جان بس؛ سفیر امریکا در کابل اعلام کرده که انتخابات در افغانستان اهمیت دارد؛ اما اولویت ایالات متحده در این کشور موفقیت در مذاکرات صلح است.
جان بس درباره انتخابات گفت که این مسؤولیت دولت افغانستان و کمیسیونهای انتخاباتی است که از برگزاری یک انتخابات شفاف و بهموقع برای مردم، ضمانت دهند. جریانهای سیاسی، نامزدان، نمایندههای نهادهای بینالمللی، بهشکل قانونی حق دارند تا از انتخابات نظارت داشتهباشند.
او گفت که پیشبینی آنها این است که مذاکرات کنونی نتیجۀ ملموسی بهدنبال داشتهباشد و در آن به چگونگی خروج نظامیان امریکایی و تضمین اینکه خاک افغانستان دوباره به مرکز امن تروریستان تبدیل نشود، پرداخته میشود.
بهگفته سفیر امریکا، دور هفتم گفتگوهای صلح، راه را برای مذاکرات «بینالافغانی» باز میکند و جامعۀ افغانستان را برای حل چالشها در یک گفتگوی داخلی آماده میسازد.
او افزود: «ما طرفدار پیشرفت و خواهان اطمینان در این گفتگو هستیم و میخواهیم چالشی که نزدیک به ۲۰ سال جریان داشته بهپایان برسد.»
سفیر امریکا در کابل آشکارا از یک «چالش» ۲۰ ساله سخن می گوید؛ چالشی که واشنگتن می خواهد آن را از طریق صلح با طالبان حل و فصل کند و به آن پایان دهد؛ اما در این میان، باید از آقای سفیر پرسید که این چالش را چه قدرتی ۲۰ سال پیش در افغانستان ایجاد کرد؟ چرا امریکا ۲۰ سال پیش، وارد جنگی شد که اکنون می خواهد از طریق صلح با همان گروهی که با آن جنگیده بود به آن پایان دهد؟
آیا امریکا در افغانستان، شکست خورده است؟ آیا جنگ ۲۰ ساله اخیر، احمقانه و بی نتیجه بوده است؟ آیا صلح با طالبان بهتر از جنگ با آن گروه است؟ اگر پاسخ همه این پرسش ها مثبت باشد، معنای آن این است که مردم افغانستان، قربانی یک نبرد کور و کودکانه شده اند؛ یک قدرت طلبی جنون آمیز که با نتایج فاجعه بار و جنایتکارانه همراه بوده است.
با این حساب، چه کسانی باید تاوان سنگین این هزینه مرگبار و سرسام آور را بپردازند؟ چه کسانی در قبال خونریزی های عبث و بیهوده دو دهه اخیر در افغانستان، مسؤول هستند؟ کدام مرجع قضایی مستقل و مقتدر، به دادخواهی مظلومانه مردم افغانستان به عنوان قربانیان ارزان و همیشه در تیررس این جنگ احمقانه و بیهوده، رسیدگی خواهد کرد؟
سفیر امریکا در عین حال، از اولویت صلح به جای انتخابات سخن می گوید. او تصریح می کند که اگرچه انتخابات، مهم است؛ اما صلح مهم تر است و اولویت امریکا در افغانستان، صلح است نه انتخابات.
این در حالی است که دو دهه پیش، امریکا به افغانستان با این پیام، لشکرکشی نظامی کرد که انتخابات را جایگزین استبداد می کند و انتخاب آزاد و اراده دموکراتیک مردم، جای حکومت های خودکامه، اقتدارگرا، سرکوبگر و خودمحور را خواهد گرفت. در یک جمله کوتاه، در آن زمان، دموکراسی، اولویت اول امریکا برای افغانستان بود؛ به گونه ای که دنبال کردن این هدف، حتی لشکرکشی نظامی و کشتار و خونریزی و جنایت و... را هم توجیه می کرد.
مردم افغانستان هم طی ۱۸ سال گذشته، قربانیان زیادی برای استقرار دموکراسی امریکایی دادند؛ غافل از آنکه امریکا یا در محاسباتش اشتباه کرده بود و یا دروغ می گفت و دموکراسی و مردم سالاری را پوششی برای تحمیل هژمونی خود، قرار داده بود.
اکنون ورق برگشته و صلح با همان گروهی که امریکا برای براندازی آن، به افغانستان حمله نظامی کرده بود تا دموکراسی و انتخابات را مستقر کند، جای انتخابات و جنگ برای دموکراسی را گرفته است. این یعنی بازگشت به خانه اول؛ بازگشتی خفت بار و شرم آور که حتی اگر امریکا نخواهد رسما به آن اذعان کند، نشانگر شکست مفتضحانه مأموریت نظامی آن کشور و متحدانش در افغانستان است.
با اینهمه، امریکا باید در قبال قربانی های بزرگی که مردم افغانستان، برای انتخابات و مردم سالاری داده اند، پاسخگو باشد؛ زیرا اگر صلح با طالبان، پیامدی جز بازگشت به دوران پیش از سقوط رژيم طالبان نداشته باشد، کشوری که اینهمه قربانی را بر مردم افغانستان، به یک بهانه واهی و عبث، تحمیل کرده، باید مؤاخذه و محکوم شود.
