در جمعه آخر ماه مبارک رمضان در حالی که سراسر دنیای اسلام و بسیاری از شهرهای بزرگ کشورهای غیر مسلمان، صحنه نمایش پرشکوه معترضان علیه اشغال غاصبانه فلسطین و قدس از سوی صهیونیسم اسراییلی بودند، در افغانستان اما همانند سال های گذشته، گروهی حقیر و کوچک، تلاش کردند تا با تکرار پرسش های مغالطه آمیز سال های گذشته، برگزاری راه پیمایی روز جهانی قدس و طرح آرمان آزادی فلسطین را زیر سؤال ببرند.
یکی از استدلال های آنان این بود که «دوران ایسم بازی های مزخرف» گذشته است و نمی توان همچنان در برج عاج آرمانگرایی نشست و از اسلام بدون مرز و آزادی قدس از کوته سنگی کابل، فکر کرد.
این برداشت شگفت انگیز نشان می داد که طراح این ایده مضحک هنوز در عصر دقیانوس زندگی می کند و نمی داند که دنیای امروز یک «روستای کوچک» است که در پروسه «جهانی شدن» یا به تعبیر دقیق تر، پروژه «جهانی سازی» همه رویدادهای آن بهم ربط دارد. درست به همین دلیل است که امریکا از هزاران کیلومتر آنسوتر، به افغانستان لشکرکشی نظامی کند، نیرو پیاده می کند، پایگاه می سازد، پیمان می بندد و در نهایت هم با همان «تروریست هایی» که برای «نابودی کامل» شان، وارد جنگ شده بود، به میز صلح و سیاست بازمی گردد و برای پایان جنگ، گفتگو می کند.
پروژه جهانی سازی به امریکا امکان می دهد که هر روز برای سراسر کشورهای جهان از امریکای لاتین تا افریقا و خاور میانه و اروپای شرقی و... یک نقشه جدید طراحی کند و گروه های نیابتی، رسانه های زرد، بنگاه های تبلیغاتی، شبکه های تلویزیونی، نیروهای مسلح، شبه نظامیان سرکش، کارتل های مواد مخدر، باندهای مافیا، سازمان های قاچاق و قانون شکنی و... را بسیج کند تا به ایالات متحده کمک کنند که نقشه مورد نظرش را اجرایی کند.
همه این اتفاقات در دنیایی رخ می دهد که از نظر روزنامه نویس از دنیا بی خبر افغانستانی در آن «دوران ایسم بازی های مزخرف» گذشته است!
از نظر او ایده «اسلام بدون مرز» به این دلیل که از سوی امام خمینی، طراحی شده است، نمی تواند ایده ای مقبول و عملی باشد؛ اما اگر از سوی ترامپ یا نتانیاهو و... طرح می شد شاید امروزه یکی از کسانی که در وصف آن صفحات روزنامه زرد کابل را پر می کرد، همین کسی بود که امروزه در نفی و رد آن، قلم می زند.
اما صرف نظر از اینکه طراح این ایده چه کسی بوده است، اسلام به واقع مرز ندارد. این تنها چیزی نیست که امام خمینی می گوید؛ بلکه امریکا و اسراییل و سایر دشمنان قسم خورده اسلام نیز همین را می گویند؛ با اعمال و رفتارها و جنایت ها و نقشه ها و پروژه های شان. وقتی روزنامه ای در کابل در نفی روز قدس که روز اسلام و روز آزادی اسلام از سلطه صهیونیزم بین الملل است، اینگونه آسمان و ریسمان را بهم می بافد، این نشان می دهد که اسلام مرز ندارد؛ زیرا اسراییل و امریکا به طور مستمر این ایده را القا می کنند که طرح آرمان آزادی قدس در کوته سنگی کابل، از سوی یک روزنامه زرد و پروژه ای به سخره گرفته شود.
اسلام مرز ندارد؛ زیرا اگر داشت امریکا به خود حق نمی داد که از آنطرف دنیا بیاید و افغانستان و عراق را اشغال کند و برای تضعیف این اسلام بدون مرز، مسلمان ها را به جان هم بیاندازد و عده ای را نیز اسیر و اجیر کند تا در نفی ایده اسلام بدون مرز، روزنامه چاپ کنند.
