در دومین نشست سهجانبه کشورهای امریکا، روسیه و چین که در بخشی از آن، پاکستان نیز حضور داشت، این کشورها خواستار آغاز گفتگوهای بینالافغانی در زودترین فرصت ممکن میان گروه طالبان، حکومت و اقشار مختلف مردم افغانستان شدند.
در این نشست، چهار کشور ابراز امیدواری کردهاند که گفتگوهای «بینالافغانی» منجر به شکلگیری چارچوب صلح و برنامهای فراگیر برای یک آینده سیاسی «قابل قبول» برای تمام افغانها شود.
زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان هم گفته است که هرسه طرف بر آغاز هرچه زودتر گفتگوهای بینالافغانی بین طالبان، حکومت افغانستان و دیگر افغانها توافق کردهاند.
این نشست در حالی صورت میگیرد که هفته گذشته نشست دو روزه شماری از چهرههای افغان و نمایندگان گروه طالبان در دوحه، پایتخت قطر انجام شد. در این نشست هردو طرف بر کاهش خشونتها و توقف حمله به غیرنظامیان توافق کردند؛ اما بعدتر گروه طالبان اعلام کرد که این توافق اجرایی نخواهد بود.
موضع طالبان در رد قطعنامه قطر یکبار دیگر ناکارآمدی نشست های نمایشی بین الافغانی را نشان داد و ثابت کرد که این نشست ها هیچ کمکی به حل مساله افغانستان و تولد صلحی واقعی و برای مردم کشور نمی کند.
از سوی دیگر، گفتگوهای بین الافغانی باید در یک شرایط خودساخته و با مشارکت و مدیریت افغان ها شکل بگیرد. کشورهایی مانند امریکا، روسیه، چین و پاکستان، درست است که از اضلاع اصلی تقویت و گسترش بحران های دیرسال و تحمیل جنگ های چندده ساله بر افغانستان هستند؛ اما نمایندگی خودخوانده آنها از مردم و دولت افغانستان، معضل است نه راه حل.
آنها اگر خواستار استقرار صلحی واقعی، پایدار و سودمند در افغانستان هستند، باید سرنوشت سیاسی و امنیتی کشور را به افغان ها واگذارند، دست از مداخلات استعماری و سلطه جویانه در امور داخلی کشور بردارند، از گروه های تروریستی به مثابه پیاده نظام خود به منظور تحمیل خواسته های شان بر مردم افغانستان، سود نبرند و زمینه های گفتگوی واقعی، جدی، مستقیم و سرنوشت ساز میان جناح های مختلف بحران را مهیا سازند.
نیروهای امریکایی و متحدان آنها در افغانستان، یک معضل بزرگ در مسیر تحقق و استقرار صلح اند. خروج آنها از کشور، به افغان ها امکان می دهد در فضایی امن به یک گفتمان ملی برای صلح بپردازند و درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرند.
روسیه و چین نیز نباید از طریق تحکیم ارتباط با گروه های بدنام تروریستی و نیروهای معارض ضد دولتی، در صدد رخنه در شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان باشند.
اگرچه جنگ جاری در افغانستان، متعلق به این کشور نیست؛ اما صلح کاملا با سرنوشت مردم افغانستان، مرتبط است و آنها باید مکانیزم ها و سازوکارهای لازم برای استقرار و استمرار آن را فراهم سازند.
طالبان به مثابه یک طرف اصلی جنگ افغانستان، پس از روشن کردن سرنوشت جنگ و دشمنی خود با نیروهای خارجی، باید اصالت و تعهد ملی خود به مردم و منافع و حاکمیت و ثبات و اقتدار افغانستان را نشان دهند. آنها باید ثابت کنند که از هیچ کشور بیگانه ای در منطقه و فرامنطقه، نمایندگی نمی کنند و در قدم اول، یک گروه افغانستانی هستند که برای اهداف مشخص و مشروعی مبارزه می کنند.
این بسیار مهم است که مردم افغانستان، اطمینان پیدا کنند که طالبان، یک نیروی وطنی است که نه از پاکستان و اعراب و روسیه و چین، دستور می گیرد و نه تسلیم فشارها و تهدیدها و وعده های رنگین امریکا و قدرت های غربی می شود.
رهبران آن گروه به جای رویارویی ناموجه و تقابل سرسختانه در برابر دولت، باید تعریف خود از مذاکرات بین الافغانی را تغییر دهند و بپذیرند که مذاکرات بین الافغانی بدون حضور مؤثر حکومت، بی معنا و تلاشی بیهوده برای ضیاع وقت است.
از جانب دیگر، مذاکرات بین الافغانی بدون آنکه به نتایج ملموس و مشخص و قابل اجرایی دست یابد نیز تنها یک بازی تبلیغاتی صرف برای تحقق اهداف سیاسی کشورهای میزبان و سازمان دهنده می باشد و هیچ سودی برای افغانستان و مردم آن ندارد.
با این حساب، طالبان باید در قدم اول، اصالت افغانستانی، استقلال و تعهد میهنی خود را ثابت کنند، در قدم دوم، حضور حکومت به عنوان یک طرف معادلات افغانستان در مذاکرات بین الافغانی را بپذیرند و در قدم سوم، به نتایج و توابع و پیامدهای نشست های بین الافغانی متعهد باشند و دستاوردهای آن را عملیاتی کنند.