جان بس درباره انتخابات گفت که این مسؤولیت دولت افغانستان و کمیسیونهای انتخاباتی است که از برگزاری یک انتخابات شفاف و بهموقع برای مردم، ضمانت دهند. جریانهای سیاسی، نامزدان، نمایندههای نهادهای بینالمللی، بهشکل قانونی حق دارند تا از انتخابات نظارت داشتهباشند.
او گفت که پیشبینی آنها این است که مذاکرات کنونی نتیجۀ ملموسی بهدنبال داشتهباشد و در آن به چگونگی خروج نظامیان امریکایی و تضمین اینکه خاک افغانستان دوباره به مرکز امن تروریستان تبدیل نشود، پرداخته میشود.
بهگفته سفیر امریکا، دور هفتم گفتگوهای صلح، راه را برای مذاکرات «بینالافغانی» باز میکند و جامعۀ افغانستان را برای حل چالشها در یک گفتگوی داخلی آماده میسازد.
او افزود: «ما طرفدار پیشرفت و خواهان اطمینان در این گفتگو هستیم و میخواهیم چالشی که نزدیک به ۲۰ سال جریان داشته بهپایان برسد.»
سفیر امریکا در کابل آشکارا از یک «چالش» ۲۰ ساله سخن می گوید؛ چالشی که واشنگتن می خواهد آن را از طریق صلح با طالبان حل و فصل کند و به آن پایان دهد؛ اما در این میان، باید از آقای سفیر پرسید که این چالش را چه قدرتی ۲۰ سال پیش در افغانستان ایجاد کرد؟ چرا امریکا ۲۰ سال پیش، وارد جنگی شد که اکنون می خواهد از طریق صلح با همان گروهی که با آن جنگیده بود به آن پایان دهد؟
آیا امریکا در افغانستان، شکست خورده است؟ آیا جنگ ۲۰ ساله اخیر، احمقانه و بی نتیجه بوده است؟ آیا صلح با طالبان بهتر از جنگ با آن گروه است؟ اگر پاسخ همه این پرسش ها مثبت باشد، معنای آن این است که مردم افغانستان، قربانی یک نبرد کور و کودکانه شده اند؛ یک قدرت طلبی جنون آمیز که با نتایج فاجعه بار و جنایتکارانه همراه بوده است.
با این حساب، چه کسانی باید تاوان سنگین این هزینه مرگبار و سرسام آور را بپردازند؟ چه کسانی در قبال خونریزی های عبث و بیهوده دو دهه اخیر در افغانستان، مسؤول هستند؟ کدام مرجع قضایی مستقل و مقتدر، به دادخواهی مظلومانه مردم افغانستان به عنوان قربانیان ارزان و همیشه در تیررس این جنگ احمقانه و بیهوده، رسیدگی خواهد کرد؟
سفیر امریکا در عین حال، از اولویت صلح به جای انتخابات سخن می گوید. او تصریح می کند که اگرچه انتخابات، مهم است؛ اما صلح مهم تر است و اولویت امریکا در افغانستان، صلح است نه انتخابات.
این در حالی است که دو دهه پیش، امریکا به افغانستان با این پیام، لشکرکشی نظامی کرد که انتخابات را جایگزین استبداد می کند و انتخاب آزاد و اراده دموکراتیک مردم، جای حکومت های خودکامه، اقتدارگرا، سرکوبگر و خودمحور را خواهد گرفت. در یک جمله کوتاه، در آن زمان، دموکراسی، اولویت اول امریکا برای افغانستان بود؛ به گونه ای که دنبال کردن این هدف، حتی لشکرکشی نظامی و کشتار و خونریزی و جنایت و... را هم توجیه می کرد.
مردم افغانستان هم طی ۱۸ سال گذشته، قربانیان زیادی برای استقرار دموکراسی امریکایی دادند؛ غافل از آنکه امریکا یا در محاسباتش اشتباه کرده بود و یا دروغ می گفت و دموکراسی و مردم سالاری را پوششی برای تحمیل هژمونی خود، قرار داده بود.
اکنون ورق برگشته و صلح با همان گروهی که امریکا برای براندازی آن، به افغانستان حمله نظامی کرده بود تا دموکراسی و انتخابات را مستقر کند، جای انتخابات و جنگ برای دموکراسی را گرفته است. این یعنی بازگشت به خانه اول؛ بازگشتی خفت بار و شرم آور که حتی اگر امریکا نخواهد رسما به آن اذعان کند، نشانگر شکست مفتضحانه مأموریت نظامی آن کشور و متحدانش در افغانستان است.
با اینهمه، امریکا باید در قبال قربانی های بزرگی که مردم افغانستان، برای انتخابات و مردم سالاری داده اند، پاسخگو باشد؛ زیرا اگر صلح با طالبان، پیامدی جز بازگشت به دوران پیش از سقوط رژيم طالبان نداشته باشد، کشوری که اینهمه قربانی را بر مردم افغانستان، به یک بهانه واهی و عبث، تحمیل کرده، باید مؤاخذه و محکوم شود.