جنگ نرم مجموع فعالیتها و اقدامات سازمانیافتهی روانی و تبلیغاتی است که با استفاده از آن جامعه یا گروهی مورد هدف قرار میگیرد. به عبارت دیگر جنگ نرم نوعی چالش جدی و درگیری هدفمند میان کشورهایی است که در تقابل با یکدیگر از سختافزار و تسلیحات نظامی استفاده نمیکنند، بلکه سعی میکنند به طور دقیق و مهندسیشده، در حوزه محتوا و برنامه، از سلاحهای تبلیغاتی همانند رسانه در ایجاد شک و تردید و انحراف در اعتقادات و باورهای جامعهی هدف بهره ببرند.
در عرصههای مبارزات جنگ نرم، تسلیحات نظامی مانند تانکها، موشکها، جتهای جنگنده و کشتیهای جنگی مورد استفاده قرار نمیگیرند. مهمترین امکانات و وسائل جنگ نرم، اینترنت، کانالهای ماهوارهای، تلویزیونها، سایتهای مختلف، خبرگزاریها، شبکههای اجتماعی، ابزارهای سایبری و نرمافزاری، کتاب، فیلم و سینماهاست. از این رو فرماندهان و افسران مبارزاتی در عرصههای جنگ نرم، مدیران روزنامهها، کارگردانان و دیگر اصحاب فیلم و سینماها و هنرمندان و فعالان امور رسانهها هستند.
اساسا منظور از طراحی و راهاندازی جنگ نرم تاثیرگذاری ریشهای و عمیق بر فرهنگ، اندیشهها و نگرش های سیاسی اجتماعی، باورها و اعتقادات با استفاده از شیوههایی کارشناسیشده میباشد.
جنگ نرم غالبا آرام و به صورت تدریجی شروع میشود و در صورت تاثیرگذاری، مستمر، پایدار و بادوام خواهد بود.
در عرصههای این مبارزات، جبهه باطل تصاویری مملو از یأس، ناامیدی و شكست از رقبا و حریف ارائه میدهند و در مقابل، با نمادسازی و تبلیغاتِ کارشناسیشده، خودشان را بینهایت قوی، قدرتمند، پیروز و موفق نشان میدهند و سعی میکنند عملیات روانی با توانی فوقالعاده انجام شود.
نکته مهم دیگر این است که جنگ نرم یک روش جدید و نوین نیست، بلکه سابقهای طولانی در تاریخ دارد. یعنی در مراحل ابتدایی حیات بشر چهرهی سادهای داشته و به صورت شایعهپراکنی، پخش و نشر دهان به دهان اکاذیب و دروغها، اهانت و نسبتهای ناروا به شخصیتهای مؤمن، مخلص و انقلابی انجام میشده اما به مرور زمان و گستردگی روزافزون مسائل اجتماعی، این رویکرد نیز پیشرفت نموده و از پیچیدگی، ظرافت و تاثیرگذاریهای مختلف و متنوعی برخوردار شده است.
امروز دشمن به خوبی درک کرده و بر اساس تجربههای تاریخی دریافته که با استفاده از روشهای نظامی، به هیچ وجه نمیتوانند افغانستان را به مدت طولانی در اشغال خود داشته باشند و منابع کشور را غارت کنند، بنابراین با طراحی جنگ نرم در سطح وسیع و گسترده به اشاعهی مرحله به مرحلهی تفکرات و اندیشههای لیبرالیستی، لائیک، سکولاریسم و فمینیسم پرداخته و به دلیل اینکه جنگ نرم هنوز تا حدود زیادی بین مردم شناخته شده نیست، و اکثر مردم به خطرات این جریان واقف نیستند و از جهت دیگر این جنگ از ظرافتهای خاص و مراحل مختلفی برخوردار است، با عوامفریبی و به آهستگی، بصورت مستمر و چراغخاموش، پیش میروند و بسیاری از مردم مخصوصا اقشار تحصیلکرده و ناآگاه خواسته و ناخواسته به دام آنان گرفتار میشوند.
عملیات روانی دشمن بر محور آسیبهای اجتماعی میچرخد. یعنی نقاط ضعف و آسیبهای سیاسی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میادین اصلی برای انجام و اجرای مانورهای جنگ نرم است. دشمن با شناسایی نقاط ضعف جامعه در حوزههای مذکوره، فعالیتهای خود را سامان داده و با تعمیق آسیبها و ایجاد آسیبهای جدید، بر دامنه تحركات خود میافزاید.
