وارد صنف میشوم، دانشآموزان با صورتها و حالتهای متفاوت یک صدا سلام میدهند و به نشانه ادب ایستاد میشوند. به آنها سلام میکنم، حالی پرسیده و از اینکه چه حسی دارند در شروع درس قرآن میپرسم. همه دلشاد و پر هیجان، خوشحالند که میخواهند دومین درس کتابشان را هم یاد بگیرند.
درس اولین وحی
دومین درس کتاب قرآن در صنف پنجم، اولین وحی و چگونگی نزول نخستین وحی بر پیامبر اسلام (ص) است.
درس دوم را شروع کردم:
اولین وحی بر پیامبر (ص) در غار حراء نازل شده است؛ پنج آیت اول سوره علق اولین وحی الهی میباشد. درس ادامه دارد تا پاراگراف دوم که درج شده است: روزی در ماه رمضان موافق با ۶۱۰ میلادی ناگهان حضرت جبرائیل نزدش (پیامبر ص) فرود آمد و ایشان را در آغوش گرفته برایش گفت اقراء بخوان، حضرت محمد (ص) فرمود: من خواننده نیستم. بار دوم فرشته وحی گفت بخوان و آن حضرت جواب نخست را داد. اما بار سوم فرشته وحی آن حضرت را در آغوش خود فشار داده رهایش نمود و گفت اقراء بإسم...
بهتان و نقص شأن:
آیا جبرئیل امین پیامبر اسلام را در آغوش خود گرفته بود و فشار میداد تا آیات الهی را قرائت کند؟
در برخی کتب تاریخی معتبر، این حدیث با همین محتوا از عایشه همسر پیامبر نقل شده است که چگونگی به بعثت رسیدن پیامبر (ص) را تشریح میکند. اما این نقل به هیچ وجه با معیارهای حدیث و نقل سازگار نیست و محتوای حدیث، سازشی با عقل و منطق ندارد.
حدیث عایشه
همسر پیامبر (ص) میگوید؛ نخستین بار که به رسول خدا (ص) وحی شد خواب راست بود. هر خوابی که میدید مانند صبح روشن رخ میداد، سپس به خلوتنشینی علاقهمند شد و در غار حراء خلوت میگزید. در آنجا چند شب به عبادت میپرداخت سپس نزد خانوادهاش باز میگشت و از خدیجه توشه میگرفت و به غار بر میگشت تا آنکه حق نزد او آمد و او در غار بود.
فرشته نزد او آمد و گفت بخوان. گفت من خواندن نمیدانم . پیامبر میگوید: فرشته مرا گرفت و به سختی فشارم داد به حدی که طاقتم تمام شد. سپس رهایم کرد و گفت بخوان. گفتم خواندن نمیدانم. دوباره مرا گرفت و به سختی فشار داد به حدی که طاقتم تمام شد آنگاه رهایم کرد و گفت بخوان. گفتم خواندن نمیدانم. بار سوم مرا گرفت و به سختی فشار داد به حدی که طاقتم تمام شد، سپس رهایم کرد و گفت اقرأ بإسم...1
نقد و بررسی
۱.صحیح بخاری از جمله شش کتاب مشهور اهل سنت میباشد که بنابر عقیده اهل سنت بعد از قرآن صحیحترین کتب به شمار میرود، اما این دلیل نمیشود که هر آنچه در آن درج شده صحیحالسند و موثق باشد. صحیح بخاری یکی از کتبی است که علمای رجال من جمله عالم حدیث اهل سنت حافظ دارقطنی اشکالات زیادی بر آن وارد کرده است. پس معلوم است هر حدیثی که درج صحیح بخاری شده است لزوما صحیح نمیباشد.
۲. روایتکنندهی این حدیث همسر پیامبر میباشد که در سال چهارم یا پنجم بعثت متولد شده است. و چون عایشه حرفی از روای گفتار به میان نیاورده پس حضور در معرکه نداشته است.2
۳. بر طبق این حدیث جبرئیل پیامبر را مکلف به خواندن میکند؛ از دو حالت خارج نیست یا اینکه بر لوحی از پیامبر تمنای خواندن دارد در حالی که میفهمد پیامبر امی است و خوانده نمیتواند پس چنین چیزی امکان ندارد. یا جبرئیل میخواند و از پیامبر تقاضای تکرار دارد که چنین تفسیری با شخصیت دانایی پیامبر مطابقت ندارد که از تکرار آیات ناتوان باشد. در هر دو صورت امکان عقلی ندارد.
۴. فشارهای مکرر جبرئیل دقیقا چه مفهومی میتواند داشته باشد. تصور کنید منِ معلم، شاگرد خودم را برای یادگیری مطلب بغل کرده و فشار دهم و برای بار سوم چنان فشارش دهم که پریشان شود، این امر چیزی شبیه خشن بودن خود استاد یا نفهمیدن استاد در امر تدریس و تحقیر کردن شاگرد را نشان میدهد و باعث مضحکه همه خواهد شد. حال چنین صحنهای به کسی که خودش برترین خلایق است نسبت داده میشود.
۵. خداوند قبل از اینکه هر شخصی را بعنوان پیامبر برگزیند، حتما او را از لحاظ روحی و باطنی پاکطینت و آماده رسالت میکرده است. پیامبر در طول چهل سال در حال تزکیه نفس برای رسیدن به رسالت بود و در تاریخ درج شده است که پیامبر قبل از بعثت پیامهای غیبی را دریافت مینموده و از آمادگی کاملی برخوردار بوده است. حتی در برخی منابع از حضور جبرئیل در نزد پیامبر قبل از شب بعثت خبر دادهاند.3
بنابراین هیچ دلیل منطقی بر اینکه پیامبر آمادگی نزول وحی را نداشته و جبرئیل ایشان را زیر فشار گرفته باشد وجود ندارد.
با اندک نقدهایی که بر این موضوع وارد شد که البته میتوان به صورت گسترده نیز به این مسئله پرداخت، معلوم میشود این درس با موضوع اولین وحی با این تصویر خشن و مضحک، یکی از بزرگترین تهمتهای تاریخ اسلام است که در متن درسی یک کودک مسلمان قرار گرفته که معتقد است پیامبر باعظمتترین فرد عالم بشریت است.
منابع:
۱. مهدی پیشوایی، تاریخ اسلام، دفتر نشر معارف، ص ۱۳۲ به نقل از صحیح بخاری ج۱ ص ۵۹ _ ۶۰
۲. عسکری، نقش عایشه در احادیث اسلام، ج۱، ص۴۵؛ ابن حجر، الاصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۲۳۱.
۳.مهدی پیشوایی، همان، ص ۱۳۴
نویسنده: عباس نادری