حساب نیاورد؛ و نیاز بود تا در واکنش به آن اقدامات همهجانبه روی دست گرفته میشد، از احضار سفیر امریکا تا نماینده ویژه آن کشور و حتی تجدید نظر در همکاریها و بازنگری جدی در پیمان امنیتی، اما حکومت به هیچ یک از اقدامات آبرومندانه متوسل نشد و صرف به نشر یک اعلامیه خشک و خالی اکتفا کرد.
واکنش بعضی نمایندگان مجلس جالبتر از همه بود. آنان که موقع امضأ و تأیید پیمان امنیتی با واشنگتن از فرط خوشحالی دهانشان بسته و دستانشان آرام نمیگرفت، امروز لب به گلایه گشوده و تقاضا میکنند که ترامپ از ملت ما معذرت بخواهد! مگر ترامپ آدم منطقی و شرف انسانی دارد که معنی حرف غیرمنطقیاش را درک کند و معذرت بخواهد؟!
البته نکته قابل توجه دیگر برای آنان که همیشه غرب و امریکا را صاحب خوان و نان میدانند؛ سخنان و مثال غیرمنطقی و انسانی ترامپ چه توجیهی دارد؟ آنان هم که مساله کمکها و اکمالات را پیش میکشند، که امریکا در بخش نظامی و غیرنظامی متقبل میشود؛ در حالی که همه میدانیم امریکا و غرب به خاطر حضور استراتژیک منطقهایشان برای کنترول و پوشش کشورها و قدرتها، چندین برابر بیشتر سود میبرند. اگر مسأله کمکهای انسانی و بشردوستانه است، چرا در سومالی، چاد، نیجر و آفریقای مرکزی که وضعیت بدتر و غیرانسانیتر از ما دارند، امریکا هزینههای انسانی نمیکند؟!
اگر افغانستان لانه تروریسم است، القاعده که در شاخ آفریقا و مناطق دیگر است، چه توجیهی برای مصونیت دارد؟ طی بیست سال اخیر حملات در کشورهایی نظیر کنیا و تانزانیا یاد همه است!
البته اکثریت امروز به این درک رسیده که کشور با حضور امریکا و نیروهای خارجی ساخته نمیشود، و تا زمانی که بستر اشغال برچیده نشود، به نیروهای داخلی و درونی در اتحاد و همپذیری اتکا نشود و گروههای جنگجو ـ که اگر بوی منطق و انسانیت به مشامشان رسیده و به شعور سیاسی و ملی رسیده باشند ـ آله دست دیگران شوند، افغانستان به صلح، آبادی و ثبات پایدار نمیرسد. در صورت تحقق چنین محورهایی است که ما دیگر مثل سالهای پسین مورد آن سخنان غیرانسانی ترامپ قرار نگرفته و توهین و تحقیر نمیشویم؛ وگرنه باید سالهای سال با لباس شیک و چپن قرهقل، در توکیو، پاریس و واشنگتن از کشورها و پیمانهای نظامی و غیرنظامی گدایی کنیم، دست ما همیشه دراز باشد و در عین حال توهین و تحقیر هم شویم.
نویسنده: غلامرضا سادات
حالا جدای از اینکه سخنان سخیف و غیرمسئولانه ترامپ نه تنها سیاسی، دیپلماتیک و حرفهای نبوده و نیست، بلکه غیرانسانی و غیرمنطقیتر از این سخنان را نمیشود در ادبیات یک ریسجمهور سراغ کرد. البته چنین ادبیات زشت، از حاکمان مستبد مدرن نظیر ترامپ و سیاستهای استکباری و استعماری امریکا بارها گفته و در مقاطعی هم عملی گردیده که منجر به تجاوز، قتل و کشتارهای وسیع در مناطق و کشورهای مختلف گردیده؛ از جاپان شروع تا کره، ویتنام و تجاوز به مناطق امریکای جنوبی در نیم سده اخیر، که درج تاریخ است.
حالا آنچه مهم است، واکنشها در داخل افغانستان به این گفتهها از نظرات مردم عادی تا کچالو فروش، از والی تا جوالی و سیاستمدار و دستگاه حاکمیت است؛ که هر کدام در جای خودش قابل تأمل است. واکنش اکثر مردم عوام، تند و جدی بود و این نشانهای از درک و درایت آنها راجع به سیاستهای جهانخوار و استکباری امریکا است. مردم حق دارند و باید هم جدی باشند، چرا که حداقل در دو دهه پسین و تحت عناوین مختلف، با توطئههای مستکبرانه امریکا و با معاملات پیدا و پنهان افراد فروخته شده، جامعه دچار جنگ، آشوب و بحران بوده و کشور یک قتلگاه تمام عیار بوده است. جدای از اینکه ندای آزادی و عدالت، برابری برادری و استفاده از حقوق و امتیازات شهروندی با دسایس گوناگون در مقاطعی خفه و مردمان ما دسته دسته پر پر شدهاند، اما ابراز و اظهارات سردمداران حکومتی، و بسیاری از اراکین بلندرتبه قوای سهگانه کشوری، در عین شگفتی، خندهآور و شرمآور بوده است.