اسلام مرز ندارد؛ به این دلیل ساده که افغانستان و فلسطین و سوریه و یمن و عراق و بحرین و لیبی و دیگر سرزمین های اسلامی، سرنوشت مشابه و مشترکی دارند و این همان تبلور واقعی آرمان تاریخی اسلام بدون مرز است. آنهایی که می گویند روز جهانی قدس چه ارتباطی به کوته سنگی کابل دارد، یکبار وضعیت کوته سنگی کابل را با خیابان های غزه و رام الله مقایسه کنند تا دریابند که این مصایب و بلاها را چه کسانی بر سر اسلام و مسلمان ها آورده اند و چرا آنطرف در امریکا و اسراییل و دیگر کشورهای غیرمسلمان، خبری از بحران و عقب ماندگی و قحطی و وبا و جنگ و خشونت و فقر و فلاکت نیست؟
آنهایی که با وقاحت ادعا می کنند که نه قدس و مکه و نه محمد(ص) و خمینی، موضوعیتی برای انسان امروز ندارند؛ اما درباره ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان و... آگاهانه سکوت می کنند، مرزهای انسانیت را کیلومترها جا به جا می کنند؛ زیرا به اندازه یک انسان غیر مسلمان غربی هم درک و احساس زنده انسانی ندارند تا دریابند که این قدس و مکه و محمد و خمینی نیستند که اینهمه مصیبت و ستم و بی عدالتی و جنایت و ظلم را بر بیش از یک میلیارد پیرو اسلام در سراسر جهان تحمیل کرده اند؛ بلکه این دست های به خون آغشته ترامپ و نتانیاهو و مزدوران مرتجع آنها در منطقه اند که عامل اصلی این بحران ها هستند. بنابراین، طراحان این ایده های به تعبیر خودشان «مزخرف» ابتدا باید به انسانیت خودشان شک کنند و اگر مطمئن شدند که هنوز انسان اند، سپس درباره سرنوشت جمعی انسان ها و مناسبات جهانی مانند ارتباط افغانستان و فلسطین، قدس و کوته سنگی، آرمان اسلام بدون مرز و آزادی بیت المقدس، ابراز نظر کنند.
یکی از استدلال های آنان این بود که «دوران ایسم بازی های مزخرف» گذشته است و نمی توان همچنان در برج عاج آرمانگرایی نشست و از اسلام بدون مرز و آزادی قدس از کوته سنگی کابل، فکر کرد.
این برداشت شگفت انگیز نشان می داد که طراح این ایده مضحک هنوز در عصر دقیانوس زندگی می کند و نمی داند که دنیای امروز یک «روستای کوچک» است که در پروسه «جهانی شدن» یا به تعبیر دقیق تر، پروژه «جهانی سازی» همه رویدادهای آن بهم ربط دارد. درست به همین دلیل است که امریکا از هزاران کیلومتر آنسوتر، به افغانستان لشکرکشی نظامی کند، نیرو پیاده می کند، پایگاه می سازد، پیمان می بندد و در نهایت هم با همان «تروریست هایی» که برای «نابودی کامل» شان، وارد جنگ شده بود، به میز صلح و سیاست بازمی گردد و برای پایان جنگ، گفتگو می کند.
پروژه جهانی سازی به امریکا امکان می دهد که هر روز برای سراسر کشورهای جهان از امریکای لاتین تا افریقا و خاور میانه و اروپای شرقی و... یک نقشه جدید طراحی کند و گروه های نیابتی، رسانه های زرد، بنگاه های تبلیغاتی، شبکه های تلویزیونی، نیروهای مسلح، شبه نظامیان سرکش، کارتل های مواد مخدر، باندهای مافیا، سازمان های قاچاق و قانون شکنی و... را بسیج کند تا به ایالات متحده کمک کنند که نقشه مورد نظرش را اجرایی کند.