جبهه باطل در عرصههای جنگ نرم تلاش میکند با پایهگذاری و تقویت ارزشهای جدید، نمادسازیها و اسطورهسازیها، هیجانساز باشد تا از احساسات جامعه و مردم نهایت استفادهها را ببرند. مدیریت احساسات مردم از ارکان مهندسی جنگ نرم به حساب میآید، بنابراین تلاش میشود از عواطف و احساسات مردم برای نفوذ در اندیشهها و افکار عمومی در جهت ایجاد دگرگونی و انقلاب در باورها استفاده کنند تا جامعه به سوی بحرانهای مورد نیازشان پیش برود و حرکت نماید.
جبهه باطل برای نیل به اهداف و مقاصد شوم خود از پیشرفتهترین روشها و تكنیکهای روز استفاده میکند. فضای مجازی و سایبری، میادین اصلی جنگ نرم در شرایط کنونی به حساب میآیند. چون دراین فضا، امكان بکاربردن نیرنگها و اغواگریها با ایجاد جاذبههای گوناگون و بسترهای لازم برای سوار شدن بر امواج احساسات جامعه و مردم به خوبی فراهم میگردد.
اما چه باید کرد؟
1- در مواجهه با عملیات روانی دشمنان، عملکرد منفعلانه یقینا نتیجه مطلوبی نخواهد داشت، بلکه لازم است علمای اعلام، فرهنگیان، متنفذین، اساتید حوزه و دانشگاه و همهی قلمبدستان جامعه، با احساس مسئولیت وارد عرصه شوند و با تبلیغات سریع، هوشمندانه، منطقی و مستند، بصیرتافزایی نمایند و اقشار مختلف مردم را از نقشهها، نیّات و اهداف دشمنان آگاه سازند. البته برای دستیابی سریع به این هدف لازم است بیش از گذشته به نقش رسانهها در جهتدهی فکری جامعه و مردم توجه نمائیم، تا بتوانیم از اینطریق در خصوص دروغپردازیهای رسانههای خارجی آگاهیبخشی نمائیم.
2- لزوم همکاریهای هدفمند و همهجانبه اساتید حوزات علمیه و دانشگاهها با رسانههای ارزشگرا، اعم از تلویزیونها، رادیوها و خبرگزاریها و همچنین ورود برنامهریزیشده در شبکههای اجتماعی و فضاهای مجازی به منظور مجاهدت و مبارزه مستمر و پایدار با دسیسهها و ترفندهای دشمن در عرصههای جنگ نرم و عملیات روانی آنان.
3- تقویت روحیه اخوت اسلامی و مبانی وحدت ملی، یکی از ضروریات جدی و نیازهای مهم جامعه و مردم است؛ چرا که دشمنان فرامنطقهای، یکی از میادین فعالیتهای خود را در حوزه تضادهای قومی، طائفهای، نژادی و لسانی قرار دادهاند و همواره تلاش میکنند تا از طریق تشدید چنین تضادهایی زمینهی استعمار گسترده در عرصههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی را فراهم نمایند. تبلیغ و ترویج اندیشههای الهی، باورها و اعتقادات اسلامی یکی از تأثیرگذارترین راهکارها در رابطه با خنثی نمودن نقشههای شوم دشمنان خواهد بود.
4- از طریق توسعه فعالیتهای فرهنگی هدفمند و افزایش محصولات فرهنگی، تقویت بینش سیاسی و ارتقای روحیه دینباوری، جامعه به بلوغ فکری خواهد رسید و آنگاه تسلیم کیدها و مکرهای دشمن در صحنههای جنگ نرم نخواهد شد.
5- لازم و ضروری است که منابع قدرت نرم در کشور با دقت مورد شناسایی قرار گیرد، و بصورت سازمانیافته تقویت شود و بعنوان یک طرح جامع در مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان از آن استفاده شود. به عنوان نمونه در افغانستان باورهای الهی، اعتقادات اسلامی، نفوذ علما و روحانیت، روحیهی انقلابی و جهادی مردم، آزادیخواهی و استقلالطلبی جامعه و ملت، نمونههای بارز و برجستهای از منابع اصلی و اساسی قدرت نرم به حساب میآیند.
نویسنده: سیدمحمد هاشمی راستی