سال گذشته وقتی مشاور شورای امنیت ملی کشور، امریکا و خلیلزاد را متهم به معامله و جانبداری در مذاکرات صلح کشور کرد، واکنش امریکا جدی و قاطع بود؛ آقای محب را احضار و به سبک دیپلماتیک توهین و بیعزت نمودند؛ در حالی که اظهارات آقای محب گذشته از حقیقت ظاهری و باطنی آن، همهجانبه، بهجا و واقعیت عینی بود که باید مردم و حکومت افغانستان از پروسه مهم صلح کشورشان با خبر باشند که امریکا با ژست استعماری و استکباری چه معاملهای با سرنوشت ملت ما میکند!
اما امروز، توهین و سخنان سخیف ترامپ از جانب دستگاه حکومتی ما خیلی سبک گرفته شد؛ در حالی که ترامپ علنا یک ملت را با مثال غیرمنطقی و انسانی، پشیزی به حساب نیاورد؛ و نیاز بود تا در واکنش به آن اقدامات همهجانبه روی دست گرفته میشد، از احضار سفیر امریکا تا نماینده ویژه آن کشور و حتی تجدید نظر در همکاریها و بازنگری جدی در پیمان امنیتی، اما حکومت به هیچ یک از اقدامات آبرومندانه متوسل نشد و صرف به نشر یک اعلامیه خشک و خالی اکتفا کرد.
واکنش بعضی نمایندگان مجلس جالبتر از همه بود. آنان که موقع امضأ و تأیید پیمان امنیتی با واشنگتن از فرط خوشحالی دهانشان بسته و دستانشان آرام نمیگرفت، امروز لب به گلایه گشوده و تقاضا میکنند که ترامپ از ملت ما معذرت بخواهد! مگر ترامپ آدم منطقی و شرف انسانی دارد که معنی حرف غیرمنطقیاش را درک کند و معذرت بخواهد؟!
البته نکته قابل توجه دیگر برای آنان که همیشه غرب و امریکا را صاحب خوان و نان میدانند؛ سخنان و مثال غیرمنطقی و انسانی ترامپ چه توجیهی دارد؟ آنان هم که مساله کمکها و اکمالات را پیش میکشند، که امریکا در بخش نظامی و غیرنظامی متقبل میشود؛ در حالی که همه میدانیم امریکا و غرب به خاطر حضور استراتژیک منطقهایشان برای کنترول و پوشش کشورها و قدرتها، چندین برابر بیشتر سود میبرند. اگر مسأله کمکهای انسانی و بشردوستانه است، چرا در سومالی، چاد، نیجر و آفریقای مرکزی که وضعیت بدتر و غیرانسانیتر از ما دارند، امریکا هزینههای انسانی نمیکند؟!
اگر افغانستان لانه تروریسم است، القاعده که در شاخ آفریقا و مناطق دیگر است، چه توجیهی برای مصونیت دارد؟ طی بیست سال اخیر حملات در کشورهایی نظیر کنیا و تانزانیا یاد همه است!
البته اکثریت امروز به این درک رسیده که کشور با حضور امریکا و نیروهای خارجی ساخته نمیشود، و تا زمانی که بستر اشغال برچیده نشود، به نیروهای داخلی و درونی در اتحاد و همپذیری اتکا نشود و گروههای جنگجو ـ که اگر بوی منطق و انسانیت به مشامشان رسیده و به شعور سیاسی و ملی رسیده باشند ـ آله دست دیگران شوند، افغانستان به صلح، آبادی و ثبات پایدار نمیرسد. در صورت تحقق چنین محورهایی است که ما دیگر مثل سالهای پسین مورد آن سخنان غیرانسانی ترامپ قرار نگرفته و توهین و تحقیر نمیشویم؛ وگرنه باید سالهای سال با لباس شیک و چپن قرهقل، در توکیو، پاریس و واشنگتن از کشورها و پیمانهای نظامی و غیرنظامی گدایی کنیم، دست ما همیشه دراز باشد و در عین حال توهین و تحقیر هم شویم.
نویسنده: غلامرضا سادات