در این نشست، چهار کشور ابراز امیدواری کردهاند که گفتگوهای «بینالافغانی» منجر به شکلگیری چارچوب صلح و برنامهای فراگیر برای یک آینده سیاسی «قابل قبول» برای تمام افغانها شود.
زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا برای صلح افغانستان هم گفته است که هرسه طرف بر آغاز هرچه زودتر گفتگوهای بینالافغانی بین طالبان، حکومت افغانستان و دیگر افغانها توافق کردهاند.
این نشست در حالی صورت میگیرد که هفته گذشته نشست دو روزه شماری از چهرههای افغان و نمایندگان گروه طالبان در دوحه، پایتخت قطر انجام شد. در این نشست هردو طرف بر کاهش خشونتها و توقف حمله به غیرنظامیان توافق کردند؛ اما بعدتر گروه طالبان اعلام کرد که این توافق اجرایی نخواهد بود.
موضع طالبان در رد قطعنامه قطر یکبار دیگر ناکارآمدی نشست های نمایشی بین الافغانی را نشان داد و ثابت کرد که این نشست ها هیچ کمکی به حل مساله افغانستان و تولد صلحی واقعی و برای مردم کشور نمی کند.
از سوی دیگر، گفتگوهای بین الافغانی باید در یک شرایط خودساخته و با مشارکت و مدیریت افغان ها شکل بگیرد. کشورهایی مانند امریکا، روسیه، چین و پاکستان، درست است که از اضلاع اصلی تقویت و گسترش بحران های دیرسال و تحمیل جنگ های چندده ساله بر افغانستان هستند؛ اما نمایندگی خودخوانده آنها از مردم و دولت افغانستان، معضل است نه راه حل.
آنها اگر خواستار استقرار صلحی واقعی، پایدار و سودمند در افغانستان هستند، باید سرنوشت سیاسی و امنیتی کشور را به افغان ها واگذارند، دست از مداخلات استعماری و سلطه جویانه در امور داخلی کشور بردارند، از گروه های تروریستی به مثابه پیاده نظام خود به منظور تحمیل خواسته های شان بر مردم افغانستان، سود نبرند و زمینه های گفتگوی واقعی، جدی، مستقیم و سرنوشت ساز میان جناح های مختلف بحران را مهیا سازند.
نیروهای امریکایی و متحدان آنها در افغانستان، یک معضل بزرگ در مسیر تحقق و استقرار صلح اند. خروج آنها از کشور، به افغان ها امکان می دهد در فضایی امن به یک گفتمان ملی برای صلح بپردازند و درباره سرنوشت خود تصمیم بگیرند.
روسیه و چین نیز نباید از طریق تحکیم ارتباط با گروه های بدنام تروریستی و نیروهای معارض ضد دولتی، در صدد رخنه در شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان باشند.
اگرچه جنگ جاری در افغانستان، متعلق به این کشور نیست؛ اما صلح کاملا با سرنوشت مردم افغانستان، مرتبط است و آنها باید مکانیزم ها و سازوکارهای لازم برای استقرار و استمرار آن را فراهم سازند.
طالبان به مثابه یک طرف اصلی جنگ افغانستان، پس از روشن کردن سرنوشت جنگ و دشمنی خود با نیروهای خارجی، باید اصالت و تعهد ملی خود به مردم و منافع و حاکمیت و ثبات و اقتدار افغانستان را نشان دهند. آنها باید ثابت کنند که از هیچ کشور بیگانه ای در منطقه و فرامنطقه، نمایندگی نمی کنند و در قدم اول، یک گروه افغانستانی هستند که برای اهداف مشخص و مشروعی مبارزه می کنند.
این بسیار مهم است که مردم افغانستان، اطمینان پیدا کنند که طالبان، یک نیروی وطنی است که نه از پاکستان و اعراب و روسیه و چین، دستور می گیرد و نه تسلیم فشارها و تهدیدها و وعده های رنگین امریکا و قدرت های غربی می شود.
رهبران آن گروه به جای رویارویی ناموجه و تقابل سرسختانه در برابر دولت، باید تعریف خود از مذاکرات بین الافغانی را تغییر دهند و بپذیرند که مذاکرات بین الافغانی بدون حضور مؤثر حکومت، بی معنا و تلاشی بیهوده برای ضیاع وقت است.
از جانب دیگر، مذاکرات بین الافغانی بدون آنکه به نتایج ملموس و مشخص و قابل اجرایی دست یابد نیز تنها یک بازی تبلیغاتی صرف برای تحقق اهداف سیاسی کشورهای میزبان و سازمان دهنده می باشد و هیچ سودی برای افغانستان و مردم آن ندارد.
با این حساب، طالبان باید در قدم اول، اصالت افغانستانی، استقلال و تعهد میهنی خود را ثابت کنند، در قدم دوم، حضور حکومت به عنوان یک طرف معادلات افغانستان در مذاکرات بین الافغانی را بپذیرند و در قدم سوم، به نتایج و توابع و پیامدهای نشست های بین الافغانی متعهد باشند و دستاوردهای آن را عملیاتی کنند.