همه این اتفاقات در دنیایی رخ می دهد که از نظر روزنامه نویس از دنیا بی خبر افغانستانی در آن «دوران ایسم بازی های مزخرف» گذشته است!
از نظر او ایده «اسلام بدون مرز» به این دلیل که از سوی امام خمینی، طراحی شده است، نمی تواند ایده ای مقبول و عملی باشد؛ اما اگر از سوی ترامپ یا نتانیاهو و... طرح می شد شاید امروزه یکی از کسانی که در وصف آن صفحات روزنامه زرد کابل را پر می کرد، همین کسی بود که امروزه در نفی و رد آن، قلم می زند.
اما صرف نظر از اینکه طراح این ایده چه کسی بوده است، اسلام به واقع مرز ندارد. این تنها چیزی نیست که امام خمینی می گوید؛ بلکه امریکا و اسراییل و سایر دشمنان قسم خورده اسلام نیز همین را می گویند؛ با اعمال و رفتارها و جنایت ها و نقشه ها و پروژه های شان. وقتی روزنامه ای در کابل در نفی روز قدس که روز اسلام و روز آزادی اسلام از سلطه صهیونیزم بین الملل است، اینگونه آسمان و ریسمان را بهم می بافد، این نشان می دهد که اسلام مرز ندارد؛ زیرا اسراییل و امریکا به طور مستمر این ایده را القا می کنند که طرح آرمان آزادی قدس در کوته سنگی کابل، از سوی یک روزنامه زرد و پروژه ای به سخره گرفته شود.
اسلام مرز ندارد؛ زیرا اگر داشت امریکا به خود حق نمی داد که از آنطرف دنیا بیاید و افغانستان و عراق را اشغال کند و برای تضعیف این اسلام بدون مرز، مسلمان ها را به جان هم بیاندازد و عده ای را نیز اسیر و اجیر کند تا در نفی ایده اسلام بدون مرز، روزنامه چاپ کنند.
اسلام مرز ندارد؛ به این دلیل ساده که افغانستان و فلسطین و سوریه و یمن و عراق و بحرین و لیبی و دیگر سرزمین های اسلامی، سرنوشت مشابه و مشترکی دارند و این همان تبلور واقعی آرمان تاریخی اسلام بدون مرز است. آنهایی که می گویند روز جهانی قدس چه ارتباطی به کوته سنگی کابل دارد، یکبار وضعیت کوته سنگی کابل را با خیابان های غزه و رام الله مقایسه کنند تا دریابند که این مصایب و بلاها را چه کسانی بر سر اسلام و مسلمان ها آورده اند و چرا آنطرف در امریکا و اسراییل و دیگر کشورهای غیرمسلمان، خبری از بحران و عقب ماندگی و قحطی و وبا و جنگ و خشونت و فقر و فلاکت نیست؟
آنهایی که با وقاحت ادعا می کنند که نه قدس و مکه و نه محمد(ص) و خمینی، موضوعیتی برای انسان امروز ندارند؛ اما درباره ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان و... آگاهانه سکوت می کنند، مرزهای انسانیت را کیلومترها جا به جا می کنند؛ زیرا به اندازه یک انسان غیر مسلمان غربی هم درک و احساس زنده انسانی ندارند تا دریابند که این قدس و مکه و محمد و خمینی نیستند که اینهمه مصیبت و ستم و بی عدالتی و جنایت و ظلم را بر بیش از یک میلیارد پیرو اسلام در سراسر جهان تحمیل کرده اند؛ بلکه این دست های به خون آغشته ترامپ و نتانیاهو و مزدوران مرتجع آنها در منطقه اند که عامل اصلی این بحران ها هستند. بنابراین، طراحان این ایده های به تعبیر خودشان «مزخرف» ابتدا باید به انسانیت خودشان شک کنند و اگر مطمئن شدند که هنوز انسان اند، سپس درباره سرنوشت جمعی انسان ها و مناسبات جهانی مانند ارتباط افغانستان و فلسطین، قدس و کوته سنگی، آرمان اسلام بدون مرز و آزادی بیت المقدس، ابراز نظر کنند.